به دنبال پیروزیهای اخیر ائتلاف به رهبری آمریکا از یکسو و نیز ائتلاف سهجانبه روسیه – ایران- ترکیه بر نیروهای داعش هم در عراق و هم در سوریه، صحنه سیاست در منطقه، پس از سالیان، با پدیدهای نوین مواجه شده است: ژنرالها باید جای خود را به سیاستمداران دهند و کانال تصمیمات مهم سیاسی در منطقه از “راهروهای تنگ” مراکز فرماندهی و هدایت جنگ، به سالنهای فراخ وزارتخانههای امور خارجه، انتقال یابد.
روشن است که در این تغییر “میدان بازی” و تعویض بازیگران، که مشخصه اصلی آن خاموشی «توپها و تانکها» است، نیرویی دست بالا و موفق محسوب خواهد شد که بتواند تصمیمات سیاسی را با پشتوانه اقتصادی گرهزده و روند دگردیسی را سرعت بخشد. به دیگر سخن، اگر ولو تا دیروز، انتخاب “ائتلاف نظامی” با قابلیت بالا، پاسخگوی نیاز حضور وزین در صحنه سیاست منطقه بود، نمونه آنچه در ائتلاف نانوشته، اما عملاً شکلگرفته میان روسیه – ایران – ترکیه، و یا ائتلاف تحت رهبری آمریکا علیه داعش در سوریه بهپیش رفت؛ اما اکنون روابط و پیمانهای سیاسی با پشتوانههای اقتصادی نیرومندند که تعیینکنندهاند. تجربه نشان داده است که در چنین شرایطی، صفبندیها هر زمان تغییر میکنند و دوست و متحد دیروز، اگر نه دشمن، اما بهراحتی در سمت دیگر و در کنار رقیب، قرار میگیرد.
میتوان سخنان اخیر وزیر امور خارجه آمریکا، تیلرسون، را مبنی بر اینکه با پایان نبرد علیه داعش، شبهنظامیان حاضر در عراق باید به کشورشان بازگردند، اینگونه دید که گویا پس از داعش نوبت به “هلال شیعی” خواهد رسید و بزودی باید شاهد مواضع تندتری از جانب آمریکا در قبال ایران و سیاستهای منطقهای آن بود؛ به نظر میرسد که محمدجواد ظریف نیز، با همین نگاه، از حضور نیروهای شبهنظامی شیعی در عراق دفاع میکند و پاسخ خود را در کادر خشنی که بیشتر به موضعگیری نظامیان شبیه است تا وزیر امور خارجه، ارائه میدهد. اما میتوان این پیام تیلرسون را بهگونهای دیگر نیز فهمید و پاسخ داد؛ و آن اینکه: دیر یا زود، دوران نظامیگری و اتکای به انواع گروههای شبهنظامی، حداقل در این گوشه از جهان به سر خواهد آمد. آنچه میماند، عرصهای خواهد بود که در آن سیاست و پشتوانه آن برنامههای اقتصادی خواهند بود که از همین “دیروز” باید بایست به آن پرداخته میشد و در غیر این صورت، فردا دیر خواهد بود.
روشن است که جایگزینی «ژنرالها» با «سیاستمداران»، نیازمند نقشه راهی است سنجیده، اما روشی که جمهوری اسلامی ایران در مواجه با معضل رفراندوم در اقلیم کردستان عراق انتخاب کرد و بهپیش برد، نشانگر این واقعیت است که “نسیم” این جایگزینی، هنوز در کشور ما وزیده نشده است؛ بهترین گواه این ادعا نیز همانا سخنان محمدجواد ظریف است که در سطور بالا به آن اشاره شد.
احتمالاً وقایع روزهای اخیر در اقلیم کردستان عراق، این توهم را در عدهای دامن بزند که در آینده نیز میتوان با اتکای به این روش و استفاده از واحدهای نظامی، در روندهای جاری در منطقه تأثیر گذاشت. اما چه در سوریه و چه در عراق، زمانی که دیگر توپها شلیک نکنند، ائتلافهای “موردی” نیز موضوعیت خود را از دست خواهند داد و تعیینکننده ، دیپلماسی و رابطه برابر حقوق و احترام متقابل، خواهد بود. تحرکات دیپلماتیک هفتههای اخیر که با پر سر و صداترین آنها، یعنی سفر پادشاه عربستان به روسیه و دیدار با ولادیمیر پوتین آغاز گشت، با سفر مقامات رسمی بغداد به ریاض و نیز دیدار وزیر خارجه آمریکا، تیلرسون از عراق، ادامه یافت، نشانههاییاند از این تغییر درصحنه سیاست منطقه و تغییراتی که در صفبندیهای منطقهای و فرا منطقهای، صورت خواهند پذیرفت.