سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۸

سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۷:۱۸

خاطراتی از «ابوالقاسم طاهرپرور» در چهارمین سال درگذشت او
فرشین کاظمی‌نیا: اساساً روحیه‌ی مشدی او را در زمره‌ی افراد ویژه‌ای قرار می‌داد که عقیده‌شان را مقدم بر خود می‌شمرند و درک‌شان از جامعه در نسبت‌های پدیدارشناختی از عدالت و...
۳۰ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: فرشین کاظمی نیا
نویسنده: فرشین کاظمی نیا
اشتغال زنان در ایران؛ چالش‌ها و پیامدهای یک نابرابری پنهان
گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت): تغییر این وضعیت، مستلزم اصلاح قوانین کار، اجرای دقیق حمایت‌های قانونی، آگاه‌سازی عمومی نسبت به ارزش واقعی کار زنان، و به‌رسمیت شناختن...
۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
۱۶۰ نفر از اعضای خانواده‌ام را در غزه از دست داده‌ام اما امیدم را نه
احمد حلو: باور دارم که تنها همکاری بین‌المللی و مبارزه‌ی بدون خشونت است که می‌تواند اشغال را پایان دهد و صلح را محقق سازد. می‌دانم که تندروهای دو طرف می‌خواهند...
۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: احمد حلو
نویسنده: احمد حلو
فلسطینیان در محاصره: بحران انسانی، کوچ اجباری و سکوت جهانی
سیاوش قائنی: آنچه امروز در غزه در حال وقوع است، نه صرفاً یک بحران انسانی، بلکه آزمونی جدی برای وجدان جهانی و اعتبار نهادهای بین‌المللی به شمار می‌رود. استفاده از...
۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
سانحه در نمای نزدیک
ناتان ترال، نویسنده و تحلیل‌گر برجسته، با سابقه‌ای بیش از یک دهه در گروه بین‌المللی بحران و پوشش مستقیم تحولات فلسطین، این روزها در پی اثرگذاری بر افکار عمومی از...
۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: ماه‌فرید منصوریان
نویسنده: ماه‌فرید منصوریان
سعید مدنی در سه چهره
مانند هر انسان دیگری، می‌توان پروژه‌ی فکری یا فعالیت سیاسی او را نقد کرد، اما هم‌خوانی میان آنچه می‌گوید و آنچه انجام می‌دهد، گوهری گران‌بها و در این زمانه نادر...
۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: کیوان مهتدی
نویسنده: کیوان مهتدی
آدرنو؛- نابغه تئوری، ناتوان در عمل
آدرنو میگفت چرا در ۱۳ سال حاکمیت فاشیسم هیتلری، انسان هوادار روشنگری مدرن وارد دوره سیاه بربریت و جنایت شد. لابد جوانه بازگشت به عصر تاریک اندیشی در نظام طبقاتی...
۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: آرام بختیاری
نویسنده: آرام بختیاری

فلسفه شوپنهاور؛ شرق گرا یا شرق زده؟

شوپنهاور در بحث شناخت، جای هنر را در کنار فلسفه و علم مهم می دانست. در نظر او جهان را نمی شود شناخت بلکه میتوان آنرا فقط در نظر خود تصور کرد و ایمان به ابدی بودن روح و جهان، نشانه ترس و وحشت انسان از مرگ است، و وحشت از مرگ آغاز فلسفه گری و دلیل دین جویی انسان بود. در روی پرچم خانوادگی تبار شوپنهاور شعار " سعادت بدون آزادی غیرممکن است " قید شده بود.

شوپنهاور(۱۸۶۰-۱۸۸ ) فیلسوف آلمانی، زیر تاثیر بودیسم و فلسفه کهن هند و عرفان مسیحی بود. او خود را میزانتروپ یعنی دشمن انسان میدانست گرچه به بشریت عشق می ورزید. از نظر تاریخی شوپنهاور نمی توانست پرچمدار یک تئوری نجات و یا آزادی بخش باشد. وی در آغاز مخالف دمکراسی و در پایان عمر خود مخالف انقلاب ۱۸۴۸ آلمان بود. شوپنهاور میگفت که او و فرهنگ عصرش با هم سازگاری ندارند. او خود را امپراتور ناشناخته فلسفه آینده می نامید. از نظر او انسان تنها موجودی است که از مرگ حتمی خود باخبر است. شوپنهاور قبل از مارکس به از خودبیگانگی و ترس انسان در رابطه با طبیعت و انسانهای دیگر اشاره کرده بود.

مورخین، آشنایی او با نظرات بودا و فلسفه شرقی و عرفان را دلیل ناامیدی او می دانند. او برای اولین بار صدای بدبینی را وارد فلسفه – تا آنزمان خوشبین-، آلمان نمود. مذهبیون، آته ایست شدن شوپنهاور و بریدن او از مسیحیت را سبب ناامیدی فلسفی اش می دانند. شوپنهاور میگفت با اینهمه بی عدالتی در جهان، آن نمیتواند آفریده یک خدای رحیم باشد بلکه مخلوق شیطان است. مورخین این جمله او را اولین نشانه آته ایستی در فلسفه غرب ذکر می کنند. شوپنهاور بر خلاف هگل، پیشرفت اجتماعی را سبب خوشبختی و سعادت انسان نمیدانست. او میگفت که بیوگرافی زندگی هر انسانی مجموعه ای از درد و رنجهای بی پایان او است. شوپنهاور خودکشی را نفی می کند چون طبق نظرات بودیستی اش بعد از مرگ دوباره انسان به این جهان برمیگردد و از طریق خودکشی مشکل رنج انسان پایان نمی یابد.

او می نویسد که هر چه شناخت انسان از جهان و خودش عمیق تر باشد رنج و غم اش بیشتر است. وی زندگی را یک مرگ تدریجی به تاخیر افتاده می دانست. برای شوپنهاور خلاف هگل علم راهی برای آزادی نیست بلکه منبع رنج است. او عرفان را کمک مهمی برای نجات از درد و رنج و رسیدن به وضعیت نیروانای بودیستی میدانست. هدف از نیروانا اینست که انسان دیگر متولد نشود و در عالم کائنات راحت گردد. شوپنهاور یکی از ساده نویسان تاریخ فلسفه غرب است. در هر جمله او میتوان درد و رنج و مظلومیت انسان جامعه طبقاتی را مشاهده کرد؛ جامعه ای که در آن کلیسا و میلیتاریسم پرویسی، اشرافیت، بورژوازی و فئودالیسم به استثمار و استحمار انسانهای زحمتکش مشغول اند.

شوپنهاور بعنوان نویسنده نه تنها یک معلم اخلاق بلکه یک هومانیست بزرگ بود. وی میگفت احساس همدردی با سایر انسانها باید اساس اخلاق در جامعه شود، چون همدردی موجب کاهش درد خود و دیگران می شود. درد و همدردی گاهی موجب وحدت انسانها می شود. فلسفه شوپنهاور کوششی برای فرار از این جهان و ضرورت مبارزه عرفانی با آن بود.

شوپنهاور یکی از پایه گذاران متافیزیک اراده گرایی است. او میگفت که اراده و خواسته های انسان مقوله هایی خردگریز هستند. در فلسفه شوپنهاور اراده گاهی به معنی قدرت نیروی طبیعی، گاهی به معنی عقل و آگاهی است. او میگفت که جهان غیرمنطقی است و عقل ابزار اراده و خواسته های غیر منطقی می باشد. شوپنهاور اولین متفکری است که نوشت نه عقل بلکه اراده مسیر زندگی انسان را تعیین می کند. منظور او یک اراده عینی و منطقی نیست بلکه اراده ای کور و غیرآگاهانه می باشد. به نظر شوپنهاور هدف فلسفه باید سرکوب یا انکار اراده با کمک یک جهانبینی هنردوستانه یا عارفانه باشد.

او عقل و اراده انسان را مخالف همدیگر می دانست و غریزه را نیز اراده می نامید و میگفت هدف زندگی باید آن باشد که تسلیم اراده و رنج زندگی نگردد. شوپنهاور همچون کانت میگفت که واقعیات نتیجه تصورات ما هستند. او دشمن سرسخت آزادی اراده بود. وی پایه گذار نظریه ضمیرناخودآگاه فروید و نیچه نیز است.

غالب نظرات شوپنهاور کوششی برای پاسخ به نیازها و جهانبینی های جامعه شهری نیمه دوم قرن ۱۹ کشورش هستند. مخالف ریشه ای او با ماتریالیسم در آنجاست که میگفت هیچ عینی بدون ذهن وجود ندارد. انقلاب شکست خورده ۱۸۴۸ موجب شد که نمایندگان تحصیل کرده بورژوازی او را فیلسوف خود بدانند. او فیلسوف محبوب رمانتیکهای جوان آنزمان نیز بود. مورخین مارکسیست فلسفه خردگریزی ناامیدی و بدبینی رنج آور او را نتیجه شکست انقلاب بورژوایی در مقابل قدرت زمینداران کلان و نظم فئودالی آلمان در میانه قرن ۱۹ می دانند. محققین چپ بدبینی فلسفه اورا بدلیل وابستگی طبقاتی او به قشر مرفه تجار کلان بحساب می آورند.

فلسفه متفکرانی مانند شوپنهاور و کیرکگارد و نیچه نشان دهنده بحران بورژوازی در نیمه دوم قرن ۱۹ بود. گرچه او علیه ایده آلیستها مبارزه نمود ولی خود نیز یک فیلسوف ایده آلیست ماند و حتی به جادو و جنبل اعتقاد داشت. مفاهیم اسطوره ای فلسفه او خارج از جریانات اصلی فلسفه غرب قرار دارند. او میگفت که واقعیت عینی قابل شناخت نیست چون تمام واقعیات تنها تصور و خیال ذهن شخصی ما هستند.

شوپنهاور از طریق شاگردش نیچه روی نسل های بعدی هم از نظر فلسفی و هم از نظر ادبی تاثیر گذاشت. سیستم فلسفی او ادامه سیستم فلسفی کانت و مخالف فلسفه کلاسیک و ادامه فلسفه ایده آلیسم آلمان بود. او غیر از کانت و افلاتون زیر تاثیر بودیسم و ایده آلیسم آلمانی از جمله فیشته و شلینگ بود. فلسفه او را میتوان مخلوطی از فلسفه کانت و افلاتون و فلسفه شرقی هند دانست. شوپنهاور میگفت که فلسفه اش موجب شد که عین و ذهن با هم برخورد کنند. او یکی از کلاسیک های فلسفه غرب است.

امروزه هند شناسی غرب قدری خود را مدیون فعالیتهای هندشناسی آنزمان شوپنهاور می داند. واگنر او را یکی از نظریه پردازان مهم تاریخ موسیقی می دانست. فروید نظریه اراده و ضمیرناشناخته را از شوپنهاور گرفت. بر خلاف آثار کانت و هگل نوشته های او را یکی از زیباترین نثرها و سبکهای ادبی می دانند.

مخالفت شوپنهاور با زنان را بعدها روانشناسان بدلیل اختلاف زودرس او با مادرش می دانند. او میگفت که قاره آسیا در سعادت زندگی میکند مگر آنجایی که دین مردم اسلام است. او نفوذ عناصر دین یهود در مسیحیت را علت سقوط و زوال مسیحیت در اروپا میدانست. مسیحیت در نظر او یک دین عمیقن بدبینانه و ناامیدانه است.

امروزه اشاره می شود که سه کشف مهم او این بود که میگفت زمین کره ای است کوچک در جهانی نامحدود، و دوم اینکه انسان با کمک روشنفکری و آگاهی میتواند روی صفات حیوانی و غیرانسانی خود روپوش بگذارد،  سوم اینکه ضمیر ناخود آگاه انسان گاهی از دستور عقل و اندیشه او روی بر می گرداند.

از جمله آثار شوپنهاور – جهان بعنوان تصور و اراده، در باره آزادی انسان، اصول شناخت، جملات قصار، اشاره ای به نیستی و پوچی در هستی، اصول اخلاق، و دو مشکل مهم اخلاق هستند.

شوپنهاور در بحث شناخت، جای هنر را در کنار فلسفه و علم مهم می دانست. در نظر او جهان را نمی شود شناخت بلکه میتوان آنرا فقط در نظر خود تصور کرد و ایمان به ابدی بودن روح و جهان، نشانه ترس و وحشت انسان از مرگ است، و وحشت از مرگ آغاز فلسفه گری و دلیل دین جویی انسان بود. در روی پرچم خانوادگی تبار شوپنهاور شعار ” سعادت بدون آزادی غیرممکن است ” قید شده بود.

نصرت شاد
تماس

Nushad@web.de

تاریخ انتشار : ۱۲ اسفند, ۱۳۹۳ ۰:۱۶ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

پیام به مناسبت سالگرد بنیان‌گذاری نهضت آزادی ایران!

ما، به عنوان یک نیروی چپ، عدالت‌خواه، دموکرات و مردمیِ خواهان آزادی و دموکراسی و برپایی جمهوری‌ِ متکی به آرای ملت در کشور، هرچند در بنیان‌های نظری و تحلیل اجتماعی و سیاسی تفاوت‌هایی با دیدگاه نهضت آزادی ایران داریم، اما در عین حال باور داریم که در مسیر دفاع از آزادی‌های سیاسی، حقوق بشر، برابر حقوقی زنان، رفع هرگونه تبعیض،گردش متوازن قدرت و پاسداری از حق حاکمیت مردم ایران، همسو و همراهیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

قالیباف و موضوع “حجاب و عفاف”: تاکتیک یا تحول؟

در شرایط کنونی، نشانه‌هایی چون پیروزی چهره‌ای چون پزشکیان در انتخابات ریاست‌جمهوری، افزایش تمایل به مذاکره، و تغییر نسبی در لحن مقامات، توجه‌برانگیز است. با این‌حال، این تغییرات، اگر با اصلاحات بنیادین همراه نباشند، از جمله بازنگری در قانون‌گذاری به‌ویژه در حوزه‌هایی چون حجاب، توقف برخوردهای سلیقه‌ای و امنیتی با جامعه مدنی، گشایش در عرصه‌های فرهنگی، احترام به آزادی‌های دموکراتیک و اصلاح رویه‌های پلیسی، نمی‌توان از آن‌ها به‌عنوان نشانه‌ای از بلوغ سیاسی یا اجتماعی یاد کرد.

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

پیام به مناسبت سالگرد بنیان‌گذاری نهضت آزادی ایران!

ما، به عنوان یک نیروی چپ، عدالت‌خواه، دموکرات و مردمیِ خواهان آزادی و دموکراسی و برپایی جمهوری‌ِ متکی به آرای ملت در کشور، هرچند در بنیان‌های نظری و تحلیل اجتماعی و سیاسی تفاوت‌هایی با دیدگاه نهضت آزادی ایران داریم، اما در عین حال باور داریم که در مسیر دفاع از آزادی‌های سیاسی، حقوق بشر، برابر حقوقی زنان، رفع هرگونه تبعیض،گردش متوازن قدرت و پاسداری از حق حاکمیت مردم ایران، همسو و همراهیم.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

خاطراتی از «ابوالقاسم طاهرپرور» در چهارمین سال درگذشت او

اشتغال زنان در ایران؛ چالش‌ها و پیامدهای یک نابرابری پنهان

۱۶۰ نفر از اعضای خانواده‌ام را در غزه از دست داده‌ام اما امیدم را نه

فلسطینیان در محاصره: بحران انسانی، کوچ اجباری و سکوت جهانی

سانحه در نمای نزدیک

سعید مدنی در سه چهره