عموم کارگران میدانند در صورت داشتن سندیکاهای مستقل میتوانند از سطح حداقل معیشت خود در برابر هجوم صاحب منصبان سرمایه در ایران دفاع کنند. دسته اخیر که شامل مدیران بخشهای دولتی وشبه دولتی و صاحبان و مدیران اصلی بنگاههای خصوصی هستند در پشت سنگر وزارت کار به خوبی در روزهای پایانی هر سال یعنی در بهترین زمان ممکن برای شلیک توپخانه به خاکریز جبهه غیر همبسته کارگران، بخشنامه دستمزد را صادر و اعلام میکنند.
از یک طرف وضعیت معیشتی کارگران هر سال بدتر ازسال های قبل است و آنان مجبور شدهاند خاکریزهای خود را جابه جا کرده و عقب بنشینند و اگر نجنبند سرنوشتی بهتر از وضعیت کنونی سایر حوزه های بحرانی در پیش روی آنان قرار نخواهد گرفت.
به وضع محیط زیست کشور بنگرید. معصومه ابتکار معاون رئیسجمهوری اسلامی در امور محیط زیست همنوا با عیسی کلانتری از وزرای پیشین کشاورزی خبر از غیرقابل زیست شدن بخش بزرگی از کشور در دهه آینده می دهد. به سطح علمی پائین مدارس، دبیرستان ها و امکانات حقیر مراکز آموزشی نگاه کنید که در آن چهار میلیون دانش آموز از رفتن به مدرسه باز ماندهاند و بسیاری از آنان به کودکان کار تبدیل شدهاند. به وضع مراکزبهداشت و درمان دولتی و تامین اجتماعی دقت کنید و یا اوضاع ترافیک را در شهرهای بزرگ نیم نگاهی بیاندازید، انبوه عظیم مشکلاتی که به بن بست رسیده و با ادامه وضع کنونی به فاجعه خواهد انجامید.
از طرف دیگر اخبار چپاول و دزدی اموال عمومی توسط مقامات غیرمسئول حکومت بدون برخورد جدی قضائی با آنان هر روزه اعلام میگردد که مایه شرم هر ایرانی است و در مقابل با کارگران به جان آمده از این شرائط که تنها برای خواستههای به حق خود دست به اعتراض و اعتصاب می زنند، کوچک ترین حقی قائل نشده و به اتهام اخلال در امنیت کشور و تشویش اذهان عمومی سخت ترین برخوردهای قضائی صورت می گیرد.
کارگران ایران جائی برای زیستن جز مملکت خود ندارند. آنان قادر به مهاجرت و اقامت گزیدن در اروپا، امریکا، کانادا یا استرالیا نیستند. این میهن کارگران و زحمتکشان است که در حال زوال است.کارگران ایران شهروندان درجه سوم کشورمحسوب میشوند و اگر به مبارزهای جدی برای تشکیل سندیکاها و تشکلهای مستقل دست نزنند و درپشت سر همکاران آگاه و مبارز خود نایستند میتوان پیش بینی کرد که سرنوشتی بهتر از کارگران هندی، افغانی و افریقائی و آوارگان سوری و عراقی نخواهند داشت.
برای اینکه بتوان جلوی این هرج ومرج را گرفت و برای اینکه امسال، سالی بدتر از سال گذشته برای خانواده کارگران نباشد و برای اینکه بتوان به بهره کشی بیشرمانه افسار زد و مانع بیکاری بیشتر نیروی کار شد، کارگران نیازمند سازمان دادن خویش هستند.
در وهله اول سندیکاهای مستقل و سپس درگام های بعدی تشکیل سازمانهای محلی و منطقه ای و سراسری و اتحادیه های حرفه ای و … این تازه شروعی خواهد بود برای قدرت نمائی و احقاق حق. آنگاه صاحبان قدرت، نمایندگان کارگران را پذیرا خواهند شد و در مقابل خواسته های آنان کوتاه خواهند آمد.
تا آن زمان عجز و لابه و درخواست های کارگران گوش شنوائی نخواهند یافت. صاحبان قدرت فقط قدرت متشکل کارگران را به حساب خواهند آورد. در آن صورت سرنوشت کارگران را نه بخشنامه دستمزد وزارت کار بلکه همبستگی خودشان رقم خواهد زد. امسال میتواند کابوسی برای کارگران یا دشمنان آنان باشد.