قمرالملوک وزیری که نام شناسنامهای او پیشتر«قمر خانم سید حسین خان» بود، در سال ١٢٨۴ شمسی درتاکستان قزوین چشم به جهان گشود. پدرش سید حسن چهار ماه قبل از تولد او درگذشت. مادرش طوبی نام داشت، اوهیجده ماه پس ازتولد قمر بر اثر ابتلا به بیماری حصبه درگذشت. قمر ازهمان اوان کودکی تحت تکفل و سرپرستی مادر بزرگش خیرالنسا ملقب به «افتخار الذاکرین» که روضهخوان زنانه حرم ناصر الدین شاه بود، قرار گرفت. قمر درسنین کودکی برای مادر بزرگ خود به اصطلاح پا منبری میخواند و چون در برابرجمعیت به صورت طییعی قرار گرفته بود، و در مقابل آنان از همان کودکی خوانده بود، خونسردی واعتماد به نفس در رویارویی با جمعیت شنونده در او نهادینه شده بود. به گونهای که بعدها هم هیچگاه از خواندن درمقابل جمعیت احساس بیگانگی نداشت. قمر درهمه حال، چه درمجالس خصوصی و چه درمحافل عمومی، در نهایت آزادی و راحتی « تغنی»(١) کرده است.
دوران طفولیت و کودکی او مقارن با دوران پر مخاطره و پر آشوب محمد علی شاه و دوران مبارزه مشروطهطلبان علیه استبداد خودسرانه و سرکوبگرانه اوست. مهمترین عامل موفقیت شتابنده او نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی بود.
قمر الملوک نخستین زن در دوران تاریخ معاصر بود، که بی حجاب به خوانندگی در حضور مردان پرداخت. از وی به عنوان پر آوازهترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران یاد میشود. قمر درجایی گفته است: «من مدیون تربیت اولیه خودم هستم. چرا که همان پامنبری کردنها به من جرئت خوانندگی داد.» در جوانی پس از آشنایی با مرتضی نی داود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و ورودش برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار شد. پیشرفت کار قمردر مدتی کوتاه بدانجا رسید که کمپانی «هیز ماستر ویس» به خاطرضبط صدای او، دستگاه صفحه پرکنی را به تهران آورد. بعد ازآن کمپانی «پولیفون» هم به ایران آمد. به گفته ساسان سپنتا و امیر جاهد ٢٠٠ صفحه گرامافون از قمر ضبط شده است. نخستین کنسرت قمر در سال ١٣٠٣ درگراند هتل برگزار شد. روز بعد نظمیه از او تعهد گرفت که دیگر بیحجاب کنسرت ندهد، زیرا در آن زمان زنان بیچادر را در خیابان دستگیر میکردند و به کلانتری و بازداشتگاهها میبردند. اما این اتفاق باعث ریختن ترس زنان از خوانندگی و ورود خوانندگان دیگری چون ملوک ضرابی و روح انگیز شد.
قمر عواید کنسرت های خود را به امور خیریه اختصاص میداد. ایشان درسفرخراسان درشهر مشهد کنسرت داد و عواید آن را صرف باز سازی و مرمت آرامگاه فردوسی نمود. درسال ١٣٠٨ به نفع شیر و خورشید سرخ کنسرت داد و عواید آن را به بچههای یتیم اختصاص داده شد. در سفر به همدان نیز در سال ١٣١٠ در این شهرکنسرت داد و ترانههایی از عارف قزوینی خواند. نیر الدوله والی خراسان با این که عارف قزوینی مورد غضب او و دستگاه رضا شاه بود، چند گلدان نقره به او هدیه کرد ولی قمر گلدانهای نقره را به عارف پیشکش نمود.
در سال ١٣١٩ با گشایش رادیو در ایران، صدای قمر به وسیله این رادیو به گوش مردم تهران رسانده شد، چرا که در ابتدا صدای رادیو فقط در تهران شنیده میشد و بعدها به سراسر ایران و به گوش عموم مردم رسانده شد. قمر تمام ثروت و درآمد کنسرتهای خود را صرف امور خیریه، یتیمان و فقرا میکرد. چنان که درآخر عمر درتنگدستی زیست. قمر الملوک وزیری در سن پنجاه و چهار سالگی درتاریخ ١۴ مرداد ١٣٣٨ بر اثر سکته مغزی در شمیران درگذشت و پیکر وی در گورستان ظهیر الدوله به خاک سپرده شد. بانوی آواز ایران در بخشی ازوصیت خود نوشته است: «من مرده ام اما خاطرات حیات هنریام نمرده است.»
مهرزاد وطن آبادی
پانوشت :
۱-«تغنی» از ریشه غنا و به معنای نیکو گردانیدن صوت است. یعنی نوحهسرایی کردن و مترادف آن هم آوازخوانی، خنیانگری و رامشگری است.
1 Comment
❤️