در هنگام جنگ اول خلیج فارس، یکی از فاکتورهائی کە صدام حسین در جلوگیری از حملە آمریکا بە عراق بدان دلبستە بود و دربارەاش حساب ویژە باز کردەبود، قدرت بازدارندگی روسیە، بعنوان رقیب جدی آمریکا در سطح جهانی بود. او گمان می کرد کە روسیە بنوعی در مقابل آن خواهد ایستاد. تصوری کە بە واقعیت نپیوست و رژیم بعث طی یک پروسە قابل پیش بینی از قدرت ساقط شد، و حتی رهبران آن هم یکی یکی بە کام مرگ فرو رفتند.
اما این تجربە در دوران جنگ داخلی سوریە تکرار نشد. این بار روسیە (البتە با شرایط متفاوت تری از دهە نود کە دهە فروپاشی شوروی بود)، بە عامل مهمی در جنگ سوریە تبدیل شدە است. کار تا جائی پیش رفتە است کە حتی این کشور اولتیماتومهای ایالات متحدە را هم جدی نمی گیرد، و کماکان مصر است در بمباران حلب، پایتخت اقتصادی سوریە.
شاید در تاریخ رقابت میان روسیە و آمریکا هیچ گاە ما شاهد چنین تجربەای نبودەایم کە در آن دو رقیب جدی، در یک کشور، برای هم مناطق پرواز قائل شوند و در حالیکە هواپیماهایشان بە بمباران مشغولند، بشیوە مگسان بهم نزدیک شوند!
و این چیست کە این قدرت را بویژە بە روسیە می دهد؟ بی گمان همانا، وجود سلاحهای اتمی، اقتصاد بهتر از دوران دهە نود، نیروی نظامی بمراتب پیشرفتەتر از زمان بعد از فروپاشی شوروی و نیز امکان مانور دیپلماسی در سطح بالا با ایالات متحدە.
جنگ در حلب شدت گرفتە است. ایالات متحدە، بە حلب بعنوان پایتخت شمالی در مقابل پایتخت جنوبی یعنی دمشق در روندهای سیاسی احتمالی آیندە در سوریە احتیاج دارد. اما چنین بە نظر می رسد کە روسیە نیز اصرار دارد کە این امتیاز را از دست رقیب بگیرد. روسیە حالت تهاجمی تری بخود گرفتە است. روسیە نمی خواهد منطق دو پایتخت را بپذیرد!
بشار اسد، نسبت بە صدام خوش شانس تر بود! کشورش اگرچە بە جولانگاە نیروهای اسلامی تندرو و تروریست تبدیل شدە است، اما بر خلاف عراق، هنوز قدرت در دمشق، یک قدرت سکولار دیکتاتوری ست.