چترها را باید بست،
زیر باران باید رفت
تا بشوید آن وهم و خیال
زیر باران، باید خود را شست
زیر باران باید در فراز عشق نشست
زندگی در خیس شدن است
زندگی رود روانیست که جاریست بر ما
ریشهاش در باران است.
…
آب را از چشمه باید نوشید
اما دریا را باید دید
گرچه کوه، مأوای خوبیست برای تکیه زدن
باید پای رفتن داشت
باید راه را شناخت
…
ماندن در خاطرهها، رهگشا نمیباشد
زیر یک چتر نگاه ماندن، ره به جایی نخواهیم برد
باید چترها را بست
زیر باران باید رفت
تا خیس خورد، هم چون زمین
زان پس شکوفا شود، هم چو گلی در فصل بهار
…
باید آموخت از تاریخ و زمان
ما به تنهایی ره به جایی نخواهیم برد
زندگی را باید شناخت
پیروزی ما در شناخت ماست.