در رقابت میان ایران و آمریکا، ‘میدان’ را جنگ هیبریدی و جنگ سایەها (افراد و نە ارتش ها)، تسخیر کردەاست. دیگر از رجزخوانی و تهدیدهای مقامات سابق آمریکا در عرصە نظامی چندان خبری نیست. شاید در این عرصە تنها اسرائیل باشد کە مستقیما و بدون واهمە از تهدید بە حملە نظامی می گوید، تهدیدی کە بیشتر بە بلوف می ماند و همە می دانند کە بدون چراغ سبز ایالات متحدە، اساسا از عملی کردن آن ناتوان است. پس عرصە نظامی هم بە کمک دو جنگ دیگر در لفافە رجزخوانی آمدەاست!
در آن سوی ماجرا هم جمهوری اسلامی بنوبە خود بخوبی دارد از جنگ هیبریدی و سایەها استفادە می کند. قرار است میدان بە کمک دیپلماسی در بن بست قرارگرفتە برسد، و گرە کور یا نیمەکور مذاکرات وین را بازکند. سران نظام آمادە نیستند در خصوص صنایع موشکی خود، سیاست منطقەای و امر حقوق بشر مذاکرەکنند، برای همین با فعال کردن میدان درصدداند دیپلماسی را بە نفع خود تغییر دهند.
در مدت کوتاهی کە رئیسی بر کرسی ریاست جمهوری نشستە، تا حالا سپاە پاسداران و خامنەای بهترین حضور خود را، با توجە بە فاصلە زمانی، بە نمایش گذاشتەاند و آنچە شاهد آن هستیم بە سایە تبدیل شدن رئیسی است کە اتفاقا برای ایفای همین نقش بە چنین صدارتی راندەشد.
معلوم نیست حسابات مسئولین نظام بر چە پایەای قرار گرفتەاست کە این چنین بە مذاکرات پشت کردە و خامنەای از بی فایدەبودن مذاکرە با آمریکا می گوید. معلوم نیست آنان برای برون رفت کشور از فاجعە کنونی چە برنامەای دارند کە اینگونە بە تنها راە ممکن کە تفاهم با آمریکاست، پشت کردەاند؟
اگر حساب را بر پیشی گرفتن چین از ایالات متحدە در عرصە جهانی گرفتەاند، این حداقل، بنابر خوشبینانەترین محاسبات، در سال ۲۰۲۷ صورت می گیرد؛ و تازە بفرض وقوع آن در چنین تاریخی، باز ما بە یک دورە انتقالی نیاز داریم کە قدرت جدید بتواند تثبیت شدە و نتایج خود را در عرصە مناسبات و قوانین جهانی نشان دهد. بە بیانی دیگر ما تا آن زمان، سالها فاصلە داریم.
پس اگر چنین است در واقع هیچ راە حل کوتاەمدتی برای نظام وجود ندارد. قرار است جامعە با همە مشکلات و بحرانهای تلبنار شدە خود، سرگردان در تو در توی معضلات بی پایان، گویا ادامە دهد! و این ادامە قراراست در فضای جنگ هیبریدی و جنگ سایەها بە پیش بردەبشود. و این چنین روح جنگ ایران ـ عراق دوبارە فراخواندە می شود تا بە یمن آن بر مشکلات غالب شوند!
دولتها در جنگ هیبریدی و سایەها دغدغە سرنگونی و امحاء خود را ندارند، برای همین امکان ادامەاشان وجود دارد. اما آنچە گرە مسئلە است امکان فراروئی اینگونە جنگها بە جنگهای ناب میان ارتشها و نیروهای رسمی نظامی است. البتە جمهوری اسلامی می داند کە در شرایط فعلی، رقبایش از چنین امکانی برخوردار نیستند و برپائی جنگ بەمنزلە فاجعەای برای همە خواهدبود. پس تشدید بحران در میدان می تواند بە رقیب فشار واردآوردە تا منش خود را تغییر دهد. در واقع سران نظام درست بمانند غربیها کە در صدد تغییر منش و رفتار رژیم اند، آنان هم در پی تغییر منش و رفتار غربی ها هستند.
ما در واقع درگیر یک جنگ برای تغییر هویتی همدیگر شدەایم. یا غرب جمهوری اسلامی را با همین مختصات کنونی اش می پذیرد و یا جمهوری اسلامی آمریکا را با درخواستهایش در خصوص اوضاع منطقە و مبانی حقوق بشری. و تجربە نشان دادەاست کە دیپلماسی در پیشگیری از اینگونە جنگها کمترین کارآئی را داشتەاند.