ناکامی تجربۀ ریاضت کشی یونان آشکار کرد که در مورد “برکات نئولیبرالیسم” اغراق شده است. این حرف یک سازمان غیردولتی ایده آلیست نیست، موضع صندوق بین المللی پول است؛ سازمان قدرتمندی که از نظر چپها دهه های متوالی نهایت شرّ را نمایندگی می کرده است.
پایان خوش اجلاس سالانۀ این سازمان، که در هفتۀ جاری برگزار شد، با درخواستی از دولتها برای افزایش مالیات ثروتمندان همراه بود. ویکتور گاسپار، بلندپایه ترین کارشناس مالیاتی در صندوق بین المللی پول در برابر رسانه های چهارگوشۀ جهان اعلام کرد: “در سال ۱۹۸۱ تعرفۀ مالیاتی متوسط در کشورهای پیشرفته ۶۲ درصد بود. حالا فقط ۳۵ درصد است.” او تلویحاً بزرگتر سهامدار صندوق، یعنی امریکا، را انتقاد می کرد. پرزیدنت ترامپ می خواهد به ثروتمندترین کسان کادوهای شیرین مالیاتی بدهد. یک نمایندۀ بانفوذ جمهوریخواه در گفتگو با “تایمز مالی” در همان روز انتشار خبر چنین واکنش نشان داد: “صندوق بین المللی پول دلایلی بسیاری دارد که امیدوار باشد این طرح شکست بخورد”.
دفتر مرکزی صندوق تا کاخ سفید در واشنگتن – این دو قدرتمندترین مرکز اقتصادی و سیاسی حهان – چنان به هم نزدیک اند، که اگر کسی علاقه مند باشد، می تواند فاصلۀ بین این دو را با سینه خیز طی کند. اما فاصلۀ ایدئولوژیک این دو هرگز چنین زیاد نبوده است. این فاصله، در جریان اجلاس سالانۀ امسال که تا یکشنبه گذشته (۱۵ اکتبر) ادامه داشت، آشکار شد. طبعاً وزرای دارائی و رؤسای بانک مرکزی ۱۸۹ کشور عضو صندوق، اما همچنین اقتصاددانان شناخته شده ای چون پائول کروگمان و دانی رودریک در این احلاس حضور داشتند. برای تکمیل سیرک، بزرگترین لابی بین المللی بانکی هم نشست سالانه اش را در محلی در چند قدمی اجلاس صندوق برگزار کرده بود.
دردناک
اما این “چرخش به چپ” هنوز نامأنوس است. صندوق بین المللی پول تا کنون هم موجب وحشت بوده است و هم مورد مناقشه. کشورهای نیازمند سرمایه می بایست به ازای وامی که از آن می گرفته اند، نظام تأمین اجتماعی شان را در هم بشکنند، دست به خصوصی سازی بزنند و مرزهاشان را به روی سرمایۀ جهانی بگشایند. و یک درد اضافی: آشکار شده است کشورهائی مثل چین که زیر بار این “اجماع واشنگتونی” نرفته اند، موفقترین ها بوده اند. حوالی تحویل قرن و در بحبوحۀ جهانی شدن، این “جشن نخبگان” با اعتراضات مکرر ده ها هزاران نفرۀ تظاهرکنندگان خشمگین همراه شد.
البته هنوز هم این صندوق، مثل یک پزشک خانگی اقتصاد کلان، نسخه هائی را برای اعضای خود می پیچد. و همچون گذشته هنوز هم وامهای این صندوق با شروط سنگینی همراه اند: در سال گذشته مجموعاً بیش از ۱۳۶ میلیارد دلار به ۳۰ تا از کشورهای عضو وام داده شده است. اما امسال از اعتراض در خیابانهای واشنگتن خبری نیست. تظاهرکنندگان دیروزی مثل بقیۀ شرکت کنندگان مؤدب، در صف کنترل امنیتی ایستاده اند. البته همین که داخل می شوند، وضع را برای صندوق دشوار می کنند، اما نه با اعتراض بلکه با طرح سؤال پشت سؤال. و بسیار هم موفق.
ویگتور گاسپار پیشگفته حتی به “درآمد پایه” هم اشاره ای می کند و می گوید: “تخصیص پول به تهیدستان در امریکای جنوبی نتایج خوبی داشته است”.
آیا واقعاً در درون صندوق بین المللی پول انقلاب شده است؟ مائوریس اوبسفلد، اقتصاددان ارشد، می گوید: “نباید تصور کرد که این تغییری ناگهانی است. این تغییر از مدتی پیش تدریجاً در جریان بوده است و توضیحات مختلفی هم در این باره بر سر زبانها جاری اند. شاید اثر اعتراضات گفته شده عمیقتر از آن بوده است که گمان می شد. طبعاً این یا ان مدیر هم نقش خود را داشته است. کریستین لاگاردِ، مدیرعامل کنونی صندوق، تأکید زیادی بر نابرابری، از جمله در موقعیت اقتصادی زنان، و لزوم رفع آن دارد. اما مقدم بر همه بحران سال ۲۰۰۸ نقطۀ عطفی برای صندوق نیز بوده است.
پائول کرگمان، برندۀ جایزۀ نوبل در اقتصاد، در سخنرانی خود در احلاس، که روز چهارشنبه ایراد کرد، گفت: “صندوق در سالهای گذشته سیاست لیبرالی ارتدوکس را کنار گذاشته است”.
وینی بیانیاما، مدیر سازمان غیردولتی اوکسفام، که هدف خود را مبارزه با فقر اعلام کرده است، نیز از ابراز خوشحالی نسبت به “گردش به چپ” صندوق فرو نمی گذارد و در سخنرانی اش که در سالنی مملو از حاضران انجام می شود، می گوید: “همین واقعیت که من در این اجلاس حضور دارم و می توانم در بارۀ نابرابری صحبت کنم، نشان می دهد که تا چه میزان صندوق بین المللی پول تغییر کرده است. قبلاً حتی الامکان ما به عنوان سازمانهای مدنی از این قبیل اجلاسها رانده می شدیم”. وینی بیانیاما صحبت اش را با یک “اما”ی بزرگ ادامه می دهد: “اما آنچه من از صمیم قلب مشتاق ام ببینم، این است که این نحوه فکر تغییریافته به نحوۀ عمل صندوق هم بکشد”. و به نظر اوکسفام، این چیزی است که فعلاً واقعیت ندارد. هنوز هم در مذاکرات مربوط به وامها اصلاً صحبتی در مورد افزایش حداقل دستمزدها نمی شود. طبق تحلیل جدید صندوق، حمایت از کارگران و اتحادیه های کارگری بر رشد اقتصادی اثر مثبتی دارد، اما در مذاکرات گفته شده ابداً توجهی به این نکته نمی شود.
شکاف بین حرف و عمل خود را در آن سوی خیابان هم نشان می دهد. صبح زود، در حالی که بیخانمان و آوارگان دارند روی نیمکتهای پارک روبروی محل برگزاری اجلاس چرت می زنند، بیانیاما مشغول توضیح به شنوندگان خویش است که چگونه دارائی فقط ۸ تن از ثروتمندترین افراد بیشتر از مجموع دارائی سه و نیم میلیارد فقیرترین انسانهای روی زمین است. او می افزاید: “صندوق جهانی پول سالهای سال مشوق این نابرابری بوده است. حالا وقتی است که باید کاری بکند”.