ظاهرا تظاهرات و اعتراضات مردمی کە در یک هفتە در بیش از هشتاد شهر کشور جریان داشت، پایان یافتە است، و یا لااقل از شدت و حدت اولیە خود دیگر برخوردار نیست. شدت سرکوبها، پراکندگی، عدم سازماندهی و تسری نیافتن اعتراضات بویژە بە اقشار و طبقات میانی، این خیزش سرتاسری را تا این لحظە در حد یک خیزش کە هنوز بە اهداف خود دست نیافتە است، بە ما معرفی می کند.
گمانی در این نیست کە در مقایسە با خیزش دانشجوئی در دهە هفتاد شمسی، خیزش سبز در دهە هشتاد، این اعتراضات از کوبندگی بیشتر و وسعت فراوانتری برخوردار بود، و بە علت مشارکت طبقات فرودست جامعە در آن و طرح شعارهای غیر مذهبی، قدرت جامعە سکولار ایران را در ممکن ترین سطوح خود نشان داد. و نیز گستردگی حضور جوانان در آن اثبات کرد کە جمهوری اسلامی در حوزە گفتمان در میان نسل جدید اساسا از هیچگونە اتوریتەای برخوردار نیست و این درست آن گسل خطرناکی است کە ندای بی آیندەبودن چنین حاکمیتی را سر می دهد. خیزش دی سال ٩۶، بدون تردید مهمترین خیزش علیە حاکمیت از بدو پیدایش آن بودەاست، و علیرغم همە یک دندەگیهای رهبر، مهر خود را بر آیندە نظام خواهد کوبید، حال چە در شکل انقباض بیشتر و یا گشایش نسبی آن.
اما فراتر از این بحث، این موضوع مطرح است کە با فروکش کردن این خیزش و عدم دستیابی بە موفقیت، در شرایطی کە کشور در بحران عمیقی بسر می برد، عملا با یک شرایط برزخی روبرو هستیم. از طرفی حاکمیت در راە انداختن چرخە اقتصاد و گشایش فضای سیاسی کە لازمە حیات جامعە است، بازماندە است و از طرف دیگر سرکوب این خیزش مردمی، امید بە تحول را لااقل در کوتاە مدت از میان بردەاست. و این شاید بدترین وضعیت قابل تصور و ممکن باشد. زیرا کە جامعە نە راە پس دارد و نە راە پیش.
تا جائیکە بە حاکمیت ایران برمی گردد، علیرغم یک سری عقب نشینی ها در حوزە حاملهای انرژی و جنبیدن فراکسیون امید در جهت حذف کمک بە نهادهای فرهنگی در بودجە سال ٩٧، و نیز بیانیە حزب اعتماد ملی در خصوص ضرورت پالایش نظام، شاهد هیچ حرکت یا خواست جدی دیگری برای تغییر شرایط در نیروهای درون و پیرامون حاکمیت نیستیم. سخنان خامنەای در خصوص اینکە خیزش کار دشمنان نظام بودە و حتی وقعی بە سخنان برخی از اصولگرایان و اصلاح طلبان هم در مورد حق مردم برای اعتراض هم ننهاد، نشان می دهد کە نوک هرم قدرت اساسا در را بر همان پاشنە قدیم خواهد چرخاند، و در آیندە شاهد گسترش بیشتر سرکوب در کشور خواهیم بود. کە این اساسا خبر خوبی بویژە برای اقتصاد کشور نخواهد بود، زیرا در شرایطی کە کشور احتیاج بە سرمایە گذاری بیشتر خارجی دارد، بحرانی شدن بیشتر روابط قدرت و مردم، سرمایەگذاران خارجی را بیش از پیش محتاط تر خواهد کرد.
متاسفانە ما در شرایط آچمز نیروهای سیاسی در کشور قرار گرفتەایم. نە حاکمیت را توان ادارە جامعە هست و نە جامعە را توان تغییر و تحول در قدرت سیاسی کشور. شرایط برزخی، بدترین شرایط ممکن است. بە همین خاطر مهم است جنبش مردمی و اعتراضی در کشور ما با تمام توان بە راە خود ادامە دهد.