بدعوت انجمن فرهنگى اجتماعى ایرانیان بوخوم، شب شنبه ١۶ دسامبر ٢٠٠۶ گردهمایى بمناسبت بلند ترین شب سال، شب یلدا برگزار شد.
از در ورودى که عبور مى کردى چهره اى مودب و باوقار همراه با لبخندى دلنشین و دوستانه مى پرسید که آیا عضو انجمن هستید یا نه؟ نگاهش بدنبال مدرکى نبود، فقط مى خواست که با اعتماد به سخن شما بلیط ورودى درست را بدستتان دهد. سپس شما را به طرف سالن دعوت مى کرد و احساسش را با تو تقسیم مى کرد که شب خوبى در کنار هموطنانت داشته باشى.
دربخش اول برنامه، مسئول انجمن خوش آمد گفت. اعضاى انجمن به چند زبان و گویش از تاریخچه و آیین این شب سخن گفتند وآنچه را که در شب یلدا مردم هر سرزمین در ایران انجام مى دهند، بر شمردند. چه زیبا که در عین یگانگى، مردم چه پر رنگ و گوناگون این شب بلند را به صبح مى آورند.
موسیقى دلفریبى همراه با شوق صداى خواننده که حاضرین را به رقص و پایکوبى فرا مى خواند در همان دقایق اول بر شرم و خجالت شرکت کنندگان فائق آمد و آنها را به صحنه شادى و رقص کشاند.
حضور جوانان و نوجوانان چشم گیر بود و شور و ذوقى به مجلس مى داد. هر یک به یکباره دوستان زیادى پیدا کرده بود و در تعجب از اینکه این چه شب و چه رسمى هست که مى تواند هموطنان گوشه گیرش را در کنار هم تا دیر هنگام قرار دهد. کم کم به رازهاى ماندگارى ایرانیان پى مى برد.
در میانه برنامه، دخترى از اعضاى انجمن که لباس قشنگ و مرتبى را پوشیده بود و بسیار لطیف و روان سخن مى گفت به زبان آلمانى، چرائى برپایى شب یلدا را بیان کرد که جوانان دو زبانه و نیز مهمانان آلمانى جشن با این آئین ایرانى بیشتر آشنا بشوند. دختر خانم دیگرى اما، به عادت ها و رفتارهاى روزمره ایرانى ها با متن طنز آلودى اشاره کرد و در واقع از تناقضات و تضاد هایى گفت که در ذهن یک جوان ایرانى که همزمان در دو فرهنگ مختلف زندگى میکند، بروز مى یابد. یکى از نکاتش اگر درست ادا شود این بود که برخى از ما دوست داشتیم که در (مک دونالد)، کله پاچه مى خوردیم! ! زبان جوان ایرانى، هر کجا که باشد تیز است و نکته بین!
بخش بعدى برنامه شامل موسیقى پر تحرک و پر هیجان پاپ و راک بود و دو نفر از پسر ها یک ( رپ) اجرا کردند که مورد توجه بقیه جوانان و البته بزرگتر ها هم قرار گرفت!
رقص و شادى تا پاسى از شب ادامه داشت و شب بلند زمستانى را کوتاه نمود.
غذاى مناسبى فراهم شده بود که فرد را به یاد لقمه هاى نان و گوشت کوبیده مادر بزرگ مى انداخت. لذیذ و خوش خوراک!
سهمیه آجیل شب یلدا را که پخش کردند، وقت بازگشت رسیده بود. تشکر و خداحافظى از دست اندرکاران برگزارى جشن با تبسم و نگاهى صمیمى بدرقه مى شد. با خاطره اى خوش به خانه برمى گشتى، سحر نزدیک بود.