امری که فی نفسه مثبت، قابل قدردانی و احترام است.
پرسشی که با دریافت دعوت نامه برایم طرح شد، در رابطه با «تاکید بر قید سازمانی و موقعیت سازمانی » در کنار نام شان؛ در دعوت نامه است؟
آیا منظور از این تاکید بر «قید سازمانی و موقعیت سازمانی» اعلان داشتن نمایندگی «سازمانی و یا حزبی» است؟
آیا منظور از این تاکید، اعلان نمایندگی فکری اعضا و طرف دارانِ نحله های فکری قید شده در دعوت نامه است؟
یا منظور از این تاکید، فقط معرفی و شناسی خودشان می باشد؟
…
به نظر می رسد؛ در شرایط امروز جنبش ایران، هر یک از فعالین سیاسی و اجتماعی، میتوانند نماینده خودشان باشند یا در به ترین حالت، در شرایطی که افراد در ارتباط نزدیک هم قرار دارند و نیز تقسیم کار با توجه به توانمندی ها و در چاچوب یک توافق، (اساسنامه و برنامه معین و یا …)، انجام گیرد و نه در رابطه با … ؛ می توانند فقط نمایندگی موکلان خود را، در همان چارچوب توافق شده، داشته باشند و اعلان کنند.
…
سالها ست که دعوت کنندگان محترم به فراخوان محلی گوتنبرگ را می شناسم و تقریبا با همه این افراد؛ به جز نماینده مشروطه خواهان؛ در یک سازمان و یا انجمن و یا … فعالیت مشترک داشتم و یا دارم؛ ولی علیرغم این؛ اعلام می دارم؛ اگر نظراتی چون:
…
«٧ ـ از طریق طرح این موضوع (فراخوان ملی برگزاری رفراندوم) در مجامع بین المللی امکان کسب حمایتهای جهانی مهیا میشود و در نتیجه ابزاری چون تحریمهای اقتصادی بین المللی**، ممنوعیتها، قطع روابط دیپلوماتیک، اخراج از سازمانهای بین المللی، … و موارد مشابه میتواند کمک عظیمی برای پیشبرد جنبش مقاومت داخلی باشد. (!!؟؟) »
…
که در مقاله ای زیر عنوان «آقای حجاریان و ندیدن عرصههای اصلی قدرت!»آمده است، و اتفاقا نویسنده آن نیز یکی از امضا کنندگان دعوت نامه است؛ بخواهد به عنوان محتوای نظر «طرح فراخوان ملی برگزاری رفراندوم» پیش برده شود و یا حتی معرفی شود ؛ امضا ام را از «فراخوان ملی برگزاری رفراندوم» پس خواهم گرفت! (بخش هایی از این مقاله، که در تاریخ ٢۴ آذر١٣٨٣ در سایت «ایران امروز»؛ درج شده است، را در پایان این یادداشت آورده ام!!))
…
با توجه به مطلب فوق؛ به دعوت کنندگان محترم « گردهمائی» در گوتنبرگ؛ و همچنین به دیگر هموطنان فرهیخته ای که می خواهند مشابه چنین حرکت هایی انجام دهند؛ پیشنهاد می کنم:
اجازه دهیم جنبشی که همزاد طرح «فراخوان ملی برگزاری رفراندوم» است و در حال شکل گیری و گسترش می باشد، بدون متولی بماند!
از نمایندگان هر گونه تشکل؛ که از ظن خود جهت یاری رساندن به «فراخوان ملی برگزاری رفراندوم» تشکیل می شود؛ درخواست می کنم ، که خود را فقط و فقط نمایندگان رای دهندگان شان اعلام دارند؛ و از این طریق اجازه دهند (و حتی کمک کنند) تا افراد دیگر (و احتمالا با برداشتی دیگر از «فراخوان») تشکل ها و انجمن های خود را ؛ با هدف پشتیبانی آر طرح «فراخوان ملی برگزاری رفراندوم» به وجود آورند و یا حتی به صورت فردی (و احتمالا در ارتباط و همکاری با نهادها و تشکل های هم نظر و همسو در دیگر شهرها و یا شاید دیگر کشورها) فعالیت کنند!!
با آرزوی ایرانی آباد و آزاد
بخش های از مقاله:
«آقای حجاریان و ندیدن عرصههای اصلی قدرت!»
برخورد ناوزین آقای حجاریان و برخی از همفکران در رده ایشان در روزهای اخیر در خصوص مسئله طرح فراخوان برگزاری رفراندم، نمایش روحیه انفعال و تسلیم قطعی ایشان است.
…
متن سخنرانی آقای حجاریان تحت عنوان ” رفراندم ندیدن عرصههای اصلی قدرت است” نشانگر کامل در هم ریزی پایههای فکری ایشان است . با طرح مسئله حقیقی و حقوقی خود را آنچنان در کلافی سردر گم کردهاند که در آنجا میگویند “حتی میتوان با تغییر رژیم حقیقی بدون دست زدن به رژیم حقوقی ، دمکراسی را پیش برد” بالاخره آقای حجاریان تکلیف خودتان را روشن کنید(!؟).
شما خواهان تغییر رژیم حقوقی هستید و یا حقیقی؟ (!؟)
…
واقعیت اینست که پروژه اصلاح طلبی از درون ساختار موجود شکست خورد ، حال شما به دنبال ساختار آفرینی در درون همین ساختار حاکم هستید. ذهی خیال باطل!!
…
آقای حجاریان شما میگویید” تاریخ نشان داده است که پراگماتیسم و اپورتونیسم ذاتی افتدار گرایان بوده است و آنها در مقابل منطق زور براحتی سر تسلیم فرود آوردهاند و خروارها متون حقوقی را به پشیزی فروختهاند” اینها براحتی با منطق زور سر تسلیم فرود میآورند و در صورت لزوم خروارها متون حقوقی را به پشیزی میفروشند، پس تلاش شما برای تغییر نظام حقوقی آب درهاون کوبیدن است.
دومأ دوستان شما در حوزههای قدرت که از قرار به قول خودتان کم کاری هم میکنند، تنها نیروی محرک تحول نیستند. این عرصه را منحصر به خود ندانید. چون در آن صورت ما و شما باید باشیم تا صبح دولتمان بدمد. (!؟)
….
جنبش رفراندم و شایسته گیهای آن (؟!)
…
بر این اساس جنبش رفراندم به عنوان جنبش مقاومت در مقابل استبداد و یک شیوه مبارزاتی، که توسط کمیته اقدام برای همه پرسی انجام گرفته میتواند پتانسیلهای زیر را بالقوه (احتمالا منظور بالفعل است؟) کند:
…
٧ ـ از طریق طرح این موضوع در مجامع بین المللی امکان کسب حمایتهای جهانی مهیا میشود و در نتیجه ابزاری چون تحریمهای اقتصادی بین المللی**، ممنوعیتها، قطع روابط دیپلوماتیک، اخراج از سازمانهای بین المللی، … و موارد مشابه میتواند کمک عظیمی برای پیشبرد جنبش مقاومت داخلی باشد. (!!؟؟)
… ؛
٩ـ به موازات رشد جنبش دمکراسی خواهی برای تغییر نظام و قانون اساسی منبعث (!؟) از نظام در داخل کشور و فشارهای بین المللی (!؟) از خارج، نیروهای استبداد و اقتدار ضعیفتر و ضعیفتر میگردد و اما سرکوب جزء لاینفک سیاست آنها خواهد بود.
١٠ـ مردم در این مرحله به آن میزان از سازماندهی و تشکل رسیدهاند که دیگر سرکوب پاسخگو نیست و آنگاه حاکمیت چارهای جز کناره گیری از قدرت و تفویض آن به ملت ندارد.
…
حرکت کمیته اقدام در واقع نقد قدرت حاکم را از دنیای تخیل و کاغذ(!!) به یک فرآیند قابل رویت (!؟) و جنبشی تبدیل خواهد کرد. تا به کی میخواستیم بر روی کاغذ بنویسیم که چه درست است و چه نادرست؟ گناهکار کیست و داغدیده کیست؟ (!!)
دلایل برای امیدواری (!؟)
تاریخ معاصر، صدمه پذیر بودن دیکتاتوریها را نشان داده … و در چکسلواکی که در سال ١٩٨٩ این زمان چند هفتهبیشتر طول نکشید، فرو بریزد. در السالوادور و گواتمالا مبارزات علیه دیکتاتوریهای نظامی، هرکدام به تنها حدود ٢ هفته وقت نیاز داشتند. رژیم نظامی قدرتمند شاه ایران در طول چند ماه فرو ریخت. در ١٩٨۶ دیکتاتوری مارکو در فیلیپین در برابر فشارهای مردمی، طی چند هفته سقوط کرد. … .(!؟)***
…
نتیجه
بنابراین ترس برخی از نحلههای سیاسی ما از مقابله با رژیم حقیقی جمهوری اسلامی، ترسی نه از سر هوشمندی تاریخی بر بستر مهارت و دانش است ، بلکه ترسی حاصل از فاکتورهای ذهنی و ایدئولوژیک است که در واقع عرصه اصلی قدرت را گم کرده و به طرح خیالی چانه زنی در بالا خود را قانع نموده و … (!؟)****
…
آقای حجاریان آیا حضور چنین ساختار حقیقی فرصت طلب (!؟) و خطرناکی را شما خواهانید؟
… / سوئد / ١۴ دسامبر
* (تاکید و نوشته های داخل پرانتز از نویسنده یادداشت است.)
** (آیا چنین سیاستی؛ در عمل؛ به معنی فشار بیشتر بر گرده مردم زحمتکش و ستمدیده ایران نیست؟!)
*** (احتمالا فقط باید مواظب باشیم تا آن تاریخ؛ سبد تخم مرغها از سرمان نیفتد؛ مگر نه؟)
**** (شوخی نکن؛ یعنی داستان به همین سادگی بود و ما ۲۰ سال … !؟)