در ادامه تشدید موج سرکوب و اختناق، در چند روز اخیر کردستان شاهد رویدادهای ناگوار دیگری از یک طرف و از طرف دیگر شاهد مقاومتهای مردمی بود. به قتل رساندن شیرکو امینی و تشدید فشار بر زندانیان سیاسی نمونه های این رویدادهای ناگوار، و تظاهرات مردمی و واکنش زندانیان سیاسی (از جمله مادح فعال مدنی کرد که در زندان مریوان لب خود را در اعتراض به شرایط بد زندان دوخته و اعتصاب غذای خود را آغاز کرده است)، از جمله مقاومتهای موجود بر علیه تعرضات رژیم به جان و مال و منافع مردم بود.
چنین به نظر میرسد که جناح موسوم به محافظه کار بعد از کنترل قوه مجریه و در کل با در دست گرفتن هر سه قوه ی حکومتی، عزم خود را بر این جزم کرده است که فضای امنیتی را در داخل کشور شدت بخشیده تا بدین وسیله شرایط بحرانی کشور را از این طریق کنترل کند. زنگ خطر این سیاست در رویدادهای ناگوار امسال در کردستان نواخته شد که در آن رژیم به مانند قبل در شکل لجام گسیخته آن، نیروهای امنیتی و سرکوب را به شهرها ریخت و باایجاد فضای تحریک و خشونت سعی در ایجاد جوی کرد تا در اثر آن بتواند به اجرای برنامه های خود دست زند.
جناح محافظه کار که از رشد نهادهای مدنی و گسترش شکل توده ای مبارزه بویژه در کردستان ترسیده بود، با بهانه های کلاسیکی که در دست داشت و از طریق طرح دخالت بیگانه و خشونت بقول خودش ضد انقلاب، کمر به نهادینه کردن بیشتر فضای خشونت و ارعاب در کردستان بست تا از این طریق پیشاپیش از وقوع حوادث غیر مترقبه جلوگیری کرده باشد و اکنون نیز در امتداد همان فضای ذکر شده است که ما شاهد خشونت و کشتار بیرحمانه جوانان و مردم در کردستان هستیم. در واقع جمهوری اسلامی که اکنون از هر طرح تاکتیکی و استراتژیکی عقلانی برای حل مشکلات کشور تهی است، در عصر مدرن همان شیوه منسوخ اما موقتا کارگر استبدادی و توتالیتری را به کار میبرد که کاملا ناهمگون با شرایط امروزین ایران و جهان است. رژیم دقیقا با این کار خود، شرایط را بیش از پیش بحرانی تر کرده و جامعه را به لبه پرتگاهی ژرف و خطرناک نزدیکتر میکند. راندن خواسته های مردم به پشت دیوارهای خشونت و ارعاب و دوری گزیدن بیش از پیش از حل معقولانه آنها، نگرش اساسی زمامداران است و امیدهائی را که بعد از دوم خرداد ٧۶ در جامعه بروز کرده بود به یاس کامل تبدیل کرده است. عدم استعداد کلیت حاکمیت کنونی در تامین خواسته های مردم و اصرار بر متدها، افکار و روشهای قدیمی، دلایل اساسی ادامه وضع موجود هستند. از این جهت تاکید نهائی رژیم بر خصلت های تئوکراتیک، ایده ئولوژیک و بسته قرون وسطائی جامعه ما را در وضعیت بسیار نامطلوبی قرار داده است و البته از این لحاظ مناطق پیرامونی مانند کردستان در وضعیت بسیار نامطلوب تری قرار می گیرد.
موثر بودن تاکید بیشتر بر شیوه ارعاب و خشونت در شرایط کنونی کردستان برای رژیم، البته به معنای آن نیست که هم اکنون جو سیاسی اجتماعی در کردستان کاملا بسته و در آخرین تحلیل به نفع رژیم است. واقعیت این است که جنبش مدنی علیرغم ضربات سختی که خورده است کماکان مقاومت میکند و در شکل اعتراضات توده ای و نهادهای مدنی خود مانند سازمان حقوق بشر کردستان به موجودیت خود ادامه میدهد. ماندگاری تحرکات کوشندگان فرهنگی که آرام ولی مداوم و نسبتا عمیق به کار خود ادامه میدهند، خود نوید دهنده نامیرائی امید در بطن جامعه هستند.
اما در هر حال شاید با توجه به وضع کنونی که جناح حاکم در صدد تعرض بیشتر است، دقت و دور اندیشی بیشتر فعالان فرهنگی اجتماعی و سیاسی، بیشتر از هر زمان دیگر لازم باشد.
واقعیت این است که رژیم به هر قیمتی میخواهد موجودیت خود را حفظ کند و با توجه به امکانات رژیمها در عصر مدرن جهت سرکوب مردم، پیشبرد موثر مبارزه نکته سنجیهای لازم خود را می طلبد. اکنون جامعه ایران و بویژه کردستان در پیچ و تابهای آموزنده این مرحله قرار دارند. اما شاید انتظار رعایت تمام نکته سنجی ها از مبارزان قدری زیاده خواهانه باشد چرا که در شرایطی که جنبش مدنی به سطح رشد بالایی فرا نروئیده است و هنوز سازمانهای غیر دولتی در کردستان در سطح وسیع به تشکل مردم موفق نشده اند و نیز در شرایطی که احساس ستم سیاسی و ملی در اوج خود است و بیکاری و مشکلات اقتصادی و اجتماعی در میان مردم و بویژه جوانان بیداد میکند، این احتمال که ما شاهد حرکتهای خودبخودی باشیم بیشتر مطرح است. دولت احمدی نژاد میخواهد با فشار به نهادهای مدنی از یک طرف و تحریک و فضاسازی و سرکوب از سوی دیگر، قدرت رژیمش را به رخ بکشد و چه بسا که برنامه شان این باشد که تا معلوم شدن نهائی وضعیت عراق همین وضع را ادامه بدهند.
در هر صورت حرکتهای پراکنده و تقریبا همیشگی مردم، شاخص خوبی از وضعیت رژیم در کردستان است. رژیم در واقع نمی تواند کردستان را در این شرایط باقی گذاشته، بدین شیوه تا ابد حکومت کند. خشم مردم با گذشت زمان بیشتر انباشته میشود و فاصله آنها با حکومت به دره عمیقتری بدل خواهد شد. احمدی نژاد می خواهد مردمی را با چوب و چماق کنترل کند که اکنون کاملا هشیار شده اند و تجارب روند اصلاحات، حوادث منطقه و تاثیر روشنگری جهانی آنان را به کانالهای دیگری سوق می دهد. باشد که اعتراضات اخیر مردم کردستان، بتواند در سطح ایران همراه با همه مردم در یک همایش قدرت سرانجام به این روند فاجعه در کشور پایان دهد.
٢۵ نوامبر ٢٠٠۵