جنبش دانشجوئی امسال ۵٢ امین سالگرد رویداد ١۶ آذر را برگزار می کند. در ١۶ آذر سال ١٣٣٢، سه دانشجو به نام مصطفی بزرگ نیا، شریعت رضوی و ناصر قندچی توسط مامورین رژیم شاه به شهادت می رسند. بعدها از آن روز، ١۶ آذر به نماد مقاومت و اعتراض دانشجوئی به حکومت کودتا و دیکتاری شاه تبدیل شد و بدین ترتیب این روز در تاریخ جنبش دانشجوئی و مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران بدرستی به نام “روز دانشجو” ثبت گردید و عاملی شد تا جنبش دانشجوئی ایران با گرامی داشت آن، به مبارزات ضد دیکتاتوری خود علیه حکومت استبدادی و خودکامه شاه، توان بیشتری دهد.
امروز، جنبش دانشجوئی کشورمان همانند گذشته در عرصه مبارزه برای دمکراسی، آزادی، حقوق بشر و جدائی دین از دولت پیشتاز نیروهای دیگر است. جنبش دانشجوئی سال ها است که از قدرت و جناحهای حکومت فاصله گرفته است. نقش پیشتاز جنبش دانشجوئی و فاصله گیری آن از حاکمیت، موجب شد که دانشجویان فعال، مورد آذر و اذیت ارگان های امنیتی و قضائی قرار گیرند.
حساسیت حکومت نسبت به دانشگاه
حساسیت حکومت اسلامی ایران به دانشگاه به چند دلیل می باشد. یکی اینکه نزدیک به دو میلیون دانشجو در مراکز آموزش عالی کشور به تحصیل مشغول هستند. و دوم اینکه تاثیر جنبش دانشجوئی در جنبش های اجتماعی دیگر و نیز نقش پیشرو و مبارزاتی فعالین دانشجوئی ووجود دفتر تحکیم وحدت با یک تشکیلات بزرگ و سراسری در سطح دانشگاه های کشور، اهمیت دانشگاه و جریانات متشکل دانشجوئی را برجسته کرده است. موقعیت برجسته جنبش دانشجوئی باعث گردیده که حکومت با توسل به ارگان های انتصابی، اطلاعاتی و قضائی خود برنامه ای درازمدت را به طور هماهنگ برای کنترل و در نهایت خاموش کردن صدای دانشجویان و از جمله دفتر تحکیم وحدت طرح ریزی کند. دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی حکومت این بار با برنامه معین به سراغ دانشجویان و تشکل های دانشجوئی آمده اند. حکومت به خوبی می داند که دیگر همانند سال های اول انقلاب نمی تواند به سرکوب خونین و تصفیه فعالین دانشجوئی و اساتید دانشگاه در سطحی وسیع بپردازد. زیرا شرایط تغییر کرده است. حکومت این باربه سیاست سکوت کشاندن دانشجویان و فعالین دانشجوئی روی آورده و نیرویش را در عرصه های زیر متمرکز کرده است:
– ایجاد انشقاق در درون تشکل های دانشجویی و به ویژه دفتر تحکیم وحدت؛
– ایجاد محدودیت و اخلال درفعالیت های سیاسی، صنفی، فرهنگی و غیره دانشجویان در سطح دانشگاه ها؛
– تقویت و حمایت همه جانبه مالی و لجستیکی از جریانات دانشجوئی نزدیک به خود هم چون بسیج دانشجوئی، جامعه اسلامی دانشجویان، دفتر تحکیم وحدت طیف شیراز و غیره؛
– افزایش قدرت ارگان های انتصابی در درون دانشگاه ها و تصویب مقررات جدید و نیزدخالت دادن علنی نیروهای امنیتی در امور دانشگاه ها؛
– عزل ونصب های بی قاعده مسئولین دانشگاه های کشور وعدم همکاری این مسئولین با تشکل های دانشجوئی؛
– لغو امتیاز نشریات دانشجوئی و انحلال انجمن های دانشجوئی؛
– دستگیری دانشجویان و محکوم کردن آنها به زندان توسط قوه قضائیه؛
– دستگیری، شکنجه و تهدید به دیگر آزار واذیت ها در صورت ادامه فعالیت های سیاسی؛
– ایجاد تشکیلات های موازی دانشجوئی برای ایجاد تفرقه و تضعیف جریانات دانشجوئی؛
– گرفتن و بستن اماکن و امکانات دانشجوئی تحت عناوین گوناگون و …
در واقع هدف حکومت از این ترفند ها ایجاد رعب و وحشت و بالا بردن هزینه فعالیت های سیاسی در دانشگاه ها و جامعه است. حکومت با ایجاد یک حلقه امنیتی به دور فعالین دانشجوئی می خواهد که دانشجویان وارد فعالیت سیاسی متشکل نشوند. اگر این برنامه پیش برود باعث کاهش فعالیت جریانات متشکل دانشجوئی، پراکندگی و انشعاب میان آنان و ایجاد فاصله و بی اعتمادی تشکل ها با بدنه دانشجوئی می شود. در واقع نتیجه این سیاست خاموش کردن صدای دانشگاه و دانشجو می باشد. برای مقابله با این توطئه ها، می بایست با برنامه اقدام کرد. امروز بر همگان آشکار است که دانشگاه با تلاش و مقاومت فعالین دانشجوئی، دیگر در جهت حفظ منافع نظام فعالیت نمی کند.
برای مقابله با برنامه حاکمیت
امروز جنبش دانشجوئی نقاد قدرت است و با تمام تضییقاتی که بر دانشجویان وارد می شود جنبش دانشجوئی از استقلال و آزادی خود دفاع می کند. اما به دلیل ترفند ها و سرکوب حکومت و نیز برخی سیاست های فکر نشده فعالین دانشجوئی، میان تشکل های دانشجوئی و بدنه دانشجوئی تا حدودی فاصله افتاده است. این موضوع موجب افزایش هزینه مبارزات دانشجویی در دانشگاه ها گردیده است. باید با اتخاذ سیاست های درست مجددا به میان دانشجویان بازگشت و با گسترش ارتباط با دانشجویان از حقوق دمکراتیک و صنفی آنها حمایت کرد.
در یک سال اخیر همراهی با فعالین سیاسی غیر دانشگاهی، فعالین کارگری، زنان، جوانان و روشنفکران بسیارموثر بوده است. ارتباط فعالین دانشجوئی با رهبران جنبش های اجتماعی دیگر، در سطحی نسبتا خوب بوده است، اما متاسفانه ارتباط دانشجویان با اقشار پایین جامعه در سطحی مطلوب نیست و باید در این عرصه اقدامات اساسی انجام داد. همبستگی با مجموعه فوق در بیرون دانشگاه و نیز اتحاد و نزدیکی با تشکل ها و فعالین دانشجوئی در عرصه های مختلف و مقاومت و پرهیز از انشعاب و تکه تکه شدن اجباری میان تشکل های دانشجوئی، همه و همه باعث پایین آوردن هزینه های مبارزاتی می شود. باید امروز به هر ترتیبی که است با اقدامات فکر شده هزینه فعالیت سیاسی را در جامعه و دانشگاه کاهش داد و مانع ابتکار حکومت و ارگان های امنیتی در این زمینه شد. امروز باید برای هرآن چیزی که بدست آمده، به دفاع مشترک و متحد پرداخت. توجه به درون دانشگاه و همراهی با بدنه دانشجوئی در جهت دفاع از خواست های آنان می تواند روند تقویت ارتباط و نزدیکی نیرو های دانشجوئی را در دانشگاه های کشور گسترش دهد و نیروی بزرگی را برای مقاومت برعلیه استبداد حاکم گرد آورد.