چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۴

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۷:۵۴

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!
برای رهایی ایران از اقتدارگرایی و تمامیت‌خواهی، با رنج و اندوه خون ریخته‌شدهٔ جوانان در این چند دهه در جان، بر خلاف دور اول، در دور دوم انتخابات شرکت می‌کنم...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: زهره تنکابنی
نویسنده: زهره تنکابنی
جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی

متخصص و متفکر

در سرگذشت بشر که در حقیقت هم ارز سرگذشت هستی نیز میباشد، این نفکیک و تمایز خود از هستی در ابعاد فراگیر بشری، با اسلام و تعبیر ویژه اش از خدا، اتفاق میافتد. این تعبیر ویژه دوپایه بوده است، یکی تک خدایی مطلق، و دیگری، خصوصیت غیرشیئی خدا (بمعنی بیرون از "هست" و "حس") میباشد

ما در ایران، متفکر نداریم، بلکه اساسا متو‌هم داریم. اما این گفته هم توهین آمیز بنظر می‌آید، و هم احتیاج به مقدمه ایست که ضرورتا نقیض آن باید باشد. این مقدمه بر مفروضاتی پیشین باید متکی باشد، و این مفروضات باید به بزرگترین و حیاتی ترین مفروض بنیادی، اتکا داشته باشند. این مفروض بنیادی، شامل دو بخش اساسی است. یکی “هست” است، و دیگری “حس”. ایندو عنصر اساسی، همزاد میباشند، یعنی یکی بدون دیگری امکانپذیر نیست.

متفکر از همینجا حرکت میکند، و مهم نیست که اعلان شود و یا نشود. این وضعیت، همیشه در سرگذشت بشر وجود داشته است، و اصولا مولف و موسس چیزیست که بشر می‌نامیم.  بشر بنابراین، از جمع “هست” و ” حس” بعنوان مواد اولیه، شکل گرفته است. آنچه درانیمیسم رایج امروز و با ریشه بسیار دور در سرگذشت بشر، بمعنی اینکه تمام عناصری که جمعا هستی مینامیم، دارای روح میباشند، دقیقا به این مفهوم است که این عناصر صاحب “حس” هستند. اما منظور از “حس” این است که تمام عناصر در ارتباطی تنگاتنک براساس این ویژگی که “حس” می‌ناامیم، یک مجموعه واحد را تشکیل میدهند. این مجموعه واحد چیزیست که هستی مینامیم. بهمین دلیل، اگر “حس” نباشد، “هست” نیز نیست، و بالعکس اگر “هست” نباشد، “حس” نیز نیست.

حال سوال این است که، پس “حس” چیست.

“حس” چیزیست که به “هست” بروز می‌دهد، و در ارتباط متقابل فوق، “هسـت” چیزیست که به “حس” بروز می‌دهد. اگر چنین باشد، که میباشد، “هست” و “حس” دارای ویژگی یی مشترک هستند. این ویژگی، خود هم موضوع “هست” است، و هم موضوع “حس”. تمام عناصر تشکیل دهنده “هست” بنابراین دارای ویژگی یی میباشند که آنها را “حس پذیر” میکند. و متقابلا، تمام عناصر”حس پذیر”، “هست گونه” میباشند.

تصور کنید که ناگهان تمام ویژگی هایی که آب را آب میکنند، آتش را آتش میکنند، و درخت را درخت می‌کنند، و الا آخر، منتفی شوند، دیگر نه “حس” و “حس پذیری”، و نه “هست” و “هست گونگی” – نه من و نه شما، و نه نفس خود “نه” دیگر علت وجودی خود را نیز از دست می‌دهند، یا در حقیقت با این اتفاق از دست رفته اند.

کارمتفکر این است که از این “اتفاق” نامیمون، یعنی لغو “هست” و “حس”، جلوگیری کند.    

اینهم به این معنی است که متفکر دربالاترین حوزه و انتزاع قرار دارد، و حافظ جمع “هست” و حس” که عادتا به هستی می‌شناسیم، میباشد.  اگر نقیض این هستی را “نیستی” یا “عدم” بنامیم، متفکر در مرز بین “هست” و “نیست”، وظیفه اش، اینستکه “هست” “نیست” نشود، و اینهم به معنی این است که “هست” و “حس” لغو نشوند.

یعنی او قادراست که اینها را ادرا ک کند.

اما متخصص کسی است که کارش در حوزه حفظ و نگهداری “هست” و “حس” در بروزشان میباشد. یا چیزی که عادتا “هست” بروزی می نامیم. مسئول جنگلداری کارش اینستکه شکلی از بروز “هست” که جنگل بعنوان مجموعه یی از درختان می دانیم، از بین نرود، یعنی درختان خشک نشوند و یا نسوزند، اما از نظر متفکر، این خشک شدن و یا سوختن، از هیچگونه اهمیتی برخوردار نیست، زیرا درخت خشک شده و یا سوخته، کماکان هم “هست” و هم “حس” میباشند، اما در بروزی متفاوت.

عمده ترین بروزهای “هست” جمادات، نباتات، وجانداران میباشند، که هریک نیز بنوبه خود به زیر مجموعه هایی از بروزات دیگر از “هست” تقسیم شده و شناخته شده اند.   جانداران که در حقیقت همان باصطلاح “روح” داران هستند که خود نیزبه دودسته بزرگ منقسم هستند، جانداران ناهوشمند، و جانداران هوشمند.  نوع جانداران هوشمند در حقیقت بخشی است که در آن رابطه بین “هست” و “حس”، بمرحله یی از تغییر رسیده است که برای حفظ خود نسبت به بروزهای “هست” و “حس” که جمعا و عادتا هستی نامیده میشوند، انعکاس نشان داده و بنابراین دخالت میکنند. این جاندار هوشمند را انسان یا بشرنامیده اند.  و این دو نامی که بکار میبریم، در حقیقت، دو مفهومی هستند که از نگاههای هستی شناسانه (انتالوژیک) و نتیجتا شعور شناسانه های (اپیستومولوژیک) یگانه و یا متفاوت میآیند.  مثلا در حوزه فن آوری امروزی، به انسان کاربردی ساخته شده از هستی شناسی و شعور شناسی صنعتی، ربات میگوییم، و نه انسان یا بشر.

شکلگیری این جاندار هوشمند که ویژگی بارزش انعکاس و دخالت درهستی بعنوان جمع “هست” و “حس” میباشد، شعورمندی را پایه میگذارد، که بمعنی “حس” و “قضاوت” میباشد (به نوشته “حس و قضاوت” از همین نویسنده مراجعه شود).

شعورمندی شروع هستی است زیرا اصولا هستی وقتی هستی میشود که به شعور بخود دست یافته باشد (به هگل مراجعه شود).

و شعور بخود لازمه اش تفکیک و تمایز خود از هستی میباشد.

در سرگذشت بشر که در حقیقت هم ارز سرگذشت هستی نیز میباشد، این نفکیک و تمایز خود از هستی در ابعاد فراگیر بشری، با اسلام و تعبیر ویژه اش از خدا، اتفاق میافتد. این تعبیر ویژه دوپایه بوده است، یکی تک خدایی مطلق، و دیگری، خصوصیت غیرشیئی خدا (بمعنی بیرون از “هست” و “حس”) میباشد.

از دل این وضعیت، شعورمندی به عالی ترین مرحله تغییراش می‌رسد، که شروع دست یافتن به آگاهی بر این شعورمندی، بنیادی ترین مرحله یی که ازدل آن دنیای جدید علم و صنعت فرا میروید، بشر کشف می‌کند که هم هوشمند است (عرفان)، هم شعور مند است (دانش)، و هم آگاه بر این شعورمندی (فلسفه)، و بالاخره، بروزکاربردی این دانش (علم) در فن آوری و محصول صنعتی. هگل بیان بی چون و چرای شعورمندی فلسفی این روند است- او تمام دامنه الهیات تا فلسفه، و بالاخره تاریخ را در خود یکجا جمع داشت. در پیش از او ودر جهان اسلام، چند قرن پیشتر، ملا صدرا ظاهرا بارز ترین اندیشمندی است که در چنین دامنه یی زیسته و اندیشیده است.

اگر ابن راشد و بوعلی و سایرین هنوز یونان بودند، از ملا صدرا و بالاخره با هگل، یونان پشت سر گذاشته میشود، و همانطور که در نوشته های پیشین نیز مطرح شده است، دنیای امروز ما در حقیقت دنیای پس هگلی میباشد، و هنوز وقایع جهان را باید با کلید هگلی خواند.

حال سوال این است که چرا شعورمندی شروع هستی میباشد.

پاسخی ساده این است که خود نفس زبان و مفاهیم، در حقیقت بروزهای احساسی و اندیشگی هستی میباشند.  و ما در این نوشته، از زبان و مفاهیم استفاده کرده ایم، یعنی با شعورمندی به سراغ سرگذشت هستی و از جمله انسان رفته ایم (به نوشته “شعور در عصر صنعت” از همین نویسنده مراجعه شود).

 تا اینجا، ظاهرا به بخش متفکر کیست پرداخته ایم.

و اما حال ببینیم، متخصص کیست، و بالاخره توهم چیست.

قبل از اینکه به این دو بپردازیم، یک نکته ظاهرا روش شناسانه، اما در حقیقت هم هستی شناسانه و هم شعور شناسانه را باید روشن کنیم.

این نکته از اینقرار میباشد که اصولا هرگونه حس درک شده و قضاوت ثبت شده ناشی از آن- از ساده ترین تا پیچیده ترین- حاصل سطوح بسیار متنوع انتزاع میباشند از یکسو، و در میان خود همین سطوح انتزاع نیز، حاصل نگاههای فردی تا جمعی میباشند از سوی دیگر. بطریقی منظور اینستکه اندیشه ها و احساسها بعنوان مقدمات آنها، هم در انتظامی افقی قرار دارند، و هم در سلسله مراتبی عمودی شکل میگیرند.  این وضعیت، به حوزه های مختلف دانشی، و تخصص های مختلف علمی پایه میدهد. در شناخته شده ترین و مهمترین حوزه دانشی که فلسفه است، ما نمی‌توانیم متخصص داشته باشیم، همانطور که در حوزه الهیات نیز چنین چیزی امکانپذیر نیست. در این حوزه ها، ارائه کار میتواند عناوین مختلف داشته باشد، مانند اینکه بخش‌های یک کتاب را جداگانه چاپ و منتشر کنیم.  اما در علوم که بنیادا ضرورتی کاربردی می‌باشند، هرعنوانی را میتوان حتا در مرزاستقلال کامل بعنوان یک علم منشر کرد، و هریک را نیز تخصصی نامید و حامل آن را متخصص دانست. 

 واما توهم چیست؟

توهم یعنی توجه نداشتن به این حوزها و تخصص ها، به سلسله مراتب سطوح مختلف انتزاعات، و در حقیقت ناتوانی در ارائه موضوع در انتظامی مفهوم بندی شده و مشخص و متمایز از یکدیگر- هم در چگونگی ذهنی و هم شکل بیرونی آن.

این شیوه در حقیقت شیوه یی است که هنوز در حوزه هوشمندی و یا مراحل بدوی شعورمندی قرار دارد، و نشانه اینستکه نویسنده هنوز خود را از موضوع مورد نظرش تفکیک نمیکند.  در ایران مضمون اصلی فرهنگ و تاریخ ما، فرهنگ مشاعره میباشد، نویسندگان ما نیز در تمام حوزه ها، مشاعره میکنند (تداعی گرایی واکنشی**).     

علت بنیادی اصولا در متن جمع طبیعت گرا خوابیده است و اگردر حوزه اسلام نیز، چنین برخوردی وجود دارد، علت اش اینستکه اسلام از هسته تاریخی اش خارج شده است و به طبیعت گرایی گرایش پیدا کرده است و یا اصولا از یکتا خدایی به طبیعت خدایی و چند خدایی استحاله پیدا کرده است، اتفاقی که با باز گشت به گذشته از قرون هشتم و نهم ببعد- در سرزمین های اصلی اسلام-  شروع به پایگیری کرد، و در طول قرنها به استقرار کامل رسید.  اگر از شرق به اسلام نگاه کنیم، در حقیقت اسلامی یونانی را بیان میکند، و اگر از غرب به اسلام نگاه کنیم، در حقیقت، اسلام ادیان دستورالعملی را بیان میکند.

شاید مفهوم “اسلام ناب” ریشه در همین وضعیت داشته باشد، و همچنین “نه شرقی و نه غربی” هم در حوزه مذکور باشد و نه ادراک جنگ سردی تراشیده شده ازآن. 

————————–

A Path towards Thinking and Conceptual Systems

**Associative Reactive

Saturday, September 26, 2015

برای سایر نوشته ها از همین نویسنده، به آدرس زیر مراجعه شود: http://www.kar-online.com/taxonomy/term/132

                                                                                                                          

    

 

 

 

تاریخ انتشار : ۵ مهر, ۱۳۹۴ ۹:۰۲ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

بر خلاف مرحله‌ی اول، در مرحله‌ی دوم انتخابات ریاست جمهوری شرکت می‌کنم و به آقای پزشکیان رأی می‌دهم!

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!