خروج آمریکا از برجام، کشور را وارد شرایط نوینی کردەاست. اگر قبل از برجام، در عرصە آرایش نیروهای سیاسی در ایران با خط واضح تمایز میان اصولگرایان از یک طرف و اصلاح طلبان و اعتدالیون از طرفی دیگر روبرو بودیم، حال بە نظر می رسد کە بە علت عداوتهای دولت ترامپ و فشار بر اقتصاد ایران، علیرغم اختلافاتی کە در زمینە چگونگی خوانش پروندە دولت روحانی در میان این دو جبهە قرار دارد، اما آن خط تمایز بتدریج کم رنگتر می شود و این دو جبهە بیشتر بە هم نزدیک می شوند. شاید سخنان قاسم سلیمانی در تمجید از حرفهای روحانی در خصوص تکرار دشمنی با اسرائیل و مسئلە تهدید فروش نفت توسط کشورهای حوزە خلیج فارس، یکی از بهترین فاکتهای موجود در این زمینە باشد، و یا همصدائی مشترک اصلاح طلبان و اصولگرایان در واکنش بە نامە ١٠٠ نفر از شخصیتهای سیاسی در مورد فراخواندن ایران و آمریکا بە آغاز مذاکرە بدون قید و شرط، مورد دیگر اثبات این ادعا باشد.
البتە تجربە نشان دادە است کە در شرایط فشار آمریکا، همیشە این اصولگرایان و تندروها بودەاند کە توانستەاند دست بالا را بویژە در تسخیر دولت داشتە باشند و عملا شرایط بعلت احساس خطر بیشتر و امنیتی شدن شدیدتر، بە زیان نیروهای اصلاح طلب و میانەرو درون و پیرامون حاکمیت بودە است.
البتە نزدیکی بیشتر میان این دو نیرو بە معنی تطبیق هویتی آنان نخواهد بود، اما با نزدیک شدن هر چە بیشتر بە ١٣ مرداد و ١٣ آبان (تاریخ شروع مجدد تحریمها توسط ایالات متحدە)، این نزدیکی بمراتب بیشتر خواهد شد.
شاید یکی از آن مواردی کە بتواند در حفظ مرز میان این دو نیرو بازی کند، امر خوانش عنصر دیپلماسی در مقابلە با ترامپ باشد. اصولگرایان و تندروها کە بیشتر در زمین تشدید دشمنی ها دوست دارند بازی کنند، خواهان کم رنگ تر شدن نقش دیپلماسی خواهند بود و در عوض اصلاح طلبان و اعتدالیون کماکان نقش پر رنگتر را بە دیپلماسی خواهند داد.
همیشە این منطق تاریخ و سیاست بودە است کە در صورت تهدید خارج، تغییرات معینی در درون کشورها از لحاظ آرایش نیروهای سیاسی رخ می دهد و این قاعدە در مورد ایران هم صدق می کند، اما این بار علیرغم مسئولیت ترامپ و همپالگی ها در خروج از برجام بعنوان یک سند معتبر جهانی، نمی توان بە عدم مسئولیت جمهوری اسلامی رسید. تنش میان ایران و آمریکا تنها بە سیاستهای نادرست آمریکا برنمی گردد، بلکە جمهوری اسلامی و نگاە ایدەئولوژیک آن بە جهان، بنیان مهم دیگر چنین تنشی است. از این رو مردم ایران قبل از هر چیز جمهوری اسلامی را مقصر شرایط موجود می دانند. نمی توان با ایدە تقابل، در جهان بهم پیوستە کنونی اقتصادی پویا ایجاد کرد.
اصلاح طلبان باید بدانند کە شرایط موجود و اصرار آنان بر عدم مذاکرە ایران و آمریکا (بویژە در لحظە کنونی)، می تواند بە استحالە بینش آنها در متد اصولگرایان منتهی شود و بە این ترتیب اصولگرایان و تندروها بە اتوریتە لازم سیاسی ـ فکری دست یابند. آنان بە جای رد این موضوع، خوب است در مورد چگونگی اجرا و پیشبرد آن در وضعیت موجود اندیشە کنند.