شهرستان بانە در دە بیست سال گذشتە به علت تبدیلشدنش بە یک شهر تجاری، نسبت بە دورانی کە یک شهر بنبست مرزی با حداقل امکانات توسعە و گسترش بود، تحولات قابل ملاحظەای را از سر گذراندە است. این تحولات کە خود را در گسترش فضای شهری، رونق و گسترش بازار و ایجاد مراکز تجاری در شکل بازارچههای متنوع و فراوان یافتە است، با خود طبقە بورژوازی تجاری ـ بازاریای را بە همراە آوردە است کە ظهورش، بنابە ماهیت جامعە سرمایەداری، همراە با خود طبقە وسیعی از زحمتکشان و اقشار فرودست را هم به وجود آوردە کە بخشی از آنان در مرزها بە شغل کاذب کولبری و حمل کالا مشغولاند. همچنین بخشی از بورژوازی تجاری موجود در این شهر (بخش کلان آن)، از رانت حکومتی بهرە میبرد کە با خود نوعی از ادغام میان حکومتیان و آنان بهمراە آوردە است کە خود را در شکل مافیاهای قدرتمندی بازمییابند کە سعی میکنند انحصار تجارت کالا را در سطح وسیع در دستان خود بگیرند.
با توجە بە اینکە تجارت با کردستان عراق بشدت تابع وضعیت سیاسی و تصامیم حکومتیان است و از قوانین عرفی اقتصاد تبعیت نمیکند، وضعیت بازار بانە شرایط متفاوتی را در این سالها از سر گذراندە است. گاهی وقتها وضعیت مراودە مناسب بودە است و گاهی نامناسب. واقعیت این است هیچگاە روش و دیدگاە همگون سیاسی و مدیریتی در این منطقە ملاحظە نشدە است. آخرین نمونە، شاید تصمیم حکومتیان در خصوص تبدیل کردن بانە بە منطقە آزاد تجاری باشد کە علیرغم پیشرفت بعضی از تمهیدات آن، اما متوقف شد و نتوانست عملی شود
بهطور خلاصە میتوان گفت کە جامعە شهرستان بانە بە علت ظهور یک طبقە بورژوازی تجاری ـ بازاری قوی و در کنار آن ظهور طبقە وسیع فرودستان، بشدت طبقاتی شدە است.
در تمامی سالهای گذشتە علیرغم رشد بافت شهری و ظهور این بورژوازی، اما ازلحاظ فرهنگی و اجتماعی جامعە بانە بابەپای فراوانی ثروت در فرم سرمایە تجاری ـ بازار، رشد نداشتە است و شاهد آن نیستم کە بهعنوانمثال مراکز فرهنگی بە اندازە لازم ایجاد شدەباشند و یا مردم در سطح وسیع درگیر امور اجتماعی ـ فرهنگی بشوند. کە البتە این ذاتی ظهور بورژوازی تجاری ـ بازاری است کە برخلاف بورژوازی صنعتی بە قوی شدن بنیە فرهنگی ـ اجتماعی منجر نمیشود. رشد اختاپوسی و خلقالساعە سرمایە و سود در فرم تجارت، چنان بر اذهان تأثیر گذاشتە است کە تقریباً سرمایە گذاری بر کارهای درازمدت کە با خود بهینە شدن بنیانهای ذهنی و فرهنگی ـ اجتماعی را میآورند، تقریباً بە صفر رسیدە است.
چنانکە در بحث بدان اشارە شد یکی از پیامدهای مدل سرمایە تجاری در این شهر ظهور کولبران بهعنوان اقشار زحمتکشی هستند کە در فرم فروش نیروی کار خود بە گردش کالا از دو سوی مرز کمک میکنند. کولبران کە بخشی از طبقە کارگر کردستان هستند و بشدت فاقد حقوق کارگری بویژە در بعد امنیت جان و مال خود، در سالهای اخیر وضعیتشان بشدت از لحاظ جانی درخطر بودە است. این درخطر بودن کە بخشی از خود حکومتیان آن را بە کار مافیاهای اقتصادی در همین منطقە نسبت میدهند (مافیاهای تجاری کە نیروهای امنیتی و مسلح را در نوار مرزی تحت اختیاردارند)، در سالهای اخیر چنان سیر صعودی داشتە کە بارها در طول نوار مرزی با اقلیم کردستان برای خود حاکمیت ایران هم دردسرساز شدە است. کشتارهای بی رویە و جنایتکارانە مردم فقیر و بی پناە و عدم برخورد مناسب حکومتیان، دیگر ورد زبان همگان شدە است
اما ظهور یک جامعە طبقاتی کە در یکسوی آن تجار کلان و بزرگ بازاریان قرار دارند و در سوی دیگر تهیدستان و کولبران، مانع از آن نشدە است کە در جریان اعتراضات اخیر مردم بانە کە بە درگیری میان مردم و نیروهای امنیتی کشیدە شد، پای خود بازاریان هم بە این اعتراضات کشیدە نشود و در آن مشارکت نکنند. درواقع در دومین و سومین روز اعتراضات، شاهد اعتصاب بازار و بستن مغازەها بودیم کە این بدان معناست همە طبقات و اقشار مردم در آن شرکت کردند.
اما چرا چنین اتحاد عملیای در جریان اعتراضات شکل گرفت؟ واقعیت این است کە به علت همان ادغام مسئولین نیروهای امنیتی با بخشی از بازار و تسلط آنان بر تجارت کالا، و عرصە را بر دیگران تنگ کردن و نیز اعمال محدودیتهای گاەبگاە و طولانیمدت در نوار مرزی کە بشدت تابع تصامیم سیاسی حکومتیان و وضعیت سیاسی منطقە است، نارضایتی وسیعی را در میان بازاریان هم به وجود آوردە است. چنانکە قتل وحشیانە کولبران در مقطع خاصی باعث شعلەورشدن آتش خشم مردم شد و آنان را بە خیابان کشانید. درواقع اعتراض طبقاتی جوانان و مردم فرودست شهر، بهسرعت باعث همدلی و همراهی بازاریان هم شد و بدین ترتیب کل شهر را درگیر مقابلە با رژیم ساخت.
بیگمان در این میان همچنان بیشتر کلان تاجران و بزرگ بازاریاناند کە تلاش میکنند از حرکت اعتراضی اخیر به دور باشند، اما این مانع از آن نشد کە وفاقی همگانی شکل نگیرد.
جامعە بانە و البتە جامعە کردستان در سالهای اخیر بشدت طبقاتی شدە است. و اعتراضات مردم بانە نشان داد کە تا چە اندازە همین تضادهای طبقاتی و ظلم حکومتیان در حق مردم میتواند منشأ اصلی جنبانیدن مردم برای شکل دادن اعتراضات تودەای و مردمی باشد. واقعیت این است کە آگاهی طبقاتی رشد کردە و شاید این زمینە ساز گستردە شدن فعالیتهای فرهنگی ـ اجتماعی در جامعەای باشد کە از لحاظ وفور ثروت بشدت رشد کردە، اما در بعد اعتراضی خود، ضرورت بازنگری در بنیانهای فرهنگی ـ اجتماعی را ندا سر میدهد.
جامعە کردستان هماکنون به علت تضاد طبقاتی، از خود شکل مردمی و تودەای در بعد اعتراضی بروز میدهد، و این در جامعەای کە بسیاری اصرار دارند مشکل اساسی آن مسئلە ملی است، درخور توجە است. مردم کردستان بە نظر میرسد کە حال بیشتر درگیر ماهیت زندگی خود هستند تا شکل آن. نان، کار و آزادی آن سە رکن اساسی هستند کە حتی مسئلە ملی هم باید تابعی از آنان باشد و نە برعکس.