مقدمه: رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ شناخته شده با نام «جمعهٔ سیاه» که در برخی منابع از آن با عنوان «کشتار ۱۷ شهریور» نیز یاد میشود، رویدادی در جریان ناآرامیهایی بود که در نهایت به وقوع انقلاب بهمن ۱۳۵۷ ایران انجامید. در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ خورشیدی، تظاهرات مخالفین در محلات جنوبی تهران، خیابان ژاله و میدان ژاله، منجر به سرکوب خونین تظاهرکنندگان توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی ایران شد. ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اغلب به عنوان آغاز پایان کار دودمان پهلوی ایران در نظر گرفته میشود که هر گونه امید به مصالحه میان مخالفین و نمایندگان رژیم از هم گسیخته پهلوی را از میان برداشت. اگرچه مخالفان حکومت پهلوی از کشته شدن چند هزار نفر صحبت میکردند، اما بعدها مشخص شد که آمار رسمی و آنچه در اطلاعیهٔ فرمانداری نظامی تهران دربارهٔ تعداد کشتهها ذکر شده بود، یعنی حدود ۸۷ نفر، درست بودهاست. سالها بعد نیز آقای عماد الدین باقی با دسترسی به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر، در پژوهشی، تعداد کشتهشدگان ۱۷ شهریور را ۸۸ نفر عنوان کرد که ۶۴ نفر آنها در میدان ژاله کشته شده بودند.
در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ چه گذشت؟
اتفاقات مربوط به این روز ریشه در وقایعی دارد که چند روز پیشتر به وقوع پیوست. در تاریخ ۱۳ شهریور همان سال، پس از اقامه نماز عید فطر، راهپیمایی مردم علیه حکومت از قیطریه آغاز شد و در ساعت شش و سی دقیقه در میدان آزادی به پایان رسید. گزارشاتی که در اسناد ساواک موجود است، تعداد شرکت کنندگان را تا شصت هزارنفر نیز اعلام کرده است. در روز بعد روزنامه اطلاعات نیز تعداد شرکتکنندگان را در سراسر کشور بالغ بر سه میلیون نفر اعلام کرد. همین راهپیمایی باعث شد تا دولت شریف امامی در روز ۱۵ شهریور طی یک بیانیه تشکیل هرگونه تجمع را در کشور ممنوع اعلام کند.
مردم قرار بود در روز ۱۶ شهریور راهپیمایی گستردهای به سمت میدان آزادی انجام دهند. نخستین ساعات روز ۱۶ شهریور نیروهای نظامی و ساواک در نقاط حساس شهر مستقر شدند. با وجود نیروهای نظامی و امنیتی اغلب مغازهها تعطیل شدند. آمار نشان میدهد که جمعیت حضور یافته در راهپیمایی بیش از نیم میلیون نفر بودند که تا آن موقع بزرگترین گردهمایی بود که علیه حکومت پهلوی برگزار میشد. در همین راهپیمایی مردم برای اولین بار خواستار تشکیل حکومتی جمهوری بودند و شعارهای تندی علیه حکومت وقت سر میدادند.
محمدرضا شاه با دیدن این اوضاع ترسید که کنترل امور و اوضاع جامعه از دستش خارج شود و چاره را در اعلام حکومت نظامی دید. در همان شامگاه ۱۶ شهریور، دولت وقت را مجبور کرد تا در تهران و ۱۱ شهر دیگر حکومت نظامی اعلام کند. فرماندهی نیروهای نظامی را نیز در تهران به غلامعلی اویسی واگذار کرد.
این خبر ساعت ۶ صبح روز جمعه ۱۷ شهریور در رادیو توسط غلامعلی اویسی اعلام شد و از همان موقع حکومت نظامی اجرا شد. مردم ساعت ۷:۳۰ صبح در اطراف میدان ژاله جمع شدند. اجتماعاتی شکل گرفت که عملا با قوانین حکومت نظامی در تضاد بود. یک طرف میدان مردم ایستاده و شعار میدادند و طرف دیگر نیروهای نظامی با تجهیزات کامل مستقر شده بودند. آن طرف میدان، بیشتر به میدان جنگ شبیه بود. نیروهایی که با تجهیزات کامل در برابر مردمی که با حضورشان, به مقابله با حکومت نظامی بر خاسته بودند. هر چند وقت یکبار از بین نظامیان فردی با بلندگو هشدار حکومت نظامی را اعلام میکرد: «از اجتماعات خودداری کنید. حکومت نظامی داره اجرا میشه. سریع متفرق بشید.» مردم همچنان به راهپیمایی و دادن شعار ادامه میدادند.
دیری نپایید که مردم به محاصره نظامیان درآمدند. دیگر راهی برای گریز نبود. مردم مشغول راهپیمایی بودند که ناگهان صدای گلوله جایگزین بر فریاد مردم شد. مردم از زمین مورد هدف تیر تانکها و اسلحههای سربازان بودند و از آسمان مورد اصابت بالگردها. طی چند دقیقه میدان و خیابان ژاله خود را غرق در خون میدید. دیوارهایی که با شعار سیاه شده بودند، اکنون رد خون را نیز بر خود احساس میکردند. یک روزنامه اروپایی در این رابطه نوشت: «این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند.» یک خبرنگار اروپایی آن اتفاقات را اینگونه توصیف میکند: «این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح ارتشی, به مخالفینی که بیحرکت در خیابان ها ایستاده بودند شلیک میکردند.»
نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید و سرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد. مردم بیاعتنا به حکومت نظامی به خیابانها ریختند و با مأمورین فرمانداری نظامی درگیر شدند. به هر چه از مظاهر دولتی میرسیدند حمله میکردند. طبق گزارش ساواک، تظاهرات از میدان ژاله به خیابانهای دیگری از قسمت شرق تهران کشیده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خیابانهای مولوی، میدان خراسان، میدان شوش و میدان راهآهن سرایت کرد و در مدت کوتاهی خیابانهای فردوسی، منوچهری، خیابان سعدی شمالی، خیابان نظامآباد، خیابان فرحآباد، منطقه نارمک، میدان سپه، خیابان لالهزار، به صحنه درگیری تبدیل شد. تظاهرات و درگیری تا پاسی از شب ادامه داشت.
روزنامهها در فردای آن روز بدون پرداختن به چگونگی درگیری اعلام کردند: «۱۰۰ آتشسوزی در تهران روی داد، شعب چند بانک، یک فروشگاه بزرگ، یک فروشگاه شهر و روستا در آتش سوخت.« فرماندار نظامی در اطلاعیه شماره ۴خود ضمن متهم کردن مردم به اینکه «با پول و نقشه خارجی» اقدام به تظاهرات کردهاند، اعلام نمود «در واقعه ۱۷ شهریور ۵۸ نفر کشته و۲۰۵ نفر مجروح شدهاند.»
فرمانداری نظامی تهران آمار تلفات آن روز را ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح اعلام کرد. مخالفان حکومت نیز، اظهار کردند که در این روز بیش از ۴۰۰۰ نفر کشته شدهاند. تمام این اتفاقات در زمانی رخ داد که دولت جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» بر سر کار بود. در این راستا نیز اقداماتی انجام داد که عبارتند از:
تمام این اتفاقات در زمانی رخ داد که دولت جعفر شریف امامی با شعار «دولت آشتی ملی» بر سر کار بود. در این راستا نیز اقداماتی انجام داد که عبارتند از:
• تعطیلی قمارخانهها و اماکن فساد
• افزایش حقوق کارمندان
• منسوخ کردن تقویم شاهنشاهی
• برکناری مقامهای سیاسی منسوب به بهائیت
• آزادی زندانیان
• اعلام برگزاری انتخابات آزاد
• تشکیل فضای باز سیاسی و آزادی بیان
باید تاکید کرد که خشونت افسار گسیخته دولتی در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷، در جمهوری اسلامی، بار ها تکرار شد و منجر به حتی قتل عام وسیعی از مردمی گردید که در برابر ناملایمات، ظلم و تعدی و فشار های سنگین کمرشکن اقتصادی دست به اعتراض زده اند. مردمی که با رویا های خود در انقلابی بزرگ شرکت کردند، در همان کوران درگیری های منطقه ژاله تهران در روز ۱۷ شهریور، هرگز فکر نمی کردند که چنین کشت و کشتاری بار دیگر در کشور ما در برابر چشمان آیندگان اتفاق خواهد افتاد.اما، همان مردم انقلاب کرده و همان جان های عزیزی که با عشق و علاقه به استقبال گلوله ها رفتند، زخمی ها را بر دوش کشیدند، در صف اهدای خون تا ساعت ها در مقابل بیمارستان ها صبورانه در انتظار ایستادند، زمانی از آن روزگارشان نگذشته بود که خود در مقابل سرکوب نیروهای امنیتی حکومت نوپای جمهوری اسلامی،غرقه به خون ماندند. حتی به مراتب، خشن تر و با سبعیتی کم نظیر مواجه شدند.حتی کسی را یارای حمایت و نجات زخمی ها در مقابل خشونت عریان آنها نماند. مردمی که زیر چرخ ماشین سرکوب دولتی در کف خیابان ها کشته و یا ناقص شدند و یا در بیمارستان ها به دلیل عدم رسیدگی و درمان جان باختند. و یا در زندان های حکومت اسلامی، مثله شدند. خشونتی که علاوه در تهران، بلکه در بیش از صد شهر دیگر کشور ما، جان و جسم هزاران شهروند ایرانی را مورد هدف قرار داده بود. هنوز بر سر آمار کشته شدگان اعتراض مردم دی ماه سال ۱۳۹۶ و آبان ماه ۱۳۹۸حرف و حدیث های زیادی مانده است. مسببین این جنایت ها هرگز معرفی نشدند و حتی اجساد کشته شدگان تا به امروز نامعلوم مانده است. خشونتی که به مراتب خشن تر و با وحشی گری بیشتر از آن چه که در ۱۷ شهریور اتفاق افتاد، ادامه پیدا کرد و همچنان، هرازگاهی این جا و آنجا سر باز میزند و جان فرزندان کشور را می گیرد.ارثیه ای که از آن رژیم، به جمهوری اسلامی رسید و دستگاه خشونت جمهوری اسلامی، با حدت و شدت بیشتری در صد ها شهر کشور جاری نموده و فرزندان کشور را به خاک و خون کشیده اند.
۱۷ شهریور ماه ۱۴۰۱- ۸ سپتامبر ۲۰۲۱
منابع:
۱- ویکیپدیا
۲- سایت دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تهران:
“https://satim.tums.ac.ir/news/view/514 “
۳- خبرگزاری مهر