چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۸

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۳:۵۸

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی
جرون
جرون، ای سیلی خورده ی زمان، ای معامله های پشت پرده ی آن زمان، ای تاریخ دیروز و امروز من، از رنگ و شرنگ، تا کیسه های زر ...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد

انتخابات ریاست جمهوری و راهبرد سازمان فداییان خلق ایران( اکثریت)!

مضمون این بیانیه که در مورد مهمترین رویداد سیاسی کشور ما در چهار ماه آتی ست و چهار سال آینده را رقم می زند، بر محور نفی و تحریم انتخابات استوار است و در پی ارائه جایگزینی برای آن، تا اپوزیسیون و مردم ناراضی ایران تکلیف خود را در این کارزار بدانند.

از بیرون به درون، از فرم به محتوی!

“قرار است که تا چهار ماه دیگر، در حکومت جمهوری اسلامی رئیس جمهور جدیدی بر سر کار آید.”
این جمله ای از یک محاوره روزمره، یا یک متن خبری نیست،! سطر آغازین یک بیانیه سیاسی است! 
زبان ابزار بیان است و در فرم ها و اشکال گوناگون! تا ما بتوانیم آنرا در موارد متفاوت و برای مقاصد مختلف بکار بگیریم. این ابزار اینجا برای نگارش یک متن سیاسی نامناسب و نامرسوم است! و وقتی متن را بخوانید می بینید که این استفاده نامناسب از ابزار نه تنها همچنان در زبان ادامه یافته و فرم را مخدوش کرده است، که اساساً از نوعی ضعف و نارسایی برمی خیزد که محتوی را نیز در بر می گیرد! چگونه؟ خواهیم دید…
مضمون این بیانیه که در مورد مهمترین رویداد سیاسی کشور ما در چهار ماه آتی ست و چهار سال آینده را رقم می زند، بر محور نفی و تحریم انتخابات استوار است و در پی ارائه جایگزینی برای آن، تا اپوزیسیون و مردم ناراضی ایران تکلیف خود را در این کارزار بدانند.
حال مسئله از چه بابت مورد وهن و انکار و سزاوار تحریم است؟ یکی از این جهت: “وزارت کشور و شورای نگهبان در حذف کاندیداهای غیر حکومتی هم‌داستانند..” 
شاهدی، سبقی، نشانه ای، کجا برای این مدعا هست؟ ضرورتی به اثبات نیست؛ باید پذیرفت و باید فراموش کرد! باید این ادعای بی دلیل را پذیرفت و فراموش کرد همه درگیری هایی را که در این سال و ماهها در صحنه سیاسی نقش آفرین بوده است و نگاه جهانی متوجه آن است! 
در پی ارائه ادله بیشتر و محکمتر می نویسد که: “در آستانه این انتخابات حکومتی باز باید تکرار کرد که مکانیسم و مقررات ناظر بر آن، همان است که تاکنون بوده‌ است.” 
و لازم می بیند فراموش کند که تحریم یک مرحله از این گونه انتخابات را همین سازمان بعد از وقوع محکوم کرد! و انتخابات ماقبل همین انتخابات را نیز تأیید کرد! و ادامه می دهد: “نیروهای دموکراتیک همچنان بیرون از صحنه‌اند و در آن، کماکان آزادی اراده شهروندان غایب است…” 
نویسندگان هیچ اعتقادی به نسبیت امور ندارند. آنان یاد گرفته اند که یک انتخابات یا مطلقأ آزاد است و یا مطلقاً اراده شهروندان هیچ نمودی ندارد؛ و حتا قائل به این نیز نیستند که بخشی از شهروندان در واقع در محدوده و فضای حاکمان می اندیشند و اراده آزادشان مانعی برای بروز ندارد ولی باز متأسفانه “شهروندان” هستند و رآی شان شمرده می شود! و اصرار می کنند که: “نه تنها نام و نشانی از انتخابات آزاد در میان نیست، بلکه حتی حداقل آزادی در انتخاب کردن نیز وجود ندارد” راستی حداقل آزادی در انتخابات یعنی چه؟ لابد یعنی اینکه نه ایده آل، بلکه میانه و یا مثلاً انتخاب میان بد و بدتر ممکن باشد! یعنی این هم ممکن نیست؟
در پی تثبیت تزهای بی مانند شان احکام بزرگ بی صاحبی نیز صادر می کنند که بر طبق آن انتخابات کشورهای جهان را یک در میان، بلکه یکایک باید تحریم کرد! آزادی انتخابات از نظر ایشان تنها در شرایطی ممکن خواهد بود که: “حق فعالیت آزادانه و علنی همه احزاب و سازمان های مخالف حکومت تامین و تضمین…. مطبوعات و رسانه های جمعی آزادند… آزادی بیان٬ قلم و برگزاری اجتماعات به عنوان حقوق اساسی شهروندان صرف نظر از موضع آنان نسبت به حکومت٬ به رسمیت شناخته شده و تامین آن را دولت تضمین می کند” توجه می کنید که!” آزادی همه احزاب و سازمان های مخالف حکومت! هم تأمین و هم تضمین شود.” به راستی چند کشور را در جهان سراغ دارید که به همه احزاب و سازمان های مخالف حکومت آزادی فعالیت داده اند؟ و چند کشور که آزادی مطبوعات و رسانه ها و اجتماعات را صرف نظر از موضع آنان …..؟ این سطح از آزادی در کجای جهان برقرار شده است که این سیاستمداران دوراندیش از حکومت ایران با سابقه هزاران سال استبداد فردی، چشم داشته اند؟ در همین کشور آلمان که من زندگی می کنم هر اجتماع و تظاهراتی را پلیس در هر زمانی که صلاح بداند می تواند ممنوع کند و این در قانون اساسی کشور ذکر شده است؛ و ما بارها شاهد این امر بوده ایم. آوردن مثال و نمونه از دیگران نه برای آن است که نهایت ِ درست همان آن است که این یا آن می کند؛ بلکه از این بابت است که نشان دهد که اولاً تصویری که دوستان از جامعه آزاد ترسیم می کنند چقدر زمینی ست و دیگر اینکه منطق و واقع بینی چقدر برنامه ریزی های ما دخیل است؟ 
و از این تبیین دقیق و منظم صحنه سیاسی ایران به کدام دریافت ها و احکامی میتواند رسید و بر پایه آن کدام برنامه دقیق سیاسی را می توان ارائه کرد تا اثر بخش باشد و اندکی راهگشا؟ بیانیه وارد حکم می شود: ” تا آن زمان که میثاق عمل در کشور، قانون اساسی جمهوری اسلامی است که قدرت فائقه را به مقام غیرپاسخگوی ولایت‌فقیه می دهد، هیچ انتخاباتی ولو با حضور وسیع مردم در پای صندوق‌های رأی ـ همچون دوم خرداد ۱۳۷۶ – نمی تواند نویدبخش تحول ساختاری در کشور باشد. از همین رو، نخستین و مرکزی‌ترین سخن و موضع یک نیروی دموکراتیک در قبال چنین انتخاباتی، تصریح بر ضددموکراتیک بودن آن و اعلام فقدان شرایط شرکت واقعی شهروندان در آنست” و برای آنکه شمایی از تحلیل بر این قضاوت غیر سیاسی که کوشنده امروز را جز به بی عملی راهبری نمی کند ببخشد؛ می آورد که:
“انتخابات پیش رو در جمهوری ‌اسلامی، اما از دو جنبه با انتخابات‌های پیشین تفاوت دارد. اول این که، میدان عمل آن دیگر نه مصاف اصلی بین محافظه کاران و اصلاح‌طلبان حکومتی، که عمدتا کانون رقابت بین گروه‌بندی‌های متشکله طیف محافظه کاران است” یعنی با همان منطق و راستگویی که در بالا دیدیم در صدد این است تا ثابت کند که همه آنانی که تاکنون کاندید شده اند، یا قرار است که کاندید شوند و معلوم نیست که صلاحیتشان تأیید شود یا خیر، همه نیروی محافظه کاران اند! چگونه و چرا باید به آورندگان چنین تحلیلی اعتماد کرد و راهکارهای آنان را قابل عرضه به جامعه انگاشت؟!
وقتی ایشان به محافظه کاران و اصلاح طلبان اشاره می کنند آدرس و نشانی قابل مراجعه در ایران کجاست؟ حضرات دارند این واژه ها را در فضای آرمانی خود تعریف می کنند یا در صحن سیاسی ایران؟! جهان فعلی از این دو نیرو در ایران درک و شناخت و آدرس معینی دارد. اما طبق تعریف آقایان همه دست اندر کاران سیاست در ایران یا محافظه کارند یا خارج از گود مبارزه جاری! پس آیا حاصل و نتیجه این همه سال مبارزه این جامعه مرده است؟ در این مملکت تا همین چندروز پیش هنوز بحث پایین کشیدن وزیر کشور بود و تنها شدت بحران ها در مسائل خارجی جریان راست را به عقب نشینی واداشت! در انتخابات قبلی از آغاز تا انجام و تا پس از اعلام نتایج میان شورا ی نگهبان و وزارت کشور جنگ و افشاگری بود! با هیچ معیار و محکی در جامعه ایران نمیتوان معین و کروبی و مهرعلیزاده را کاندیدای محافظه کاران خواند. 
این برنامه و بینش سیاسی نیرویی است که می خواهد از میان تاریکی ها راه به روشنایی ببرد و در بن بست ها راه بگشاید! آیا خردمندانه تر و به ذهن منطقی نزدیک تر نیست اگر یک سازمان سیاسی هرچقدر هم که تندرو باشد، درست در چنین شرایطی و برای پیشبرد هر نقشه ای که برای آینده دارد، همه نیروها را به شرکت و معرفی کاندیدا دعوت کند و تلاش کند تا کارزاری به راه بیندازد که بر بستر آن مبارزه برای آزادی انتخابات، نضج بیابد و تعمیق شود؟ یا اینکه با تسلیم به تقدیر حذف همه “دگراندیشان” تدارک نشستن مردم در خانه هایشان را ببیند؟ و آری از دگر اندیش و در ساختار فعلی باید سخن بگوییم و نه از آزادی “همه مخالفان حکومت..” که در هیچ کجای جهان تا کنون میسر نشده است! 
و اما ویژگی دوم این انتخابات از دید نویسنده ما! این دومی را خلاصه می کنم بخصوص از این بابت که خواننده را از شر خواندن این انشای غریب و نامطبوع خلاص کنم و اگر هست اهل خطی که به این باور ندارد، به اصل متن مراجعه کند. باری: “دوم این که، به‌دلیل ژرفش شکاف بین مردم و قدرت ….و ورود تنش بین جمهوری ‌اسلامی با غرب و به ویژه آمریکا ….مسئله در بین گروهبندی‌های قدرت اینست که کدام سیاست و مجری سیاست می‌تواند نظام فقهی حاکم را از بحران‌های حاد موجود و حادتر در آینده نزدیک، نجات دهد و بقای آن را برای مدتی دیگر تضمین کند.” 
آیا این حالت امروز بروز کرده است؟ آیا کی و چه زمانی در جمهوری اسلامی مسئله رهایی حاکمیت از بحرانها و ادامه بقای آن مطرح نبوده است که اینک مورد کشف نویسندگان ما قرار گرفته است؟ و اصلاً کدام حکومت برامده از انقلاب را در سراسر جهان سراغ داشته ایم که تا دهه ها دغدغه حفظ خود را نداشته است؟! اما گویا دوستان کشف خود را از این شواهد به دست آورده اند که: “در برنامه هیچیک از کاندیداهای اصلی، منطقاً سخنی از منافع ملی ایران، و نکته‌ای پیرامون مرکزی‌ترین و مبرم‌ترین نیاز مردم ایران برای غلبه بر بحران‌های درونی و بیرونی، یعنی بدواْ استقرار دموکراسی در کشور و تامین اعمال اراده همه شهروندان در برون‌رفت از معضلات کلان، در میان نیست.”
بسیار عالی! اول اینکه نگاه کنید که کسانی که خواهان روشن شدن جزئیات از جانب کاندیداها در این مرحله هستند خود چه اصولی را پایه برنامه ریزی آورده اند! دو نکته کلی مثل “منافع ملی ایران”! به راستی از کجا باید درک واقعی نویسندگان را از مفهوم منافع ملی فهمید؟ و نکته اصلی دیگر ی که در اظهارات کاندیداها غایب دیده اند، “بدواْ استقرار دموکراسی در کشور و تامین اعمال اراده همه شهروندان..”
خوب حالا بیایید نادیده بگیریم که از معضلات اقتصادی در میهن ما نه تنها به عنوان معضل که حتا بعنوان یکی از مشکلات نیزیاد نشده که لازم باشد در برنامه نامزدهای ریاست جمهوری بیاید. اما آیا معیار و محک اعتماد دوستان اظهارات مدعیان است؟ گمان نمی کنم و در هیچ کجای جهان نیز وعده های کاندیداها تنها معیار انتخاب نیست و گزینش ها عمدتاً معطوف به سابقه یا بر شناخت های پیرامونی استوار است. 
اما از این گذشته، شما تصور می کنید که نویسندگان بیانیه تا چه حد پی گیر جریان انتخابات در ایران بوده اند؟ برای روشن شدن این نکته، اول توجه داشته باشید که قریب ۴ ماه به انتخابات باقیست. و دوم اینکه اگر ادعاهای این مجموعه محافظه کاران برای دوستان معیار است, باید اخبار منتشره در این زمینه را پی گیری می کردند.مثلاً محور و پایه صحبت های دکتر معین، یکی از این کاندیداها! در سخنرانی های ۱۸ دی ماه و ۱۶ بهمن ماه تماماً تأکید بر حقوق شهروندی بود یعنی که “بدواْ استقرار دموکراسی در کشور و تامین اعمال اراده…” و همین اخیراً هم در جایی گفت که اگر من به جای خاتمی بودم در سازمان ملل با کلینتون دیدار و گفتگو می کردم و حضرات پیرامون شورای نگهبان را سخت برآشفته کرد. که البته معلوم نیست اینهمه مسابقه برای نزدیکی به آمریکا تا چه پایه منافع ملی را در نظر داشته باشد!
در جلسه ملاقات با جوانان مشارکت در ۲۶ بهمن ماه او در قبال مسائل متعددی مورد پرسش قرار گرفت از جمله: «اعلام راهکار مشخص در مورد بن‌بست‌ها و مشکلاتی که دولت خاتمی با آن مواجه شد»، «رفع تبعیض در استخدام و به‌کارگیری دختران جوان و تحصیل‌کرده»، «ضرورت توجه بیشتر به شوراها و مجلس دانش‌آموزی …»، «اصلاح محتوای کتاب‌ها و شیوه‌ی تدریس در آموزش و پرورش در جهت آموزش دموکراتیک به دانش‌آموزان»، و در پاسخ به این پرسش ها او مفصلاً برنامه خود را توضیح داده و از جمله در رابطه با منافع ملی گفته است: “برای من اصل حفظ و تامین منافع ملی است و موضوعات مرتبط با آمریکا و مسائل هسته‌یی هم در چارچوب این اصل باید پی‌گیری شود. ما نباید از مذاکره با هیچ کشوری و از جمله آمریکا هراس داشته باشیم” بر ضرورت توجه به آموزش مباحث دموکراتیک در حوزه‌ی آموزش و پرورش تاکید کرد و گفت: بی‌توجهی به این مسائل باعث شده تا سهم منابع انسانی از ثروت ملی ما تنها ۳۴ درصد باشد، در حالی که میانگین این شاخص در عرصه‌ی جهانی ۶۴ درصد است و بالعکس سهم سخت‌افزار از ثروت…..”
در دوم اسفند در دیدار با اعضای حزب مشارکت می گوید: “اصلاحات مدنظر من، اصلاحات ساختاری در حوزه‌های مختلف علمی، اقتصادی، اجتماعی و مدیریتی است که البته با مقاومت بیشتری نیز مواجه خواهد شد اما معتقدم که ما راهی جز اصلاح ساختارها نداریم.” 
و نیز بر حمایت از اقشار آسیب‌دیده که اصلاً مورد پی گیری بیانیه نویسان ما نبوده است تأکید می کند و سامان‌دادن روابط خارجی و دیپلماتیک درخور کشور، به عنوان وجوه تمایز برنامه خود با دولت خاتمی! که مثل بیشتر برنامه های انتخاباتی می تواند مصرف تبلیغی داشته باشد اما بیان آن چیزهایی ست که نویسندگان اطلاعیه جستجو می کنند! و از همین گونه هاست اظهارات او در سخنرانی های دوم و سوم اسفند، که حداقل برروی سایت منتسب به او هنوز قابل دسترس است.ولی جدی تر از همه که اصلاً مورد عنایت اطلاعیه مدکور قرار ندارد مسئله برنامه های اقتصادی ست که ــ صرف نظر از تأیید یا تکذیبش ــ در یک مقاله مفصل راهبردی توسط محسن صفایی فراهانی، رئیس کمیسیون اقتصادی گروه برنامه ریزی معین, به عنوان برنامه اقتصادی او آمده است و هنوز هم باید بر روی سایت های مربوطه باشد.
و البته که محسن رضایی کاندیدای به اصطلاح خودش نسل دوم و به قولی نو محافظه کاران نیز اظهارات کشافی تا کنون در مورد برنامه های آتی خود داشته است که در زمینه سیاست خارجی و اقتصاد تفاوت های معینی با برنامه معین دارد. و اظهارات مهر علیزاده که در واقع بدون تأکید بر مسائل مرتبط با دانشگاه و دانشجو، مضمون سخنان معین است. و بسیار پرتر و متفاوت تر صحبت کرده اند کاندیداهای مشخص جریان محافظه کار نظیر لاریجانی و ولایتی. اما نویسندگان ما بر همان اسبی که از آغاز سوار بوده اند می تازند:
“موازین و مقررات ضد دموکراتیک چنین انتخاباتی را باید وسیعا افشا نمود. باید بر تجربه گرانقدر هشت سال گذشته تکیه کرد که مبتنی بر آن بدون یک قانون اساسی نوین به مثابه مبنای حقوقی ساختار نوین قدرت، اصلاح ساختاری در امور کشور بی معنی است.” 
چون از این برنامه و از تمام برنامه هایی که تا کنون اپوزیسون صاحب این تفکر نوشته است، چیزی بیش از همان بخش اول یعنی افشاگری ـ آنهم بر حسب امکانات فقط در خارجه ـ مستفاد نشده است، پس بخش افشاگری یعنی تجربه گرانقدر هشت سال گذشته را نگاه کنیم:
اپوزیسیون در این بخش نهایتاً می تواند بر مشکلاتی. که قبل از این روند هشت ساله وجود داشته اند به این عنوان اشاره کند که آنها ـ هنوز ـکاملاً برطرف نشده اند! نمی تواند ادعا کند که مشگل آزادی بیان، قلم، مطبوعات قابل مقایسه با دورانی که اساساً روزنامه مسقل یا نیمه مستقلی وجود نداشت هست! نمی تواند ادعا کند که آزادی های فردی مردم در محدوده قبل از این هشت سال است. نی تواند اعلام های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را موقعیت ایران را در طی این دوران در بیلان های خود رو به بهبودی اعلام می کند انکار کند. یعنی که تنها می تواند از ناکافی بودن دستاوردهای اصلاحات بگوید و این نیز با توجه به همه نتایجی که اپوزیسیون تا کنون از برنامه های خویش به دست آورده است، برای نفی کامل یک جریان و حرکت سیاسی کافی نیست. زیرا در چنین حالتی و پس اینهمه شکست ها اپوزیسیون موجود که ما باشیم باید رأی به انحلال خویش می داد! نه این غیر عادلانه جلوه می کند که حاصل این هشت سال را با شکست اعلام و از آن نتیجه بگیرند که بهتر است مردم بجای مشارکت جدی تر اساساً میدان انتخابات را ترک کنند. کاری که اتفاقاً آن نیز تجربه شده و هر بار جز پیش روی استبداد و ارتجاع حاصلی نداشته است. اما ایشان گویا می خواهند ترتیبی بدهند که مردم چون دو انتخابات قبل،باردیگر چون شهروندان خوب و سربراه نروند در خانه ها بنشینند. چون نوشته اند که: 
“به باور ما، نیروهای جمهوریخواه و دموکرات، هم می توانند بر سر نفی انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری به سیاست مشترک و اتحاد عمل برسند و هم می توانند گامی فراتر از آن بردارند و بی‌اعتنا به مقررات و قواعد تحمیلی جمهوری‌اسلامی و صرفاْ در شکل سمبلیک، بر سر کاندیدای مستقلی که از استقرار یک جمهوری دموکراتیک و سکولار در کشور دفاع می کند به توافق برسند..” آیا منظورشان از نیروهای جمهوریخواه و دموکرات مردم هستند؟ مردمی که قرار است انتخابات را تحریم کنند و به باور ایشان بروند برای خودشان کاندیدای سمبلیک تعیین کنند و به او رآی بدهند؛ در عین حالی که می دانند آن آرا دور ریخته می شود و کاندیدایی که به او رآی نداده اند و اتفاقاً بدترین بوده است، بر مسند ریاست جمهوری می نشیند! شاید هم نه! منظورشان همین اپوزیسیون خارج کشور باشد که در این صورت خودشان هم می دانند که اگر قسمت اولش که تحریم باشد، خود بخود و بدون مشورت اپوزیسیون باهم حاصل است اما بخش دوم که باید کاری باشد به همه دلایل غیرممکن است. این اپوزیسیون تنها بر سر نفی است که با یکدیگر توافق می کنند والا اگر پای انتخاب پیش بیاید هر چند که سمبولیک باشد، و کسی تا به حال نفهمیده که چگونه می توان سمبولیک سیاست کرد، باز هم امکان ندارد که بتواند بر سر هیچ سمبلی توافق کند . و چون می داند که آن توافق غیر ممکن است، بلافاصله می گوید: ” اگر چنین اراده ای جلوه کند بی گمان مبارزه علیه جمهوری‌اسلامی و بستر سازی برای استقرار دموکراسی در کشور، یک گام مهم به جلو بر خواهد داشت.” در حالی که باز نیکوتر می داند که اگر این فرض محال نیز صورت بگیرد و توافقی بر سری عنصری که قرار است کاندیدای سمبولیک باشد صورت بگیرد، جز تهیه خوراک چند روز مطبوعات فارسی زبان خارجه کار دیگری صورت نمی دهد. و منطق نیز همین را می گوید. جایی در روی زمین و به واقع قرار است انتخابات با همه ضعف هایش صورت بگیرد؛ و همانجا روی زمین صندوق های رأی و مردمی در عالم واقع وجود دارند که می روند و آن صندوق ها را پر یا نیمه پر کرده از داخلش شخصیتی حقیقی و حقوقی در می آورند ؛ آنوقت آقایان اینجا می خواهند یک انسان یک نیروی واقعی را تبدیل به چیزی مثل موضوع یک کمدی انتقادی کرده و با آن به قول خودشان” یک گام مهم به جلو بردارند!!” 
اما و متأسفانه در دو پاراگراف آخر معلوم می شود که شوخی بودن این وعده و تبعاتش برای نویسنده این بیانیه بسیار آشکارتر از آن بوده است که ما بپنداریم و همه اینها تنها از این بابت طرح شده است تا چیزی ظاهرًا از سوی خود نیز گفته باشند، علاوه بر آن معرکه ای که تازگی ها بعضی رندان و متأسفانه به یاری برخی سرخوردگان از این راه دراز! به راه انداخته اند! و ایشان تصمیم گرفته اند تا سازمانی با هویت و تاریخی ارزشممند طبق کش آن باشد.فرموده اند:
“ما ضمن تاکید بر اصولیت انتخابات آزاد٬ بار دیگر با دفاع از رفراندوم برای تغییر قانون اساسی موجود و تشکیل مجلس موسسان جهت تدوین قانون اساسی نوین به مثابه مبنای حقوقی نظام دموکراتیک و در تلاش برای تبدیل این ایده به گفتمان ملی، برآنیم که فرصت سیاسی پیش روی را باید بتوان به اشاعه وسیع سیاست رفراندوم و اصولیت انتخابات آزاد تبدیل کرد. 
هیئت سیاسی _ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) ضمن استقبال از مواضع و دعوت‌های جمهوری ‌خواهانی که این انتخابات ضددموکراتیک را نفی می کنند و قایل به اتخاذ موضع مستقل و متحد جمهوری ‌خواهان دموکرات و سکولار در برابر جمهوری ‌اسلامی در این موقعیت سیاسی هستند، به نوبه خود همه متحدین خود را به مشاوره و تصمیم‌گیری مشترک در این عرصه فرا می خواند.”
درست است که از این خطوط درهم و این نثر مشعشع که یک خط در میان از انتخابات آزاد و رفراندم دم می زند؛ سخت می توان فهمید که بالاخره این سازمان سیاسی در این چهار ماه باقی مانده و در برابر این انتخابات، قرار است که از اصولیت انتخابات آزاد دفاع کند، یا قرار است گفتمان برای برگزاری رفراندم را بیاندازد، یا اصلاً به جای این انتخابات رفراندم کند! اما همین ابهام نیز از اهداف اصلی نویسنده یا نویسنده گان بوده است! از هر دری سخنی تا چه پیش آید و کدام سیاست پیروز درآید! و این نه از فرط زیرکی که از شدت ناتوانی در استفاده از ابزار است خواه انتخاب زبان باشد به مثابه ابزار مناسب برای بیان امری مشخص، خواه انتخاب تاکتیکی برای پیشبرد سیاستی معین. 

ملیحه محمدی
۲۷ فوریه 

تاریخ انتشار : ۹ اسفند, ۱۳۸۳ ۷:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!

انتخابات مهندسی شده، راه یا بی‌راهه؟