«موجم»
با هجوم”واژه ها”
به تنمای دلم از آسمان
که بباراند بر پیکر بی روحم،
تشنه ام،تا سیرابم کند با نم نم باران
تا بباراند عواطف،
در این دنیای سرد بی روح
همچون رودخانه به عریانی
همچون چشمه خلاق به زیبایی
همچون موجهای دریا با گذر از طوفانها
غرقم کند در موجهای ٱب،
تا که بشکنم ترس در راه رسیدن به زندگی
چرا که جنونم من
شدم طغیان، شدم عریان
مثل باران. مثل شعر،
اسمان تند تند بباراند بر سرم
مرا همچون موجهای آب دریا
با گذر از طوفانها
برسان به ساحل
تا ببینیم به تصویر “صلابت دریا را….»
۱۳/۰۷/۲۰۰۹