به پیشواز سال دیگری می رویم.
باز بهار و نوروز از راه می رسد، باز دلها شادمان می شود
بگشاپنجره ر ا،بگشاپنحره هائی که رو به شکفتن ها باز می شود تا جان بیقرار ما را در بهار و نوروز سرشار از مهر و دوستی سازد،تا گلبانگ شادمانه زیستن و زیبایی بهار باشیم.
آری بگشا پنجره را، و در پای پنجره های بهاری به تماشای گلخنده های باغ بنشینیم واز روشنائی عشق چراغی را افروزیم، تا تاریکی و جدایی های ناخواسته که جان، آرزومندش نیست، با یگانگی و لبخند با سبزه و سپیده گره زنیم.
آری.
بازبهارونوروز از راه می رسد
باغ و دشت ها سبزینه زمان می شود و پرستوها ی قاصد تا کرانه ی عشق به پرواز ،بال می گشایند و چه چه زنان خبر آمدن بهار را می دهند.
آسمان چه زیبا خود را آراسته می کند و چشم ها چه زیبا خواهد شد، وعشق بهانه ای می شود برای سرودن.
باز بهار از راه میرسد و جهان جامه نو به تن می کند و از زمستان قامت را راست میکند و زمین به نفس عمیقی می نشیند.
آری نوروز و روز نو فرا می رسد و ما به پیشواز سال دیگری می رویم.
سالی که با جنگ، پیام آور نوروز آن بود و
جهان در تلاش وآرزوی رهائی ازاین جنگ خانمانسوز است.هزاران درخت زندگیشان نه به گٌل، که به گل نشسته، طبیعتی که در آن سبزی از آن میگیرند و صد ها وجود شکفته که در زیر بمباران ها،جان خودرا ازدست داده یا می دهند. جنگی که همچنان پا بر زخم قلب مردم آزاده اوکراین گذاشته است.
سبزه های هستی مان را سبز کنیم، بهار و نوروز از راه میرسد.غبار و زشتی از خود بتکانیم و به مهر انسان و انسانیت پای سفره هفت سین بنشینیم . باشد که این نورو، نوروز قلب ها باشد وبزدایت از زنگار کینه ها.
هرروزمان نورو، نو روزمان پیروز. بهاران خجسته باد