در باره وضعیت بحرانی آب کشور مقالات و گزارشاتِ فراوانی نوشته شده، و از جایی که این بحران کماکان بر جای خود باقی است، همچنان نیازمند توجه همه ماست.
بر اساسِ معلومات تاکنونیام، همه ی کارشناسان آب و محیط زیست کشور علیرغم تفاوت در روشهای پیشنهادیشان برای مقابله با بحران آب، در وجود خود بحران آب اشتراک نظر داشته، همه و هر یک از ایشان به عمقِ فاجعه ی آن اعتراف دارند.
آیا همت و اراده کارشناسان آب و محیط زیست کشور در حد اراده ی زنان دلیری که گزارشِ فعالیتشان در روزنامه ایران تحت عنوانِ «۴۰ زن زخمهای دریاچه ارومیه را بخیه می زنند(۱) » درج شده، نیست؟ در این فعالیت انسانی جهت نجات زندگیِ خود و دریاچه ارومیه، بیش از هر مطلبی جمله ی: «…از کاشت «گوجه» و «هندوانه» توسط مردانشان به دلیل «پر آب بر بودن» جلوگیری کردند…» نظرم را جلب کرد.
در همان حال بیاد آوردم، که بنا بر گزارش ایلنا(۲) معاون رئیس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست خانم معصومه ابتکار گفته است؛ «…درحوزه آب دچار بحران هستیم که نیازمند توجه و برنامه ریزی جدی است به گونهای که ۸۵ درصد از منابع آبی کشور استفاده شده و این مسئله مهم برای آینده تمدنی ایران از اهمیت زیادی برخوردار است.»
این همه وادارم کرد، که بیاندیشم، که چگونه توانستهایم، در عرضِ سده اخیر با سرعتی دائما فزاینده، منابع آبی کشور را هدر دهیم. در این باب در باره مشکلاتی چون: عدم استفاده بهینه از شیوههای آبیاری و آبیاری مدرن در کشاورزی، و در نتیجه روی آوری به حفر بی رویه چاههای آب عمیق و عدم وجود شیوه ای مناسب و علمی جهتِ جمع آوری آبهای سطحی حاصل از برف و باران، و عدم وجودِ شبکههای فاضلاب و تأسیسات تصفیه فاضلاب در شهرها و … همه و همه، بیشتر و بیشتر به کمبود آب و آلودگی های آب کشور منجر شده است. کاری است شاق، ولی آرزوی داشتنِ آبی سالم در کشور و رفعِ بنیادین بحران آب در کشور، آرزویی محال و دست نایافتنی نیست.
در عرصه زندگی شهری و مصرف بی رویه آب در شهرها، که جمعیت آنها سال به سال رو به فزونی هم هست، فقط به هشدارها در باره ی مصرف بی رویه آب بسنده کرده ایم. بی آنکه تردیدی در کارآیی هشدارها داشته باشم، هشدارها را، کافی ارزیابی نمی کنم، بلکه معتقدم، در کنار هشدارها باید تغییراتی در ساختار و الگوهای استفاده از آب در شهرها صورت پذیرد.
زمانی که کل جمعیت کشورمان، شاید به بیش از ۹ میلیون نفر نیز نمی رسید، خانه های شهری نه لوله کشی آب داشتند، و نه حمام اختصاصی؛ «…کوچهی ما و منطقهای که ما در آن زندگی میکردیم، نه آب لولهکشی داشت و نه حتی برق … خانوادهها برای آب مصرفی خود، معمولاً با سقایی قرارداد میبستند که روزی یک یا دو مَشک آب، که جنس آن از پوست بُز بود برایشان بیاورد(۳)…»
مطابق آمار، مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، تعدادی نزدیک به پنجاه میلیون نفر از جمعیت کمی بیش از هفتاد میلیونی کشور در خانههای شهری سکونت دارند. و همانگونه
که همه میدانیم، در اکثرِ خانه های شهری:
– برای رسیدن به آب سرد، شیر آب آشپزخانه را هر بار شاید بیش از سه دقیقه باز و با هدر دادن بیش از ده لیتر آب، یک لیوان آب می نوشیم. در قدیم آب سرد را از کوزه می نوشیدیم.
– برای رفع خستگی و شستشوی خود، زیر دوش آب حمام اختصاصی منزل بیش از نیم ساعت می ایستیم، و یا می نشینیم. در قدیم برای استحمام و رفع خستگی به حمام عمومی محله می رفتیم.
گمان می کنم، برای بازیافت آب در شهرها، نیازمند به تلاشهای جدیتری نیازمندیم؛ چرا که با یک حساب سرانگشتی ساده، مصرف آب در شهرها و میزان افزوده شدن مواد آلاینده به آب در شهرها، شاید کمتر از مصارف هنگفت آب در کشاورزی و افزوده شدن سموم دفع آفات کشاورزی در روستاها و دشتهای کشاورزی، به آبهای کشور نباشد.
چرا نباید دوباره فرهنگ زیبای حمامهای عمومی را در کشور زنده کرد؟ در دوران پهلویها، حمامهای عمومی به تدریج و بواسطه افزایش جمعیت، و نیز غیربهداشتی بودن آنها، یکی پس از دیگری تعطیل شدند.
اگر امروز با استفاده از شیوه های مدرنِ استخر داری و تصفیه آب، حمامهای عمومی را در هر محله ای از محلات شهرهای کشور با استفاده از منابع مالی بخش خصوصی و کمکهای دولتی راه اندازی، و قیمت خدمات بهداشتی این حمامهای عمومی را، در قیاس با آبِ مصرفی در حمامهای اختصاصی منازل، در سطحی بسیار نازل نگاه داریم؛ و در کنار آن فرهنگ تبدیل حمام اختصاصی منازل به انباری را ترویج و گسترش دهیم، دیری نخواهد پائید، که شهرها از فهرستِ آلاینده های مؤثر آبهای کشور حذف خواهند شد.
البته اگر ایجاد شبکههای فاضلاب و دستگاه تصفیه فاضلاب، اولویتی خاص در برنامه های عمرانی شهرها بیابند، شهرهای کشور شاید قادر شوند، تا آب مصرفی خود را، بی نیاز از حفر چاه و یا انتقال آب از دور دستها، تأمین کنند.
در حوزه آب دچار بحرانی جدی هستیم، لذا لازم است، که همه نیروهای وطندوست کشور انحصار را کنار گذاشته، و با مراجعه به همه افکار و پیشنهادات، اسباب و امکانات توجه و برنامه ریزی جدیی در این زمینه را فراهم آورند.
طرحهایی چون ایرانرود هنوز هم ارزشِ بازنگری و بررسیهای دقیق برای اجرایی شدنشان را دارند. تصور عبور آب از نقاط کویری مرکز ایران، شاید رؤیایی و دور از واقعیت به نظر رسد. اما اگر این رؤیا، به نحوی از انحا، بتواند شکلِ واقع به خود گیرد و در حاشیههای این گذرگاه آبی پوششهای گیاهی، از گیاهان و درختان بومی هر منطقه احداث شود، در کنار دیگر ارزشهای افزوده این گذرگاه آبی، این تحول، نقطه ی پایانی بر پیشروی کویر در کشور شده، و به تدریج امکان ایستایی بیشترِ ابرهای باران زا در آسمان کشور فراهم خواهد آمد.
******
۱- http://iran-newspaper.com/?nid=6065&pid=16&type=0
۲- درصد از منابع آبی کشور استفاده شده است۸۵
۳- http://www.iran-emrooz.net/index.php/farhang/more/58081