محله قدیمی دروازه غار محله ایست بین خانی آباد و میدان شوش که اکنون محله هرندی نامیده می شود. دروازه غار یکی از محلات قدیمی تهران است که در زمان ناصرالدین شاه یکی از دروازه های تهران بوده و از همان زمان تاکنون همواره یکی از مناطق فقیرنشین بوده است. هر چند تمامی محلات فقیرنشین دارای وجوه اشتراکاتی هستند و با مشکلاتی مانند اعتیاد، فحشا و لمپنیسم مواجه اند، اما محله دروازه غار اکنون به مرکز اصلی فساد، تباهی و اعتیاد تبدیل شده است و کرامت و ارزش انسان لگدمال بیعدالتی و تبعیص می شود. دروازه غار نمونه ای از نتایج و پیامدهای فاجعه آمیز سیاست های جمهوری اسلامی است که بنا بود در آن آثاری از فقر و تباهی نباشد و کوخ نشینان بر کاخ نشینان ارجحیت داشته باشند. در این محله دروازه های آن به روی تمامی معتادان و درماندگان جامعه باز اند و خانه ها و کوچه های مخروبه و غارمانند آن پناهگاهی اند برای بیخانمانها.
دراوائل دهه هفتاد محله خاک سفید تهرانپارس پاتوق و جایگاه بزهکاران و محل تولید و توزیع مواد مخدر بود. در این محله حتی اسلحه گرم نیز بفروش می رسید و چون بزهکاران خطرناک که مجهز به اسلحه گرم بودند، در این محله اسکان داشتند، نیروی انتظامی از هراس درگیری محله را تحت کنترل نداشت. از این رو این محله را “جزیره” می نامیدند. اما بر اثر شکایات محله های اطراف که بر اثر مجاورت با “جزیره”، اعتیاد و بزهکاری فرزندانشان را تهدید می کرد، در سال ۷۹ “جزیره” توسط نیروهای مخصوص محاصره شد و ساکنان آنجا را با زور اسلحه بیرون راندند و تمامی خانه ها را ویران کردند، بی آن که هیچ گونه برنامه و تدبیری برای بازسازی معتادان و یا اسکان بیخانمانها و سرپرستی کودکان و زنان داشته باشند. ساکنان رانده شده که بدون استثنا معتاد یا بزهکار و یا کودکانی بودند که مورد سوء استفاده قرار می گرفتند، در دیگر محلات پراکنده شدند و هیچ تغییری در شیوه زندگی آنان پدید نیامد و همچنان بزندگی بزهکارانه و فلاکت بار خویش ادامه می دادند.
ازاوائل دهه ۸۰ دروازه غار که دارای زمینه های بزهکاری و اعتیاد گسترده ای بود، به تدریج جایگزین خاک سفید تهرانپارس شد و اکنون این محله تبدیل به پناهگاهی برای آسیب دیدگان تیره روزیست که برای چند ماه یا چند روز ادامه زندگی فلاکتبار خود راهی این گرداب مرگ آفرین می شوند و در واقع برای معتادان آخرین ایستگاه زندگی رقت بار آنان است.
ویژگی های محله دروازه غار:
۱- تمامی ساکنان این محله فاقد منزل مسکونی اند و در خانه های متروکه و کوچه های مخروبه و زیر دالانها زیست می کنند.
۲- ساکنان اطراف این محله که امکان تهیه مسکن در محلات دیگر را ندارند، ناچارند در جوار این محله بمانند و با مشکلات گوناگون روبرو باشند؛ به ویژه این که کودکان آنها در معرض انواع خطرها از جمله اعتیاد و تجاوز قرار دارند.
۳- تمامی ساکنان این محله یا معتاد اند یا تولیدکننده و فروشنده مواد مخدر. در این محله انواع و اقسام مواد مخدر مانند تریاک، شیره، هروئین، شیشه، کراک، کروکودیل و انواع قرص های روانگردان یافت می شود.
۴- کودکانی که در این محله زندگی می کنند فاقد شناسنامه اند و بجای تحصیل در مدارس، روزها بکار در کوره پزخانه ها می پردازند یا در خیابانها دستفروشی می کنند یا با یک کیسه خیابانها و کوچه ها را در پی یافتن کاغذ، کارتن، شیشه و پلاستیک در می نوردند تا اندک دستمزدی بدست آورند و هزینه اعتیاد والدین خود را تامین کنند. این کودکان تحت نفوذ باندهائی اند و بیشترین درآمد کودکان به آنان تعلق دارد.
۵- کودکان شیرخوار یکی از منابع درآمد خانواده هاست. خانواده ها کودکان شیرخوار خود را به گدایان و متکدیان اجاره می دهند و تریاک را در آب حل کرده و به این کودکان نگونبخت می دهند تا همیشه در خواب باشند یا نیمه بیهوش و باعث جلب ترحم رهگذران گردند. یعنی این کودکان از بدو تولد قربانی فقر و اعتیاد می شوند.
۶- از دیگر اعمال فاجعه بار باندهای مواد مخدر در این محله استفاده از کودکان برای فروش مواد مخدر است. در آغاز آنان را معتاد می کنند تا بعلت نیاز به مواد مخدر همیشه در دستان این باندها اسیر باشند تا از آنان سوء استفاده کنند.
۷- دردناکترین وضعیتی که شامل کودکان می شود اسارت آنان در باندهای فحشا است، که کودکان قربانی افزون بر تحمل حقارت در معرض ابتلا به بیماری ایدز قرار می گیرند.
۸- در این محله نشانه هائی از روز یا شب یا تعطیلی نیست. در همه ساعات روز و شب اعتیاد و تباهی وجود دارد.
۹- خانواده های معتادی که اعتیاد و فقر خصلت های انسانی آنان را زایل کرده است، فرزندان خود را بفروش می رسانند. قیمت کودکان از۲ تا ۵ میلیون تومان است؛ برابر قیمت یک یخچال یا تلویزیون معمولی.
۱۰- تنها پارک محله که باید جایگاه گردش و تفریح خانواده ها و بازیهای کودکان و جوانان باشد، جایگاه معتادان است که هر کدام با لباسهای ژنده و بدنی آلوده به هپاتیت و ایدز و زخم های عمیق مرگ را انتظار می کشند و سراسر پارک پوشیده از سرنگ های خونین و آلوده است.
۱۱- طبق آمار رسمی در سالهای اخیر میزان ابتلا به مواد مخدر بویژه مواد جدید مانند شیشه و کراک در میان زنان افزایش یافته بخشی از ساکنین این محله را زنان تشکیل می دهند.
۱۲- در این محله خانه کودکان توسط زنان نیکوکار ایجاد شده است که شامل کلاس های سوادآموزی و آموزش نقاشی و ورزش است. این خانه فقط ۱۰ درصد از کودکان محله را زیر پوشش دارد، زیرا بقیه کودکان باید هزینه اعتیاد خانواده های خود را با کار تامین کنند.
در آغاز انقلاب مقامات رژیم اعلام می کردند که ایران الگوی جهان خواهد شد و عدالت در آن گسترش خواهد یافت و همه اقشار مردم از زندگی سالم و مرفه برخوردار خواهند شد. اما به برکت غارت ثروتهای ملی توسط چپاولگران وابسته به حاکمیت، فقر و بیعدالتی و تبعیض کشور را فرا گرفته است و هموطنان آسیب پذیر و قربانی ما و دیگر اقشار ستمدیده در دروازه غارها زندگی توام با فقر و فلاکت و حقارت را می گذرانند.
اگر یکدهم بودجه ای را که صرف ساختن مساجد و حوزه های علمیه و نهادهای وابسته به آن و مرمت و ساختن ضریح امامزاده ها می شود، در راه مبارزه با اعتیاد هزنیه شود جامعه را می توان از این فلاکت کنونی رهائی بخشید. اما با توجه به شیوه های غارتگرانه رژیم و بی اعتنائی به سرنوشت مردم در آینده شاهد گسترش دروازه غارهای دیگری خواهیم بود.