ایلنا، بە تاریخ سە دی ماە ١۴٠٠، مصاحبەای با “افشین حبیبزاده” فعال سیاسی در خصوص جامعە مدنی انجام دادە کە در نوع خود جالب توجە است. این فعال سیاسی، در مصاحبە خود خطوطی از تحول مدنی در کشور را ترسیم می کند.
در اینجا با توجە بە اهمیت سخنان حبیب زادە، بخش مهمی از گفتەهای او، کە البتە کمی طولانی هم هست را منعکس می کنم. حبیب زادە می گوید: “طبقه متوسط جدیدی که محصول دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی بود؛ طبقهای که مطالبات خاصی داشتند؛ آرمانهایی مانند توسعه سیاسی، جامعه مدنی، دموکراسی، حقوق بشر، صلح، مشارکت و… شکل گرفته بود… این طبقه تاثیر قابل توجهی در پیروزی دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶، داشتند. در این شرایط، آقای خاتمی و همراهان ایشان که خود را برخاسته از این طبقه میدانستند، با شعارهای مشابهی که بسیار نزدیک بود با خصلتهایی که ذکر کردم وارد عرصه انتخابات و پیروز شدند و بدیهی بود که باید این موارد را پیگیری میکردند و توسعه جامعه مدنی در دستور کار دولت اصلاحات قرار گرفت. در این دوره افزایش تعداد احزاب، تشکیل شوراها، تشکیل نهادهای غیردولتی، توسعه مطبوعات و ایجاد فضای فعالیت بیشتر برای آن و نقد قدرت و مواردی از این دست را شاهد هستیم… در طول ۸ سال دولت آقای خاتمی گسترش یافت. در دوره بعد که در واقع دوران آقای احمدینژاد است، اساسا توجه به جامعه مدنی به شیوهای که در دوران قبل وجود داشت، کنار گذاشته میشود و نگاه دیگری نسبت به جامعه مدنی حاکم میشود… در یک مقایسه آماری که موجود است، در سال ۲۰۰۵ شاهد فعالیت حدود ۴ هزار سازمان غیردولتی در رشتههای مختلف و با کیفیتهای متفاوت بودیم اما در سال ۲۰۱۳ فقط شاهد فعالیت ۵۵۰ سازمان غیردولتی و نهادهایی از این دست هستیم. در دوره آقای روحانی هم ایشان مانند دوره اصلاحات تمایل زیادی به توسعه جامعه مدنی نشان دادند و بارها اعلام کردند که آمادگی حمایت از تشکلهای غیر دولتی را دارند، در این خصوص قدمهایی را هم برداشتند و در واقع به نوعی شاهد احیای تشکلهای به محاق رفته بودیم و نهادهای غیردولتی جان تازهای میگیرند و فعالیت خودشان را از سر میگیرند البته شاید نه به میزانی که در دوره اصلاحات شاهد آنها بودیم.”
و در خصوص دولت ابراهیم رئیسی ادامە می دهد کە: “در خصوص چشمانداز جامعه مدنی در این دوره باید گفت که باید منتظر بمانیم تا ببینیم دولت آقای رئیسی چه موضعی را نسبت به نهادهای جامعه مدنی اتخاذ خواهند کرد… باتوجه به این که چندماهی بیشتر از این دولت نگذشته است نمیتوانیم سخن زیادی در این خصوص بگوییم.”
حبیب زادە در واقع با جریان حاکم بر دولت سیزدهم برخورد ماهوی و تاریخی نمی کند، و قبل از هرگونە اظهار نظری منتظر حوادث آیندە و نوع برخورد دولت رئیسی بە نهادهای مدنی می ماند!
اما باید گفت کە بنابر هویت جریانی کە دولت سیزدهم از آن ریشە می گیرد، از هم اکنون معلوم است کە چە برخوردی با نهادهای مدنی در کشور خواهد داشت. قرابت ماهوی این دولت با دولت احمدی نژاد کە آن را در نگاە صرف امنیتی بە کشور، تشدید موقعیت نهادهای نظامی ـ امنیتی و غرب ستیزی بیشتر باز می یابد، بی گمان بە معنای تضعیف بیشتر نهادهای مدنی خواهد بود. واقعیت این است کە این جریان با جلوگیری از عادی شدن روابط با غرب و تشدید بحرانهای اقتصادی در پی تضیعف بی سابقە طبقە متوسط در کشور است تا یک بار برای همیشە خود را از بنیان طبقاتی جریانی کە گرایش بە مدرن کردن جامعە ایران دارد، خلاص کند.
علاوە بر این چهار ماە از عمر این دولت می گذرد و تاکنون هیچ عمل، گفتە و حرکت خاصی در مورد تقویت جامعە مدنی مشاهدە نشدەاست. دولت سیزدهم کە خود مصداق بارز تضعیف اصلاح طلبان و میانەروها در جمهوری اسلامیست، نمی تواند بە عاملی برای احیای جامعە مدنی تبدیل شود. این نقض غرض است.