«اکنون این مساله و پرسش مطمح نظر است که آیا دولت جمهوری اسلامی با رهبری [آقا] ی خامنه ای هم متقابلاً میتوانند به کشورهای اروپایی تضمین دهند که نسبت به «وضعیت بغرنج معیشتی/ اقتصادی مردم و ایضاً نقض حقوق بشر» درایران اقدام مثبتی صورت داده و این مشکلات را حل نمایند؟»
قانون اوفک یا «اوفک ،OFAC, Office of Foreign Assets Control»، «دفتر نظارت بر اموال خارجی»مصوب (۲۰۱۰) کنگره آمریکا و ممضی به امضاء رئیس جمهور آن کشوراست که بر اساس این مصوبه بسیاری از فعالیتهای بازرگانی و اقتصادی بین دو کشور ایران و آمریکا به طور مستقیم و غیر مستقیم ممنوع گردیده است. (مگر در موارد بسیار استثناییِ کمکهای انسان دوستی (مانند زلزله بم…!)، واردات و صادرات برخی اقلام دارویی و یا تجهیزات پزشکی)
اوفک زیر مجموعه وزارت خزانه داری امریکاست و از جمله مسئولیت هایش اجرای مقررات مربوط به تحریم های ایران است. در واقع تحریم های یک جانبهِ آمریکا (مقررات مربوط به معاملات، مراودات مالی و تجاری با ایران) علیه ایران که در سال (۱۹۹۵) و توسط رئیس جمهور وقت (بیل کلینتون) وضع گردید و تاکنون تحت عنوان مقررات معاملات و تحریم های ایران (CFR ۳) بخش ۱۵۰ (ITSR)، هم چنان برقرارند توسط دفتر نظارت بر اموال خارجی صورت پذیرفت.
مصوبه یاد شده، بسیاری از فعالیتهای روزانهِ «اشخاص در ایالات متحده امریکا» را در بر می گیرد،که شامل شهروندان و افراد دارای اقامت دائمِ (کارت سبز) امریکا (ساکن ایران و یا کشور دیگری هستند) همچنین افرادی که در داخل ایالات متحده حضور دارند (مانند افراد دارای ویزای کار، تحصیل و یا توریستی و گردشگری) و نیز فعالیتهای تجاری و بازرگانیِ شرکت های آمریکایی و یا شرکت های تابعه آنها در خارج از کشور را فرا می گیرد به نحوی که نمیتوانند سرمایهگذاری و یا دادوستدی چون دریافت کالا از ایران و یا به همراه آوردن کالا در حین سفر، مالکیت و یا فروش املاک در ایران را داشته باشند.
به دیگر سخن «برجام/برنامه جامع اقدام مشترک» یک توافق در خصوص برنامه اتمی ایران است که ارتباط مستقیمی با (ITSR) ندارد. درواقع بخش بزرگی از قانون وضع شده در خصوص تحریم های موسوم به حمایتِ ایران از«تروریسم» و «نقض حقوق بشر» به قوه خود باقی میماند و تنها ممکن است تغییرات جزیی در آن ایجاد می گردد.
در این خصوص و به منظور مبارزه با تروریسم، محدودیتهای جدید در برنامه معافیت ویزای ایالات متحده اواخر ( آذرماه۹۴/دسامبر۲۰۱۵) در قالبِ پیوستِ لایحۀِ بودجه (۲۰۱۶) به تصویب رسید.
به استناد بند (۲۰۳) این قانون، تحت عنوان «محدودیت استفاده از برنامه لغو روادید»، شهروندان (۳۸) کشور که تاکنون می توانستند به منظور تجارت و یا گردشگری به مدت (۹۰) روز بدون اخذ ویزا در کشور امریکا اقامت داشته باشند، چنانچه در (۵ سالِ) گذشته به کشورهایی چون ایران، سوریه، سودان و عراق سفر کرده باشند، دیگر نمیتوانند مانند سابق، بدون ویزا وارد آمریکا شوند.
همچنین در بند (۲۹) توافق نامه (برنامه جامع اقدام مشترک/برجام) آمده است:«اتحادیه اروپا و دولت های عضو و نیز ایالات متحده، منطبق با قوانین خود از هرگونه سیاست با هدف خاص تأثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادی سازیِ تجارت و روابط اقتصادی در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیت آمیز برجام خودداری خواهند کرد.»
گرچه اجرایِ مقرراتِ مندرج درتوافق نامۀِ وین (انرژی هسته ای) تنظیمی میان ایران از یک سو و قدرتهای جهانی از دیگر سو میتواند یک گام مهم در خصوص معاملات و دادوستدهای اقتصادی ایران با سایر کشورها تلقی گردد، اما نظر گیرنده تر و مهمتر این است که بتواند تأثیرگذار بر وضعیت اقتصادی و معیشت مردمِ شریف ایران باشد.
بنابراین با توجه به اینکه
1- قوانینی که تاکنون وضع شده تغییر نیافته و همواره واجد اعتبار حقوقی است،
۲ – لغو تحریم ها در طول زمان روی می دهد. و بر این اساس اجرایی شدن مقررات برجام را نمی توان نمودی از تسهیل تحریم های اقتصادی موجود آمریکا علیه ایران تلقی نمود.
افزون بر این اوفک و وزارت دادگستری آمریکا (اجراء کننده بخش جزاییِ قوانینِ تحریم ها) از این پس مسئولیت هایشان که ابتنای آن بر اجرای دقیق مقررات مربوط به تحریم های ایران است را با جدیت ادامه خواهند داد.
پیامدهای خروج آمریکا از برجام
به باور این قلم؛از برجستهترین نتیجه ی این امر همانا ورود یک شوک بزرگ به اقتصاد آسیب دیده ی ایران است که میتواند منتج به نتیجهای چون تسریع در فروپاشی جمهوری اسلامی گردد.
بر این مبادی، فوری ترین اثر خروج آمریکا از برجام یک شوک اقتصادی و مالی برای ایران خواهد بود و این امر را تلاطم و نوسانات اخیر و جاری بازار ارز در کشور به روشنی نشان می دهد. به نحوی که هماکنون دلار به قیمت بیش از هفت هزارتومان نیز معامله می شود. البته اگر بتوان دلار [واقعی] را در بازار ایران یافت.
آشکار است که این شوک اقتصادی نوعی فشار و اهرم سنگین به دولت نیز بشمار میآید و اصولگرایان میتوانند به دولت [آقا] ی روحانی انتقاد نمایند که چرا اساساً در ماجرای برجام به آمریکایی ها اعتماد کرد؟، گرچه مردم نیز باید بدانند و هوشیار باشند که مسئولیت برجام بیش از همه بر عهدهِ خود رهبرموقت نظام است. زیرا براساس «نص صریح» قانون اساسی رهبر جمهوری اسلامی تعیین کننده سیاستهای کلان نظام اسلامی است و تحت نظارت شخص او این سیاستها اجرا می گردد.»
دونالدترامپ رئیس جمهور امریکا به سه قدرت اروپایی (بریتانیا، فرانسه و آلمان) تا ۱۲ مه/ ۲۲ اردیبهشت فرصت داده بود که برای تحدید نفوذ منطقهای ایران، نظارت بر برنامه موشکی سپاه و تجدید نظر در بند غروب برجام (غنیسازی اورانیوم از ۲۰۲۵ به بعد) مکملهایی برای برجام در نظر بگیرند.
حال آنکه رئیس جمهور آمریکا (سهشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ برابر با ۸،۵،۲۰۱۸) یعنی پیش از موعد مقرر، نظرخود را درباره برجام را اعلام کرد: ایالات متحده آمریکا از توافق هستهای با ایران خارج و تحریمهای نفتی علیه ایران را مجدداً اعمال میکند.
و این موارد در حالی است که توافقنامه هسته ای یک «توافقنامه سیاسیِ محکم » است بر این اساس اجرای برجام ابتناء دارد بر اصل «حُسن نیتِ متقابل» و نه الزام قانونی! به این معنا که درست است که به منظور ایجاد تعهد میان دو شخص/ اشخاص نیاز به توافقاتی است که البته توافقات همواره نشأت یافته از تفاهمی مشترک صورت می گیرد. بر این مبادی میتوان گفت که تفاهم نامه/توافقنامه یک سندی است که در آن اشخاص اعم از حقیقی و حقوقی به منظور دستیابی به یک توافق در آینده مبانی و اهداف مشخصی را اختیار میکنند و این تفاهم را مبنا، اصول و چوکات هرگونه تصمیم بعدی قرار می دهند.
به این حیث بیان میکنم که «تفاهم نامهها فاقد تعهدات به معنای تعهدات حقوقی هستند و ممکن است از آنها به عنوان تفاهم نامههای «مشترکِ نزاکتی» نام برد. پس از ایجاد یک تفاهم مشترک برای دستیابی به اهداف مشخص طرفین توافقاتی را در خصوص چگونگی رسیدن به اهداف تفاهم ایجاد شده به انجام خواهند رساند. که در این مرحله «سند نزاکتی» اندکی قوام مییابد و روشهای اجرایی کلی و اصول اجرایی آن نیز مورد توافق قرار می گیرد.
در این مرحله اطراف توافق نامه، تفاهم پیشین را از یک اصول کلی و نظری به یک راه و ماموریت اجرایی بدل نموده و راهکارهای ایجاد ،عرضه و توسعه را مورد بررسی قرار می دهند/ پس از این و قبول توافقات انجام یافته، نوبت به انعقاد قرار داد میرسد که به آن «عقد» گفته می شود. آنچه برجسته می نماید اینکه در قراردادها، تمامی تفاهمات پیشین و توافقات پس از آن بر تعهدات و الزامات قرارداد بدل میشود که عدول از آناجرای آن منجر به ضمان [عقد ضمانت] خواهد شد که بر اساس آن ضامن متعهد به انجام اموری است که تعهد و مسئولیت بر اجرای آن را داشته است.
به هر روی همانطور که گفته شد (قانون اوفک) توافقنامه بطور مشخص مربوط به تحریم فعالیتهای هسته ای نیست و چنانچه طرفین مقابل ایران هرکدام برجام را نقض نمایند ( همچنانکه آمریکا از آن خارج گردید)، ایران نیز میتواند از این توافق خارج شود.
در حقیقت گزارشهای رسانه های آمریکا حاکی از آن است که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا حاضر نبود تا استمرار پایبندی ایران به توافق هسته ای موسوم به برجام را تایید کند. همچنین آمریکا با خروج از توافق هسته ای نشان داد که به این کشور به چشم شریکی غیرقابل اعتماد نگریسته است و این امر به شورای امنیت سازمان ملل متحد ضربه وارد خواهد کرد زیرا قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، توافق نامه هسته ای ایران را تایید کرده است. در آینده نیز کشورهای دیگر حاضر نمی شوند با ایالات متحده توافق امضاء کنند زیرا آنها می بینند که دولتهای بعدی آمریکا به دست کشیدن از توافقهایی مبادرت می کنند که دولت پیشین آمریکا به آن دست یافته است. درعین حال، این مسئله، نادیده انگاشتن قوانین بین المللی خواهد بود زیرا براساس حقوق بین الملل، کشورها موظفند به تعهدات بین المللی حقوقی خود پایبند باشند و به علت تغییر دولت در کشوری، نباید این امر تغییر کند.
و این در حالی است که اتحادیه اروپا و به ویژه کشورهای انگلیس، فرانسه و آلمان اعلام کردهاند که همچنان پایبند تعهدات خود در قبال توافق هسته ای ایران خواهند ماند. اگر کنگره تحریمهای تازه ای علیه ایران اعمال کند که به مسئله هسته ای مرتبط نباشد اما بر تجارت اروپا در حوزه فرامرزی و بین المللی تاثیر بگذارد، اتحادیه اروپا نیز و باید تصمیم بگیرد که آیا به توافق هسته ای پایبند باشد و از صنایع خودش دفاع کند که دچار مشکل خواهد شد تا مباداهدف تحریمهای تازه ی آمریکا قرار می گیرند.
البته تحریمهایی که آمریکا وضع خواهد کرد خاص این کشور خواهد بود و سبب مجازات بانکهای اروپایی نخواهد شد. اما به هرحال، فضا متفاوت خواهد شد و شرکتهای اروپایی، سرمای ناشی از این روند تازه را حس خواهند کرد و همانند گذشته، جریمه های سنگینی علیه آنها اعمال خواهد شد. توافق نامه هسته ای ایران بزرگترین دستاورد اتحادیه اروپا در عرصه سیاست خارجی است و به همین جهت، اتحادیه اروپا به شدت خواهان استمرار اجرای این توافق است .با توجه به خروج آمریکا از این.توافق هسته ای ایران، بازرسی های آژانس بین المللی انرژی اتمی در ایران همچنان ادامه دارد و ایران همچنان به معاهده منع گسترش تسلیحات هسته ای پایبند است.
به گزارش رویترز، با خروج آمریکا از برجام، تحریمهای سختتری نسبت به جمهوری اسلامی اعمال شود. این امر خطر درگیری نظامی در خاورمیانه را افزایش میدهد. یکی از دلایل اصرار سه قدرت اروپایی بر حفظ توافق هستهای، وحشت آنان از یک جنگ تازه در خاورمیانه است.
در این خصوص [آقا] ی خامنهای گفت: «حالا مسئله حضور ما در منطقه و مسئله موشکها را مطرح میکنند، اگر اینها را قبول کنیم مسئله تمام نخواهد شد، مسئله دیگری را شروع میکنند. (…) برخی [از داخلیها] میگفتند چه اصراری دارید که میایستید…
در حالیکه کشورهای اروپایی اعلام کردهاند که همچنان در برجام خواهند ماند و میخواهند پس از خروج آمریکا از آن، برای چگونگی پیشبرد توافق هستهای با ایران وارد گفتوگو شوند، علی خامنهای میگوید: «گفته میشود با سه کشور اروپایی ادامه میدهیم. من به این سه کشور هم اعتماد ندارم؛ به اینها هم اعتماد نکنید. اگر میخواهید قرارداد بگذارید، تضمین عملی بگیریم در غیر این صورت اینها همان کار آمریکا را خواهند کرد. اگر نتوانستید تضمین قطعی بگیرید، دیگر نمیشود برجام را ادامه داد.». اکنون این مساله و پرسش مطمح نظر است که آیا دولت جمهوری اسلامی با رهبری [آقا] ی خامنه ای هم متقابلاً میتوانند به کشورهای اروپایی تضمین دهند که نسبت به «وضعیت بغرنج معیشتی/ اقتصادی مردم و ایضاً نقض حقوق بشر» درایران اقدام مثبتی صورت داده و این مشکلات را حل نمایند؟
به دیگر سخن به استناد قوانین داخلی کشورامریکا کنگره رئیس جمهور را موظف نموده است که در زمان تعینی پایبندی رژیم اسلامی نسبت به توافقنامه هسته ای را تائید نماید!
اگر چنانچه حقوق بین الملل به کشورها اجازه میداد تا از طریق مصوبات داخلی خود مفاد قراردادهای بینالمللی چند جانبه را تغییر دهند، دیگر پدیدهای به نام «نظام بین المللی» معنا نمی یافت.
حال آنکه پرزیدنت ترامپ نه تنها مایل نبوده است به یک توافقنامه چندجانبه ی بینالمللی به صورت یکجانبه «چند تبصره» بیافزاید؛ بل، میخواسته یک قطعنامه ی شورای امنیت (قطعنامه ۲۲۳۱) را هم به همراه مصوبات داخلی خود مورد تغییر قرار دهد که اساساً عرف و حقوق بین الملل چنین امری را نمی پذیرد.
یکی از برجستهترین جنبههای اظهارات ترامپ، در خصوص جامعه جهانی است؛ هنگامی که رئیس جمهور یک کشور درباره سرنوشت یک توافق چندجانبه ی بینالمللی و یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل سخن می گوید؛ درواقع او جامعه جهانی را مخاطب اصلی خود قرار میدهد و مواردی را بیان میکند که به گونهای «دغدغه ی عمومی» تلقی می گردد.
بدین اعتبار میتوان بیان داشت که آمریکایی ها از توسعه تکنولوژی موشک های بالستیک ایران نگران اند، زیرا که به باور آنها این موشک ها تهدیدی برای متحدان منطقه ای آمریکا همچون اسرائیل و عربستان سعودی بشمار می رود. به همین جهت است که آمریکایی ها به رغم اذعان به پایبندی ایران به متن «برجام»[ که پیش از این در دو نوبت توسط ترامپ تائید شده است.] از «نقض روح» این توافق توسط ایران سخن می گویند.
از دیگر دلائل خروج آمریکا از برجام همانا نگرانی از« زمان انقضایِ برجام» بوده است زیرا که ایران به موجب بندهای این توافق پس از(۱۰ تا۱۵) سال، حق توسعه اورانیوم غنی شده را دارد. بر این پایه؛ به باور دولت آمریکا «برجام» تنها دسترسی ایران به تکنولوژی ساختِ سلاح هسته ای را به تعویق میاندازد و در نهایت رئیس جمهور کنونی آمریکا در پی از بین بردن میراث باراک اوباما و روسای جمهور پیشین این کشور در خصوص عملکرد (۴۰) ساله ایران بوده و از آنجا که «برجام» مهمترین دستآورد سیاست خارجی دولت اوباما محسوب می گردد، این امر به یکی از مقاصد دونالدترامپ بدل گشته بود.
و این موارد در حالی است که توافقنامه هسته ای یک «توافقنامه سیاسیِ محکم » است
بر این اساس اجرای برجام ابتناء دارد بر اصل «حُسن نیتِ متقابل» و نه الزام قانونی!
توافقنامه بطور مشخص مربوط به تحریم فعالیتهای هسته ای نیست و چنانچه طرفین مقابل ایران هرکدام برجام را نقض نمایند (همچنانکه آمریکا از آن خارج گردید)، ایران نیز میتواند از این توافق خارج شود.
در حقیقت سیاست کلی آمریکا بطور کلی مقابله با ایران بوده. که مربوط میشود به دلائل و جهات دیگر و نحوه عملکرد ایران در منطقه و اعلام عدم پایبندی رژیم اسلامی به توافقنامه و یا «نقض روح برجام»یک بهانه و یک پایه است که بدین وسیله دیگر مسائل بین دو کشور به منظور اعمال تحریم های تازه مطرح می گردد. درواقع دولت آمریکا به مواردی اشاره می نماید که اساساً هیچ ارتباطی با برجام ندارد، بلکه مسائلی است واقعی اما منفک از توافقنامه یاد شده مانند دخالت در سوریه، یمن، حمایت از تروریسم و ایضاً «نقض حقوق بشر در داخل ایران».
نتایج فوری خروج آمریکا از توافقنامه ی هسته ای موسوم به «برجام» برای ایران.
«به باور این قلم، از برجستهترین نتیجه ی این امر همانا ورود یک شوک بزرگ به اقتصاد آسیب دیده ی ایران است که میتواند منتج به نتیجهای چون تسریع در فروپاشی جمهوری اسلامی گردد.
بر این مبادی، فوری ترین اثر خروج آمریکا از برجام یک شوک اقتصادی و مالی برای ایران خواهد بود و این امر را تلاطم و نوسانات اخیر و جاری بازار ارز در کشور به روشنی نشان می دهد. به نحوی که هماکنون دلار به قیمت بیش از هفت هزارتومان نیز معامله می شود. البته اگر بتوان دلار [واقعی] را در بازار ایران یافت!
آشکار است که این شوک اقتصادی نوعی فشار و اهرم سنگین به دولت نیز بشمار میآید و اصولگرایان میتوانند به دولت [آقا] ی روحانی انتقاد نمایند که چرا اساساً در ماجرای برجام به آمریکایی ها اعتماد کرد؟ گرچه مردم نیز باید بدانند و هوشیار باشند که مسئولیت برجام بیش از همه بر عهدهِ خود رهبرموقت نظام است. زیرا براساس «نص صریح» قانون اساسی رهبر جمهوری اسلامی تعیین کننده سیاستهای کلان نظام اسلامی است و تحت نظارت شخص او این سیاستها اجرا می گردد.
به دیگر سخن، برجام زمانی اجراء گردید که [آقا] ی خامنه ای اعلام کرد که «نرمش قهرمانانه » انجام می دهد.»
از دیگر سو، گزینه ای که دولت آمریکا برگزید [خروج از برجام] یعنی عدم تأیید برجام به نحوی که موافق با خواست جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا بوده است.
– از آنجا که آمریکا از توافق هسته ای با ایران خارج گردید، خطر میلیاردها دلار ضرروزیان ، شرکت های گوناگون بینالمللی از شرکت های هواپیمایی گرفته تا شرکت های فعال در میدان های نفتی را تهدید می نماید.
در حقیقت بدون درنظر داشتن اینکه این شرکت ها در چه مکانی مدیریت می شوند؛ عملاً تمام شرکت های چند ملیتی که در آمریکا تجارت یا بانکداری می کنند، بازگشت به شرایط پیش از توافق هسته ای میتواند توافق های تجاری شکل گرفته ی پس از برجام را از میان ببرد.
– این نگرانی نسبت به شرکت های هوایی چون بوئینگ وجود دارد و خروج کامل آمریکا از این توافقنامه، آسیب هایی را در پی خواهد داشت. در این باره وزیر خزانه داری آمریکا گفت:« مجوزهای صادر شده برای شرکت های بوئینگ و ایرباس به منظور فروش هواپیما وقطعات هواپیما به ایران در نتیجه بازگشت تحریم ها لغو خواهد شد. بر اساس توافق اولیه، معافیت هایی برای هواپیماهای مسافری،قطعات هواپیما و خدمات مرتبط وجود داشته و مجوزهای موجود لغو خواهد گردید.»
وی افزود:« انتظار ندارد پس از آنکه تشدید تحریم ها به تولید نفت ایران آسیب زد، قیمت نفت رشد قابل توجه ای داشته باشد. زیرا برخی کشورها مایلند برای جبران به وجود آمده تولید نفت خود را افزایش دهند. بنابراین قیمت نفت بالاتراز نرخ کنونی نخواهند رفت.» افزون بر این عربستان بلادرنگ پس از خروج آمریکا از برجام از آمادگی این کشور به منظور پر کردن جای خالی نفت ایران در بازار خبر داده است.
– در این خصوص یکی از سیاستمداران ارشد روابط خارجی شورای اروپا اظهار داشته است:« که فرانسه، انگلیس و آلمان خواستار حفظ توافقنامه برجام هستند و در صورت اِعمال تحریم های دوباره توسط امریکا، در پی معافیت هایی به منظور مصون نگه داشتن شرکت های خودشان خواهند بود. که این امر بایستی شامل مجموعهای از معافیت ها برای شرکت های اروپاییِ دخیل در حوزه های استراتژیک تجاری و سرمایهگذاری با ایران باشد.
– افزون براین توافقنامه ی سیاسی [ برجام]، قطعاً روی مسائل کلیِ سیاسی، اقتصادی ایران تأثیر بسیار جدی خواهد داشت!
فارغ از اینکه آمریکا ( ¼ ) اقتصاد جهانی است. اما این کشور اثرات غیرمستقیمی بر موضوعات اقتصاد جهانی همچون تجارت دارد.
– دارا بودن پیچیدهترین نظام مالی جهان؛ آمریکا را قادر نموده است تا اثرات غیرمستقیم و شاید نامتناسب خود را بر نظام مالی جهانی غالب کند. همانگونه که در وضع تحریم های مالی این موضوع آشکار است. ناتوانی بانک ها به منظور داشتن فعالیتهای بینالمللی برای تأمین مالی در ایران، شامل مراوده با بانک های معتبر اروپایی که تحت تاثیر تحریم های ثانویه امریکاست؛ زیانی بزرگ برای ایران محسوب می گردد.
و از آنجا که ایران از منابع داخلی کافی برای تأمین مالی ندارد، قدرمتیقن نیازمند تأمین مالی گسترده از خارج از کشور است.
– دلار آمریکا ارز غالب جهانی است. به این معنا که دادوستد بسیاری از کالاها وسیله ی این ارز انجام میگیرد که نیاز است در درون آمریکا تسویه شوند. در حقیقت حدود (۹۰%) از تجارت جهانی، یک سوی معامله دلار آمریکا است. بدین سان ناتوانی در دسترسی به نظام تسویه و پایاپای آمریکا خسارت بزرگی برای هر کشوری است.
– بخش اصلی سرمایهگذاری های نهادی از سوی آمریکا است. شرکت های چند ملیتی آمریکا پیچیدهترین و حرفهای ترین در جهان اند. این شرکت ها منابع اصلی سرمایهگذاری در اقتصادهای نوظهور بشمار می روند.
افزون بر این سرمایه گذاران آمریکایی اصلیترین سرمایه گذاران بینالمللی در اقتصادهای نوظهور هستند. شکست در داشتن رابطه با این نقش آفرینان برجسته جهانی خُسرانی دیگر خواهد بود.
بنابر آنچه پیش گفته؛ به رغم منابع عظیم نفتی و گازی ایران سرعت زیاد ورود تولید کنندگان هواپیما در غرب به ایران با شروع کُند شرکت های انرژی غربی مقایسه می شود.
برای نمونه غول نفتی فرانسه یعنی «شرکت توتال» که در تابستان (۹۶) توافقی (۲۰) ساله به ارزش (۵ میلیارد دلار) با ایران را امضاء نمود ویا یک شرکت نفتی چینی برای توسعه میدان نفتی پارس جنوبی با ایران به توافق رسید.
در این خصوص مدیر شرکت توتال « پاتریک پویان» به فایننشال تایمز ابراز داشت:« اگر چارچوب قوانینِ بازی تغییر نماید، قطعاً ناگزیریم تا ارزیابی دوباره های انجام دهیم.»
همچنین شرکت خودروسازی فرانسوی پژو سیتروئن در سال (۲۰۱۶۶) به توافق تولید سالانه (۲۰۰ هزار) خودرو سواری در ایران رسید. پژو که پیش از تحریم ها یک بازیگر مهم و نقش آفرین در امر بازار خودرو در ایران بود، از اظهار نظر در خصوص خروج آمریکا از توافقنامه موسوم به برجام و تبعات آن خودداری نمود.
فراتر از این احترام به تمامیت ارضی کشورها، عدم دخالت در روابط یکدیگر، مسیر ترددِ امن در «خلیج همیشه فارس» و نه «خلیج عربی» و پاک سازی تروریسم و تندروهای تکفیری از دیگر موضوعات مورد اشاره رئیس جمهور آمریکا در اظهارات مربوط به خروج از برجام بوده است.
اگرچه بدون تردید با توجه به جنگ سردی که در حال حاضر در منطقه جریان دارد، با وضعیت کنونی تنشها در منطقه به سرعت شدت خواهد یافت. در این حالت جنگی در خاورمیانه به وقوع خواهد پیوست که نظیرش تاکنون مشاهده نشده است.
و ایضاً تنشهایی که پیش از برجام وجود داشتند دوباره ظهور خواهند کرد و بحرانی تازه را به منصه ظهور خواهند رساند.
و اما در خصوص آتش زدن پرچم آمریکا توسط نمایندگان در صحن مجلس شورای اسلامی در واکنش به خروج آمریکا از توافقنامه ی هسته ای موسوم به برجام.
فلسفه وجودی پرچم چیست؟
پرچم یا بیرق یا درفش در لغت برای نامیدن تکه ای پارچه به کار می رود که معمولا دارای نقوش و رنگ یا رنگ هایی است که برای تمیز یک ملت یا یک مملکت و یا برای علامت دادن و یا تزیین به کار می رود. بشر در طول اعصار و قرون برای نشان دادن میهن دوستی و ابراز شجاعت پرچم کشور خویش را به میادین نبرد می برده است. و البته که کاربرد آن در طول تاریخ نیز متفاوت بوده است.
پیشینه استفاده از پرچم در بین قبایل، چه در جنگ و چه در صلح به روزگار باستان بازمیگردد. آن گونه که از منابع تاریخی بر می آید،تمدن های گوناگون شرق و غرب از آن استفاده می کردند، هر چند به طور دقیق مشخص نیست که نُخستین بار استفاده از آن توسط چه کسی و در چه زمانی بوده اما روشن است که پرچم، به دلیل اینکه نماد همبستگی لشگر بوده،یکی از اهداف دشمن برای از بین بردن پرچمدار و به زمین انداختن پرچم برای تضعیف روحیه جنگاوری لشگر مقابل به کار می رفته است. در بسیاری از جنگها یکی از منصبهای مهم، “پرچمداری ” بوده است،زیرا که پرچم نشانی از همبستگی در عمل و اتحاد در شعار بوده، به گونه ای که هر گاه پرچم از دست پرچمدار می افتاده،نوعی شکست و از هم گسیختگی به شمار می آمده است.
دو نظر درباره تاریخچه پیدایش نخستین پرچم های پارچه ای وجود دارد. برخی بر این نظرند که اولین پرچم های پارچه ای ساخته شده در دنیا، توسط چینی ها و هندی ها بود. معروف است که چینی ها، ۱۱۰۰ سال پیش از میلاد، دارای پرچم پارچه ای بوده اند. اما عده ای دیگر معتقدند نُخستین پرچمی که از پارچه درست شد اختراع رومیان بود. آنان پارچه ای مربع شکل را بر روی میله ای چسبانیده، آن را از عرض بر فراز نیزه ای قرار می دادند. در اوایل حکومت روم، سربازان رومی، تیرهای چوبی که شکل و ترکیب حیوانات مختلف در بالای آنها نصب شده بود، با خود حمل می کردند. بعد آنها هم شروع به استفاده از پرچم های پارچه ای کردند. در قرون وسطی، پرچم از هر نوعی در اروپا بسیار متداول شد، سربازان جنگهای صلیبی، در جنگهای مذهبی با خود پرچم حمل می کرده اند. در جنگها پرچم برای نشان دادن محل فرماندهان به کار می رفت. بعضی از خانواده های سلطنتی و اشرافی هم از پرچمی که علامت مخصوص خانوادگییشان را داشت، برای مشخص کردن خود استفاده می کردند.احتمالآ قدیمی ترین پرچم ملی، پرچم کشور دانمارک است. این پرچم عبارت از صلیب سفیدی است که روی یک زمینه قرمز رنگ نقش بسته است و به موجب روایت افسانه ای تاریخچه آن به سال ۱۲۱۹ می رسد.
با پیدایش دولت ها- ملت ها، پرچم ها نقش و اهمیت بسیار پر رنگی یافتند و از جایگاه برجی سیاست برخوردار شدند.در حال حاضر ۱۹۳ کشور در جهان وجود دارند سته تری در عرصه که همگی دارای نمادی به نام پرچم برای ابراز هویت خود هستند. بسیاری از کشورهای استقلال یافته پرچم هایی را بر اساس ایدئولوژی و رویکرد های مذهبی و سیاسی مورد استفاده قرار می دهند. امروز پرچم هر کشور به عنوان یک نماد بسیار پر معنی و بیانگر هویت، تاریخ، فرهنگ و فلسفه ی هر کشور می باشد، و نقش بسیار مهمی در ایجاد همبستگی و اتحاد شهروندان، قومیت ها و پیروان ادیان و مذاهب گوناگون در مناطق جغرافیایی مختلف ایفا می کند.
اکنون این پرسش مطرح است که آیا پرچم نماد ملتها است؟
در تعاریف حقوق دانان بین الملل، پرچم به عنوان نماد یک کشور محسوب می شود. اما منابع بین الملل تعریف صریح و روشنی از اینکه پرچم نماد ملت یا حکومت است بدست نمی دهد.
بر این اساس ناگزیر از مراجعه به عرف بینالمللی هستیم.
در تمام نظام های جهان، معمولاً با ساختار حاکمیتی، پرچم آن نیز تعییر می کند. برای نمونه پرچم ایران پس از بهمن (۵۷) به پرچم با علامت اسلامی تغییر و یا پرچم آلمان های نازی هیتلری به آلمان کنونی تغییر یافت.
بنابراین اساس میتوان بیان داشت که عرف بین الملل پرچم را نماد حکومت میداند و در غیر این صورت نمی بایستی پرچم کشورها با تغییر ساختار حاکمیتی تغییر یابد!
پرچم و نشان هر کشور در شناخت آن کشور نقش مهمی ایفا می نماید و نشانگر انگیزه ها، آرمان ها، چگونگی نگرش سیاسی مذهبی و فلسفه آن کشورست. برای نمونه پرچم کنونی جمهوری اسلامی که گویای مواردی ست که بیان گردید البته بیان کننده شرایط جغرافیایی فرهنگی و حوادث سرنوشت ساز در تاریخ یک ملت است که تنها رنگهای وام گرفته پرچم جمهوری اسلامی از پرچم ملی ایران نیز بر این امر صادق است.
پرسش دیگر اینکه آیا آتش زدن پرچم آمریکا نسبت به مردم آن کشور موهن و توهین آمیز است یا وجه ی دیگری دارد؟
با بیش از گذشت۲۱۹ سالی که از تصویب متمم اول قانون اساسی آمریکا گذشته است، دیوان عالی این کشور در احکام مختلف اقدام های نمادین مختلف مانند آتش زدن پرچم، توهین ادیان، اظهارات ضد نژادی و حتی پوشیدن انواع لباس را به عنوان ابراز عقیده قانونی شناخته است. البته این امر جنبه داخلی دارد.
کنگره آمریکا در سال (۱۹۶۸) در واکنش به تظاهرات مخالفان جنگ ویتنام و به آتش کشیدن پرچم ایالات متحده در شهرهای این کشور قانونی را تصویب کرد که این اقدام را غیرقانونی می کرد.
اما دیوان عالی آمریکا دو دهه بعد این قانون را به دلیل مغایرت با قانون اساسی لغو کرد.
و اما در ایران چندی پیش محمدهاشمی در مصاحبهای با ماهنامه مدیریت ارتباطات به نقل از خاطره ای از آقای خمینی گفت:«[،قا] ی خمینی در جایی گفته بود:« وقتی قرآن اجازه نمیدهد که مسلمانان به بُت های مشرکین توهین کنند و این بتهای چوبی و سنگی را دشنام دهند به طریق اولی اسلام اجازه نخواهد داد که شعار مرگ سر داده شود.»
و آیا هنگامی که در عرف جهانی پرچم هر کشوری نماد عزت و اقتدار هر ملتی است آیا به هر دلیل ممکن چنانچه محق باشند [برای ملت ها] حق است که پرچم کشوری به آتش کشیده شود آیا این اقدام از منظر نزاکت بینالمللی صحیح است؟
آن هنگام که پرچم آمریکا را سپاه و نیروهای انتظامی روی زمین نقاشی کرده بودند و بر روی آن رژه میرفتند یا در برخی مراسم می سوزندند و سیما جمهوری اسلامی هم تصویر آنها را فیلمبرداری می کرد؛ آقای خمینی اعتراض کرده بود و اظهار داشته بود:« پرچم نماد ملت است و ما با ملت کاری نداریم. ما با دولت آمریکا در تعارض هستیم و جنگ داریم. با ملت آمریکا که جنگی نداریم. چرا شما احساسات ملت آمریکا را جریحه دار می نمایید. دیگر این را نشان ندهید.» البته ایشان احتمالاً منظورش نشان دادن فیلمها و تصاویر مربوط به آتش زدن بود و نه توقف نمودن عمل آتش زدن زیرا هفته گذشته مشاهده نمودیم که نمایندگان جمهوری اسلامی در واکنش به خروج آمریکا از برجام مبادرت به آتش زدن پرچم آمریکا در صحن مجلس نمودند.
مجلس خبرگان روز یکشنبه (۱۳،۵،۲۰۱۸ میلادی برابر با ۲۳،۲،۱۳۹۷ خورشید) در اطلاعیه ای از حسن روحانی خواست «صادقانه و با صراحت، نسبت به خسارتهای وارد آمده در برجام» که به گفته این نهاد، به خاطر «رعایت نکردن خطوط قرمز ترسیمی» از سوی رهبر جمهوری اسلامی پدید آمد، از مردم عذرخواهی کند.
در این اطلاعیه که با امضای [آقا] ی احمد جنتی، رئیس این نهاد منتشر شده، همچنین آمده «آیت الله علی خامنه ای قبلا تأکید کرده بود که به نتیجه مذاکرات اتمی خوش بین نیست و صرفاً به دلیل اصرار دولت با برجام موافقت کرده است.»اگرچه [آقا] ی خامنه ای پیشتر گفته بود به برجام خوشبین نیست، بسیاری از تحلیلگران معتقدند مذاکرات هستهای با شش قدرت بزرگ جهان با اجازه و موافقت او صورت گرفته است.
مجلس خبرگان با انتقاد از سیاستهای کشورهای اروپایی خواسته برای جلوگیری از آنچه «اتلاف فرصت توسط دشمن» نامید، تضمینهای جدی و محکمی برای ماندن در برجام گرفته شود. حسن روحانی روز یکشنبه تاکید کرد درصورتیکه روسیه، چین، بریتانیا، فرانسه و آلمان به تعهدات خود عمل کنند و به ایران تضمین دهند که منافع ایران با ادامه برجام تضمین میشود، این توافق باقی میماند.
همزمان با انتشار این اطلاعیه، وزیرامورخارجه جمهوری اسلامی در سفری به پکن، آینده برجام را حائز اهمیت دانست و گفت:« اروپا خواستار ماندن در برجام است. اما باید کشورهای اروپایی این تضمین را بدهند که به رغم خروج آمریکا از برجام منافع ملت ایران همچنان حفظ شود.»
و این در حالی است که رئیس جمهور آمریکا سه شنبه (۱۸ اردیبهشت ۹۷) پس از خروج از برجام اعلام نمود که تحریم های آمریکا شدیدتر از پیش علیه ایران به اجراء در می آیند.»
حال آنکه وزیرخارجه آلمان اعلام کرد:« محافظت از شرکت های آلمانی در قبال تحریم های آمریکا دشوار است.»
البته پیش از خروج رئیس جمهری آمریکا خواستار اصلاحاتی در توافقنامه موسوم به برجام شده بود که برای همیشه از برنامه هسته ای ایران پیشگیری شود. بازرسی های گسترده را شامل گردد و مانع از توسعه برنامه موشکی بالستیک گردد که تهران مذاکره دوباره در خصوص برجام را نپذیرفت.
از دیگر سو رویارویی در خاک سوریه با واکنش قدرتهای اروپایی و جهانی روبرو شده است و آلمان ضمن اینکه ایران را به اقدام تحریک آمیز متهم کرده در عین حال هشدار داد:« تشدید دشمنی میان ایران و اسرائیل در خاورمیانه» مساله « جنگ و صلح » است. حتا بریتانیا هم «حملات ایران به اسرائیل » را محکوم نموده است.
در این خصوص سخنگوی کاخ سفید آمریکا گفت:« حمله به اسرائیل« شاهد دیگری است که را رژیم جمهوری اسلامی نمیتوان اعتماد کرد و به خوبی نشان میدهد که رئیس جمهوری (ترامپ) برای خروج از توافقنامه هسته ای با ایران بدرستی عمل کرده است.
بدین اساس«بنابر آنچه پیش گفته؛ به باور این قلم،از برجستهترین نتیجه ی این امر همانا ورود یک شوک بزرگ به اقتصاد آسیب دیده ی ایران است که میتواند منتج به نتیجهای چون تسریع درفروپاشی جمهوری اسلامی گردد. بر این مبادی، فوری ترین اثر خروج آمریکا از برجام یک شوک اقتصادی و مالی برای ایران خواهد بود و این امر را تلاطم و نوسانات اخیر و جاری بازار ارز در کشور به روشنی نشان می دهد. به نحوی که هماکنون دلار به قیمت بیش از هفت هزارتومان نیز معامله می شود. البته اگر بتوان دلار [واقعی] را در بازار ایران یافت!آشکار است که این شوک اقتصادی نوعی فشار و اهرم سنگین به دولت نیز بشمار میآید و اصولگرایان میتوانند به دولت [آقا] ی روحانی انتقاد نمایند که چرا اساساً در ماجرای برجام به آمریکایی ها اعتماد کرد؟، گرچه مردم نیز باید بدانند و هوشیار باشند که مسئولیت برجام بیش از همه بر عهدهِ خود رهبرموقت نظام است. زیرا براساس «نص صریح» قانون اساسی رهبر جمهوری اسلامی تعیین کننده سیاستهای کلان نظام اسلامی است و تحت نظارت شخص او این سیاستها اجرا می گردد.به دیگر سخن، برجام زمانی اجراء گردید که [آقا] ی خامنه ای اعلام کرد که «نرمش قهرمانانه » انجام می دهد.»
از دیگر سو، گزینه ای که دولت آمریکا برگزید [خروج از برجام] یعنی عدم تأیید برجام به نحوی که موافق با خواست جمهوری اسلامی و اتحادیه اروپا بوده است.
۱۴،۵،۲۰۱۸ میلادی – برابر با۲۴،۲،۱۳۹۷ خورشیدی