“Azerbaijan Joz’-e La- Yanfak-e Iran”
(Nasher-e: Ferqeh-e Demokrat-e Iran)
“Azerbaijan, an Inseparable Part of Iran”
(Organ: the Democrat Party of Iran)
روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ بــه مثابــهی ” نخستین نشریه ایـرانیان مقیم قـفـقاز”۱ بــه روز یکشنبــه ۲۷ ربیعالاخر ۱۳۳۶هجری قمری مطابق ۲۸ ژانویه ۱۹۱۸ مـیلادی عمدتاً بــه زبان آذربایجانی و برخی مقالات آن بــه فارسی در شهر باکو(اکنون پایتخت جمهوری آذربایجان) بــه نشر آغاز کرد و در زیرسر لوحه آن درج گردیده بود کــه روزنامه بــه مثابــهی ” نشریه سیاسی، ادبی، اجتماعی متعـلق بــه مسلمانان در حال حاضر هفته دو بار نشر میشود”
روزنامه “آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران” در همه شمارههـای خویش بــه خط درشت خود را “ناشر: فرقه دموکرات ایـران” معرفی میکند. اما در واقعیت امر روزنامه ارگان شاخهای (کمیته) باکو حزب دموکرات ایـران بود، کــه اساس آن در سال ۱۹۱۴ میلادی یعـنی در نخـستین سال جنگ جهانی اول گـذاشته شده بود و پس از انقلاب فوریه ۱۹۱۷ میلادی و فروپاشی روسیه تزاری امکان فعالیت یافت.
“فرقه دموکرات ایـران با ایدولوژی دموکراسی اجتماعی اش، رادیکالتـرین دستههـای سیاسی به شمار میرفت. . . .
. . . تشکیلات آن بر پایه احزاب سوسیال دموکرات یا «عامیون اجتماعیون» بنا گردیده بود.” ۲
در حرف ” ن” سرلوحه روزنامه “آذربایجان” جملهای “جـزولایـنـفک ایـران”، نوشته شده بود کــه از یکـسو تأکیدی است برمهر وعلاقـه ایـرانیان مقیم قـفـقاز بر یکپارچکی ایـران و از سوی دیگر واکـنشی بود در برابر تحریکات پانتـرکیستی در قـفـقاز. بــه نظر بسیاری از مهاجران ایـرانی یکی از اهداف آن تحریکات زیر سوال بردن تمامـیت ارضی ایـران بود.
براساس پژوهش های پرفسور تورج اتابکی، تحریکات پانتـرکیستی در باکو بطور اخـص از سال ۱۹۰۸ میلادی شکل گرفت. در این سال ترکهای جوان دراستانبول بــه قدرت رسیدند و گرایشات ترک گرایانه را در دل امپراطوری عثمانی جانشین اندیشهای غالب اتحاد اسلام کردید.
دولت عثمانی کــه بــه سود آلمان و بر ضد انگلیس وارد جنگ جهانی اول شده بود، در ظاهر امر با استـفاده از حربــهای پان اسلامـیزم و صدور” فـتوا ” تلاش میکرد کــه مسلمانهـای هـند، ایـران، افـغانستان، قـفـقاز و آسیایمـیانه را بر ضد انگلـیس و روسـیه بشورانـد، اما هـدف نهایی عثمانیهـا چیرگی بر حوزه نـفـتی باکـو و همچـنین قسمتهای شمالی ایـران جهت راه یابی بــه آسیایمـیانه و افغانستان بود، . . .۳
در سال ۱۹۱۱ در شهر باکـو حزب مساوات تاسیس گردید.۴ تاسیس حزب مساوات کــه مورد حمایت ترکان عثمانی بود، باعث تمرکز فعالیت ناسیونالیستهای قـفـقاز گردید . . . و واژه “مـلت” جانشین “امـت” و ” پـانتـرکیسم” جایگزین “پان اسلامیزم” گردید. در سال ۱۹۱۷ حزب مساوات با حزب فدرالیستهای ترک مـتحد شدند کــه هدف شان متحد کردن ترکزبانان در سایه قدرت دولت ترکیه بود. در این راستا آنـها در ۲۸ مه ۱۹۱۸ دولتی را تشکیل دادنـد و آن را در سایه حمایت لشکریان ترک در باکو مستـقر گـردند و حکومت “مساواتیها” تا ۲۸ آوریل سال ۱۹۲۰ ادامه یافت.۵
باید خاطر نشان ساخت کــه در اوخر دهـه دوم قرن بیستم در “باکو و حومهای آن دست کم پـنجاه هزار” ۶ مهاجر ایـرانی کــه اکـثراً آذربایجانیهای ایـرانی یا ترک زبانهای شمال ایـران بودنـد، زندگی میگردند. احـزاب و گروههــای سیاسی مخـتلف در بین آنـها اعـم از دموکراتها، پاناسلامیستها و پانترکیستها، . . . فعالیت داشـتند.
درچنین اوضاع و احوال تحریکات پانترکیستی و طرح مساله “استـقلال آذربایجان” ایـران نگرانیها و واکنشهای را در بین مهاجران ایـرانی مقیم قـفـقاز بهوجود آورد و قـبل از همه شاخهی باکو حزب دمـوکرات ایـران بر ضد تحریکات “مساواتیها” کــه آن را توطـئه پانتـرکیستی برای خدشه دار ساختن تمامیت ارضی و حاکمیت ایـران میدانستند، واکنش نشان داد و در این راستا روزنامه دو زبانه “آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران” را در باکو نشر کردند.
در این رابطه ف. علی قلیزاده، از ایـرانـیان عشقآباد و مدیرمسئول روزنامهای „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“در شماره دوم روزنامه مورخ ۳ جمادیالاول ۱۳۳۶ هجری قمری مطابق ۲ فوریه ۱۹۱۸ میلادی طی مقاله بلند از جمله مینویسد: “. . . چنان کــه روشن است قسمتهای از قـفـقاز از آذربایجان جدا گـردیـده، فرقـه نیرومندی از مسلمانان قـفـقاز ایجاد شـده و آرزوی «مختاریت آذربایجان» را دارند . . . این مخـتاریت . . . مـوجب سروصـداهـای گردیده کــه گـویا در تـبریـز حـزبی بوجود آمده کــه هدف اصلیاش جدا ساختن آذربایجان از ایـران و تشکیل دیرکتور جداگانه بــه قصد اداره جداگانه آن جا و الخ . . .”
روزنامه در رد این سرو صدهــا ابـتدا “مـکتوب نمره ۱۹۷۷ قوس ۱۳۳۶” (۹ ژانویه ۱۹۱۸ میلادی) ” کمیته ایالتی آذربایجان فرقه دموکرت ایـران” را در رابطه با همین مساله در ادامـه سرمقاله در همان شماره نشرمیکند کــه در آن آمده است: “. . . کــه فـرقه در کنفرانس ایالـتی خـود با آواز رسا اعلام کرد کــه «آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران است، آذربایجان عضو مهم خانواده ایـران خواهد بود . . .
البته غایه آذربایجانیهـا اعمارایـرانی است آزاد، مستقل، متحد و مقتتدر . . . تا دنـیا دنـیاست پرچم شیر و خورشید نشان در آذربایجان در اهـتزاز است . . . »
سرمقاله در پایان بار دگـر تأکید میکند کــه “آذربایـجان روح ایـران است، همان طوریکــه بدن بدون روح نمی تواند زنده بماند، روح بدون بدن نیز کاری را پیش برده نمیتواند. . . .
آذربایجانی ملت . . . مهمان نواز است لیکن وقـتی. . . هرکسی بخواهـد آنـها را از ایـران جدا کـند، بــه دشمـنی جدی در مقابل او تـبدیـل می گـردنـد و او را از کـرده اش پشیمان میکنــند. . . . ”
مرام نشراتی روزنامه “آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران” در نخستین شماره آن در سرمقاله از جانب “هئیت تحریر” زیر عنوان “مسلکمز!” ( مسلک ما) نشر گردیده است، کــه بهرغم انکــه از نشر آن بیش از ۸۵ سال میگذرد، بنابرتازگی برخی از مطالب آن، فرازهای از آن را بر میشـماریم:
سرمقاله در آغاز تصویر از اوضاع سیاسی جهان ارائـه میدهـد و از جمله مینـویــسد کــه:
” اوضاع، با گذشت زمان وخامت بیشتر کسب مینـماید. چرخ هستی، برپایه اصول دهشتـناک میگردد. سراسر دنیا را لهیب انقلابهــا و شورشها فرا گرفـته است. بـشریت در جنگ فلاکت بار میسوزد و نابود میشود. کره زمین بــه چنان مـیدانی از آشوب و هرج ومرج بدل شده کــه تاریخ مانـندی آن را بــه یاد نـدارد. انسانهــا بیرحمانه همـدیـگر را میدرنـد و صاحبان قدرت ضعـیفان را سلاخ دار از بین میبـرند.
در چـنین شرایـطی فـروپاشی نظام جـهانی، سربرآوردن نشریه “آذربایجان” در عرصه مطبوعات این پرسـش را پیش میکشد کــه این نشریه از چه راه میخواهد خدمت گذار جهان اسلام و بهویژه ملت مظلوم ایـران باشد؟
پیش از همه باید این را دریافت کــه شرایط فوقالذکر از آن رو انقلاب سیاسی ملل ضعیف را بــه باتلاق جـهنمگونه تباهی و اضمحلال میکشانـند، چونکــه ملل متکـبر و جبار بیاعتناء بــه شعار بیطرفی این ملل در جنگ عالمسوز، خود سرانه سرزمین آنان را بــه جولانگاه جنگ افروزی خویش بدل نموده و اهالی آن هارا لگد کوب خود میکـنند
در وهله بعد باید دریافت کــه آنان برای بـیشبرد اهداف توسعهطلبانه شان چهره حمایت از ملل ضعیف را بــه خود میگیرند، خود بـیش از هرکـس همین ملل را زیر پا لـه میکنند و سرزمین و کشور آنان را بــه مستملکات وسیع خویش ملحق میسازند . . .
پس چه باید کرد؟ بــه نظر ما تنها راه آنـست کــه ضعـیفـان بکوشـند تا اقـتدار کسب کـنند. چاره کار در آنست کــه آنان با تجـهـیز خود بــه الـزامات دفاع، در برابر قدرت، قدرت نشان دهـند. . . . خلاصه کلام آنکــه در جهان هستی هر موجود زنده نیازمند کسب قدرت معنوی است. . .
اما یک ملت چگـونه و از چه طریق میتوانـد قدرت معـنوی کسب کــند؟ واضح است کــه همگان در برابر این پرسش تنها یک پاسخ را آواز می دهند: اتحاد واقعی و وفاق پایدار.
هر ملتی از راه اتحاد و اتفاق قادر است حـقوق و آزادیهــای خود را بــه دست آورد و قدرت معنوی کسب کند، . . . جزء، این راه دیگری وجود ندارد.
. . . نشریه “آذربایـجان” به مثابــه نخسـتین نشریه ایـرانیان مقیم قـفـقاز، نشریه ایست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ادبی کــه هدف عمده و اساسی آن دعوت جهان اسلام بــه اتحـاد و اتفاق بــه طور کلی و هدایت ملت مظلوم ایـران بــه اتحاد و اتفاق جهت رسیدن بــه یک زندگی متجـدد و مدنـی بــه طور خـاص است . . . .
. . . ما مطابق اصول دموکراسی، در راه کسب حقوق کارگران و زحمتکشان بر پایه عـدالت علیه طـبقات ممـتاز مبارزه خواهیم کرد. اولین هدف و آرمان نشریه ما ارتقاء کارگران و کسبــه ایـران بــه سطح زندگی مقتضی دوران کنونی و نیز گسترش دانش و معارف در میان آنـها است. ما بــه هیـچ وجه در پی فـقیر کردن ثروتـمندان و ضعیف نمودن قدرتـمندان نیستم، بلکــه برعکس از طریق اتخاذ تـدابیر و گشودن راههـای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بــه دنبال رفاه تهیـدستان واقـتدار ضعفها هستیم. نهایت آمال ما، صعود فرودستان بــه موقعیت مقامات عالی است.
“آذربایجان” ارگان فرقه دموکرات ایـران است و برای آشنا ساختن همه ای هموطنان بــه اصول دموکراسی و جلب افکار عمومی برای دموکراسی مبارزه میکنند.
. . . روشنگری در میان طبقات فرودست جهت بــه دست آوردن حـقوق خویش، در نشریه “آذربایجان” بازتاب نیرومـندی خواهد داشـت. در جریان آخـرین اخبار سیاسی جهان قرار گرفتن کسبــه فـقیر و آشنایی آن ها بــه مناسبات دولتهــا و ملتهــا در سطح دنیا، بــه مقیاس ساده و ژرف، در زمره وظایف “آذربایجان” است.
نشریه ما با درج داستانهـا و گزارشهـای هنری، ادبی و تاریخی بــه خوانندگان محترم خود روح تازهای خواهد بخشید. اما بدیهی است کــه خدمات فعلاً عرصه شده نشریه ما تنها با میزان استـقبالی کــه افکار عمومی از آن بــه عمل خواهند کرد، بــه محک خواهد خورد.
بــه هرحال بــه عرض خوانندگان میرسانیم کــه در چـنین اوضاع و زمانـهای وخامت بار، ما موفق شدهایم کــه نخـستین نشریه مدافع حقوق و اختیارات کسبــه فقیر ایـران را کــه بــه نظر ما یگانه نشانه هر ملت زنده همانا وجود زبان سخنگویی آن است، انتشار دهیم، اما دوام این نشریه بسته بــه همت و حمایت خود ملت است و از این رو ما از شما یاری و معاونت میطلبیم. . . .”
روزنامه در نخستین شماره خویش زیر عنوان “روزنامه و اهمیت آن” بعد از تذکرات در باره نقش و اهمیت روزنامه در امر تشکل فکری و رشد جامعه سخن گـفته واز جمله مینویسد: “. . . مملکت را ناچار دو دشمن بزرگ دایماً در جلو است یکی دشمن خارجی . . . دوم دشمن داخلی است کــه بــه اسم وزارت و حکومت و سائر شئونات کــه زمامدار ملت اند اشخاص مذکور پیوسته بر تضییع حقوق فـقرا و رنجـبران همت میگمارند و عزت خود شان را در ذلت ایشان میپـندارند در این صورت اگر در مملکت روزنامه نشر شود افعال و اعمال خائنین در روزنامه ثبت و از این راه در پیشگاه ملت حضرات مقصر میشوند و به کیفر اعمال میرسند. بدبختانه در مملکت ما گرچه ندرتا اشخاص با اطلاع و بصیر چون فاضل یگانه شیخ جمالالدین افغانی کــه عروهالوثـقی را نشر و میرزاعلیمحمد خان کــه روزنامه ثریا و پرورش را به موقع انتشار گذاشت. مغرضین و مستبدین سلطان وقت را اغـفال نموده و روزنامهنگاران را تبعـید و توقـیف و حتی بعضی را بــه دیار عدم فرستادند و ما را بــه این روز سیاه نشاندند! . . .
. . . همین قدر میتوان گفت کــه روزنامه یگانه حارث دولت و ملت است، روزنامه مربی امم است، روزنامه تذکیه اخلاق بنی آدم است، . . .
بالاجمال ترقیات متحیرالعـقول فرنگـستان تمام از نتایـج روزنامه است و بس . . . اجمالاً هموطنان محترم را مخاطب داشته میگویم کــه: مطالعه روزنامه را از فرایض محسوب دارید بخصوص روزنامه «آذربایجان» را. ”
اما چرا اینکــه روزنامه “مسلک دموقرات را قبول نموده؟ و چرا بــه جای ترم دموقرات کلماتی از قبیل “بـرابـری” و یا “بـرادری” را انتخاب نکرده است؟ گردانندگان روزنامه در شمارههــای دوم وچهارم روزنامه (۲ و ۹ فوریه ۱۹۱۸ میلادی) زیر عنوان “ملاحظات” پاسخ میدهــند.
روزنامه در وهله اول بر امرضرورت اتحاد تأکید میورزد و روی دست اندازیهــای دشمنان ملت در برهم زدن اتحاد و ایجاد نفاق انکشت میگذارد و ازجمله مینویسد : “. . . یک ملتی را بر علیه ملتی دیگر و یا یک طایفه بر علیه طایفه دیگر بر میانگیختند. . . در این میانه طبقه فـقرا و رنجبر بمراتب بیشتر آلت بازیجه آنها میشدند . . . “در رابطه بــه امر اتحاد و وحدت “طبقه فقرا و رنجبر” از ظهور فرقـههــا و مسلکهــای مختلف سخن میگوید، از جمله “. . . فرقه موسوم بــه سوسیال دموقرات، فرقه سوسیال رولوسینرها و حزبی (بلشویک) و احزاب دیگر (قادیت)، (منشویک) و غیرهومن جمله فرقه موسوم بــه دموقرات کــه این فرقه مقدسه مسلکا و مسعود ترین فرق است. ما هم این مسلک مستقیم را پیش خویش گرفته و در آن راه مشی خواهیم کرد و هرگاه یکی از ما سئوال کند کــه چرا این مسلک را قبول نمودید و چرا اسم دموقرات را تغیـیر داده و اسم دیگری موسومش نگردید کــه فرضاً لفظ ایـرانی و یا غیر از این مثلاً (برابری) یا (برادری) یا غیره جواب سئوال اول این است چون ما ایـرانی هستیم و مسلمان همین مسلک دنیا مناسبتـر از مسلکهای دیگر است بحال ما بــه دلیل چند از جمله این دلایل یکی آنست کــه این مسلک منافات با شرع مقدس ندارد و دیگر آنکــه چون مملکت ایـران زیاده از بیست و پنج سال است در فشار قحط و غلاء و دوازده سال است کــه در آتش انقلاب و سه سال و نیم در زیر سم ستور همسایگان مدعیان همدیگر واقع شده ما نمیخواهیم انقلاب جدیدی در کشور ما رخ بنماید ما نمی خواهیم کــه وطن مقدس مان زیاده بر این گرفتار فقر و فلاکت باشد، ما نمیخواهیم خاک پاک ایـران دو باره آغشته بهخون ایـرانیان باشد ما میخواهیم کــه مملکت ما کم کم در تحت بیرق شاهـنشاه مشروطه و بــه زمامداری وزارای صالح ایـران پرست و نظارت مجلس شورای ملی دو باره خرم و آباد و رشک گلستان گردد. . .
اما چرا اسم دموقرات را تغیـیر ندادیم جواب این مساله خیلی واضح و اشکار است لفظ “دموقرات ” کــه از ایجادات زمان حاضر است مثل تلگراف کــه در همه جای دنیا تلگراف می گویند . . . ”
نویسنده مثالهای از این دست ارایه میکند کــه امروز در سراسر جهان این واژهها را با همان شکل پذیرفتهاند و از آن مفهوم معین استنباط میگردد. ادامه میدهد کــه “دمـوقرات یعنی . . . عدالت، مساوات، رفع ظلم ظالم از مظلوم . . . در تمام کره زمین لفظ دموقرات و معنی او چنان شهرت یافته . . . اگر احیاناً ما آن را تغیـیر داده . . . آنوقت برای ما اشکالات چند تراشیده میشد . . . “. نویسنده با تفصیل از این اشکالات سخن میگوید.
روزنامه “آذربایجان جزو لاینفک ایـران” بسیاری از مشخصات و اصول شناخته شده روزنامهنگاری را مراعات میکند.
قطع: قطع روزنامه ۳۷ x ۴۷۷ است و از شماره اول تا شماره اخیر بــه همین قطع در مطبعه “نـوروز” در شهر باکو چاپ گردیده است.
صفحه: روزنامه در چهار صفحه نشر میگردید و هر صفحه دارای پنج ستون میباشد و میان ستونها خط کشیده میشد.
خط و عنوان: خط روزنامه خط چاپی و خوانا بوده، خط عنوانها درشتتر از متن است.
سرلوحه: سرلوحه روزنامه نام “آذربایجان” کــه در وسط پـیشانی روزنامه بــه خط نستعلیق خطاطی شده و در حرف “ن” آذربایجان جمله “جـزولایـنفـک ایـران” حک شده است و در زیر آن نام روزنامه بــه حروف روسی و لاتین بــه خط چاپی درشت نیز نوشته شده است. سر لوحه روزنامه ۵/۱ حصهای صفحه اول آن را در بر میگیرد.
روز و تاریخ: در زیر سرلوحه هر شماره روزنامه بطرف راست آن نمره و تاریخ انتشار (روز، ماه و سال بــه هجری قمری) و بطرف چپ آن عین مشخصات بــه زبان روسی با تاریخ میلادی نوشته شده است.
ادرس و بــها: آدرس روزنامه در حاشیه چپ فوقانی روزنامه بــه زبان ترکی و روسی نوشته شده است.
در حاشیه فوقانی چپ سرلوحه بــهای ابونه روزنامه بــه شرح زیر درج شده بود.
” در روسیه: شش ماه – ۱۲ منات، سه ماه – ۷ منات
ممالک اجنبی: شش ماه – ۱۵ منات، سه ماه – ۹ منات
تک نسخه – ۲۵ کبیگ ، در ایـران ۵ شاهی
قیمت نشر اعلانات در صفحه اول هر سطر یک منات و۳۰ کپیگ و در صفحه اخیر ۸۰ کپیگ”
مطالب بالا نشان میدهد کــه روزنامه مشترکین در کشورهای دیگر نیز داشته است و جالب اینکــه روسیه زیر عنوان ممالک اجنبی ردیف نشده است. اما اینکــه چرا روزنامه از اشتراک سالانه تذکر نداده است، هیئت تحریریه روزنامه در نخستین شماره این مساله را چنین توضیح میدهد: “بــه دلیل ثابت نبودن قیمت کاغذ و دیگر وسایل چاپ بــهای آبونمان برای شش ماه و سه ماه. . . تعیـین گردیده است.”
خبربــه حیث یک عنصر ضروری و لازمی جایگاهی مهمی در روزنامه دارد. اخبار طبقهبندی شده و زیر کلیـشه اخبار باکو، اوضاع داخلی، اوضاع ایـران، اوضاع قـفـقاز و روسیه نشر شده است. گزارشهایی هم از “مخبر خصوصی” چاپ گردیده است.
نامههای خوانندگان زیر کلیشه “مکتوب بــه اداره” نشر گردیده است. در صورتیکــه نویسنده نام و آدرس خود را ننوشته باشد، روزنامه از نشر آن معـذرت خواسته است.
در صفحات روزنامه ترجمههای از نشریه “تـجـدد” ارگان کمیته ایالتی آذربایجان حزب دموکرات ایـران بــه چشم میخورد کــه نمایندگی از رابطهای نزدیک آنها میکند.
در صفحه اول همه شمارههـای روزنامه رباعیهــا از ” بــهار و یا حسن ضیاء” بــه زبان فارسی اقبال نشر یافته است.
در حاشیه فوقانی راست سرلوحه هر شماره روزنامه بــه زبان ترکی چنین نوشته شده بود: ” مقالاتی منطـبق بــه اهداف نشریه بــه زبان فارسی و ترکی پذیرفته میشود و هئیت تحریریه حق ویراستار را دارد. مقالاتی چاب نشده قابل برگشت نیست. نوشتههــای بدون امضاء و نامههــای بدون آدرس پذیرفته نمیشـود. . . . ”
در زیر سرلوحه همه شماره های روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ در کادر متن زیرین با حروف درشت آمده است:
“این نشریه کــه از طرف ایـرانیان برای نخستین بار انتشار مییابد بر مبنای اهداف اسلامیت و دموکراسی تدوام مییابد. تنها آرمان و هدف نشریه بطور عام برای جهان اسلام و بطور خاص برای ملت نجیب ایـران در جهت دعوت بــه برقراری حبلالـمتین اتحاد است و در پرتو این اتحاد هدف دفاع از حقوق سیاسی است. اینکــه نشریه “آذربایجان” در آیـنده بــه چه میزان بــه ملت خود خدمت خواهد کرد امریست کــه افکار عمومی قضاوت خواهد کرد. در این نشریه نویسندگان توانا مقـیم باکو وایـران شرکت خواهند کرد. . . ”
بــه طور کل همه شمارههــای روزنامه دارای سرمقاله میباشند کــه سرمقالههای شمارههــای ۲، ۳، ۵، ۹ و۱۱ به ترتیب زیر عناوین “آذربایجان”، “اوضاع فلاکت بار”، “روزهای سیاه ما” ، “مژده است و یا مصبیت” ، ” تا بــه کی؟” و هم چنان سرمقاله “انگلیس و ایـران” در شمارههــای ۶، ۸ و۱۰۰ بــه امضای مدیر مسئول روزنامه و سرمقالههــای شمارههــای ۴، ۱۲ و ۱۳ بــه ترتیب با عناوین “بلای مبرم و یا لکــه بر تاریخ”، “نوروز سیاه” و“مساله رژی در ایـران و اوضاع امروزین ما” بــه امضای حسن محسن زاده و در شماره ۷۷ بیانـیه“کمیته باکو فرقه دموکرات ایـران” زیر عنوان “میهن در خطر است” نشر شده است.
در سرمقالههــا و مقالات کــه عمدتا از جانب کادرهای برجسته دموکراتهای ایـران مقیم باکو نوشته میشد، بررسی مسایل مهم سیاسی همراه با دیدگاههای آن ها بازتاب یافته است کــه در امر شناخت کارنامه و زمانه دموکراتهــای ایـران با اهمیت است.
حسن محسن زاده، ع. عبدالله زاده، ع. جلیل زاده سلماسی، میر جعفر(خلخالی) سید جواد زاده، غلام حسین تقی زاده، حسن ضیا، ر. عباس زاده مراغه، تقی آقازاده، رحیم زاده عاصی، عبدالرحیم یوسف زاده قرباغی، میرزا علی آخوندزاده، سید ش. غلام حسین زاده، غ. تبریزی، حسن صادقی، یوسف حاجی زاده و برخی نام های مستعار ف.ی.، ع. ف. . . . از زمره نویسندگان روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ اند.
مدیر روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ ف. علیقلی زاده از ایـرانیان عشق آباد میباشد.
از لابلای صفحات روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ به روشنی معلوم میگردد کــه روزنامه ناشر افکار شاخه تندرو حزب دموکرات ایـران یعنی شاخه باکو می باشد.
اما بــه طور کل در صفحات روزنامه نشر اشعار اندک است، بــه امر بــهره گیری از طنز، مناظره و کاریکاتور توجه نشده است. نوشتهای در باره نقش و مقام زن و جوانان در صفحات روزنامه بــه چشم نمیخورد. جای عکس و داستان خالی است.
نثر فارسی روزنامه، آمیزهای از فارسی کــهن و فارسی متعارف درایـران بوده و متاثر ازحضور واژههای عربی، ترکی و روسی میباشد و مسلماً اکثر واژههای عربی را مدرسههــای ایـران و باکو بــه کار میبـردنـد و قـشر روزنامه خوان عمدتاً آموزش مدرسهای داشتند و واژههــای ترکی از معاشرت فارسیزبانان و ترکیزبانان در باکو حکایت میکند واژههای روسی را در آن زمان دستگاه دیوانی امپراطوری روس و موسسات صنعتی در قـفـقاز استفاده میکــردند. از این رو روزنامه ناگزیر بــه کار برد همهی این واژههــا بوده است. اما نفوذ واژههــای عربی تا آنـجا است کــه روزنامه حتی برخی از واژههــای انگلیسی و روسی را بــه تـقلید از واژههــای عربی مینویسد.
روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ در فضای دشوار و پرالتهاب سیاسی فعالیت مینمود. در حالیکــه زمزمههــای ترقیخواهانه، آزادیخواهانه و ایـران دوستانهای آن بــه تدریج راه خود را در میان گروههای روشنفکری و مهاجران ایـرانی مقیم قـفـقاز باز میکرد و برغم اینکــه برای تداوم نشر آن تدارکات لازم دیده شده بود و چاپخانهای بــه نام “نــوروز” بــه همین منظور تاسیس شده بود، اما با پیش آمدن حوداث مارس ۱۹۱۸ میلادی در باکو بعد از انتشار شماره ۱۳ بــه روز جمعه ۱۶ جمادی الاخر ۱۳۳۶ هجری قمری (۱۶ مارس ۱۹۱۸ میلادی ) ازانتشار باز ماند و کمیته باکوی حزب دموکرات ایران نیز هم زمان در کوران کشمکشهای خونین باکو از هم پاشید.
همین ۱۳ شماره روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ در واقعیت امر سند با ارزشی سیاسی – اجـتماعی است کــه درونمـایه آن عمدتا بر محورتجـددطلبی و میهنپرستی قرار دارد و یکی از ویژهگی آن تأکید بر این امر است کــه “. . . کــه آذربایجان از تاریخ مشترکی با دیگر قسمت های ایـران بر خوردار است و بخشی از قلمرو ایـران محسوب میشود.
. . . و در یک جامعه چند قومی مانند ایـران کــه در آن فارسی زبانهــا گروه قومی و صاحب عنوان را تشکیل میدهــند، یک اقلیت آذربایجانی کــه در خارج از ایـران ولی در حوزه قلمرو زبانی اش میزیست، بیش از انکــه بــه ناسیونالیسم قومی خودش بپردازد، بــه ایجاد یک احساس میهن پرستی ـ دولتمدارانه و ناسیونالیسم قلمرویی میدان میدهد.”۷ و بدین ترتیب در امر بیداری ملی، سیاسی و فرهنگی و تقویه روحیه خودشناسی و میهن پرستانه ایـرانیان مقیم قـفـقاز خدمت ارزنده انجام داده است.
نویسندگان روزنامه با نوشتن مقالههــای عمدتاً سیاسی در صفحات روزنامه مهمتــرین مسایل اجتماعی و سیاسی را مطرح میکردند و مهاجران را بــه هوشیاری و آگاهی فرا میخـوانـدند و سعی برآن داشتند کــه دریچهی تازهای بروی آنهـا بــه جهان نو بگشایند وآنـها را با تمدن جهانی آشنا سازند و برای علاج دردهــا جامعه راه علاج بیابند.
روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ اولـین تجربــه روزنامـهنـگاری ایـرانیان مقیم قـفـقاز بزبان ترکی و فارسی بود، در حالیکــه زبان روزنامه تند است اما عفـت کلام، عزت قلم را نگهداشته و از کار برد کلمات مستهجن اجتناب کرده است.
از تعطیل روزنامه „آذربایجان جزو لاینفک ایـران“ نزدیک بــه نه دهه می گذرد اما شگفتا کــه هنوز بسیازی از برداشتهـای سیاسی و مسایلی کــه بــه روی صفحات روزنامه مطرح شده بود، مطرح است.
مجموعه کامل روزنامه “آذربایجان جزو لاینفک ایـران” دربایکانی پژوهشکده بین المللی تاریخ اجتماعی آمستردام موجود است.
پـایـان
پانویس ها:
۱. رو زنامه ” آذربایجان جزو لاینفک ایـران ” شماره اول، ۲۸ ژانویه ۱۹۱۸
۲. فریدون آدمیت، فکر دموکراسی در مشروطیت ایـران، تهران، نشریه پیام، ۱۳۵۴ ص. ۱۳۶ و ۱۳۷
۳. تورج اتابکی، آذربایجان و ناسیونالسیم ایـرانی، مجله گفتگو، شماره ۳۳ ، ص. ۲۰
۴. انسکلوپیدیای بزرگ شوروی، جلد ۱، مسکو، ۱۹۷۰، روسی، ص. ۷۳۵
۵. عنایت رضا، از اران تا ” آذربایجان “، مجله گفتگو، شماره ۳۳ ، ص. ۱۰
۶. رحیم رئیس نیا، آخرین سنگر آزادی، تهران، ۱۳۷۸، ص. ۱۸
۷. تورج اتابکی، آذربایجان و ناسیونالسیم ایـرانی، مجله گفتگو، شماره ۳۳ ، ص. ۲۶