توضیح: با پوزش از وقفهای که در بررسی رویدادهای داخلی در هفتهی گذشته پیش آمد، در بخش گذر و نظر بر رویدادهای داخلی این هفته، رویدادهای مهم هفتهی پیش نیز مد نظر قرار گرفتهاند
مذاکرات هستهای متأثر از «داعش»
در هفتهای که گذشت، به روال چند هفتهی گذشته پراهمیتترین رویدادها برای کشور ما همچنان حول مذاکرات هستهای میان ایران و ۵+۱ در چرخش بود. با این که قابل تصور است که این مذاکرات از زمان بروز قائلهی داعش، از جوانب مختلف تحت تأثیر تبعات سیاسی و نظامی این مسئله قرار گرفته باشد، اما تلاش آمریکا برای شکلدهی به ائتلافی بینالمللی برای مبارزه با داعش، تأثیر پذیری این مذاکرات را از مسئلهی داعش بیش از پیش کرد.
گمانهزنیهای گوناگون پیرامون حضور یا عدم حضور ایران در چنین ائتلافی که به طور طبیعی به الزام دعوت آمریکا از ایران برمیگشت، ابراز امتناع و گاه ابراز علاقهمندی مقامات دو کشور ایران و آمریکا برای همکاری، نمودهای بارز این درهم تنیدگی بودند.
سرانجام آمریکا از ایران برای شرکت در این ائتلاف دعوت نکرد اما با این حال جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا روز جمعه ۲۸ شهریور (۱۹ سپتامبر) تاکید کرد که ایران همچنان میتواند در اقدامات جهانی برای مقابله با گروه دولت اسلامی مشارکت کند و از سوی دیگر، روز یکشنبه ۳۰ شهریور خبرگزاری رویترز از قول مقامهای ارشد ایران نقل کرد که این کشور آماده است در نبرد با گروه (داعش) با آمریکا و متحدانش همکاری کند، اما در مقابل انتظار دارد که آنها انعطاف بیشتری درباره برنامه غنیسازی اورانیوم ایران از خود نشان دهند.
رسانههای نزدیک به دولت و سرشناس در هر دو کشور، در دامن زدن به این شایعات نقش آشکاری دارند. از روز جمعه ۲۸ شهریور که این مذاکرات در نیویورک آغاز شده، این تلاشها اوج تازهای یافته است. در همین روز ۳۱ سناتور جمهوریخواه آمریکا به نقد پیشنهاد تازهای پرداختند که به نقل از نیویورک تایمز انتشار گسترده یافته است. این گزارش حکایت از آن دارد که ایران پیشنهاد تازهای در مذاکرات اتمی دریافت کردهاست که بر اساس آن، به جای کاستن از سانتریفیوژهای خود -که از اختلافات اساسی میان طرفهای مذاکره به شمار میرود- اتصالات تزریق اورانیوم به آنها را قطع کند. سناتورها در این نامه «نگرانی عمیق» خود را از پیشنهاد تازه و نرم شدن مواضع دیگر آمریکا در برابر ایران بیان کردهاند. در واکنش به این خبر، علی لاریجانی رییس مجلس شورای اسلامی ایران بدون آن که به صراحت این خبر را تکذیب کند، از آمریکاییها خواست که «کرشمه نکنند». علی لاریجانی گفت: “ایران در مذاکرات هستهای پایبند منطق است و علاقهای به کرشمههای بیخاصیت سیاسی آمریکا ندارد که اتلاف وقت است”.
در همین زمینه، روزنامهی کیهان و خبرگزاریهای منسوب به جناح راست در ایران، در پی انعکاس سخنان آیتالله خامنهای و برخی بیانات مقامات هستهای ایران که عدم ارتباط مذاکرات به مسئلهی داعش و امتناع ایران از همکاری با آمریکا را برجسته میکنند، عصبانیت خود را از این اخبار نشان داده و به تقبیح گزارشی از گفتهی محمد جواد ظریف پرداختهاند که می گوید: در زمینهی توافق اتمی “ما با دولت آمریکا معامله میکنیم” و “اگر باراک اوباما رییس جمهور به ما وعدهای بدهد، قول او را میپذیریم و آن را محترم میشماریم.”
گزارش آمانو و نگاه ظریف به تاسیسات «پارچین»
یوکیو آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در روز دوشنبه ۲۴ شهریور در بخشی از گزارش خود به شورای حکام عنوان کرد که ایران هنوز به دو تعهد از پنج تعهدش (آزمایش چاشنیهای انفجاری و شبیهسازی کامپیوتری مرتبط با انفجار هستهای) برای شفافسازی برنامهی هستهای خود عمل نکرده است. در عین حال آژانس علیرغم نمونهبرداریهایی که در بازرسیهای قبلی از سایت «پارچین» داشته، با توجه به اطلاعات جدیدی که به دست آورده، خواهان نمونهبرداری مجدد از پارچین است.
اما محمد جواد ظریف وزیر امور خارجهی ایران در روز چهارشنبه ۲۶ شهریور در سخنرانیای در «اندیشکدهی شورای روابط خارجی» امریکا، در ارتباط با بازرسی مجدد از تاسیسات پارچین گفت: “گزارشهای اطلاعاتی نادرستی وجود دارد و ظاهراً (بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی) میخواهند بازدیدها را ادامه دهند تا چیزی را که وجود ندارد، پیدا کنند”. وی در بخش دیگری از سخنانش، پارچین را یک مرکز نظامی خواند و گفت: “طبق هر توافقی، تاسیسات نظامی خارج از محدودهی بازرسیها هستند”.
در همین احوال، خبرگزاری رویترز در روز جمعه ۲۸ شهریور ماه اعلام کرد که نسخهای از گزارش ماهانهی آژانس به اعضایش را به دست آورده و بر مبنای این گزارش، ایران در حال همکاری مناسب است و به توافقات خود با کشورهای ۵+۱ برای حل پروندهی هستهای این کشور عمل میکند.
لغو تحریم بانک مرکزی ایران
روز پنجشنبه ۲۷ شهریور، سایت دادگاه عمومی اتحادیهی اروپا، حکم این دادگاه مبنی بر لغو تحریمهای اتحادیههای اروپا بر علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی را منتشر کرد.
به گزارش «رادیو فردا»، این حکم، ضمن اشاره به تحریم بانک مرکزی ایران از ۲۳ ژانویهی ۲۰۱۲، دلایل مطرح شده از سوی اتحادیهی اروپا برای تحریم بانک مرکزی را دست داشتن در عملیات دور زدن تحریمها و کمک به دولت ایران برای پیشبرد هستهای این کشور عنوان میکند و در عین حال گزارش مختصری از پیگیریهای ایران برای لغو این تحریم را ارائه میدهد. بر این مبنا، ایران به طور رسمی در ۲۶ مارس ۲۰۱۲ اتهامات وارده را رد میکند و خواهان ارائهی مستندات اتحادیهی اروپا میشود. و در پی عدم ارائهی این مستندات از سوی اتحادیهی اروپا، ایران در تابستان ۲۰۱۲ رسماً به دادگاه اتحادیهی اروپا شکایت میکند. نتیجهی رسیدگی به این شکایت منجر به حکمی میشود که دادگاه عمومی اتحادیهی اروپا در بیست و هفتم شهریور اعلام کرده و بر اساس آن، با توجه به اینکه اتحادیهی اروپا «هیچ دلیل و مدرکی» برای اثبات ادعای خود علیه بانک مرکزی ایران ارائه نکرده و مستندات نقل و انتقالات مالی بانک مرکزی ایران برای دور زدن تحریمها را به دادگاه تحویل نداده است، تصمیم اتحادیهی اروپا باید لغو شود. البته این حکم، حکم دادگاه بدوی است و اتحادیهی اروپا میتواند تقاضای رسیدگی به آن را در دادگاه تجدیدنظر بدهد.
بحران کمآبی
در پی اخبار مبنی بر بحران کمآبی، کاهش ذخایر آب زیرزمینی و پایین افتادن سطح آب در تابستان و پاییز امسال در تعدادی از استانهای ایران و به خصوص در تهران، روز چهارشنبه ۲۶ شهریور، رسانههای ایران خبر از خشک شدن سد لار دادند. بر اساس این گزارشها، مخزن ۹۶۰ میلیون مترمکعبی سد «لار» فقط ۳۰ میلیون مترمکعب آب دارد و از این میزان، تنها ۱۸ میلیون مترمکعب قابلیت بهرهبرداری دارد. این در حالی است که بر اساس اعلام وزارت نیرو، سال گذشته در زمان مشابه آب موجود در سد حدود ۶۶ میلیون متر مکعب بوده، اما هم اکنون این رقم ۳۰ میلیون مترمکعب است و تا باقی ماندن ۱۲ میلیون متر مکعب آب در سد میتوان از حجم آن بهرهبرداری کرد.
دو روز پس از اعلام این خبر، «مهر» در روز جمعه ۲۸ شهریور در گزارشی نوشت: “بیآبی در تهران باعث شده تا از حجم غیرمفید و مردهی سد لار نیز برای آبرسانی به تهران استفاده شود، در حالی که در شرایط مناسب آبی، اگر میزان ذخیرهی این سد به کمتر از ۱۰۰ میلیون متر مکعب برسد، دیگر قابلیت استفادهی شرب نخواهد داشت، اما حالا با اقداماتی، ناچاراً ذخیرهی ناچیز سد لار در شبکههای آبرسانی پایتخت به سمت منازل مردم جاری میشود”.
«مهر» در همین گزارش مینویسد خطر خشکسالی سد «لتیان» را نیز تهدید میکند.
بحران کمآبی و خشکسالی نه فقط ایران که همهی خاورمیانه را سالهاست که تهدید میکند. «خبرآنلاین» در گزارشی از نتیجهی پژوهشهای ماهوارهای «ناسا» مینویسد که بر اساس دادههای ماهوارههای اندازهگیری گرانشی ناسا: “طی یک بازه هفت ساله (از سال ۱۳۸۲) بخشهایی از ترکیه، سوریه، عراق و ایران که در امتداد حوزهی آبگیر رودخانههای دجله و فرات قرار دارند، ۱۴۴ کیلومتر مکعب از کل ذخیرهی آب شیرین خود را از دست دادهاند… به عقیدهی این دانشمندان، ۶۰درصد از این فقدان آب ناشی از استخراج آب زیرزمینی موجود در سفرههای آب زیرزمینی منطقه است”.
یکی از دلایل استفاده از منابع زیرزمینی، خشکسالیهایی است که میزان منابع آب سطحی در دسترس را کاهش میدهد، اما مشکل آنجاست که در اثر عدم مدیریت درست و کمتوجهی به هشدارها، برداشت از آبهای زیرزمینی بیرویه و بدون برنامهریزیهای لازم در راستای پر کردن دوبارهی آنان صورت میگیرند. در ایران از ابتدای سال ۹۳ هشدارها در این زمینه جدی شد و در همان فرودین ماه امسال، وضعیت آب در استانهایی مانند تهران، اصفهان، اراک، بندرعباس، خوزستان، خراسان، سمنان، گلستان، همدان، کرمان، یزد و بسیاری از روستاهای کشور بحرانی اعلام شد. در همین زمینه، محمد تقی توکلی نمایندهی مردم الیگودرز، یکی از کسانی بود که در گفتوگویی با «خانهی ملت» به اثر منفی برداشتهای بیرویهی آب چاهها و ممنوعه شدن دشتها اشاره کرد و گفت که متوسط آبدهی چاهها تقریباً به یکسوم رسیده است. وی در همان گفتوگو یکی از دلایل خشک شدن تالابها و دریاچههای کشور را “کاهش ذخایر آب زیرزمینی و پایین افتادن سطح آب” دانست که “باعث کاهش زهکشی رودخانهها و تخلیهی چشمهها و زهآبهای دشتها به رودخانهها میشوند”.
در کنار انتقادهایی که در چند سال اخیر به افراط در سدسازی و آسیب آن به زیستبوم ایران میشود، بیتوجهی به فرسودگی شبکههای آبرسانی که موجب به هدر رفتن آب قابل شرب میشود، رشد جمعیت و افزایش مصرف و تغییر الگوی مصرف نیز اخیراً مورد توجه کارشناسان و مسئولین ایرانی قرار گرفته و به گزارش «مهر» وزارت نیرو چاره را در کنترل مصرف دیده و بر همین اساس برنامهریزی برای «جریمههای نقدی برای مصرف خارج از الگو» و «قطع هفت ساعتهی آب مشترکان پرمصرف» در دستور کار دولت قرار گرفته است.
در همین زمینه، حمید چیتچیان، وزیر نیروی ایران در روز جمعه ۲۸ شهریور در گفتوگو با خبرگزاری «تسنیم» به برنامهی دولت برای جدا کردن آب شرب از آب غیرشرب (برای نظافت و شستوشو) اشاره کرد و گفت که این تفکیک در حال حاضر در شهر قم و در بخشهایی از شهر مشهد اجرا میشود و قرار است به سایر نقاط ایران هم تعمیم داده شود.
گزارش کارزار «لگام» و قربانیان معصوم تکرار صحنههای اعدام
کارزار لغو گام به گام اعدام (لگام) در روز ۲۶ شهریور، در آستانهی اولین سالگرد آغاز فعالیت خود طی بیانیهای، گزارشی از فعالیتهای یک سالهی خود را ارائه داد. بیانیهی لگام با یاد سیمین بهبهانی، شاعر برجسته و فعال جنبش مدنی و از پایهگذاران این کارزار که در ۲۸ مرداد سال جاری درگذشت، آغاز شده و در ادامه، ضمن اشاره به تلاشهای مستمر این کارزار در حد توان خود برای لغو مجازات اعدام، از اجرای بیوقفهی مجازات اعدام در طول این یک سال و حتی فزونی گرفتن آن مینویسد. بر مبنای این بیانیه ایران همچنان دومین مقام را از حیث شمار اعدامها و مقام نخست را از لحاظ نسبت اعدامها در جهان، دارد.
گزارش لگام در پایان، بر ادامهی تلاش خود برای لغو مجازات اعدام و حذف روحیهی انتقامجویی تاکید میکند و مینویسد: “کار اصلی ما نشانگیری افکار عمومی، ایجاد باور به ضرورت لغو مجازاتهای اعدام در میان مسئولان و جلب توجه کارشناسان به حذف این شیوهی مجازات، به سان گامی بسیار مهم و ریشهای در زمینهی سالمسازی جامعه و کاهش جرایم است…”
این بیانیه در حالی منتشر میشود که اجرای مجازات اعدام در ملاء عام و یا پخش آن در «رسانهی ملی»، در کنار تمام آسیبهای اجتماعیای که نیاز به بررسی جامعهشناسانهی گستردهای دارند، مستقیمترین تاثیرش را بر روی کودکان میگذارد و از میان آنان، هنگام تکرار و تقلید از صحنهی اعدام قربانی میگیرد. متاسفانه بخشی از «افکار عمومی» در ایران، نه تنها به تماشای مجازات اعدام در ملاء عام میرود، بلکه از آن به عنوان یک واقعهی هیجانانگیز فیلم و عکس نیز تهیه میکند و هیچ کنترلی بر اینکه این فیلمها و عکسها در مقابل چشم کودکان بازپخش نشوند وجود ندارد و دردناکتر آنکه هیچ ارگانی خود را موظف به ممنوع کردن حضور کودکان در صحنههای اعدام نمیداند.
خبرگزاری «مهر» در گزارشی در خرداد ماه سال ۹۱، صحنهی اجرای مجازات اعدام چهار «محکوم به اعدام» را اینگونه توصیف میکند: “ساعت چهار بامداد است و باران شدیدی در حال بارش است. خیابانهای منتهی به چهار راه میثم واقع در خیابان شهید محلاتی تهران پر از خودروهای پلیس است و مردم از محلههای اطراف برای دیدن مراسم اعدام، خود را به محل اجرای حکم میرسانند. هرچه به محل اجرای حکم نزدیکتر میشویم، تراکم جمعیت بیشتر میشود. جوانان و نوجوانان بیشترین تماشاچیان مراسم اعدام را تشکیل میدهند. از یکی از اهالی محل سئوال کردم آیا میدانید چه کسانی امروز اعدام میشوند، گفت: از شب گذشته… این خبر مثل بمب در محل پیچید و همه برای هم پیامک میزدند… من خانهام درست مقابل جایگاه اعدام است و به جرأت میتوانم بگویم بیش از ۱۰۰ نفر از ساعت ۱۰ شب در این مکان تجمع کردهاند و همینطور که میبینید الان ساعت چهار صبح است و حدود سه هزار نفر جمعیت آمده است”.
علت وجود این همه مشتاق تماشای اعدام در یک محله که باران شدید در ساعت چهار صبح هم نتوانسته مانع حضورشان شود و حتی، ۱۰۰تن از آنان از ساعت ۱۰ شب در خیابان منتظر ماندهاند (میتوان تصور کرد که هدف از این انتظار طولانی رزرو نزدیکترین جا به صحنهی اعدام باشد) میتواند دستمایهی تحقیقی همهجانبه از میزان خشونت و آسیبهای روانی در جامعهی امروز ایران باشد. و تازه این تنها «مشتی از خروار» است. اما متاسفانه روبرو شدن با چنین صحنههای تکاندهندهای که قطعاً در یک جامعهی سالم نمیتواند بروز پیدا کند، نه تنها نهادها و ارگانهای تصمیمگیرنده را نسبت به شیوهی عملشان دچار تردید نکرده، بلکه همانطور که در گزارش «لگام» آمده، اجرای مجازاتهای اعدام به طور علنی و دستهجمعی در یک سال گذشته افزایش نیز داشته است.
در حالی که در ایران هم مانند همه جای دنیا، تهیه کنندگان و پخش کنندگان فیلمهای سینمایی دارای صحنههای خشن موظفند در ابتدای فیلم قید کنند که دیدن این فیلم برای افراد زیر ۱۳ یا ۱۶ سال مناسب نیست، کنترلی بر حضور کودکان در صحنههای اجرای اعدام وجود ندارد و نه پدرها و مادرهای مشتاق به دیدن این صحنهها و نه نهادهای مسئول، هیچکدام خود را موظف به حفاظت از جسم و جان کودکان در برابر این خشونت عریان، نمیبینند.
همین امر در استانها و شهرهای مختلف ایران، کودکانی را قربانی تکرار صحنههای اعدامی کرده که جلوی چشمان معصومشان جاری شده و شاید تلخی و خشونت نهفته در واقعیت اتفاق افتاده، در حدی برایشان باورنکردنی بوده که آن را بیش از یک بازی ندیدهاند. در سال گذشته خبر از مرگ محمد آشوبی، کودک هفت سالهی روستای «فیشور» از توابع استان فارس رسید که پس از اعدام دو تن از اهالی این روستا، ماشین اسباب بازیاش را زیر پایش نهاد و سعی کرد با استفاده از طناب مخصوص پهن کردن لباسهای شسته، صحنهی اعدام را تقلید کند. بازیای که رشتهی حیاتش را قطع کرد. پیش از آن نیز یک کودک هشت ساله به نام مهران یوسفی در شهرستان جوانرود، به همین ترتیب جان خود را از دست داده بود. مهدی نوروزی کودک ۱۲ سالهی دیگری بود که تلاشش برای بازسازی صحنهی اعدامی که در قزوین دیده بود، به قیمت جانش تمام شد. آخرین قربانی این بازی مرگ علیاکبر یونسی بود که روز چهارشنبه ۲۶ شهریور ماه در همدان خود را حلقآویز کرد.
آسیبهای وارده به کودکان و نوجوانان از دیدن چنین صحنههایی تنها به این چند فاجعهی دردناک ختم نمیشود. تاثیر دیدن چنین خشونتهای عریانی بر روی «آیندهسازان» میهنمان که بر اساس گزارش «مهر» و به گواهی عکسها و فیلمهای منتشر شده، بیشترین تماشاگران «مراسمهای» اجرای مجازات اعدام را تشکیل میدهند، و همینطور کودکان «خوش شانسی» که یا از چنین بازیهایی جان سالم به در میبرند و یا به سمت آن نمیروند، قطعاً ایران فردا را دچار مشکلات فراوانی خواهد کرد.
«ویژگیهای بارز امام» و بازداشت ۱۱ «فعال شبکههای اجتماعی»
منشأ و هدف از انتشار جوکهایی که در چند هفتهی گذشته در قالب «پیامک» در «وایبر» در بارهی آیتالله خمینی با عنوان «ویژگیهای بارز امام» با سرعت زیادی منتشر شدند، از همان ابتدا مورد تردید بود. این بحث به طور جدی طرح شد که ممکن است علاقهی مردم ایران به چنین جوکهایی، دستمایهای شده باشد برای هجوم سازمانیافته به کاربران اینترنت و اعمال فیلترینگ بیشتر اپلیکشنهای ارتباطی موبایلها و شبکههای اجتماعی و ابهامات در این زمینه، حتی احمدینژاد و دشمنیاش نسبت به هاشمی رفسنجانی را نیز در برگرفت که ممکن است قصد تمسخر رفسنجانی باشد که در چند سال گذشته، در وبسایت شخصیاش و یا رسانههای دیگر، خاطرات خود از «امام خمینی» را مرور میکرد.
یکی از تحلیلگران ایرانی که این جوکها را سازمانیافته و دارای اهداف مشخص تلقی میکند، صادق زیباکلام است. وی در این باره در گفتوگویی با «ایران وایر» گفت که احتمال دست داشتن «اصولگرایان تندرو» را در سازماندهی این پیامکها قوی میداند و هدف آنها را «ملتهب و اسفناک» نشان دادن شرایط فرهنگی خواند و گفت: “شاید دنبال آشفته کردن ذهن علما و مراجع هستند و میخواهند بگویند که با همین سرعت اینترنت در فضای مجازی، این اتفاقها رخ میدهد و وای به روزی که سرعت اینترنت بیشتر بشود”.
محمد علی ابطحی نیز در همین سایت، ضمن اشاره به اینکه این هم موجی است که میآید و میرود، معتقد است که بدون ساماندهی یک مجموعهی تشکیلاتی این اتفاق نمیتواند صورت بگیرد و نتیجهی آن را “برخوردهای امنیتی و سیاسی از یک طرف و یک سری دستگیریها از طرف دیگر ” میداند.
اما زهره طیبزاده نوری نمایندهی مجلس و عضو جبههی پایداری، “فضای باز اینترنت و نبود کنترل در عرصهی نرمافزارهای اینرتنتی را باعث هتک حرمت بنیانگذار جمهوری اسلامی” میداند. و منشأ آن را نیز «ضدانقلاب، امریکا و منافقان» عنوان میکند.
در ادامهی این بحثها، روز سهشنبه ۱۳ سپتامبر حسین اشتری جانشین فرماندهی پلیس ایران علام کرد که «سرنخهایی» از عوامل پخش این شوخیها شناسایی شدهاند و با تشخیص مراجع قضایی، این افراد به مردم معرفی خواهند شد. و روز یکشنبه ۳۰ شهریور نیز ایسنا از قول اسماعیل محبیپور فرماندهی سپاه «ناحیهی ثارالله»، از دستگیری «۱۱ فعال شبکهی اجتماعی» در این رابطه خبر داد. به گزارش ایسنا، محبیپور اعلام کرد: “افراد فریبخوردهی سرپلهای انتشار مطالب توهینآمیز علیه بنیانگذار انقلاب اسلامی… پس از رصد سایبری شبکههای اجتماعی تلفن همراه نظیر واتسآپ، لاین، وایبر، تانگو و تلگرام شناسایی و دستگیر شدند”. این فرماندهی سپاه دستگیرشدگان را «طعمهی سرویسهای جاسوسی» خواند و گفت که “آنان بدون اطلاع از نیت دشمنان به این کار اقدام کردهاند”.
در همین زمینه، خبرگزاری قوهی قضاییه ایران روز شنبه ۲۰ سپتامبر از فرصت یک ماههی اژهای به وزیر ارتباطات برای فراهم ساختن بستر فنی مسدودسازی و کنترل اطلاعاتی شبکههای ارتباطیای مانند وایبر، واتسآپ و تانگو خبر داد. محسنی اژهای در نامهای خطاب به محمود واعظی وزیر ارتباطات، به انتشار “گستردهی محتوای مجرمانه و ارتکاب انواع جرائم علیه عفت و اخلاق اسلامی و امنیت عمومی و… بالاخص انتشار وسیع مطالب موهن علیه بنیانگذار انقلاب اسلامی در هفتههای اخیر از طریق برخی شبکههای اجتماعی” اشاره میکند و برخی از آنها را سازماندهی شده در خارج از ایران توسط «دولتهای معاند» میداند. اژهای در در ادامهی این نامه، ضمن اشاره به اینکه علیرغم مهلت سهماههای که طبق درخواست وزیر ارتباطات به او و همکارانش داده شده، “اقدام مؤثر”ی در این زمینه صورت نگرفته، از این وزارتخانه میخواهد که حداکثر ظرف یک ماه “نسبت به مسدودسازی شبکههای اجتماعی دارای محتوای مجرمانه” اقدام مقتصی به عمل آورد.
باز هم از رنج شهروندان بهایی
محرومیت شهروندان بهایی از حق ادامهی تحصیل در دانشگاههای ایران،یکی از چالشهایی است که این بخش از شهروندان ایرانی در کنار دیگر محرومیتها و فشارهای اجتماعی، از همان ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ایران با آن روبرو بودهاند و هستند. اما آنچه در سالهای اخیر روزنهی کوچکی از امید را نسبت به تغییر شرایط به سود آنان ایجاد میکند، جلب توجه جامعهی مدنی ایران و وجود اعتراض اجتماعی نسبت به تضییع حقوق شهروندی بهاییان در ایران است. در سالهای اخیر، فعالان جامعهی مدنی به طرق مختلف با شهروندان بهایی همصدا شده و نسبت به محروم کردن آنان از ابتداییترین حقوق شهروندیشان اعتراض کردهاند. و همین فضاست که موجب شده امروز شهروندان بهایی محدودیتهای اعمال شده در حق خود را با سکوت برگزار نکنند.
بر همین اساس، وقتی پس از اعلام نتایج کنکور امسال، مشخص شد که امسال نیز مانند سالهای گذشته تعداد زیادی از جوانان جویای تحصیل بهایی علیرغم کسب رتبههای لازم و در مواردی حتی ممتاز، از ورود به دانشگاهها باز ماندهاند، اعتراض سه تن از آنان به نامهای روحیه صفاجو، شادان شیرازی و نورا ثابت، بازتاب گستردهای یافت. این سه دانشجو در شبکههای اجتماعی از «حق تحصیل» خود دفاع کرده و تلاش کردهاند صدای اعتراضشان را به گوش دیگر ایرانیان برساند. روحیه صفاجو، پیشتر در نامهای خطاب به حسن روحانی نوشت: “… آقای روحانی عزیز! من از شما نمیخواهم که برادر و پدر و مادر و عموها و زن عموها و خالهها و داییها و دختر عمو و پسر دایی و پسر خالهها و دخترخالههای اخراجیام را به دانشگاه برگردانید، فقط میخواهم از این خانوادهی بزرگ، مرا به دانشگاه راه دهید؛ همین کافی است تا بتوانیم به شما اعتماد کنیم و بدانیم بر سر قول خود هستید”.
نورا ثابت، دختر ۱۸ سالهی دیگری که علیرغم کسب رتبهی لازم برای تحصیل در رشتهی پزشکی، امکان راهیابی به دانشگاه را ندارد، در نامهای خطاب به هموطنان خود، مینویسد که امسال نیز “علیرغم مدعیات دولت تدبیر و امید مبنی بر تلاش برای برقراری عدالت، هیچ تغییری در وضعیت محرومیت از تحصیل بهاییان به وجود نیامده است” و در ادامه، به سیاستی اشاره میکند که در چند سال اخیر “هر ساله تعدادی انگشتشمار از دانشآموزان (بهایی) را به دانشگاه راه میدهد” و بعد آنان را در ترمهای اولیه اخراج میکنند و یا برای اخذ مدرک با ممنوعیت روبهرو میکنند. نورا این را و همچنین برداشتن ستون مذهب در فرم ثبتنام کنکور را “ترفندی” میداند که نمایندگان جمهوری اسلامی، چون محمد جواد لاریجانی از آن سوءاستفاده میکنند و در مجامع بینالمللی ادعا میکنند که در دانشگاههای ایران دانشجویان بهایی در حال تحصیل هستند. و یا مدعی میشوند که “ما در ایران تفتیش عقیده نداریم”
نورا ثابت در این نامه، همچون بسیاری دیگر از جوانان بهایی از عشق و علاقهاش به ماندن در ایران و “کمک به احیا و آبادانی این مرز بوم” میگوید و محروم کردن جوانان بهایی از ادامهی تحصیل در دانشگاههای ایران را سیاستی برنامهریزی شده برای خروج بهاییان از ایران میداند و در ادامه مینویسد: “دوستان، همسالان و هموطنان عزیز، خاتمه بخشیدن به این رنج مزمن و جانکاه مستلزم همبستگی و همیاری عموم ایرانیان است و مسلماً شکستن سکوت و بیتفاوتی در اینگونه مسائل موجب تغییر و تحول در فضای جاری جامعه و تقویت قوای جمعی ما برای سازندگی فردای میهن عزیزمان ایران خواهد بود”.
پیشتر، ۳۶۰ تن از بهاییان محروم از تحصیل در هجدهم شهریور، در نامهای سرگشاده به حسن روحانی، به تداوم محرومیت بهاییان از تحصیل اشاره کردند و اعلام کردند که در سال ۹۳ نیز روند «نقص پرونده»ی داوطلبان بهایی کنکور سراسری، همانند دولتهای پیشین ادامه دارد. به اعتقاد نویسندگان این نامه، علت اصلی محرومیت از تحصیل بهاییان «مصوبات مخفی شورای عالی فرهنگی» است و حسن روحانی به عنوان رییس این شورا، توانایی تغییر این مصوبات را دارد.
دروایش گنابادی و «کوچ به اوین»
پس از گذشت سه هفته از اعتصاب غذای ۹ تن از دروایش گنابادی در زندانهای اوین و شیراز در اعتراض به شرایط نامناسب نگهداریشان در زندان و فشارهای وارده بر جامعهی دراویش، ۱۵۰۰ تن از دراویشی که پیش از این در کمپینی با عنوان «کوچ دراویش از ایران به اوین» با آنان اعلام همبستگی کرده بودند، از روز شنبه ۲۹ شهریور در مقابل دادستانی تهران دست به تجمع زدند. آنان پیش از این در بیانیهای نسبت به سختگیریهایی که منجر به اعتصاب غذای دروایش زندانی شد و همچنین عدم رسیدگی به وضعیت درمانی آنان، اعتراض کرده و ضمن اعلام داوطلبی خود برای رفتن به زندان اوین، از دادستانی خواسته بودند آنان را نیز زندانی کنند.
بر مبنای اخباری که از سوی خانوادهها و یا همبندان ۹ زندانیای که دست به اعتصاب غذا زدهاند، میرسد، شرایط جسمانی تعدادی از این زندانیان «بسیار نامناسب» است و مراجعات خانوادهها به زندان اوین و دفتر دادستانی برای گرفتن اجازهی ملاقات و یا رسیدگی به وضعیتشان تاکنون بیپاسخ مانده است.
اسامی این ۹ زندانی که هشت تن آنان در اوین و یک تن در عادلآباد شیراز به سر میبرند، عبارتند از: حمید رضا مرادی، فرشید یداللهی، مصطفی دانشجو، امیر اسلامی، افشین کرمپور، امید بهروزی، رضا انتصاری، مصطفی عبدی و کسری نوری.
پیش از این در بخشهای دیگر گذر و نظری بر رویدادهای سیاسی به اعتراض زندانیان منتقل شده از بند ۳۵۰ اوین به بندهای دیگر این زندان، از جمله بخش قرنطینهی بند، اشاره شده بود. یکی از اعتراضات دروایشی که هماکنون در اعتصاب غذا به سر میبرند نیز انتقال آنها از بند ۳۵۰ و جدا کردنشان از یکدیگر، پس از چهار سال همنشینی بوده است. اما یک هفته پس از اعتصاب غذا، آنان در بیانیهای ضمن اشاره به همبستگی سایر دروایش با آنان و فشاری که در این مدت متحمل شدهاند، اعلام کردند: “…خواستهی ما نه اعزام به بیمارستان، نه با هم بودن در یک بند… نه حتی آزادی از زندان است، بلکه ما خواستار رهایی درویشان و پیروان طریقت و عرفان از زندان نگاه امنیتی به جامعهی درویشی هستیم…” و در پایان تاکید کردند که تا حصول کامل به این خواسته به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد. پس از آن، در روز دوشنبه ۱۷ شهریور نیز متنی را با عنوان «وصیتنامه» منتشر کردند. آنان در بخشی از «وصیتنامه»ی خود که آن را با «خداحافظ» به پایان رسانده بودند، نوشتند: “…دشمنان دین و قانون، در لباس دین و قانون، به دشمنی با جان انسانها مشغول شدهاند و ما را زجرکش میکنند…”
تجمع دروایشی که در قالب کمپین «کوچ دروایش گنابادی از ایران به زندان اوین» راهی دادستانی تهران شده و در اعتراض به فشار و سختگیریها نسبت به آنان و دوستان زندانیشان چشمان و دستان خود را بسته بودند، تحمل نشد و از همان شنبه ۲۹ شهریور در خیابانهای اطراف منتهی به دادستانی، مورد ضرب و شتم قرار گرفته و تعداد زیادی از آنان دستگیر شدند. با این وجود، تجمع در روز یکشنبه نیز ادامه یافت و به گزارش سایت «مجذوبان نور» تعداد دستگیریها تا عصر یکشنبه به ۹۰۰ تن رسید. همین گزارش حاکی از آن است که دهها تن از معترضین نیز زخمی شدهاند که حال چهار تن از آنان وخیم است.