کمبود منابع جدى و قابل اعتماد یکى از دشواریهاى اساسى مطالعات تاریخى است. افزون بر این در مطالعات مربوط به زنان، معمولا در حوزههاى تاریخ، علوم سیاسى و علوم اجتماعى به خصوص در کشورهاى جهان سوم زندگى زنان، عملکرد و نقش آنها آنقدر نادیده گرفته مىشود که اساسا ثبت نمىشوند. پس تعجبآور نیست که مهمترین منبع پژوهش در بررسى موقعیت و عملکرد زنان در دوره مشروطه نه روایتها و ثبت گزارشهای تاریخنویسان و شاهدان ایرانى بلکه دستنوشته هاى خارجیانى است که در ایران کار مىکردهاند. یادداشتهاى ویلیام مورگان شوستر، آمریکایى، مدیر کل خزانهدارى کشور و نیز گزارشهای روزنامه تایمز لندن آنزمان بیش از هر منبع دیگرى در فهرست منابع مطالعه شده در مورد نقش زنان در انقلاب مشروطیت دیده مىشوند.
حضور اجتماعى زنان از اواخر دهه ١٢۷٠ و اوایل دهه ١٢٨٠، همزمان با آغاز دور جدیدى از تلاطمات سیاسى و اقتصادى کشور، عموما متاثر از دستورات و فتواهاى رهبران مذهبى، آغاز شده است. جنبش تنباکو (١٢۷۵خورشیدى / ١٨۹۶ میلادى) و بحران بزرگ نان (١٢۷۷ خورشیدى) دو نمونه بارز از حضور زنان در خیزشهاى اجتماعى دوره دهساله پیش از صدور فرمان مشروطیت است.
از ابتدا تا به آخر واقعه رژى زنها فعالانه در صحنههاى مختلف اعتراضات اجتماعى حضور داشتند. در تهران در حمایت از میرزاى آشتیانى مجتهد بزرگ تهران و در اعتراض به شاه که به او اتمام حجت کرده بود که یا باید در ملاء عام قلیان بکشد و یا از ایران خارج شود، زنان مقابل محل سکونت او دست به تظاهرات زدند و بازار تهران را به تعطیلى کشاندند. حکم میرزاى شیرازى براى تحریم تنباکو و اعتراض به واگذارى امتیاز تنباکو به ماژور تالبوت انگلیسى، حتى زنان حرمسراى دربار را هم تحت تاثیر قرار داده بود (آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب ص ۹۵). نه فقط زنان تهران، زنان سایر شهرها از جمله تبریز و شیراز و حتى زنان ایلاتى هم در کنار مردان به صورت جدى به مخالفت و اعتراض برخاسته بودند و با استفاده از امکان جدید و بىهمتاى ارتباطى و اطلاعرسانى آن روز یعنى خطوط تلگراف، مکررا تلگرافهاى تهدیدآمیز در رابطه با فسخ واگذارى امتیاز تجارت تنباکو به تهران مخابره مىکردند.
خشکسالى، و نیز احتکار غلات توسط درباریان و دولتمردان کمبود و گرانى نان و لاجرم گرسنگى را آنچنان شدت داده بود که یکبار دیگر تهران و تبریز و سایر شهرهاى کشور صحنه اعتراضات گسترده شد. اعتراض و نارضایتى زنان به گرانى نان در اشکالى هم چون بستنشینى، مراجعه و یا نامهنگارى به سفارت روس و انگلیس و واسطه قرار دادن سفراى این کشورها تبارز مىیافت. در یکى از اعتراضهاى زنان، چند هزار زن جلوى کالسکه ناصرالدین شاه را که از شکار برمىگشت، مىگیرند و از او مصرانه مىخواهند تا به وضع نابسامان نان سر و سامانى دهند و البته براى رسیدن به شاه باید با محافظان او درگیر مىشدند. با وعدههایى که شاه براى رفع مشکل نانمى دهد، کالسکهاش اجازه عبور مىیابد. اما همراهان شاه و خصوصاً کامران میرزاى نایبالسلطنه که در احتکار گندم دست داشت، توسط این زنان تأدیب مىشوند (فخرالسادات محتشمى پور، زن و مشروطه ایرانى).
در روزهایى که تبریز صحنه درگیرى مردم و تفنگچىهاى حکومت بود و وقتى که انبارهاى غلات به تسخیر مردم در مىآمدند، باز هم زنان در میدان نقشآفرینى مىکردند.
در نهضت مشروطه و رویدادهاى پس از آن نیز زنان لحظه به لحظه حضورى مشخص و ملموس داشتند. آنان به همراه مردان در مسجد شاه تهران بست نشستند، در تلاش براى بازگرداندن علما از مهاجرت، بستن بازار، پیوستن به متحصصین شاه عبدالعظیم، حضور در قصر مظفرالدین شاه براى گفتوگو، تحصن در سفارت انگلیسى و نظایر آن مشارکت داشتند. پرى شیخالاسلامى در “زنان روزنامهنگار و اندیشمند ایران” از سندى گزارش مىدهد که در تبریز نبردى شدید میان طرفداران و مخالفان مشروطه جسد بیش از بیست زن ملبس به لباس مردانه پیدا شده بود.
گزارشهای شوستر و نیویورک تایمز بیش از سایر منابع، حضور و فعالیت آرام و یا قهرآمیز زنان را علیه قدرتهاى خارجى، مخالفت با استبداد شاه و دربار و دفاع از مشروطه خواهان، در دوره خرداد ١٢٨۴ تا مرداد ١٢٨۵ و رویدادهاى پس از امضاى فرمان مشروطیت در کوچه و خیابان، مسجد و بازار و. .. بازتاب دادهاند.
روزى در جریان شکنجه و آزار مشروطهخواهان در یکى از محلات مرکزى تهران یک ملاى هوادار دربار در برابر جمعیت زیادى علیه مشروطه سخن مىگفت. در این بین زنى که تفنگى را در زیر چادرش مخفى کرده بود به او شلیک کرد و او را از پاى درآورد و این زن بلافاصله توسط جمعیت کشته شد (ساناساریان،جنبش حقوق زنان در ایران ص. ٣۹. بدرالملوک بامداد، زن ایرانى).
پس از صدور فرمان مشروطیت و تشکیل مجلس شوراى اسلامى، آنگاه که نمایندگان مجلس در صدد تاسیس بانک ملى و نیازمند مساعدت مردم بودند، زنان از گروههاى مختلف اجتماعى جواهرات و زینتآلات خود را مىفروختند و از دولت سهم مىخریدند.
در فراخوان مشروطهخواهان براى تحریم کالاهاى خارجى و استفاده از محصولات داخلى این زنان بودند که پیشگام شدند. در بعضى از شهرها مثل تبریز و تهران انجمنهایى به منظور ترویج منسوجات داخلى و تحریم پارچههاى خارجى تشکیل دادند و یا براى کاهش مصرف شکر وارداتى، قهوهخانهها را تشویق به صرفهجویى و یا تعطیلى مىکردند.
نامه اتحادیه غیبى نسوان به نمایندگان مجلس براى تدوین و تصویب سریع متمم قانون اساسى، کمکهاى مالى زنان به انجمنهاى ایالتى از طریق فروش جواهرات و اموال شخصى، اعتراضهاى مکرر به بىعملى وکلاى مجلس شوراى ملى و هیات وزیران براى پایان دادن به سرکوب مشروطهخواهان آذربایجان و دفع تجاوز عثمانیان به خاک ایران نمونههایى از عزم و عمل زنان در جهت تحکیم نظام پارلمانى در ایران بعد از مرگ مظفرالدینشاه و اوایل دوران محمدعلیشاه است. شوستر و نیویورک تایمز هر دو از تظاهرات و گردهمایىهاى اعتراضى زنان تهران در بهارستان گزارش دادهاند که فریاد مىزدند: زنده باد مشروطیت! نیست و نابود باد استبداد!
بعد از به توپ بسته شدن مجلس و قتل عام و تعقیب مشروطهخواهان، کسانىکه اجساد مجاهدین و جوانان را از سنگفرش خیابانها برمىداشتند زنها بودند و هم آنان بودند که مجاهدین را در خانههاشان پناه و یارى مىدادند. شواهد و روایتهاى مکررى گواه مىدهند که در تبریز و رشت در گردانهاى مسلح و در کسوت مردانه، زنان دوشادوش مردان مبازره کنند. مؤلف کتاب تاریخ بیدارى ایرانیان، ناظمالاسلام کرمانى، چنین نقل مىکند: “عورات آذربایجان قطار فشنگى مىبندند و با حالت محزون بچه خود را شیر مىدهند، مانند نرهشیران در میدان جنگ مىکوشند که دست بىناموسى به آنان دراز نشود.”
علاوه بر اینها اولین تجربه فعالیتهاى بینالمللى زنان در همین دوره اتفاق مىافتد. در استانبول جایى که بسیارى از مشروطهخواهان به آنجا مهاجرت کرده بودند، کمیتهاى از زنان ودختران مشروطهخواه تشکیل مىشود و به افشاگرى اعمال و جنایتهاى محمدعلى شاه دست مىزنند،یا با مخابره تلگرافهایى به ملکههاى انگلیس و آلمان سعى مىکنند از نفوذ آنها براى مهار شاه استفاده کنند.
با توجه به این شواهد روشن است که زنان در خیزشهاى اجتماعى پیش از مشروطیت، در دوران انقلاب مشروطه و رویدادهاى پس از آن فعالانه شرکت داشتهاند.
گرچه گروههایى از زنان وابسته به دربار و یا طبقات بالاى اجتماعى که امکان تحصیل و سوادآموزى پیدا کرده و آشنا به افکار و آراى مدرن و مترقى و در مجموع مجهز به خودآگاهى جنسیتى شده بودند، شرکتشان در انقلاب مشروطه از همان آغاز به منظور طرح مسائل زنان و احقاق حقوقى مانند تحصیل و برخى برابریهاى جنسیتى بوده است، لیکن توده زنان عمدتا در راستاى خواستههاى روحانیون معترض به نفوذ قدرتهاى خارجى و مخالف استبداد شاهان بودند. البته شرایط اجتماعى و فرهنگى آنروز ها که جلوه بارز آن بیسوادى و گرایش به خرافات مذهبى بود، اقتضا نمىکرد که توده زنان نسبت به جایگاه و موقعیت خود واقف باشند و حقوق انسانى خود را بشناسند و آن را مطالبه کنند. این است که حاصل حقوقى آنان از انقلاب مشروطیت، بهرغم همه آن تلاشها و جانفشانى ها، ماده چهار نظامنامه انتخابات بود که آنان را در کنار محجورین، صغّار، متکدیان و مرتکبین به قتل و سرقت از حق راى محروم مىکرد.
در کنار این اما دستاورد مهم و تاریخى زنان در جنبش ملى مشروطیت آن بود که آنان از محیطهاى بسته خانگى و از وراى دیوارهاى اندرونىها بیرون کشیده شدند. در امور خارج از خانه، در مسایل غیر سنتى و غیر مرسوم زنانه و در زندگى اجتماعى شرکت کردند، مسئولیت اجتماعى را حس و تجربه نمودند و حاصل آن در عین حال رشد تمایل جدید و نیرومندى بود براى “دیده شدن”و به “حساب آورده شدن” که آثار آن بلافاصله پس از سال ١٢٨۵ در ایجاد انجمنها و سازمانهاى فرهنگى، اجتماعى و سیاسى زنان و متعاقبا تاسیس و گسترش مدارس زنانه، فعالیتهاى مطبوعاتى، انتشار مجلات و طرح مشخص مسائل زنان مشاهده مىشود، تا بدینترتیب اولین پایههاى جنبش اجتماعى زنان براى دستیابى به حقوق برابر و رفع ستم جنسیتى پایهریزى شود.
میهن امیدوار
منابع استفاده شده:
– آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب، نشر نى، چاپ دوم، تهران، ١٣۷۷
– امیدوار، میهن. زنان و مشروطه، رادیو رسانه، ١٣ مرداد ١٣٨۵
http://www.radio-rasane.com
– بامداد، بدرالملوک. زن ایرانى از انقلاب تا مشروطیت تا انقلاب سفید. انتشارات ابن سینا، تهران، ١٣۴٨
– ساناساریان، الیز. جنبش حقوق زنان در ایران، نشر اختران، چاپ اول، تهران، ٣٨۴.
– شیخ الاسلامى، پرى. زنان روزنامه نگار و اندیشمند ایران، نشر مازگرافیک، تهران، ١٣۵١
– صفحه ویژه یکصدمین سالگرد انقلاب مشروطیت، سایت فارسى بى بى سى،
http://www.bbc.co.uk/persian/news/cluster/2006/07/060718_constitution.shtml
– محتشمى پور، فخرالسادات. زن و مشروطه ایرانى، روزنامه ایران، شماره ٣۴۴۶، تهران، ٣٠ فروردین ١٣٨۵