نامه ای به امضاء یک “هوادار داخل کشور” در کارآنلاین* درج شده است. نامه در ارتباط با مطلب من با عنوان “پیوندهای ولی فقیه و راست افراطی” است. لحن و گفتار نامه چندان تائید کننده امضاء آن نیست. با این وجود در نامه، برخی مسائل مطرح شده که لازم است به آن پرداخته شود:
١. در نامه آمده است: “شما در صدد برآمده ای که راست افراطی را در رابطه با آقای خامنه ای تبیین کنی. بنابراین پیشاپیش نتیجه دلخواهت را انتخاب کرده ای و برای آن استدلال های ذهنی ردیف کرده ای”. شاید شما از رابطه تاریخی بین خامنه ای و راست افراطی اطلاع نداشته باشی، ولی من رابطه بین آندو را از اوائل دهه ٧٠ پی گیری کردم. به ویژه در دوره اصلاحات و بعدا دوره احمدی نژاد. ده ها فاکت در زمینه پیوند بین خامنه ای و راست افراطی وجود دارد. فاکت ها نقش موثر خامنه ای را در شکل گیری و تقویت راست افراطی نشان می دهد. “پیوندهای ولی فقیه و راست افراطی” اولین مطلب من در این زمینه نیست. قبلا چند مطلب در این زمینه نوشتم. برخی از مطالب در آرشیو اخبار روز قابل دسترسی است. اگر فرصت فراهم شود تبارشناسی جریان راست افراطی و اقدامات خامنه ای برای تقویت آن را مفصلا خواهم نوشت. خامنه ای در دوره اصلاحات از کانال های مختلف از جمله از کانال سپاه و مصباح یزدی راست افراطی را تقویت کرد تا در مقابل اصلاح طلبان بایستد و بحران آفرینی کند. پیوند بین آندو به امروز برنمی گردد، بلکه تاریخی است. نمونه شاخص آن حسین شریعتمداری مدیر روزنامه کیهان است. شما خوب می دانید که او برگزیده خامنه ای و شاخص برجسته راست افراطی است. بین آندو آنچنان پیوندی وجود دارد که تا کنون هیچ ارگان و هیچ رئیس جمهوری نتوانسته است او را تکان بدهد. آیا این پیوند عمیق بین حسین شریعتمداری و خامنه ای ساخته ذهن من است و یا در واقعیت وجود دارد؟ فکر نمی کنم کسی بتواند پیوند ریشه دار و تاریخی بین آندو را انکار کند و یا بتواند آن ها را از هم جدا کند. در مورد مصباح یزدی هم همین مسئله صادق است. او تئوریسین راست افراطی و کاربست خشونت است.
٢. در نامه گفته شده است: “من نمی دانم که چه سان می توانی ثابت کنی که جدا سازی و تفکیک کردن آقای خامنه ای از راست افراطی خطاست؟ شما با دیدگاه رهبری جمهوری اسلامی را از جایگاه قانون اساسی برداشته و نقش موجد تعادل بین دو جناح را از ایشان سلب می کنید و این نگاه با سیاست رسمی سازمان در تقابل است.”
اولا. در مطلب من چنین چیزی نیآمده است. گفته شده است که: “خطا است تصور کنیم که می توان خامنه ای را از راست افراطی منفک کرد و بر این پایه سیاست ورزی کرد.” در این جمله از خطا بودن جداسازی و تفکیک کردن بین خامنه ای و راست افراطی صحبتی در میان نیست بلکه صحبت از یک واقعیت است و آنهم جداناپذیری بین آندو و خطا بودن سیاست ورزی برآن پایه است. وگرنه کسی منکر مثبت بودن جدائی آندو نیست. کاش این امر امکان پذیر بود. بحث من این است که نباید سیاست را برپایه آنچه غیر واقعی است، پی ریخت. راست افراطی پایه اجتماعی ولایت فقیه است. خامنه ای برای حفظ حکومت و موقعیت خود به راست افراطی نیاز دارد. او بدون حمایت سپاه، راست افراطی و نیروهای امنیتی نمی توانست چنین جایگای را پیدا کند. توصیه من به شما این است که آنچه در مطلب من آمده است به نقد بکشید نه آنچه که به نوشته من نسبت دادید.
ثانیأ. نمی دانم شما چگونه کشف کردید که این نگاه با سیاست رسمی سازمان در تقابل است و برپایه کدام سند و مدرک چنین ادعائی دارید. اگر شما هوادار سازمان هستید حتما از مسئولیت من در سازمان مطلعید. با مسئولیت من ادعای شما معنی ندارد. تلاش شما برای فاصله انداختن بین من و سازمان جای سئوال دارد. به خصوص اینکه در اخبار روز هم با نام دیگر چنین برخوردی صورت گرفته است.
٣. در مورد اینکه چرا ” سیاست بی طرف نگهداشتن خامنه ای در رقابت های جناحی کار نمی کند و تاکنون هم کار نکرده است” در مطلب بعدی تحت عنوان “تغییر رفتار یا مانع اصلی تغییر” به این موضوع پرداخته ام. اگر فرصت باشد باز به آن خواهم پرداخت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* نامه در زیر مطلب “پیوندهای ولی فقیه و راست افراطی” در بخش نظرات خوانندگان آمده است.