سمینار یادواره چهلمین سالگرد حمید اشرف به پایان رسید، و نظرات و سخنرانیها منتشر شدند و نوشته ها و گزارشات مفصل تری انتظار می رود که منتشر گردند. تک تک سخنرانیها را اگر بصورتی مجزا در نظر بگیریم، درسهای آموزنده ای از تجربیات جنبش فدائی را برجسته کرده و پس از گذشت چهل سال از آن روزهایی که “عمر یک چریک را” در خانه های تیمی و جنگ و گریز خیابانی شش ماه ارزیابی می کردند، در گذر زمان به محیط آزاد شهر “کلن” آلمان و قرن بیست و یکم کوچ کرده و تاریخ سیاسی و کردارهای فدائیان در دوران چهل سال پیش ایران را به نقد کشیده و نکات قوّت و ضعف آن را برجسته می کردند.
درمطالعه تصویر کلان این سمینار، از آن به عنوان گامی استوار در مقابل اعمال تخریب گرانه تارخ درخشان و مبارزات جنبش فدائی، از طرف جریان هایی چه از طرف جناح هائئ از حکومت جمهوری اسلامی ایران و چه از طرف وابستگان به نظام دیکتاتوری و سرکوب شاهنشاهی می باشیم باید ارزیابی کرد. این سمینار با قدرت قابل توجهی از دهان خود فدائیان خلق سالهای دوران رهبری حمید اشرف، تاریخ فدائیان خلق را به نقد کشیده و در حد توان خود تصویر واقعی تری از جنبش فدائیان را در مقابله با فریب تاریخسازی مغرضان و دشمنان آزادی، عدالت و ارزش های انسانی به نمایش می گذارد.
یکی از نکاتی که قبل از آغاز سمینار برای من حساسیت برانگیز بود این بود که مبادا این سمینار در راستای ساختن استوره ای افسانه ای مقدس از حمید اشرف راه اندازی شده باشد. ما همه تا به حال درس های فراوانی از ضربه های زیان باره اسطوره سازی و ایجاد تقدس در شخصیت های تاریخی را دیده و مشاهده کرده ایم. باید در این زمینه هم گفت که سخنرانان در این سمینار در عین حال که به نقش برجسته سازمانگری، سیاسی و تاریخی حمید اشرف اشاره می کردند، به نقد تاریخی سیاسی عینی آن دوره نیز از نظر سیاسی، سازمانی، ایدئولوژیک و غیره می پرداختند.
نکته دیگر مورد نگرانی من احتمال سوء استفاده به هر نحوی از شخصیت برجسته تاریخی حمید اشرف و جنبش فدائی در دوران آغازین آن از طرف اشخاص و یا جریان هائی در راستای اهداف، آمال و برنامه های شخصی خود بود. در هر صورت شخصیت انسانی، مبارز خستگی ناپذیر و فداکارانه و جانفشانانه حمید اشرف و فدائیان دوران او، به هر شخص و جریانی که بخواهد بصورت غیر سالمی خود را امروز با آنها در یک ردیف قرار دهد، این موقعیت اجتماعی سیاسی را می دهد از تا از این گلستان پر بار در راستای تقویت مواضع فردی خویش استفاده ناسالمی نموده باشد.
در اینجا به این موضوع از یک زاویه دیگری هم می شود نگاه کرد. با وجود اینکه ارزیابی های کلان و خرد بالا هر کدام در جایگاه خویش پر ارزش می باشند، اما با در نظر گرفتن بعد سیاسی این مساله، یادواره چهلمین سالگرد حمید اشرف بعنوان فرصتی برای استفاده سیاسی از این موضوع، و برای استفاده ناسالم از طرف کسان دیگر قرار گرفته باشد.
اگر در نظر بگیریم که در زمان دیکتاتوری شاه احزاب مخالف و بخصوص احزاب چپ نه تنها آزادی فعالیت سیاسی نداشتند، بلکه این احزاب و حتی سازمان های صنفی نابود و داغان شده و فعالین سیاسی مخالف دستگیر و زندانی می شدند، و فعالین چپ در زیر شکنجه و یا تیرهای اعدام کشته می شدند. حمید اشرف و یاران فدائی وی در این شرایط در درون ایران، نه تنها سازمان سرتاسری فدائیان خلق را سازمان دهی می کردند، بلکه به فعالیت سیاسی و نظامی خویش نزدیک به یک دهه ادامه داده و دوش به دوش مردم و در کنار مبارزات آنها شرکت کرده، و تلاش می کردند تا نشان بدهند که می شود آنچه را که به نظر ناممکن می آید ممکن کرد.
آیا تمامی آن تصویری که از ویژگیهای حکومت شاه ارائه دادیم، در مورد حکومت جمهوری اسلامی ایران به شدّت و حدّت بیشتری مشاهده نمی گردد؟ آیا انتظار نمی رود که یاران و پیروان راه حمید اشرف در درون ایران بر علیه دیکتاتوری، خفقان، کشتارها و اعدام ها، سلب حقوق انسانی و دموکراتیک مردم و هزاران ظلم و جفای روزمره نظام سیاسی حاکمه بر ایران با وسعت و شدت به مراتب بیشتری به سازماندهی مبارزات دموکراتیک بپردازند؟ فدائیان خلق در آن روزها ثابت کردند که می شود در تاریک ترین دیکتاتوری ها نه فقط تشکیلات متناسب سیاسی چپ را سازمان داده و به مبارزه سیاسی و حتی نظامی پرداخت، بلکه بر اساس استقامت بر روی خواسته های مردمی، بتوان در عرض مدت نه چندان طولانی، وسیع ترین حمایت مردمی سیاسی کشور را در جنبشی دموکراتیک و آزادیخواهانه به حمایت از خود پشت سر داشت.
موضوع دیگری که در همین راستا مورد توجّه و اهمیت قرار می گیرد این است که آیا کسانی که چهار یا پنج دهه پیش درون جنبش فدائی بوده و به تناسب اتفاّق درون فدائیان بودن، با حمید اشرف ها افتخار همنشینی یافته اند، امروز با گذشت زمان و تغییر شخصیت و موقعیت اجتماعی سیاسی آنها هیچ قرابتی با اندیشه ها، آرمان ها، ارزش ها و اهداف سازمان های چپ نمی توانند داشته باشند، چه هدفی از شرکت در سمینار و بزرگداشت حمید اشرف می توانند داشته باشند؟ آیا اگر چهار دهه پیش جنبش فدائیان خلق و رهبرانی چون حمید اشرف جان خود را در راه مبارزه علیه دیکتاتوری، ظلم علیه انسانیت و برچیدن حکومت ضد بشری و ضد مردمی آن دوره فدا میکردند، کسانی که امروز تمامی ماهیت وجودیشان تطهیر ضد بشری ترین حکومت های تاریخ ایران می باشد، چه اهدافی از نظر شرکت فعاّل در راه اندازی و شرکت در سمینار بزرگداشت حمید اشرف و یادواره حماسه سیاهکل میتوانند داشته باشند؟
جای هیچ تعجبی نیست اگر ما مشاهده می کنیم که بخش قابل توجهی از نسل های فدائی همان دوره از این سمینارها فاصله گرفته و در آنها شرکت نکرده باشند. اگر حمید اشرف ها در درون ایران علیه حکومت دیکتاتوری و اعدام ها سازماندهی کرده و مبارزه می کردند، حضراتی که در خارج از ایران از هر فرصتی در دفاع ای جناح های حکومتی شرعی در راستای تقویت و بقای حکومت دیکتاتوری و اعدام امروزی استفاده می کنند، هیچ قرابتی با سمینار حمید اشرف نمی توانند داشته باشند، به غیر از اینکه از حیثیت تار یخی مبارزاتی و مردمی حمید اشرف ها در راستای منافع و مقاصد شخصی خویش استفاده نادرستی کرده باشند. عزیزانی هم که به چنین استفادهای ناسالمی از طرف دیگران تن در می دهند، با این کارشان باعث میشوند نا نحله های دیگری از جنبش فدائی که به روشنی یک چنین سوء استفاده هایی را مشاهده می کنند، با فاصله گیری تمام از وحدت عمل در اجرای پروژه های مشترک عملی توسط نیروهای چپ فاصله بگیرند.
با تمام حرمت به رفقای سخنران، باید اقرار کرد که غیر از رفقای سخنران، همرزمان زیاد دیگری از زمان حمید اشرف امروز حضور دارند و مستحق هستند تا در اینگونه مراسم شرکت یافته، سخنرانی کرده و اظهار نظر بکنند. اینکه تعداد ثابت انگشت شماری در مراسم بزرگداشت سیاهکل، بزرگداشت حمید اشرف و مراسم مشابه دیگر در سخنرانی ها شرکت میکنند، نشانه این است که فرهنگ خود درست بینی و دفع غیر خودی به نحوی غیر مستقیم در تمامی بخش های جنبش فدائی عمل میکند.
اصرار در اینکه کسانی که با انتخاب خود از سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم جدا شده و در همه کردار سیاسی خویش از لیبرال دموکراسی از نوع اسلامی آن حمایت می کنند، بیایند و در تمامی اینگونه مراسم سخنرانی بکنند به نوبه خود موجب می شود تا تمامی جناح چپ جنبش فدائی و چپ دموکرات از اینگونه مناسبت ها که باید به نوبه خود وسیله ای درراستای ایجاد نزدیکی میان تمامی نسل های فدائیان باشد فاصله بگیرند، و در آنها اشتراک نکنند. برخورد محفلی به اینگونه مراسم که متعلق به تمامی نسل ها و نحله های فدائیان می باشد بیشتر از میزان خدمات و تاثیرات مثبتی که می گذارد میتواند موجب عمق بخشیدن به جدائی ها و بلند تر کردن دیوارهای حایل میان نحله های مختلف جنبش چپ در ایران بطور عام و نسل های فدائیان خلق بطور خاص گردد.
از چنین مناسبت هائی باید در راستای ایجاد بستره ای برای همکاری میان تمامی نحله های فدائیان استفاده کرد. اگر قبول داریم که سازمان نماینده سوسیال دموکراسی و چپ دموکرات می تواند در درون خویش نمایندگانی از جناح های چپ، راست و میانه چپ را در بر داشته باشد. اصرار در آوردن نمایندگان سیاسی لیبرال دموکراسی اسلامی در این مناسبت ها ممکن است وظیفه احساساتی و عاطفی روابط طولانی رفیقانه گذشته و محفلی تعدادی را برآورده بکند، ولی به قیمت تعمیق فاصله میان نحله های مختلف چپ و کریستالیزه کردن بی اعتمادی ها میان آنها تمام گردد. آیا زمان آن نرسیده است تا از مناسبت هائی مانند سالگرد حماسه سیاهکل، یادواره حمید اشرف و اعدام بیژن و یارانش نه در راستای اهداف خود محورانه، بلکه ایجاد بستره هایی جهت همکاری و همگنی میان فدائیان و ایجاد پل هایی جهت بازسازی اعتماد متقابل استفاده کرد.