چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۸

چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۸

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!
سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی - اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!
یادمان باشد که هرچه جامعه ضعیف‌تر شود، از فرصت‌ها و شانس‌هایی که در مسیر بهبود، تغییروتحول  پیش خواهد آمد، کمتر می‌توانیم استفاده کنیم و شانس‌های آینده ایران را از دست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کیوان صمیمی
نویسنده: کیوان صمیمی
انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!
نیروی تجدد و دموکراسی یک قرن است که ایران مال همه‌ی ایرانیان است شعار اوست. اکنون نیروهای وسیعی از جنبش اسلامی نیز به همین نگاه پیوسته اند. در پهنه‌ی سیاست...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: امیر ممبینی
نویسنده: امیر ممبینی
جزئیات کشته شدن راضيهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!
سوم تیر ماه جاری رسانه‌ها نوشتند که دختری جوان به نام «راضیهٔ رحمانی» اهل روستای گویژه در شهرستان نورآباد استان لرستان با شلیک یکی از مأموران نیروی انتظامی جان باخت....
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
نویسنده: بهاره شبانکارئیان
بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!
نهضت آزادی ایران در ادامه راهبردی که در مرحله اول در پیش گرفت، اتحاد ملت و تجمیع همه معترضان در مرحله دوم انتخابات را برای مقابله با مخالفان آزادی و...
۱۳ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: نهضت آزادی ایران
نویسنده: نهضت آزادی ایران
انتخابات مهندسی شده، راه يا بی‌راهه؟
    خانم وسمقی در ارتباط با انتخابات ریاست حمهوری در ایران تحلیلی داشته است. خانم وسمقی، زین میان؛ بر این باور است که اصلاح‌طلبان، اگر گمان می‌کنند که حکومت...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: صدیقه وسمقی
نویسنده: صدیقه وسمقی
جرون
جرون، ای سیلی خورده ی زمان، ای معامله های پشت پرده ی آن زمان، ای تاریخ دیروز و امروز من، از رنگ و شرنگ، تا کیسه های زر ...
۱۲ تیر, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد

چرا در وین توافق می شود؟

در جریان گروگان گیری و کش دادن آن در غلبه ریگان بر کارتر، نگاه و سیاست حاکم بر ایران عامل تعیین کننده بود. اما، از آغاز جنگ ایران و عراق به این سو، به ویژه در ۲۰ ساله اخیر، فراز و فرود مناسبات ایران و آمریکا، علیرغم باور غالب در عرصه بین المللی، بیش از آنکه تحت تاثیر نگاه تهران نسبت به آمریکا باشد، تحت تاثیر نگاه سیاست حاکم بر واشنگتن قرار داشته است. در مناقشه هسته ای سیاست حاکم بر ایران در اغلب موارد خصلت واکنشی داشته است.

این یادداشت درست یک ماه پیش و به مقصد دیگر نوشته شد. در آن زمان که دلایل حصول توافق را بر می‌شمردم نه جنگ اوکراین شروع شده بود و نه این همه خبر از توافق در وین مطرح بود. اما یقین داشتم و دارم که روندها در وین در سمت توافق است و موضوع اصلی این یادداشت هم پاسخ به این پرسش است که به کدام دلایل این اتفاق در وین خواهد افتاد؟

امروز، به دلیل اهمیت وقایع اوکراین یک پی نوشت بر آن افزودم که در آن به تاثیر جنگ اوکراین بر روند مذاکرات و امکان توافق اشاره شده. مقاله حاضر کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که چرا آمریکا آماده است به تعهدات برجامی خود بازگردد و چرا، علیرغم عهد شکنی زننده ترامپ، و علیرغم روی کار آمدن مخالفان برجام در ایران طرفین دوباره پای سندی مشابه برجام امضا خواهند گذاشت؟

درباره علل آغاز برنامه هسته ای در ایران دو تحلیل وجود دارد: یک نظر می گوید هدف این برنامه برهم زدن تعادل قوا در منطقه است و ایران به هیچ قیمت حاضر نیست از آن دست بردارد. تحلیل دیگر می گوید این برنامه خصلت بازدارندگی (دترانت) داشته و هرگاه غرب و متحدان منطقه ای آن از برنامه تغییر رژیم دست بردارند، ایران نیز متقابلا برنامه هسته ای خود را متوقف خواهد کرد. قطع نظر از این که کدام تحلیل ها به حقیقت مقرون تر باشد، امروز ما به نقطه ای رسیده ایم که تصور می رود هم ایران آماده است ابعاد برنامه هسته ای خود را تا آنجا کاهش دهد که نگرانی قدرت های جهانی و منطقه ای مهار شود. و هم آمریکا آماده است از سیاست فشار و تحریم های حداکثری دست بردارد. چرا؟ 

 

در ایران:

۱- در جریان گروگان گیری و کش دادن آن در غلبه ریگان بر کارتر، نگاه و سیاست حاکم بر ایران عامل تعیین کننده بود. اما، از آغاز جنگ ایران و عراق به این سو، به ویژه در ۲۰ ساله اخیر، فراز و فرود مناسبات ایران و آمریکا، علیرغم باور غالب در عرصه بین المللی،  بیش از آنکه تحت تاثیر نگاه تهران نسبت به آمریکا باشد، تحت تاثیر نگاه سیاست حاکم بر واشنگتن قرار داشته است. در مناقشه هسته ای سیاست حاکم بر ایران در اغلب موارد خصلت واکنشی داشته است. 

به علاوه در دو سه دهه اخیر هرگاه نسیم عادی سازی مناسبات با ایران از غرب بسوی ایران وزیدن گرفته، امید به کاهش تهدید امنیتی و گشایش فضای سیاسی و اصلاحات ساختاری افزایش یافته و توازن قدرت در حکومت هم به سود نیروهای طرفدار مذاکره و تعامل با آمریکا و اروپا تغییر کرده است. 

بنابراین، چنانچه ایالات متحده منافع خود را در احیای مناسبات و مهار اختلافات از راه های دیپلماتیک ببیند، بنا به تجارب گذشته، حتی اگر تندروها در نهادهای حکومتی دست بالا را داشته باشند، این که ایران به این تمایل پشت کند احتمال غالب نیست. 

۲- زمانی که انقلاب شد، وجدان عمومی ایرانیان عمیقا و به وسعت بر این اعتقاد بود که رابطه اقتصادی و فرهنگی با جهان غرب، و به ویژه ایالات متحده آمریکا، زیانبار است و کاهش و قطع این پیوندها فریضه ای است ملی. از آن زمان تا کنون جهان تغییرات عمده ای را پشت سر گذاشته است. نظام تولید و اقتصاد جهانی چنان در هم تنیده شده است که – بدون دسترسی صیقل کاری شده و روانِ کشورها به عمده ترین بازارهای جهانی، بدون درهم تنیدگی نظام تولید کشور ما با نظام های تولیدی در سایر مراکز اقتصادی جهان – تصور رشد اقتصادی و بهبود و به روز سازی فناوری امری ناممکن است. 

عروج چین و جایگاه فعلی آن کشور در جهان قبل از همه محصول دسترسی سهل آن کشور به عمده ترین بازارهای جهانی است. این تحولات و تجارب ناشی از آن ذهنیت اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان را درباره زیان های رابطه اقتصادی و فرهنگی با جهان غرب را زایل ساخته و ما به ایرانی دست یافته ایم که درک می کند برای توسعه اقتصادی پایدار تعامل اقتصادی با جهان رشد یافته شرط اول است. جالب توجه است که حاکمیت جمهوری اسلامی ایران خود نیز، به کندی رشد اقتصادی و کیفیت پایین فن آوری در عمده ترین صنایع کشور اذعان دارد. 

این تغییر ذهنیت فقط به رهبران چین یا نخبگان ایران محدود نیست. شما هرگاه به رفتار رهبری طالبان طی بیست ساله اخیر را هم که مرور کنید نتیجه ی دیگری نخواهید گرفت. 

۳- طبقه حاکمه در ایران طرفدار توافق است. پروفسور مهرزاد بروجردی با همکاری آقای کورش رحیم خانی در کتاب تحقیقی بسیار ارزشمند خود با عنوان «ایران پساانقلابی» نشان می دهند که انقلاب نه فقط حکومت شاه، که بورژوازی (طبقه حاکمه) ایران را هم به زیر کشید و اقشار ضعیف تر و سنتی تر کشور را بر مسند حکومت نشانید. ایران پساانقلابی نشان می دهد که از حدود ۳۳۰۰ نفر مسئولان طراز اول حکومتی، که جمهوری اسلامی ایران را برپا کرده اند، تقریبا هیچ یک از خانواده های کلان سرمایه داران و بزرگ مالکان و یا صاحب منصبان عالی رتبه ایران بر نخواسته اند

با استقرار جمهوری اسلامی ژانر قبلی طبقه حاکم از گردونه اقتصاد ایران خارج شد و نسل تازه کلان سرمایه داران ایرانی از خانواده هایی برخاستند که جزو اقشار رو به انقراض و فرودست جامعه بوده اند. این کلان سرمایه داران نوخاسته، طی این ۴۰ سال با تکیه بر رانت حکومتی، به چنان سطحی از ثروت و مکنت دست یافته اند که بازارهای داخلی ایران برای ادامه انباشت تنگ و خفقان آور شده است. آنها بدون دسترسی تسهیل شده به بازارهای منطقه ای و جهانی از نفس می افتند. آنها به حدی از انباشت رسیده اند که با ادامه تحریم ها و مسدود ماندن راه دسترسی به بازارهای عمده از ادامه حیات، باز خواهد ماند. منافع و حتی راز بقای کلان سرمایه داری ایرانی در دسترسی سهل به بازارها و اقتصادهای منطقه و جهان است.

طی دو دهه اخیر حکام جمهوری اسلامی ایران زیر فشار روز افزون نیروهایی قرار گرفته که خود در برپایی جمهوری اسلامی نقش فعال داشته اند و اکنون بدنه اصلی سرمایه داری رانتی ایران را تشکیل می دهند.  از نگاه این طبقه قدرت هسته ای ایران تا زمانی مفید و مورد تایید بود که تنها گزینه برای تامین امنیت نظام بود. اما هرگاه قدرت های بزرگ، به دلایل دیگر، از نقشه «تغییر رژیم» دست بردارند، آنها قطعا صدور کالا، خدمات و سرمایه ایرانی به بازارهای منطقه را بر حفظ ابعاد برنامه هسته ای، یا بر صدور دستاوردهای انقلاب اسلامی ترجیح خواهند داد. 

۴- تورم لجام گسیخته توام با نرخ بیکاری بسیار بالا، طبقه کارگر و عموم زحمتکشان کشور ما را بشدت زیر فشار قرار داده است. اعتراضات روزافزون مردمی – که طی سال های اخیر به اشکال گوناگون بروز کرده است – قبل از هر چیز ناشی از قلت سرمایه گذاری و محدود شدن ارتباط اقتصاد کشور با جهان خارج است. قاطبه مردم زحمتکش ایران خواهان مهار تورم و بیکاری هستند، بلکه، همچون طبقه متوسط، به این آگاهی رسیده اند که برای مهار تورم و بیکاری شرط اول این است که راهبردهای تعامل گرایانه به جای مقابله جویانه با جهان در پیش گرفته شود. 

نتایج تمام انتخابات ها در ۲۵ ساله اخیر گویای جانبداری فعال مردم از سیاست های تعاملی است. فضای مجازی، به ویژه در کلاب هاوس، نشان می دهد که چنانچه طرف امریکایی خواهان بازگشت به برجام باشد، مخالفان برجام در حکومت حتی قادر نیستند در رسانه ها علنا با احیای برجام مخالفت کنند. افکار عمومی عملا یک رکن مهم توازن قدرت است و فشار آن چنانست که جمهوری اسلامی نمی تواند واکنش جامعه و افکار عمومی را در محاسبات و تصمیم سازی های خود لحاظ نکند. وضع چنان است که چنانچه حکومت به حرف مخالفان داخلی توافق در وین ملحق شود ممکن است حتی نتواند از عهده حفظ ثبات سیاسی درونی برآید. 

به این ترتیب، 

از آنجا که باور نخبگان سیاسی کشور از تئوری های «قطع وابستگی» حمایت نمی کنند و عموما مدافع گسترش مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با غرب و امریکا هستند و آن را حتی شرط توسعه پایدار در ایران می دانند؛

از آنجا که طبقه حاکم در ایران به حد از انباشت رسیده است که دسترسی به بازارهای منطقه ای و جهانی برایش الزامی است؛ 

از آنجا که دست کم در دو دهه اخیر رفتار واشنگتن، به مراتب بیش از تهران، در فراز و نشیب روابط دو کشور نقش تعیین کننده داشته است؛

از آنجا که  مهار تورم و بیکاری عاجل ترین خواست طبقه کارگر و قاطبه زحمتکشان ایران است و افکار عمومی حامی فعال توافق در وین است و مخالفان توافق واقعا فاقد وزن اجتماعی هستند؛

تاثیر موانع تاریخی، عهدشکنی ترامپ، اختلافات ایدئولوژیک، یا کارشکنی مخالفان توافق هرگز در حدی نیست که – اگر در امریکا «اراده توافق» حاکم باشد – جمهوری اسلامی ایران از توافق در وین روی بگرداند. 

در امریکا

۱- برخی صاحب نظران بر این تصورند که امریکا همیشه خواهان احیای مناسبات با ایران و پشت سر گذاشتن گذشته های تلخ بوده، ولی ولع آمریکا ستیزی و ساختار مبتنی بر ولایت فقیه مانع احیای مناسبات ایران و امریکا شده است. آنها تصور می کنند این حکومت تا هست امریکا ستیزی هم هست. 

اما واقعیت این نیست. این حقیقت ندارد که بر کاخ سفید در طول دهه های اخیر پیوسته تمایل به تنش زدایی و عادی سازی رابطه با جمهوری اسلامی حاکم بوده است. واقعیت این است که اولا در موارد معین رویکرد آمریکا نسبت به ایران با تغییر روسای جمهور دستخوش تغییر شده است. در ثانی هرگاه در آمریکا تمایل به گشایش با ایران غالب شده محسوسا با واکنش مثبت ایران مواجه شده. واقعیت این است که برجام حاصل ایستادگی ماهرانه و سرسختانه پرزیدنت اوباما و حزب دموکرات در مقابل هجمه دست راستی ها در کنگره  و حاکمان اسرائیل و عربستان سعودی است. 

همین صاحب نظران معتقدند که، پس از پیروزی دست راستی ها در امریکا، تهران می توانست از راه تن دادن به مذاکره با ترامپ مانع خروج آمریکا از برجام شود. این تحلیل اشتباه است. زیرا ترامپ از قبل از پیروزی به متحدین اصلی خود، نتانیاهو و بن سلمان، قول داده بود که برجام را به هم بزند. آنها با اصل توافق با ایران مشکل داشتند. هدف شان تضعیف و فروپاشی اقتصاد ایران بود. تحریم ها برای پمپئو هدف بود نه وسیله. برای بایدن تحریم ها وسیله چانه زنی است. لذا توافق ممکن است.  

۲- یک سال است که مهار حکومت در آمریکا از نو در دست کسانی است که، به دلیل اهمیت بحران ها با روسیه و چین، می خواهند حضور و مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه را به شدت کاهش دهند و هم از این روی توقف برنامه هسته ای ایران از راه های غیرنظامی، کاملا در جهت حراست از منافع آمریکاست. آنها معتقدند تحریم اقتصادی به خودی خود نه تنها این برنامه را متوقف نمیکند، بلکه به ایران فرصت می دهد که زمان گریز هسته ای را بشدت کاهش دهد. آنها بر این باور بوده و هستند که هرگاه تحریم خود به هدف سیاست امریکا بدل شود، تبدیل ایران به قدرت هسته ای در خاورمیانه اجتناب ناپذیر خواهد بود. امری که اگر تحمل شود معنایش برهم خوردن تعادل نظامی منطقه، در شرایط کاهش حضور و عدم مداخله نظامی آمریکا در منطقه، است. 

هدف و اولویت استراتژیک پرزیدنت بایدن، مهار جمهوری خلق چین و جمهوری فدراتیو روسیه است. فشار حداکثری و تحریم های فلج کننده علیه ایران، برنامه هسته ای ایران و زمان گریز را طولانی تر نمی کند. این تحریم ها البته سطح تورم بیکاری بالا نگاه می دارد، اما هم پیوندی اقتصادی با چین و همکاری های نظامی با روسیه را برای ایران تسریع و گریز ناپذیر می کند. توقف برنامه هسته ای همراه با احیای مناسبات اقتصادی با ایران بهترین گزینه آمریکا برای حفظ تعادل استراتژیک در کشورها، و نیز کند کردن روند همگرایی ایران با چین و روسیه، است. 

۳- راست این است که متحدان اصلی ایالات متحده در منطقه هم از کاهش تعهدات و حضور سنگین نظامی آمریکا نگرانند و هم تغییر سیاست آمریکا در قبال جمهوری اسلامی. لابی گری بسیار فعال این متحدان در انتخابات ۲۰۱۶ موجب شد که آقای ترامپ، برخلاف عقل سلیم و منافع استراتژی امریکا، خروج از برجام را جزو مهمترین مواعید خود اعلام کند. اما اکنون در پایتخت های عربی و در اسرائیل کمتر واکنش خصمانه ای علیه مذاکرات وین و چشم انداز توافق مشهود است. در برعکس ما شاهد تبادل نظرهای مستمر و مکرر بین نمایندگان آمریکا در مذاکرات وین و دولت های ذینفع در منطقه جریان دارد. از واکنش هایی که تا اینجا شاهد آن بوده ایم می توان مطمئن بود که واکنش ریاض و تل و آویو در قبال احیای برجام کار شکنانه و تهاجمی نخواهد بود. رهبران فعلی در اسرائیل و عربستان هرگاه توافقی در وین صورت گیرد، برخلاف دور قبل، بعید است علیه آن قیام کنند. آنها از سوی واشنگتن آنها تشویق و حمایت شده اند که مناسبات مابین خود را ترمیم کنند تا بتوانند بدون آمریکا با تکیه روی امکانات و منابع خویش از خود دفاع کنند. برخلاف ۲۰۱۵ موضع اسرائیل و عربستان در قبال احیای برجام نوعی «عدم رضایت غیرفعال» است. 

به این ترتیب

از آنجا که هدف دولت فعلی آمریکا، برخلاف ترامپ، مهار ابعاد برنامه هسته ای ایران است و نه تضعیف ایران؛

از آنجا که امریکا مایل نیست تداوم تحریم ها گرایش جمهوری اسلامی به چین و روسیه را تسریع و تقویت کند؛ 

از آنجا که فشار حداکثری و تحریم ها قادر نشد ثبات سیاسی را برهم زده و چشم انداز «تغییر رژیم» را بگشاید؛

از آنجا که امریکا موفق شده است نگرانی های متحدان خود در منطقه از احیای برجام را حداقلی کند؛

می توان مطمئن بود که پرزیدنت بایدن، برخلاف سلف خود، ثمرمندی مذاکرات وین را امری ممکن و در راستای منافع ملی و اهداف عمومی سیاست خارجی آمریکا ارزیابی می کند. 

شواهد عینی

خوش بینی به مذاکرات وین تنها متکی بر تغییرات در سمت گیری ها و تناسب قوا در ایران و آمریکا نیست. شواهد عینی و اتفاقات روزمره هم پشتوانه این خوش بینی است. برخی از این اتفاقات عبارتند از:

۱- در اسرائیل در سال گذشته یک تحول مهم رخ داد. نتانیاهو کنار رفت و نفتالی بنت جانشین او شد. نتانیاهو معتقد بود ایستادگی اسرائیل در برابر کاخ سفید در موضوع ایران می تواند و باید به همراهی واشنگتن با اسرائیل منجر شود. در حالی که نفتالی بنت می گوید فشار بر کاخ سفید باید فقط تا جایی ادامه یابد که منجر به تقابل با منافع ملی امریکا و شکاف بین اسرائیل و آمریکا، آنگونه که زمان اوباما رخ داد، منجر نشود. 

۲- در جریان مذاکرات قبلی برجام روابط ایران و عربستان در مسیر وخامت بیشتر سیر می کرد. اعدام شیخ نمر و آتش زدن سفارت سعودی در تهران در همان دوره اتفاق افتاد. در دور کنونی نه تنها چنین روندی جاری نیست، بلکه حرکتی بطئی در راستای گشایش در جریان است.

۳- کنار گذاشتن ریچارد نفیو از هیات نمایندگی آمریکا یک نشانه مثبت و یک نقطه عطف است. او از طراحان و مدافعان نظام تحریم ها علیه ایران بود و مخالف «توافق زودرس» بود. 

۴- چین قبل از توافق اعلام کرده که از ایران نفت وارد می کند و اقدامات برای آزادسازی پول های بلوکه شده ایران با کره جنوبی و عراق به جریان افتاده و قسما هم حل شده است. منابع مطلع این موارد را نمونه هایی از راستی آزمائی و اعتماد سازی تلقی می کنند. اگر توافق در چشم انداز نبود این تحرکات هم رخ نمی داد. 

۵ – و از همه مهم تر، از آغاز دور تازه مذاکرات وین توسط هیات جدید تا امروز افکار عمومی با ریز بینی فوق آلعاده رفتار هیات نمایندگی ایران را زیر نظر گرفته و نبض بازار و نرخ ارز نیز، به وضوح تحت تاثیر حساسیت افکار عمومی به فرجام مذاکرات قرار دارد. وضع به گونه ای است که پیامدهای شکست مذاکرات و بازگشت هیات های نمایندگی به تهران و واشنگتن با دست های خالی واقعا غیرقابل تخمین شده است. 

جمع بندی: 

در این که مذاکرات وین به نتیجه برسد نقش واشنگتن، به مراتب بیش از تهران، تعیین کننده است. دولت بایدن منافع استراتژیک را در مهار برنامه هسته ای و بازگشت ایران به بازارهای جهانی می داند. برای آمریکا اهمیت استراتژیک دارد که پیوندهای سیاسی و اقتصادی با ایران احیا شود و روند همگرایی ایران با چین و روسیه کُند و متوقف گردد. تناسب قوا در درون جمهوری اسلامی دیگر به گونه ای نیست، که حتی حالا که مهار دولت در دست مخالفان برجام است، ستیز تمام قد با آمریکا ادامه یابد. شواهد عینی نیز همه حکم می کنند که هیات های نمایندگی تمام کشورها در آستانه نوروز ۱۴۰۱ با لبخند به پایتخت های خود باز خواهند گشت.

لندن – یکشنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۴۰۰ شمسی

پس نوشت

در فاصله تحریر مقاله فوق تا امروز، ۱۶ اسفند، یورش گسترده ارتش روسیه به اوکراین رخ داد. و سوال مهم اکنون این است که آیا وضعیت تازه در مذاکرات برجام چگونه و تا چه حد تاثیر گذار خواهد بود؟ آیا موضع گیری های جمهوری اسلامی در قبال جنگ اوکراین در سرنوشت مذاکرات تا چه حد تاثیر گذار خواهد بود؟ 

همه دیپلمات ها به اصرار می گویند آنچه در وین می گذرد ربطی به بحران در اوکراین ندارد. این موضع گیری گرچه قابل فهم اما پژواک حقیقت نیست. فرض کنیم ایران امروز تصمیم بگیرد مثل سوریه کاملا در بلوک روسیه قرار بگیرد. در این صورت آیا قابل تصور نیست که مذاکرات وین موضوعیت خود را از دست می دهد؟ آیا قابل تصور نیست که واشنگتن دیگر هیچ انگیزه ای به برداشتن تحریم ها علیه ایران نخواهد داشت؟ اگر رای ایران در مجمع عمومی به قطعنامه پیشنهادی آمریکا همان رای کره شمالی و سوریه و اریتره در حمایت از تهاجم روسیه به اوکراین بود چه اتفاق می افتاد؟ باز هم مذاکرات وین در آستانه توافق بود؟  

در شرایط تازه همچنان برای ناتو و متحدین استراتژیک آن در منطقه بسیار مهم است که برنامه هسته ای ایران مهار شود. اما بعد از یورش روسیه به اوکراین مهار گرایش به شرق در ایران برای غرب هم از اهمیت استراتژیک تازه ای برخوردار شده و هم به امری کاملا فوری و عاجل تبدیل شده است. علت اصرار غرب به سرعت بخشیدن به مذاکرات وین فقط در نگرانی از کم شدن زمان «گریز هسته ای» نیست. بازگشایی ظرفیت های تعلیق شده مبادلات اقتصادی میان ایران و غرب، در شرایط ادامه بحران در روابط روسیه و غرب، هم روند گرایش به شرق را در تهران مهار می کند، و از پیامدهای اقتصادی جنگ بر اقتصاد غرب می کاهد. امروز بهای نفت خام به ۱۳۰ دلار رسید. پس از آغاز جنگ در اروپا ظرفیت های تاثیر مثبت احیای برجام بر اقتصاد ایران، با گشایشی که در ۲۰۱۵ رخ داد قابل قیاس نیست.

هم از این روی حساسیت هر موضع گیری یا اقدام تهران در قبال آنچه در اوکراین رخ می دهد به بالاترین حد خود رسیده است. برای کشور ما اهمیتی حیاتی دارد که در این بحران درگیر نشود و، ضمن محکوم کردن تهاجم نظامی به اوکراین، بیطرفی کامل در تخاصم گسترش یابنده میان روسیه و غرب، مو به مو رعایت گردد. 

۱۶ اسفندماه ۱۴۰۰ – لندن

 

تاریخ انتشار : ۱۷ اسفند, ۱۴۰۰ ۱۱:۳۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

ادامه »
سرمقاله

روز جهانی کارگر بر همۀ کارگران، مزد‌بگیران و زحمتکشان مبارک باد!

در یک سالی که گذشت شرایط سخت زندگی کارگران و مزدبگیران ایران سخت‌تر شد. علاوه بر پیامدهای موقتی کردن هر چه بیشتر مشاغل که منجر به فقر هر چه بیشتر طبقۀ کارگر شده، بالا رفتن نرخ تورم ارزش دستمزد کارگران و قدرت خرید آنان را بسیار ناچیز کرده است. در این شرایط، امنیت شغلی و ایمنی کارگران در محل‌های کارشان نیز در معرض خطر دائمی است. بر بستر چنین شرایطی نیروهای کار در سراسر کشور مرتب دست به تظاهرات و تجمع‌های اعتراضی می‌زنند. در چنین شرایطی اتحاد و همبستگی نیروهای کار با جامعۀ مدنی و دیگر زحمتکشان و تقویت تشکل های مستقل کارگری تنها راه رهایی مزدبگیران است …

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

هفته‌ای که گذشت، دوم تا هشتم تیرماه

رهبر حکومت تاب نیاورد گاه که کارگزاران خود را نامرغوب دید. خود بر صحنه آمد و خواستار مشارکت حداکثری شد و فتوا داد که نباید با کسانی که “ذره‌ای با انقلاب و امام و نظام اسلامی زاویه دارند” همکاری کرد. به‌زبان دیگر نباید به کسانی که ممکن است نفر دوم حکومت شوند و در سر خیال همکاری با ناانقلابین دارند، رای داد. اشاره‌ای سرراست به آن تنها نامزدی که از تعامل با جهان می‌گوید.

مطالعه »
یادداشت
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
پيام ها

بدرود رفیق البرز!

رفیق البرز شخصیتی آرام، فروتن و کم‌توقع داشت. بی‌ادعایی، رفتار اعتمادآفرین و لبخند ملایم‌اش آرام‌بخش جمع رفقای‌اش بود. فقدان این انسان نازنین، این رفیق باورمند، این رفیق به‌معنای واقعی رفیق، دردناک است و خسران بزرگی است برای سازمان‌مان، سازمان البرز و ما!

مطالعه »
بیانیه ها

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

سعید جلیلی، نامزد مورد حمایت جبههٔ پایداری، با پیشینۀ وابستگی فکری و تشکیلاتی به انجمن حجتیه، از چهره‌های متحجر و تاریک‌اندیش جمهوری اسلامی‌ و نماد ایستایی در برابر مطالبات بر حق مردم برای تغییر و تحول اساسی است. او با دشمن‌تراشی کورکورانهٔ خود از عوامل مهم عدم حصول توافق بین‌المللی در راستای تأمین منافع مردم و مصالح میهن ما بود. جلیلی فردی از هستهٔ سخت قدرت و ادامه‌دهندۀ حتی افراطی‌تر دولت رئیسی است. راهبرد او در انتخابات تکیه بر تشکیلات پایداری و سوءاستفادۀ آشکار از امکانات دولتی است.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جلیلی نمایندۀ جبهۀ پایداری و هستۀ سخت قدرت است!

رأی معترضان و عدم افزایش مشروعیت!

انتخاب ایران آزادی و تجدد و دموکراسی است!

جزئیات کشته شدن راضیهٔ رحمانی دختر ۲۴ سالهٔ لر با شلیک مأمور نیروی انتظامی!

بیانیه نهضت آزادی ایران: رأی اعتراضی در گام دوم برای دکتر پزشکیان!

انتخابات مهندسی شده، راه یا بی‌راهه؟