متاسفانە در ایران کنونی، در اثر سیاستهای مخرب حاکمیت و اتمسفر فرهنگ سیاسی خاص کە بر کشور حاکم است، بسیاری از عرصەهای مختلف حیات اجتماعی و هویتی بشدت آسیب دیدە است و کشور با بحرانهای معتنابهی روبروست.
یکی از این عرصەها، عرصە هویت در سمبلی بە اسم پرچم است.
پرچم کە سمبل ملی و هویت یک کشور و یک ملت است، آنگاە کە روند داد و ستد، تعاملات و رقابت ها در عرصە جهانی میان کشورها مطرح می شود، نمایندگان دولت ها و ارگانهای مختلف مدنی، اقتصادی، فرهنگی و غیرە با قرارگرفتن در کنار آن، روبروی هم می نشینند تا امور را بر اساس منافع خود و دیگری بە جلو ببرند.
جام جهانی فوتبال در روسیە، و حضور پرچم ایران کە توسط ایرانیان حمل می شود بهانەای است تا بار دیگر بە امر پرچم در ایران و هویت یابی ایرانیان با آن بپردازیم.
در هنگام برگزاری مسابقە فوتبال میان تیلم ملی ایران و مراکش، دیدە می شد کە در میان ایرانیانی کە در خارج کشور بە تماشای آن رفتە بودند، لااقل سە نوع مدل از پرچم ایران مشاهدە می شد، یکی با نشان شیر و خورشید، دیگری با آرم مخصوص بە جمهوری اسلامی و سومی بدون هیچ کدام از اینها و تنها با سە رنگ مشهور خود.
در کشوری کە بر روی پرچمش تفاهمی وجود ندارد و از حاکمیت گرفتە تا مردمانش هر کدام تصوری از آن دارند، بخوبی می توان بحران هویت را دید. یکی ایران را با هویت اسلامی می بیند، دیگری با هویت پادشاهی و سومی بدون اینها. و البتە شاید سومی، بهترین قرائت از هویت باشد، زیرا کە حامل ایدەئولوژی خاصی نیست و تنها بە سمبل رنگها وابستە است، قرائتی کە سمبل پرچم را وابستە بە هیچ گرایش خاصی نمی کند.
اما این هنوز پایان داستان نیست. در ایران اتنیک های متفاوت زندگی می کنند و گرایشی در آنان وجود دارد کە می گوید پرچم ایران، پرچم آنان نیست زیرا کە آنان هیچ نقشی در تدوین آن نداشتەاند. و بە این ترتیب بر این بحران هویتی، عنصری دیگر افزودە می شود.
بحران در سمبل ها نشان از بحران در اعماق دارد.