سوال- لطفاَ نظر خود را در مورد حرکات اعتراضى اخیر دانشجویان در دانشگاههاى ایران بیان کنید؟
جواب: حرکات اعتراضى دانشجویان و تشکلهاى دانشجویى گویاى افزایش نارضایتى در جامعه و بهویژه در دانشگاه نسبت به سیاستهاى غیر دمکراتیک دولت احمدىنژاد، محسوب مىشود. دانشجویان در دوره یکساله اخیر سعى کردهاند که تحت عناوین گوناگون، اعتراضات مدنى خود را براى طرح مطالبات دمکراتیک در سطح دانشگاهها ابراز کنند. خواستههاى دانشجویان همچون گذشته دفاع از استقلال دانشگاه، آزادى بیان، آزادى فعالیت تشکلهاى صنفى – سیاسى دانشجویى، نقد و دورى از قدرت، سپردن امور دانشگاه به دانشگاهیان وغیره مىباشد. حاکمیت مشخصاَ از دور دوم ریاست جمهورى خاتمى سعى کرده است حرکتهاى دانشجویى را در سطح دانشگاههاى کشور درهم بشکند. با آمدن احمدىنژاد به قدرت و انتخاب یک وزیر با پیشینه امنیتى در راس وزارت علوم در واقع ادامه فشار و سرکوب فعالین تشکلهاى دانشجویى را در دانشگاهها، تشدید کرده است.
وزیر علوم دولت جدید در سطح ریاست دانشگاهها تغییرات و جابجایىهاى گوناگونى بهوجود آورد و سپس با تعویض و بازنشسته کردن اساتید، دخالت در امورانجمنها و تشکلهاى دانشجویى، احضار پى در پى فعالین دانشجویى به کمیتههاى انضباطى، محکوم کردن فعالین دانشجو به زندان، محرومیت موقت از تحصیل و اخراج دائم از دانشگاه، بىتوجهى به مشکلات صنفى، اجتماعى و فرهنگى دانشجویان، بالا بردن هر چه بیشتر هزینه فعالیتهاى سیاسى در دانشگاه، بىتوجهى به مشارکت دانشجویان، اساتید و کارکنان دانشگاه در تصمیمگیرىهاى مربوط به دانشگاه، ایجاد انجمنهاى موازى وابسته به دولت و ارگانهاى امنیتى و نظامى، تقویت ارگانهاى امنیتى و غیر دانشگاهى، ایجاد فضاى امنیتى در دانشگاهها، مانع ایجاد کردن براى انتخاب انجمنهاى دانشجویى، انحلال تشکلهاى مستقل دانشجویى، ایجاد مانع براى ادامه تحصیل فعالین تشکلهاى دانشجویى، همه و همه از دلایل اصلى اعتراضات اخیر در دانشگاههاى تهران و شهرستانها را تشکیل مىدهند.
سوال- آیا این اعتراضات را میتوان برآمد مجدد جنبش دانشجویى تلقى کرد؟
جواب: در حال حاضر به نظرم ما با جنبش دانشجویى وسیع در سطح دانشگاههاى ایران مواجه نیستیم. اغلب حرکات اخیر دانشجویى در چند دانشگاه صورت گرفته است و بسیارى از دانشگاههاى کشور یا به صدور اطلاعیه و یا به سکوت با قضایاى اخیر برخورد کردند. البته مفهوم این گفته این نیست که ما کمتوجهى به اعتراضات و مطالبات دانشجویى داشته باشیم. بلکه در شرایطى که حاکمیت با سیاست سرکوب و زندان، دانشجویان و دانشگاهیان را از درس و تدریس محروم مىکند و به یک عبارت بنیان دانشگاه و آموزش عالى را زیر ضرب مىبرد، وجود چنین حرکات اعتراضى به نظرم بسیار مفید است. اما توجه داشته باشیم که باید این حرکات اعتراضى با برنامه با هماهنگى و مشارکت هرچه بیشتر دانشجویان همراه شود تا بلکه از این طریق بشود هزینهها را هر چه بیشتر کاهش داد.
ارزیابى من از وضعیت کنونى تشکلهاى دانشجویى این است که به دلیل وجود سرخوردگى، بىاعتمادى و بىتفاوتى، نسلهاى جدید دانشجویى به موضوع سیاست کمترین توجه را دارند. زیرا فعالیت سیاسى خطرات و مشکلات زیادى براى دانشجویان به همراه دارد و آنها در حال حاضر ترجیح مىدهند وارد این عرصه نشوند. به علاوه بهطور روزانه فشارها و محدودیتهاى وسیعى توسط ارگانهاى غیر دانشگاهى و نظامى برعلیه دانشجویان انجام مىگیرد و حکومت در طول سالهاى گذشته توانسته است با انواع توطئهها و تحریکات به انشعابات در صفوف دفتر تحکیم وحدت دامن بزند و بدین طریق تفرقه و عدم هماهنگى در فعالیتهاى دانشجویى بهوجود آورد. ایجاد بحرانهاى دائمى و روزانه در دانشگاهها باعث شده که تشکلهاى دانشجویى نتوانند در تنظیم یک برنامه مشخص براى طرح خواستهاى حداقل و دمکراتیک دانشجویان به توافق برسند و همچنان پراکندگى و استراتژىهاى متفاوت در ادامهکارى فعالیتهاى دانشجویى مشکلزا مىباشند. البته لازم به تاکید است که دانشجویان به این موضوع آگاه هستند و تلاشهاى گستردهاى در جهت پیدا کردن راهحل هاى لازم براى پیشبرد کار مشترک در حال انجام گرفتن است و امیدواریم که آنها در حین داشتن تفاوت و اختلافات بتوانند برسر یکسرى حداقل ها به توافقها برسند. تنها در چنین شرایطى است که مىتوان گفت که در آیندهاى نزدیک امکان برآمد مجدد جنبش دانشجویى در سطحى گسترده بهوجود خواهد آمد.
سوال- تا چه حد این حرکات و اعتراضات اخیر دانشجوئى متاثر از اعتراضهاى آذربایجانىها به کاریکاتور مندرج در روزنامه “ایران”ٌ بوده است؟
جواب: از نظر من حرکات و اعتراضات اخیر دانشجویى در تهران در وجه غالبش، ارتباط آنچنانى به حوادث آذربایجان ندارد. هرچند که در دانشگاههاى مختلف، فعالین تشکلهاى دانشجویى به سرکوب دانشجویان و مردم در دانشگاه تبریز اعتراض داشتند؛ اما ضرورى مىدانم این را متذکر شوم که جرقه و سازماندهى اصلى اعتراضات در مناطق آذربایجان توسط دانشجویان دانشگاه تبریز، زنجان و غیره ایجاد شد. خوشبختانه دانشجویان ترک آذرى در دانشگاههاى ایران در عرصه فرهنگى، اجتماعى از سازماندهى خوبى برخوردار هستند. آنها در طول سالهاى گذشته توانسته بودند تا حدود زیادى به ویژگىهاى قومى و ملى در مناطقى که در آنجا تحصیل و زندگى مىکردند، بپردازند. همین موضوع باعث شد که آنان از قابلیت خوبى براى سمت دادن و سازماندهى اعتراضات اخیر آذربایجان بهرهمند شوند.
شاید بىمناسبت نباشد که این موضوع را در اینجا مطرح کنیم که در سالهاى اخیر فعالین دانشجویى ترکزبان متاسفانه در عرصه سیاستهاى عمومى کشور و نیز براى تقویت جنبش دمکراسىخواهى در سطح کشور فعالیت وسیع نداشتند. اما چنانچه متذکر شدم درعرصههاى فرهنگى، اجتماعى، قومى بسیار خوب فعالیت کردند. به نظرم فعالین دانشجویى مناطق قومى در سراسر کشور در حین کار و تلاش موثر براى طرح خواستههاى فرهنگى و قومى مناسب است به جنبشهاى سراسرى در درون و بیرون از دانشگاه خود را هر چه بیشتر پیوند بزنند. دورى، تفرقه، جدایى و وجود فاصله از هم، امکان سرکوب را راحت تر بهوجود مىآورد. پس دانشگاه به اتحاد و اتفاق در طرح هرچه وسیعتر مطالبات خود بیش از هر دورهاى نیاز دارد.
سوال- پس به این ترتیب موضوع دانشجویان در دانشگاهها، اعتراض به سرکوب و محدودیتهاى جمهورى اسلامى در این نهاد مدنى مىباشد؟
جواب: بله من بر این ارزیابى هستم. براى بهتر دیدن موضوع من چند مثال مشخص مىزنم. در کوى دانشگاه، اعتراضات بیشتر به فضاى امنیتى دانشگاه، صدور حکم بازنشستگى زود هنگام اساتید، محدودیت براى تشکلهاى دانشجویى، دخالت در امور تشکلهاى دانشجویى و ناآرامىهاى شهر تبریز بوده است. در دانشگاه علامه طباطبائى، اعتراضات نسبت به دستگیرى آقاى رامین جهانبگلو، اعتراض به استبداد و عدم وجود آزادىها و نیز سرکوب مردم تبریز، انجام گرفت. در دانشکده حقوق دانشگاه تهران، اعتراضات به بازنشسته کردن اساتید، خواهان برگشت آنان به دانشگاه، عدم دخالت در امور دانشگاه و مسائل صنفى صورت گرفت. در دانشگاه پلىتکنیک، اعتراضات به شوراى نظارت بر انتخابات انجمنهاى اسلامى دانشجویان، دخالتهاى نماینده ولى فقیه در دانشگاه، فعالیت براى تشکلهاى مستقل دانشجویى، آزادى فعالیت شوراهاى صنفى و غیره بوده است. پس چنانچه توجه دارید سرکوب، ایجاد محدودیت در فعالیتهاى دانشجوئى، اخراج دانشجویان از دانشگاه، با آمدن احمدىنژاد به قدرت افزایش پیدا کرده است. در واقع دانشجویان به این مواردى که متذکر شدم، اعتراض کردند.
امروز در جمهورى اسلامى با آمدن جناح بنیادگراتر و فاشیست به قدرت، فاصله حکومت با دانشجویان بیش از گذشته شده است. در چنین فضایى زبان گفتگو و مذاکره با دانشجویان بسته مىشود. با این سیاست سرکوبگرانه، جامعه دانشگاهى که به عنوان یکى از رکنهاى اصلى جامعه مدنى محسوب مىشود به سمت رادیکالیزه شدن بیشتر سوق داده مىشود. در این فضا و نیز در عدم وجود یک تشکل وسیع و فراگیر دانشجویى که بتواند بر سر حداقلها، توافق و اتحاد میان جریانات متفاوت دانشجویى براى سازماندهى فعالیتهاى مشترک بهوجود آورد، جنبش دانشجویى به نظرم ضربهپذیرتر خواهد شد. در چنین شرایطى هزینههاى فعالیتهاى متشکل دانشجویى افزایش مىیابد و به نظرم ضرورى و مناسب است که فعالین دانشجویى در دانشگاههاى ایران به این مسائل توجه دقیقترى کنند.
سوال- هدف مستقیم جمهورى اسلامى از این سرکوب چیست؟
جواب: هدف اصلى جمهورى اسلامى خاموش کردن صداى دانشگاه و دانشجویان است و این سیاست توطئهآمیز و تفرقهآمیز امروز براى همه فعالین دانشجویى در دانشگاههاى ایران آشکارتر از قبل شده است. من بارها در مقالات و مصاحبههایم از سال ۷٨ به این طرف مدام این تحلیل را ارائه دادم که مشخصاَ از دور دوم ریاست جمهورى آقاى خاتمى، حاکمیت در سایه به همراه دیگر ارگانهاى امنیتى و اطلاعاتى حکومت بر این باور شدند که به دلیل سازماندهى و نفوذ بالاى تشکلهاى دانشجوئى در جامعه، تصمیم به زدن تشکلهاى دانشجوئى همچون دفتر تحکیم وحدت را کردند. سیاست اصلى ارگانهاى امنیتى و اطلاعاتى حکومت تضعیف کردن این تشکل از طریق انشعاب و تکهتکه کردن نیروها، دستگیرى و زندان براى فعالین اصلى این تشکل، محدودیتهاى گوناگون در برگزارى جلسات و آکسیونهاى آن و دهها حرکت دیگر براى خاموش و جدا کردن بدنه این تشکل سراسرى در دانشگاههاى ایران از رهبرى آن بوده است. به نظر مىآید که حکومت در پیش بردن این سیاست تا حدودى موفق عمل کرده است و در حال حاضر سیاست حذف و زیر ضرب بردن انجمنهاى اسلامى دانشجوئى که فعالیت مستقل دارند را در راس ارگانهاى انتصابى خود در دانشگاهها قرار داده است.
همه این فاکتورها گویاى این است که رژیم از پتانسیل دانشگاه و نیروى جوانى که در آنجا بهسر مىبرد به خوبى آگاه است و مىداند آزاد گذاشتن آنها براى رژیم مىتواند خطرات اساسى بهوجود آورد. پس سیاست به سکوت کشاندن و خاموش کردن دانشگاه را با تمام نیرو دنبال مىکند. اما توجه داشته باشیم که دانشجویان در حرکات اعتراضى اخیر خود نشان دادند که امکان مقاومت در برابر سرکوب شدید وجود دارد. براى گسترش مقاومت و فعال ماندن در دانشگاه تنها یک راه براى دانشجویان باقى مانده است و آن افزایش ارتباط و اشتراکات بر سر حداقلهاى دموکراتیک در میان دانشجویان است. چنین سیاست و عملکردى مىتواند نیروى مقاومت را در درون دانشگاه هر چه بیشتر تقویت کند و بدین طریق دولت احمدىنژاد را به عقبنشینى وادار کند. چنین عقبنشینى هزینهها را در درون دانشگاهها کاهش مىدهد و نیرو و روحیه مقاومت را بیش از بیش در دانشگاه و در جامعه افزایش خواهد داد.
سوال- به این ترتیب شما چه چشماندازى را براى چنبش دانشجوئى مىبینید؟
جواب: من چشمانداز مثبتى نسبت به فعالیتها و حرکات دانشجوئى دارم. دلایل بسیارى را مىشود در این خصوص ارائه داد. من تنها به یک نمونه توجه مىدهم و آن این است که فعالین دانشجوئى که در عرصههاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى، ورزشى، تخصصى و علمى فعالیت مىکنند دیگرهیچگونه امید و توهمى به ایجاد تحول در ساختار حکومت اسلامى ایران ندارند. امروز دیگر تابوها براى دانشجویان شکسته است و فرهنگ گفتگو و دیالوگ در میان آنها رو به افزایش است. ارتباطهاى فعالین دانشجوئى در مناطق قومى ایران گسترش یافته است. در میان دانشجویان از هر گرایشى، سکولار بودن دیگر به عنوان امر عادى در زندگى و فعالیت دانشجوئى محسوب مىشود. به علاوه ارتباط با جنبشهاى دیگر همچون کارگرى، زنان، معلمین، روشنفکران و جوانان روز به روز افزایش مىیابد. همه این مواردى را که متذکر شدم باعث مىگردد که نیروى وسیع دانشجویان به تقابل مستقیم با نیروى سنتگرا که مىخواهد در گذشته تکصدایى زندگى کند، قرار مىدهد.
در اینجا بحث من این نیست که فقط فعالیتهاى سیاسى دانشجوئى است که باعث مىشود که نیروى تقابل با سنت در درون دانشگاهها، گسترش یابد. در سالهاى اخیر دانشجویان براى زندگى امروزى و زمینى ماندن است که به صورت فردى و گروهى تلاش مىکنند و در این عرصه دیگر دین حکومتى جایگاهى در میان دانشجویان ندارد. حمله علنى و همهجانبه روحانیون سنتگرا و حاکمیت در کل به دانشجویان تنها به دلیل فعالیتهاى سیاسى دانشجویان چنانکه پیشتر متذکر شدم، نیست، بلکه به دلیل تضعیف حکومت دینى و تقویت ایده جدایى دین از دولت در میان دانشجویان است که نقش درجه اول را بازى مىکند. در واقع طرح انقلاب فرهنگى دوم را باید از این زاویه مورد تحلیل قرار داد. سرکوب شدید و اخراج وسیع دانشجویان و اساتید توسط دولت احمدىنژاد در اصل فضا را در میان دانشجویان رادیکالتر مىکند. وجود بیش از یک میلیون و نیم دانشجو در دانشگاههاى کشور عرصه را روز بهروز بر دولت بنیادگرا و فاشیستى احمدى نژاد تنگتر خواهد کرد.
توضیح: مصاحبه در اول هفته ژوئن ٢٠٠۶ انجام گرفته است