براى کسى که بدون بررسى عمیق مسئله و صرفا با اتکا به اخبار و رخدادها، موضوع را پیگیرى مى کند، رویدادهاى پیرامون معضل هسته اى ایران یک نمایش تئاتر و یا خیمه شب بازى، جلوه خواهند نمود. یک بار طرف ایرانى آماده پذیرش پیشنهاد روسیه در رابطه با راه اندازى یک موسسه مشترک با هدف غنى سازى اورانیوم مى شود، و بعد موضعش تغییر مى کند؛ یک بار اعلام مى شود که یک هیات ایرانى به منظور مذاکره راهى مسکو است، و بعد این سفر به مدت نامعلومى به تعویق انداخته مى شود؛ و بعد على رغم این تعویق، به هر حال هیات عازم مسکو مى شود؛ یک بار اعلام مى کنند که با طرح روسیه موافق هستند، اما بلافاصله اخطار مى دهند که نمى خواهند در وابستگى به روسیه قرار گیرند؛ در نهایت تهدید مى کنند که در صورت ارائه پرونده ایران به شوراى امنیّت، تنگه هرمز را بسته و به مناطق نفتى حوزه خلیج فارس ضربه خواهند زد، و سپس مى گویند که هیچ بحرانى وجود ندارد، و آن ها به همکارى با آژانس بین المللى انرژى اتمى ادامه خواهند داد. ظاهراًًًًًًًًٌ آن ها گرداننده اصلى بازى هستند و هر زمان که اراده مى کنند بازى را متوقف و یا ادامه مى دهند.
براى درک بهتر علت بازى “موش و گربه”، که آنقدر ها هم عجیب و غریب و غیر عادى نیست، لازم است که پیش از هرچیز، انگیزه هاى طرفین ذینفع را مورد بررسى قرار دهیم.
ایران: رهبرى کشورقاطعانه قصد آن دارد که یا بمب اتمى را بسازد و یا به آن درجه از آمادگى تکنولوژیک ارتقاء یابد که هر زمان اراده کند، امکان ساختن آن را داشته باشد. در اینجا تفاوت چندانى هم وجود ندارد، زیرا به دلائل مختلف، بعید بنظر مى رسد که ایران واقعا قصد استفاده از بمب را داشته باشد. در تهران مى پذیرند که حتى اگر ایالات متحده آمریکا هم نه، ولى اسراییل توانایى آن را دارد که در لحظات آخر، ضربات پیشگیرانه وارد نماید، هرچند اگر این ضربات منجر به شکستن رژیم نشوند (برعکس، در نگاه مردم کشور خود، حاکمان ایران به چهره هایى ملّى تبدیل گشته و قهرمانان مبارزه با امپریالیسم خواهند شد)، ولى اقتصاد کشور را ١٠ سالى به عقب خواهد راند. براى مقامات تهران مهم این است که اولا- سوار بر موج میهن پرستى، مردم را در پیرامون خود متشکل نموده، و به “کلوب قدرت هاى اتمى“ بپیوندد، یعنى اینکه عملا به موقعیت کشورهاى پیشرو جهان نزدیک گردد؛ که این موجب افزایش اتوریته رهبران ایران در میان مردم کشور خواهد گشت. ثانیا- آمادگى مقابله در برابر خطر حمله احتمالى ایالات متحده آمریکا طبق “سناریوى عراق”،را داشته باشند.
جدا از همه این مسائل، حاکمان ایران سخت خواهان پیشرفت در عرصه اقتصاد اتمى صلح آمیز هستند، و به همین دلیل نیاز به ادامه همکارى ها با روسیه وجود دارد که نه تنها نیروگاه اتمى بوشهر را در دست احداث دارد، بلکه امکان آن وجود دارد که در ادامه، دهها بلوک اتمى دیگر را نیز در ایران احداث نماید. به همین دلیل کنار گذاشتن کامل پیشنهاد روسیه به منظور ایجاد موسسه مشترک، به معناى شکست کامل برنامه هاى عظیم ایران در جهت تولید “اتم صلح آمیز” خواهد بود. بعید به نظر مى رسد که روسیه با پذیرش مسئولیّت در انظار جامعه بین المللى در قبال تامین ایران به استفاده بلا استثناء صلح آمیز انرژى اتمى، در شرایط عدم وجود تضمین هاى محکم از جانب مقامات تهران به خوددارى از تولید سلاح اتمى، همچنان به ساختن این نیروگاه ها ادامه دهد.
پیچیدگى دوگانگى در موضع مقامات ایران و زیگزاگ هایى که مى زنند، با همین نکات تبیین مى شوند؛ ایران مى خواهد که همزمان با تداوم همکارى ها با روسیه، که سخت به آن نیازمند است، در عین حال روسیه به نیابت از ایران متعهد مى شود که ایران به پیشرفتش در عرصه برنامه هسته اى صلح آمیز ادامه دهد، وهم زمان این امکان را داشته باشد که به موازات غنى سازى اورانیوم در خاک روسیه، غنى سازى را در خاک ایران نیز ادامه دهد. مسئله این است که تحت کنترل روسیه، فقط اورانیوم با غناى پایین تولید خواهد شد( تا ٪۵)، که این براى اهداف نظامى کافى نخواهد بود؛ درحالى که ایرانى ها براى نمونه در شهر نطنز، در خاک ایران، حتى با غنى سازى مقدار ناچیزى گاز اورانیوم، قادربه کار بر روى تکنولوژى تولید اورانیوم با غناى بسیار بالا، که لازمه تولید بمب است، خواهند گشت.
بر اساس داده هاى انستیتوى تحقیقات استراتژیک در لندن، از طریق عبور دادن گاز از ١٠٠٠ دستگاه سانتریفیوژ در نطنز، ایرانى ها مى توانند پس از سه سال، ٢۵ کیلو گرم اورانیوم غنى شده که براى ساختن یک بمب کفا یت مى کند، تولید نمایند. ایران چندى پیش فعالیت هاى هسته اى خود را که به حالت تعلیق درآورده بود، از سر گرفت. از ایران خواهان بازگشت به حالت تعلیق شده اند، اما این مورد قبول ایران نیست، زیرا که بازگشت به حالت تعلیق به معناى درهم شکستن طرح هاى نظامى، خواهد بود. در ارتباط با همین موضوع، مشغله فکرى ایرانى ها در موقعیت کنونى، رسیدن به توافق با روسیه در دو مورد است: یکى عدم بازگشت ایران به حالت تعلیق و مورد دیگر اینکه ایران امکان داشته باشد که غنى سازى اورانیوم را هرچند در میزانى اندک، درخاک خود و نه در موسسه مشترک در خاک روسیه، انجام دهد.
کسب موافقت روسیه با چنین توافقى، امرى است بسیار مشکل؛ زیرا که دراین حالت، روسیه در عمل تبدیل مى شود به پوشش دهنده تمایلات ایران درانجام فعالیت هایى که با هدف تولید اورانیوم مناسب براى تولید بمب، انجام خواهد داد. به هر حال با توجه به همه رفت وآمد هایى که انجام مى شوند، واضح است که ایران هنوز امید خود را به اینکه به نحوى از انحاء بر دیپلماسى روسیه غلبه کند، از دست نداده است. حتى در صورت عدم موفقیّت در این زمینه، باز هم در تهران همه چیز را از دست رفته نخواهند دید: مسلم است که پرونده به شوراى امنیت ارجاع خواهد شد که در نهایت به وضع برخى تحریم ها بر علیه ایران خواهد انجامید. اما ایران از تحریم ها ترسى ندارد (زیرا که تنها برقرارى تحریم تمام عیار اقتصادى در همه عرصه هاست که مى تواند براى مقامات ایران مرگبار باشد و چنین تحریمى قابل اجرا نمى باشد).
خطر تهاجم نظامى ایالات متحده آمریکا، مانند آن چیزى که در عراق اجرا گردید هم نمى تواند ایران را بترساند، زیرا که ایالات متحده آمریکا سخت در عراق درگیر است. اسراییل هم تنها زمانى مى تواند به ایران ضربه وارد کند که افکار عمومى جهان با قاطعیّت پذیرفته باشند که دلائل و شواهد کافى در اثبات این که ایران یا بمب اتم در اختیار دارد، و یا در چند قدمى تولید آن قرار دارد، وجود دارند. این نیز دور از انتظار نیست که اگر روسیه و چین به هنگام راى گیرى در شوراى امنیت، راى ممتنع بدهند (البته ایران هنوز امیدوار است که این دو دولت به او پشت نکنند)، آنوقت رهبر روحا نى انقلاب خامنه اى و رئیس جمهور احمدى نژاد خطاب به مردم خود اعلام خواهند نمود که: باز هم کشور ما تحت دسیسه اى بین المللى که سرنخ آن در دست امپریالیزم و صهیونیست ها است، قرار گرفته است. گلوى ما را گرفته و مى خواهند ما را خفه کنند، و نمى گذارند که ما حتى به انرژى اتمى صلح آمیز نیز دست یابیم. اما مردم انقلابى ما تسلیم نخواهند شد. چگونگى پاسخ مردم به چنین فراخوانى را مى توان گمان زد.
روسیه: از آن چه که در سطور بالا آمد، مى توان فهمید که روسیه در برابر مسئله بسیار مشکلى قرار گرفته است؛ روسیه با شکیبایى بسیار و با سماجت، براى رسیدن به راه حلى مناسب، تلاش مى کند. علّت بسیار روشن است- نخست اینکه اصلا دلش نمى خواهد که یکى از شرکاى سود آور خود و قراردادهاى چندین میلیاردى را از دست بدهد؛ دوم – پایان گرفتن فاز فعال این معضل در عرصه بین المللى پیروزى بزرگى را نصیب روسیه خواهد نمود؛ روسیه در وجه بین المللى، کشورى خواهد بود که توانسته است بحرانى چنین عظیم در سطح بین المللى را مهار نموده و شاید هم بشریت را از یک فاجعه رهانیده است. روسیه در هیچ عرصه دیگرى نمى تواند به آن اندازه امتیاز جمع کند که از حل این معضل نصیبش خواهد شد. براى روسیه این موضوع آنقدر اهمیّت دارد که به خاطر آن از هر امکانى استفاده نماید و حتى “بازیچه” تهران شدن هم برایش اهمیّتى نداشته باشد.
نکته سوم- در مسکو اعتقاد بر این است که تحریم اقتصادى ایران ثمربخش نخواهد بود (که این آن قدر ها هم بى پایه نیست)؛ و موجب شکستن ایران نگشته و این کشور به مواضع سخت ترى کشیده خواهد شد؛ و به سازمان بین المللى انرژى هسته اى وهمه جامعه جهانى پشت کرده و بدون ترس از هرگونه کنترلى، یا به سمت ساختن بمب حرکت نماید و یا اینکه دست به تحریکات نظامى در سطح منطقه زده و موجب تشنج و به موازات آن به هم خوردن اوضاع در بازار جهانى نفت گردد. چهارم – حفظ بن بست فعلى در رابطه با ایران به همین شکلى که اکنون وجود دارد، دیر یا زود مى تواند به جنگ منجر شود؛ یقینن اسراییل با عدم باور به هیچ یک از گفته هاى مقامات ایران، مبنى بر عدم تمایل آنان به ساختن بمب اتمى وهم زمان با آن صحبت ازضرورت محو نمودن دولت یهودى، ساکت نخواهد نشست؛ که پى- آمدهاى آن نیز قابل پیش بینى نخواهند بود.
مشکل در این جاست که حتى اگر روسیه به پاى سازش با ایران هم برود، و ایران با نادیده گرفتن همه تعلیق سازى ها دست به غنى سازى اورانیوم در محدوده کشور خودش بزند، غرب این توافق را سازشى مجازى ارزیابى خواهد نمود. درچنین حالتى، مسکو را خطر تیره گى روابط با غرب تهدید خواهد نمود؛ ضمن آن که اگر روسیه تصمیم به اجراى تحریمات را نیز بلوکه نماید (منطق چنین حکم مى کند که درصورت دستیابى به تفاهم با ایران، براى روسیه، اعلام تحریم موضوعیّت خود را از دست خواهد داد)، در این حالت براى آمریکا تنها راه اعمال فشار بر ایران، از طریق نظامى خواهد بود. همین طور در صورتى که روسیه خواست ایران را نپذیرد، و هیچ سازشى صورت نگیرد، روسیه باز هم بازنده خواهد بود؛ زیرا مسئولیّت امرى را پذیرفت که خارج از توانش بود و نتوانست موضع ایران را تغییر دهد.
اکنون همه چیز بستگى به ایران دارد، و توپ در نیمه زمین بازى ایران قرار دارد. لحظه حقیقت فرارسیده است.در این چند روز باقى مانده به نشست سازمان بین المللى انرژى اتمى، مسئول آن، البرادعى باید بداند که آیا بالاخره ایران حاضر است که به وضعّیت تعلیق بازگشته و کلیّه اقدامات کنترل نشده اش در ارتباط با غنى سازى اورانیوم را متوقف سازد یا نه؟ همه چیز اکنون بستگى به یک موضوع حیاتى دارد که آیا ایران حاضر است سرنوشت اتمى خود را به دست روسیه بسپارد یا خیر؟ در این میان مسئله اى وجود دارد که مورد تاکید ایران است: ایران از اینکه تمامى فرآیند عملیات غنى سازى به خاک روسیه انتفال پیدا کند، احساس خطر مى کند؛ و نمى خواهد که تحقق برنامه ى این چنین با اهمیّت، در وابستگى به یک دولت بیگانه قرار بگیرد.
آیا ایران عقب نشینى خواهد کرد؟ اصولا چنین حرکتى را مى تواند حتى بدون پذیرفتن لطمات جدّى، انجام دهد. در یک حکومت تماما ایدئولوژیک اقتدارگرا، صاحبان قدرت همواره این امکان را دارند که همه اقدامات خود را در چارچوبى که به نفع شان است، به مردم عرضه کنند. در صورت رسیدن به تفاهم، رهبران ایران مى توانند که به همه جهانیان اعلام کنند که: این تفاهم حکایت از آن دارد که ایران حتى در افکارخود نیز چیزى به نام سلاح اتمى نداشت؛ به مردم خود نیزچنین توضیح خواهند داد: به یمن ایستادگى و استقامت آن ها به این توفیق دست یافتند که شرایط بسیار مطلوبى در جهت پیشرفت در عرصه انرژى اتمى، فراهم گردد. مردم هم راضى خواهند بود، زیرا که مردم ایران به هیچ وجه خواهان چنان تشنجّى نیستند که به یک جنگ منجر شود.
٭ تاریخ این مقاله ٢ مارس ٢٠٠۶ است، و قبل از ارجاع پرونده ایران به شوراى امنیّت نوشته شده است- مترجم.
٭٭گئورگى میرسکى- دکتر در علوم تاریخ، کارمند ارشد علمى انستیتو اقتصاد و روابط بین المللى آکادمى علوم روسیه است.