در تابستان سال۵۵ که در زندان شملره ۴ قصر زندانی بودم، گروهی از زندانیان را ازندانهای دیگر که محکومیت قطعی گرفته بودند، به این بند منتقل کردند. یکی از این زندانیان که جوان لاغر اندامی بود، ابوالفضل قدیانی نام داشت که در اتاق زیر تلویزیون جای گرفت. قدیانی که فردی مذهبی، کم حرف وآرام بود بازندانیانی که دارای گرایشات چپ بودند و اکثریت جمعیت بند را تشکیل می دادند هیچگاه دوستی وگفتگونداشت و فقط با زندانیان مذهبی در ارتباط بود. درسال ١٣۵۶ بەاتفاق گروهی دیگر از زندانیان به زندان قزل حصار منتقل شدیم. ابوالفضل قدیانی نیز درمیان این گروه بود. در سال۵۶ که مبارزات آزادیخواهانه وضد دیکتاتوری مردم آغاز شده بود، در زندانها نیز با آمدن نمایندگان صلیب سرخ فضای اختناق وسخت گیری کاهش یافته بود. افزون برآن پلیس زندان قزل حصار پلیس سیاسی نبود و به مسایل درونی زندانیان سیاسی آگاهی نداشت. از این رو ارتباطات درونی زندانیا ن براساس گرایشات سیاسی بشکل مخفیانه جریان داشت. در آن فضای نوین همە از آزادی برخوردار شده بودند وهر گرایشی دسته بندیهای خودرا داشتند. بخشهای اصلی جمع غیرمذهبی ها از هواداران جنبش فدایی، خط سە ای ها و توده ایها تشکیل میشدند که جنبش فدایی بیشترین هودارار را داشت. جمع مذهبی ها نیز به سە گروه هوادار مجاهدین، فالانژها ومیانه ها تقسیم می شدند. اعضای هوادار مجاهدین از دوگروه دیگر بیشتر بودند. ابوالفضل قدیانی درگروه میانه جای داشت . پس از انقلاب مجاهدین از ٢ گروه دیگر کاملا فاصله گرفتند. فالانژها ها با درجات و جایگاههای گوناگون به حاکمیت رسیدند. میانه روها که از طیفهای گوناگون تشکیل می شدند. بخشی از آنان که تعصبات مذهبی کمتری داشتند به گروههای دکتر سامی، دکتر پیمان یا لطف اله میثمی پیوستند. اینان بجز دوران بازرگان چندان جایگاهی درحاکمیت نداشتند. اما بیشتر میانه رو ها که در میانشان گرایشات انحصارطلبانه و ارتجاعی حضور داشت با گروههای همفکر خودشان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را بنیاد نهادند. ابوالفضل قدیانی هم بە این سازمان پیوست.سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در اوایل اسفند۵٧ موجودیت خود را با شعار حمایت از انقلاب اسلامی ومبارزه با مجاهدین مارکسیستها و منحرفین دررسانه ها اعلام کرد، قراردادن نام مجاهدین ومارکسیست ها در کنار منحرفین برای فریب افکار عمومی بود. درواقع این شیوه فریبکارانه ومزورانه را سالهاست حاکمیت برای دگر اندیشان بکار می برد. با این وجود که اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی به مشاغل و مناصب بالایی در حاکمیت دست یافتند. اما قدیانی هیجگونه مسئولیت مهم وکلیدی را بعهده نگرفت. قدیانی بتدریج از رژیم فاصله گرفت و انتقادهای کوبنده خودرا از حاکمیت و ولایت فقیه آغاز کرد. درسال ٩٠ درنامه ای احمدی نژاد را فردی دروغگو، ریاکار و مستبد خواند و در همان سال در نامه ای خطاب به خامنه ای نوشته بود: من و امثال من درراه انقلاب جان و مال و آزادی خویش را نگذاشته ایم که شما اینگونه برکشور سلطتت کنید. آقای خامنه ای از سر راه مردم مظلوم کنار روید.
بر اثر این اعتراض به ولایت فقیه، قدیانی به ٣ سال زندان و تحمل۴٠ ضربه شلاق محکوم شد. درجریان جنبش اخیر پابرهنگان، قدیانی شخص خامنه ای را مقصر اصلی رویدادها معرفی کرد، وعامل خیزش مردم را فساد و نا کارآمدی حکومت ولایت فقیه و سرکوب آزادی ها دانسته که جان توده های محروم و مطرود را به لب رسانده و اصلاح طلبان را نیزبه تسلیم طلبی و وادادگی متهم کرده است. قدیانی با این اعتراضات و افشا گری ها راه خود را ازاصلاح طلبانی که اعتراضات عادلانه مردم بجان آمده از فقر وبیکاری را اغتشاش خواندند جدا کرده است. ابولفضل قدیانی با وجود اینکه ضد مجاهدین ومارکسیستها بود، اما فردی فرصت طلب، سودجو و مقام پرست نبود و با اعتراضات شجاعانه اش درکنار مردم قرار گرفت و از مطالبات برحق آنان دفاع کرد. امید است که اصلاح طلبان صداقت و شهامت را از ابوالفضل قدیانی بیاموزند و به صفوف مردم رنجدیده بپیوندند و از حقوق پایمال شده مردم دفاع کنند
یداله بلدی