بیرون انداختن خبرنگاران از کنفرانسهای خبری و گفت و شنود با رسانەها، قطع خشم آلود تماس تلفنی با نخست وزیراسترالیا، و از طرف دیگر، لغو سخنرانی یکی از حامیان افراط گرائی ترامپ در دانشگاە برکلی بعلت اعتراض دانشجویان و توقف دستور مهاجرتی ترامپ از طرف قاضی دادگاە فدرال در لس آنجلس، از جملە موارد رویدادهای درون جامعە آمریکاست با ظهور فردی بە اسم ترامپ در تاریخ سیاسی این کشور.
واقعیت این است کە آمریکا شرایط بسیار متناقض، پیچیدە و خطرناکی را می گذراند.
اگر بە این تصویر درونی جامعە آمریکا، فاکتهای بیرونی را هم بیافزائیم، باز بیشتر می توان بە عمق فاجعە پی برد. سخنان یکی از مقامات اروپائی و نقد شدید وی بە ترامپ در خصوص این کە ترامپ یک اروپای پارە و ضعیف می خواهد و پرنسیپهای غرب از جملە آزادی را بە باد فراموشی سپردە است، و دادن هشدار نهائی از طرف مقامات جدید کاخ سفید بە ایران، دو مورد دیگر اند کە نشان از پیچیدەتر شدن روابطە آمریکا با اروپا و حساستر شدن موضع گیری این دولت در قبال ایران دارند. یکی از مسئولین دولت ترامپ در مورد ایران گفت کە این کشور باید در قبال برجام از طرف آمریکا سپاسگزار باشد.
واقعیت این است کە آمریکا در عرصە روابط خارجی شرایط دگرگونە و نامتعارف تری را تجربە می کند.
اما آنچە کە در تمامی این رویدادها و فاکتها قابل توجە است نوع رفتار عصبی خود ترامپ و مسئولان دولتی وی است. برخورد خشم آلود، هل دادن خبرنگاران بە بیرون از جلسات، گفتن جملاتی از قبیل “از کشور من برو!” از طرف اسکورتهای ترامپ بە آنان، نشان از آن دارند کە از صدر تا ذیل عمدتاً کسانی در کاخ سفید نشستەاند کە از لحاظ شخصیت روانی نە تنها تعادل ندارند، بلکە بشدت متغیر و تهاجمی اند. این شخصیت تهاجمی و نامتعادل رابطە مستقیم با نگرش سیاسی آنان دارد کە ریشە در تمایلات راسیستی، زن ستیزی، خارجی ستیزی و حتی فاشیستی دارد.
مصداقهای تاریخی در این مورد فراوان اند. برای نمونە بە عصبیت فاشیستهای آلمانی در تاریخ نگاە کنید، بطور مثال در فیلم “برهنە در میان گرگها”، کە بخوبی بازسازی شدە است. عمق عصبیت کە در کینە نسبت بە دگراندیشان و یهودی ها ریشە دارد، در فاشیسم آلمانی موج می زند. یا بە ملاها، آخوندها و خطبەخوانهای تندرو مساجد و نمازجمعەها نگاه کنید، آنگاە کە سخن بر سر زنان است.
عصبیت رابطە مستقیم با تندروی در عرصە سیاست و ایدئولوژی دارد. اما مورد طرح ‘سپاسگزاری’ نیز از همە جالبتر، زیرا کە فراتر از بی مسئولیتیهای جمهوری اسلامی در عرصە روابط بین المللی، انتظار سپاسگزاری، باز ارتباط با همین عنصر عصبیت و تندروی دارد. یکی از مقامات قبلی دولت اوباما چە خوب گفت هنگامی کە اعلام کرد کە هدف از برجام بازدارندگی ایران از دستیابی بە سلاح اتمی بودە است، و نە قدردانی ایران از آمریکا.
اما چرا این چنین، عصبیت و معیارهای غیر سیاسی وارد عرصە برخورد سیاسی در کاخ سفید شدە اند؟ در جواب می توان گفت کە هدف نزد دولتمداران جدید آمریکائی، تهییج تودەای در افکار عمومی آمریکاست. هیتلر را بیاد بیاوریم کە چگونە با عصبیت خاص خود سخنرانی می کرد و در همین سخنرانی ها با حملە بە یهودیها و کمونیستها و طرح مسائل اخلاقی، بە تهییج احساسات مردم دست می یازید. سلاحی کە در شرایط آن روز آلمان، بخوبی کارساز بود و توانست نیروی عظیمی را پشت سر او و نازی ها جمع کند. واقعیت این است کە در شرایطی کە اوضاع اجتماعی بعلت تلنبارشدن فشارهای اقتصادی و مشکلات دیگر خودبخود عصبی شدە است، استفادە از همین عصبیت در نوک قدرت می تواند یک نوع هماهنگی و یکدلی میان سیستم قدرت و جامعە ایجاد کند، و موقعیت کاربدستان جدید را استحکام جدید ببخشد.
فاجعە آنجاست کە این عصبیت بشدت مسری است و بعلت دوقطبی شدن شدید جامعە کە در حقیقت از قبل اتفاق افتادە است، از طرف دیگر التهاب را در جامعە بالا می برد و بدین ترتیب جامعە وارد فاز جدیدی می شود. فاز غلیانهای اجتماعی و گسترش التهاب های تودەای.
تجربە فاشیسم آلمانی نشان می دهد کە برای غلبەپیداکردن بر چنین وضعیتی دو راە وجود دارد، یا رژیم جدید عقب می نشیند و ساقط می شود، یا این کە باید دست بە سرکوب مخالفان بزند و جامعە را بسوی یک جامعە بستە، بیشتر هدایت کند. در هر دو صورت ما شاهد تلاطمات شدید اجتماعی و سیاسی خواهیم بود. نیز باز همین تجربە آلمان نازی نشان می دهد کە دست یازیدن بە جنگهای خارجی، بە بخشی از برنامە مسلط شدن بر بحرانهای درونی یا برون فکنی آنان تبدیل می شود. البتە این بار، دیگر بحث بر سر جنگهای محدود منطقەای نخواهد بود، آن طور کە پنتاگون در برنامە خود برای دهە نود میلادی در قرن گذشته داشت. برعکس، ما در این موارد با جنگهای گسترده تر و در ابعاد فرامنطقەای روبرو خواهیم بود.
این کە ترامپ و سرنوشت او بە چە راهی خواهد رفت، کاملاً بستگی بە چگونگی نوع برخوردهای او در آیندە و پیش رفتن روندهای اعتراضی در جامعە آمریکا دارد. منطقاً باید انتظار این را داشتە باشیم کە در ماه های آیندە، تلاطمات سیاسی و اجتماعی در درون جامعە آمریکا بیشتر گسترش پیدا کنند.
***
پرفسور روانشناس سوئدی ‘سون تورگشن’، ترامپ را یک فرد خودشیفتە معرفی کردە است. او می گوید برای کشوری کە قدرت بسیار اقتصادی، سیاسی و نظامی دارد خوب نیست کە فردی خودشیفتە زمام امور آن را بدست داشتە باشد؛
و این خودشیفتگی، چقدر کاراکتر آشنای دیگری است در بحث رابطە میان عصبیت و نوع و شیوە تفکر سیاسی و ایدئولوژیکی.