سید صادق حقیقت در مطلبی در روزنامە شرق تحت عنوان ‘اصلاح طلبی و سکولاریسم’، بە مفهوم مورد نظر اصلاح طلبان (یا لااقل بخشی از آنان) از مفهوم سکولاریسم پرداختە و آنان را بە این متهم می کند کە این دستە اساسا در پی بیرون انداختن عنصر دین از بطن سیاست هستند. او اصلاح طلبان را متهم می کند کە با زندە کردن و تاکید بر عرفی گرائی (کە در آن تنها مسئلە جدائی دولت و کلیسا مطرح نیست، بلکە جدائی دین و سیاست هم مطرح است)، و تاکید بر قسمت دوم تعریف از جانب آنان، اصلاح طلبان نە تنها بە تضعیف بیشتر جایگاە خود در جامعە کمک می کنند بلکە حتی با مفهوم هابرماسی این مقولە (فیلسوف چپ آلمانی) کە از دورە پست سکولاریسم و حضور دین در جامعە سخن می گوید نیز فاصلە می گیرند.
اما آقای حقیقت یک موضوع را بەعمد فراموش می کند. در مفهوم هابرماسی، یک جامعە سکولاریستی تصویر می شود با حضور دین بعنوان یک شکل موجود گفتمان و یا در قالب احزاب سیاسی، و نە یک جامعە دینی کە در آن دین خاصی و یا حتی مذهب خاصی از یک دین سلطە کامل دارد. این استاد دانشگاە فراموش می کند کە در سکولاریسم، نە متون مقدس و غیر قابل دستکاری دینی، بلکە بنابر یک سنت کانتی، عقل بشری منشا تدوین قوانین فرض می شود. در این مفهوم، عناصر دینی هم وارد روند دیالوگ و نقد می شوند و نقدکنندگان عملا در جامعە، هم حضور فیزیکی دارند و هم از امکانات وسیع و قانونی نقد.
هابرماس حضور دین را در جامعە پست سکولاریستی تصویر می کند، چە در هیئت از جملە گفتمان اخلاقی دین و یا حضور احزاب سیاسی دینی کە می توانند در فضای دمکراتیک شکل بگیرند، اما در چنین فضائی، این گفتمان دینی یا احزاب دینی، پذیرندە فضای سکولاریستی هستند و بە یک معنا خود را مالک مطلق حقیقت نمی پندارند، بنابراین آمادگی پذیرش چرخە قدرت و دیالوگ در یک فضای برابر را دارند. حتی چنین مذاهبی با قبول کردن پارادایمهای مدرن و پست مدرن از خوانش متون خود بشیوە سنتی بشدت دور افتادەاند.
بنابراین بحث اساسا بر سر حذف دین نیست آنقدر کە بحث بر سر چگونگی حضور آن در صحنە سیاسی جامعە است. آنچە ایران از آن می نالد حضور خوانشی از مذهبی ویژە است کە خود را حقیقت مطلق می پندارد و اجازە حضور یکسان دیگر گفتمان ها را برنمی تابد. خوب است آقای حقیقت قلب حقیقت نکند و از این قسمت هم بگوید. او نباید فراموش کند کە دفاع از حضور دین، بمنزلە اختصاص جایگاە مطلق بدان نیست. دین باید بپذیرد کە یکی از گفتمانهای موجود است و موجودیت خود را بر اساس آخرین پارادایمها بازسازی کند.