سه دوره متمایز
فاصله میان اغاز جنبش فدایی تا پیروزی انقلاب بهمن درست ۸ سال و ۳ روز است. در این دوران ۸ ساله حیات فدائیان را می توان به سه دوره متمایز تقسیم کرد.
در ۴ ساله اول حیات چریک های فدایی خلق ایران، یعنی از ۱۹ بهمن ۱۳۴۹ تا اسفند سال ۵۳، علیرغم ضربات سنگین و از دست دادن بسیاری از موثرترین نیروهای خود، سازمان در مجموع به لحاظ جذب نیرو و بازسازی و گسترش پایه اجتماعی، سیری فرازمند داشت. ضربات سنگین حکومت هرگز قادر نشد از روند تبدیل یک گروه کوچک چریکی به یک نیروی اجتماعی جلوگیری کند. در این دوره فدائیان خلق به یک سازمان سیاسی نیرومند و دارای حمایت اجتماعی جدی فراروئیدند.
در دوره دوم، یعنی از ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ تا ۸ تیر ۱۳۵۵، در یک دوره ۴۴۴ روزه، علیرغم تمام مقاومت های حماسی، و علیرغم هوشمندی و طردستی تحسین انگیز فدائیان، سازمان ما قوی ترین کادرهای میدانی و نظری خود را از دست داد. ضربات حکومت بر جنبش فدایی، آن سیر فرازمند را متوقف و تا حد قابل ملاحظه ای جبران ناپذیر کرد. ۸ تیر نقطه پایان دوره دوم، و در عین حال یک نقطه آغاز دوره سوم، در تاریخ فدائیان خلق ایران است.
در دوره سوم، یعنی از هشتم تیرماه ۱۳۵۵ تا آستانه انقلاب ۵۷، مبارزه فدائیان عمدتا برای بقا و احیا است. هدف و سمت اصلی جان به در بردگان از ضربات ۵۴ و ۵۵، برخلاف دوره های گذشته، بازسازی تیم های عملیاتی و وارد آوردن ضربات متقابل نیست. هدف اصلی در این دوره حفظ ارتباطات، بازسازی تشکیلات و جذب کسانی است که بتوانند فعالیت سیاسی و موضع گیری های سیاسی و نظری سازمان را مدیریت کنند.
«در وادی انقلاب»
برای شناخت روندهای منتهی به انقلاب بهمن و سرنوشت آن شناخت روندهای مطالعه و شناخت روندهای طی شده در سازمان چریک های فدائی خلق ایران در دوره های سه گانه فوق الزامی است. اما حقیقت این است که تاریخ نگاری در این عرصه هنوز در آغاز راه است و تاریخ نگاران و پژوهشگران تاکنون کمتر روندهای طی شده در این دوره ها را زیر ذره بین قرار داده اند.
به علاوه حجم و دامنه مطالعات انجام شده روی هر یک از این سه دوره یکسان نیست. نظر به کمبود منابع مکتوب و تعداد معدود فدائیان جان به در برده از کشتارهای دوره دوم، کمترین پژوهش ها حول دوره سوم انجام شده است.
با این همه اکنون پرتو افکندن بر آنچه که از ۸ تیر تا انقلاب بهمن بر فدائیان گذشته است به مراتب میسرتر از سال های گذشته است. مجموعه گردآوری شده توسط انوش صالحی، که در ۵۸۴ صفحه، با عنوان «در وادی انقلاب»، توسط نشر نگاه در ایران در اواخر سال ۱۴۰۰ انتشار یافته در بر گیرنده اکثریت قریب به اتفاق تمام اسناد مکتوبی است که از سوی سازمان بعد از هشتم تیرماه ۵۵ منتشر شده است. انوش صالحی در توضیح این که چرا اسناد را تا اسفند ۵۷، و نه تا ۲۲ بهمن، در کتاب گنجانده در پیشگفتار به مقطع انتشار نشریه کار اشاره می کند. چون که از آن به بعد مواضع رسمی فدائیان خلق همه در نشریه کار بازتاب داده شده[۱].
دو تصویر متمایز دیگر
تقریبا همزمان با انتشار «در وادی انقلاب» بهمن تقی زاده، عضو گروه منشعب از چریک های فدایی که به حزب توده ایران پیوستند، نیز مجموعه ای را با عنوان «نگاهی از درون به سازمان چریک های فدایی خلق» انتشار یافت. در این مجموعه نیز، گرچه راوی و حاوی طیف وسیعی از مسایل نظری و سیاسی و تشکیلاتی است، اما شاکله اصلی کتاب مربوط به دوره از ۸ تیر تا بهمن ۵۷ است. کتاب حاوی نوعی روحیه معترض به دیده نشدن، یا در سایه قرار گرفتن، نقش گروه منشعب در صحنه سیاسی کشور در فاصله تیر ۵۵ تا بهمن ۵۷ است. کتاب تائیدی است بر این واقعیت که برخلاف انتظار آنان این کادرهای غیر منشعب و وفادار به سازمان چریک های فدایی خلق بودند که پایگاه اجتماعی کسب کردند و از نو به نیرویی بسیج گر و تاثیر گذار در جامعه فرا روئیدند.
حدود ۱۵ سال قبل تر، یکی از محققان وابسته به وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، به نام محمود نادری، نیز در کتابی با عنوان «چریک های فدایی خلق، از نخستین کنش ها تا بهمن ۵۷، به حجم نزدیک به ۸۰۰ صفحه انتشار داد که ۱۲۰ آخر آن شرح درگیری های میان فدائیان و ساواک و شهربانی است. خط راهنمای روحیه ای که جملات و صفحات و فصل های کتاب را سمت داده روحیه ایست، که به تصریح یا به تلویح می کوشد به خواننده القا کند که چریک های فدایی خلق بسیار ناتوان و بسیار نابلد بودند و خیلی راحت، بدون هیچ درخششی، به دست پلیس سیاسی تحت پیگرد و نفود و قلع و قمع قرار گرفتند، بی آن که در روند سیاسی در کشور، به ویژه انقلاب ۵۷، کوچکترین نقش یا تاثیری بر جای گذارند.
کتاب «در وادی انقلاب» با انتشار مجموعه اسناد سیاسی رسمی و نشر یافته سازمان، تصویر دیگری کارنامه سیاسی فدائیان در دوره سوم به دست می دهد. اسناد کارنامه سیاسی فدائیان به روشنی نشان می دهد که در یکساله منتهی به انقلاب حضور و تاثیر فدائیان خلق از نو سیری فرازمند یافته و سطح درخشش، تاثیرگذاری و قدرت جذب آن، به ویژه در ماه های آخر منتهی به انقلاب، با هیچ یک از سازمان ها و احزاب عملا موجود در ایران، از جمله سازمان مجاهدین، حزب توده ایران، سازمان پیکار و دیگر گروه های چپ و غیره، قابل قیاس نیست. انوش صالحی، خود نیز توضیحات ۷۲ صفحه ای خود، با اشاره به خیزش شورانگیز حمایت از چریک های فدایی طی چند ماهه آخر منتهی به انقلاب، به یاد ما می آورد که هرگاه بیش از ۷ سال مبارزه مخفی و بلندای نام و آوازه چریک فدایی نبود، سیاست ورزی های فدائیان در ماه های منتهی به انقلاب هرگز قادر به تولید آن قدرت جذب شورانگیز به سوی فدائیان خلق و تکانه ها و تاثیر گذاری های کارساز در روند انقلاب نبود.[۲]
سیری فرازمند و اعتماد ساز
مطالعه دقیق اسناد سازمان از ۸ تیر ۵۵ تا ۲۲ بهمن ۴۷ به روشنی سیر احیای روحی، فکری، سیاسی و سازمانی فدائیان خلق را در ذهن خواننده به تصویر می کشد. این سیر تحولی تدریجی هم در اسناد موضع گیری های سیاسی روزمره کاملا مشهود است و هم در جزواتی که در زمینه مسایل نظری در آن دوره تدوین شده اند. اسناد نشان می دهند که از تیر ۵۵ تا مهر ۵۶ فعالیت سازمان واقعا محدود است. در طول بیش از یک سال سازمان تنها ۴ موضع گیری داشته است که تازه تغییر نگاه سیاسی، فکری یا تصمیم راهبردی در هیچ یک از آن ها مشهود نیست.
اما هم در بیانیه در حمایت از خیزش و مقاومت مردم خارج از محدوده شهری و هم در بیانیه به مناسبت روز دانشجو، ۱۶ آذر ۵۶، احیای هسته رهبری کننده، احیای اعتماد به نفس و قبول مسئولیت سیاسی، در لابلای متون کاملا مشهود است. در بیانیه به مناسبت ۱۶ آذر رهبری سازمان تصمیم می گیرد، ضمن نقد برخی اندیشه های تندروانه، از جمله رد «فراهم بودن شرایط عینی انقلاب» به نیروهای سازمان اعلام کند که زین پس نظریات رفیق جزنی مبنا و راهنمای عمل سازمان خواهد بود.
جزنی و ظریفی در دادگاه نظامی سال ۴۷ علت اصلی گرایش مبارزان به قهر را تشدید استبداد و نقض حقوق مندرج در قانون اساسی اعلام کردند. آنها تاکید داشتند که هرگاه رژیم شاه دست از سرکوب بردارد مبارزه مسلحانه موضوعیت و ضرورت خودرا از دست خواهد داد. اما پذیرش رسمی نظریات بیژن در سازمان در آذر ۵۶ درست همزمان است با آغاز اوج گیری مبارزان مردمی و گشایش فضای سیاسی کشور و فلج شدن دستگاه سرکوب حکومت. با هرگام پیشرفت جنبش مردمی، و با هر گام عقب نشینی حکومت، تاکتیک ها و اشکال فعالیت و حضور سازمان چریک های فدائی خلق نیز گام به گام از وزن و جایگاه فعالیت مسلحانه (نظامی) در پراتیک روزمره سازمان کاسته شده و بر سهم فعالیت سیاسی و روشنگرانه آن افزوده شده است.
اسناد گرد آمده در «در وادی انقلاب» در عین حال آئینه شفافی است که در آن سیر تظور نظری سازمان چریک های فدایی خلق ایران را نیز می توان رهگیری کرد. خطوط فکری راهنمای عمل سازمان در اوایل دوره سوم را می توان در جزوات «جبهه واحد ضد دیکتاتوری و دار و دسته حزب توده»، «جنبش خلق و اپورتونیست های ما» رد گیری کرد.
وظایف سوسیالیست یا وظایف دموکراتیک
در مرداد ۱۳۵۷جزوه «وظایف اساسی مارکسیست-لنینست ها» انتشار یافت. این جزوه شعار «پیش به سوی پیوند سیاسی و تشکیلاتی با طبقه کارگر»، را به مثابه اصلی ترین وظیفه سوسیالیستی مطرح و رفتن به میان طبقه کارگر را به مثبه وظیفه عمده تعیین می کند. جزوه تصریح می کند پیگیری وظایف سوسیالیستی نباید به رها کردن وظایف دموکراتیک و عدم شرکت ما در مبارزات مردمی و ضدامپریالیستی منجر شود. جزوه با این جمله پایان می گیرد: «تنها با صراحت انقلابی و تکیه محکم بر ارتش انقلابی همیشه سازش ناپذیر است که خلق می تواند سطح خشونت و قهر انقلابی خود را ارتقاء دهد و با نوسانات نیروهای متزلزل و اپورتونیسم مقابله نماید.
اما از آبان ۵۷، با انتشار اعلامیه ای که به «قیام را باور کنیم» مشهور شد، چرخش چشمگیر در تحلیل و سیاست سازمان شکل گرفت. سازمان از آن پس مکرر تاکید می کند که مرکز ثقل مبارزه به خیابان منتقل شده و شرکت در قیام وظیفه عمده است. این رویکرد در جزوه «بازهم در باره وظایف اساسی» تشریح شده و از نیروهایی که هنوز فکر می کنند رفتن فدائیان به کارخانه ها برای انجام «وظایف سوسیالیستی» وظیفه عمده است انتقاد شده است.
اوج رادیکالیسم، اوج خودباوری
با این همه یک رادیکالیسم انقلابی پر رنگ در تمامی اسناد پرشماری که در ۴ ماهه قبل از انقلاب توسط سازمان نشر یافته موج میزند. سازمان در تمام این ایام از ضرورت جنگ مسلحانه توده ای برای در هم شکستن رژیم صحبت می کند. سازمان مخالف سرسخت هر نوع سازش با رژیم شاه، مخالف بورژوازی لیبرال و مدافع درهم شکستن ماشین نظامی حکومت است. به اوج رسانی سطح قهر و سرنگونی تمامیت و کلیت رژیم شاه بر پیشانی تمام فعالیت های سازمان حک است. جالب توجه است که این رادیکالیسم انقلابی در آن ایام در اعماق وجدان سیاسی جامعه ایرانی کشور موج می زند و هم از این روست که سیاست ها و ابتکارهای رادیکال سازمان، طی مدتی بسیار کوتاه شمار نیروهای فعال سازمان چریک های فدائی خلق را از یک گروه معدود ۳۵ نفره، به یک سازمان گسترده سراسری با صدها هزار حامی فعال فرا رویانید.
مروری بر اسناد کنشگری چریک های فدایی خلق از ۸ تیر ۵۵ تا اسفند ۵۷ به روشنی نشان می دهد که واقعا چریک ها بر خاکستر بنای بلندی که در اسفند ۵۳ سر به آسمان می خراشید، از جا برخاستند و سر کشیدند. این تولد دوباره در فاصله ۴ سال، خودباوری و اعتماد به نفسی تکرار ناپذیر و بی بدیل را در وجود هزاران فعال فدایی در سراسر کشور جایگیر کرد. قاطعیت، صلابت، خودباروی و زبان شجاعانه و مقتدرانه ای که ادبیات سیاسی سازمان در ماه های منتهی به انقلاب، به ویژه در ارتباط با آیت الله خمینی و دیگر جناح های سیاسی کشور، بازتاب دارد، در هیچ دوره ی دیگری در حیات تکرار نشده است.
پانویس:
[۱] برای تهیه کتاب «در وادی انقلاب» می توان از طریق تمام فروشگاه های اینترنتی اقدام کرد. از جمله از طریق شهر کتاب، یا از کانال سفارش کتاب دماوند در تلگرام.
- برای دیدن تصویر جلد و فهرست مطالب کتاب «در وادی انقلاب» از دو لینک زیر استفاده کنید:
[۲] در همین سال کتاب فراخوان به نبرد Call to Arms اثر علی رهنما به انگلیسی منتشر شد که سیر تکوین گروههای بنیان گذار سازمان چریکها را از آغاز تا ۸ تیر ۱۳۵۵ گزارش و تحلیل میکند. این کتاب اکنون به فارسی ترجمه و در ایران تحت نام «کتاب چپ رادیکال در ایران» نشر یافته است.
3 Comments
شهرت و آوازه فداییان هم پیش و هم پس از سرنگونی پهلوی دهها برابر بیشتر از هر نیروی دیگر سیاسی از جمله خود خمینی بود .
حمید اشرف و یارانش بسیار شناخته شده تر و مورد حمایت تر بودند .
شهرت مردمی فداییان ، اخوندها و بسیاری دیگر را ناشناس و گمنام نموده بود .
بسیاری از تندرویهای غیر قانونی مجاهدین خلق ریشه در حسادت انان نسبت به شهرت و سابقه فداییان داشت .
انان به هر شکلی میخواستند که یک سیاهکل بنام خود بیافرینند و چه فجایعی که بر سر خود و همگان نیاوردند .
فداییان خلق چون ریشه در اصیل ترین مقاومت زمانه ، جهان و منطقه ما یعنی جنبش فلسطین دارند مانند خود پلستان(فلسطین) جاودانه اند .
نطفه انان در مبارزه با صهیونیسم شکل گرفت و همین نکته بسیار بزرگ انان را از همه نیروهای سیاسی ایران و حتی مسلمانان و دولت ایران برجسته تر و درخشنده تر میکند .
هیچ گروه دیگر ایرانی از جمله گروه فلسطین ، اینچنین وابستگی ریشه ای و تشکیلاتی و ایدیولوژیک با جنبش ضدصهیونیسم و فاشیسم جهانی نداشته و ندارد ❤️
رهبران نظامی و تشکیلاتی فداییان خلق در پلستان ، درست در همان منطقه و نقطه که انقلاب اکتبر به خدمت ،تبعیت و زانوزدن درآمد زاده شدند ،برخاستند و پرچم سوسیالیسم را به شکلی کاملا مستقل و خودجوش در دست گرفتند این امتیاز بزرگ و سرشار از حقیقت ،ژنتیک است و با اعدام و تبعید و انشعاب نابودی پذیر و محوشدنی نیست .
هر که را از بهر کاری ساختند
درود بر شما
پاینده باد ایران ❤️
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
تا زمانیکه که به پلستان (فلسطین) و آرمان آن وفادار بمانیم از محبت و عشق نهانی امواج میلیونی قلوب ناب ، خالص و زحمتکش همه مردمان منطقه و زمین و زمانه از ترکستان و مغولستان و قزاقستان گرفته تا سیستان و بلوچستان و لرستان …….صربستان بهره خواهیم برد و در پناه بهترین آرزوها و نیایش های انان خواهیم بود .
همه تزاران روسیه و رهبران آن در همه تندبادهای تاریخی به پشتیبانی عمیق و اصیل این مردمان نیازمند بوده و هستند و باید که از همراهی،همکاری و تایید انان بهرمند باشند .
و نیز به همچنین ،همه حکومتها و اندامهای سیاسی ، اقتصادی و ژیوپولتیک منطقه ای که در آن زندگی میکنیم.
درک این پیوندها معنای اصالت است و اصالت بالاتر از هر ایدیولوژی و دیدگاه شناخته شده و یا ناشناس است .اصالت ضمیر ناخودآگاه انسانست
یک وجدان نهفته .
ایده ها میتوانند تغییر کنند تکامل یابند مرتجع شوند و یا حتی محو گردند ، اما اصالت و اصیل بودن همیشه در جای خود خواهد بود و تغییرناپذیرست .
دفاع از پلستان (فلسطین)یک مبارزه اصالتی و هویتی است و همه معنای اصالت ماست که فداییان خلق نخستین فرزندان ایران بودند و میباشند که خود را به میدان آتش و معرکه کشانیدند و ازین نقطه حیات عملی خود را شروع نمودند و آن را در سیاهکل به اجرا گذاشتند .
هیچ اخوند و ملی گرای ایرانی حتی در خواب خود، قادر به تصور چنین جسارت و تهور نبوده اند.
چندتا گروه ایرانی داریم که این کار را کرده باشد؟
من حقیقتا از آشنایی با شما بسیار خوشوقتم .