گروه فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت، مصوب شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت)
معرفی کار و توضیح روند آن
متن سخنان رفیق احمد فرهادی
در نخستین نشست فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت
شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)
از همۀ دوستانی که از خارج از تشکیلات سازمان در نشست شرکت کردهاند و همچنین از همۀ رفقای تشکیلاتی که در نشست حضور دارند بسیار قدردانی میکنم. خوش آمدید.
در شورای مرکزی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) طرحای مطرح و تصویب شد که برمبنای برنامۀ سازمان و برمبنای سند چارچوب سیاستگذاری سازمان مصوبۀ کنگرۀ نوزدهم، سندی دربرگیرندۀ “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت” تدوین کنیم. این سند مبنا و چارچوب برخورد ما با حکومت باشد، چه حکومت موجود و چه حکومتی که سازمان برای رسیدن به آن مبارزه میکند.
در روند بررسی و تصویب طرح مطرح شد، ما که سند حاوی این اصول و محورها را برای ارائه به جامعه و برای جذب بخشهای هرچه بیشتری از جامعه، سازمانها، احزاب و کنشگران سیاسی منفرد حول آن تدوین میکنیم، چرا آنرا در فرایندی علنی و در انظار عمومی تدوین نکنیم؟ چنین فرایندی علاوه بر اینکه نشان میدهد ما چه میخواهیم بکنیم فرصتی برای ما فراهم میآورد که بتوانیم در صورت امکان از نظرات، تدقیقات و پیشنهادات صاحبنظران، کنشگران سیاسی، احزاب و سازمانهای سیاسی برخوردار شویم و بتوانیم برمبنای آنها سند کاملتر و جامعتری تدوین کنیم. البته مسئولیت سند با سازمان است و در شورای مرکزی مورد بررسی و تصویب قرار خواهد گرفت زیرا در وضعیت کنونی ما وارد روندی نشدهایم که چنین کاری را همراه با سازمانها و احزاب و کنشگران دیگری انجام دهیم. امیدواریم کار، روزی به آن سمت برود و بتوانیم چنین روندی را پیش ببریم، ولی در گام نخست سازمان میخواهد برای خودش سندی را با بهرهگیری از خردجمعی سازمان و خرد جمعی جامعه تدوین و به جامعه ارائه بکند و بکوشد نیرو برایاش گرد آورد.
نتیجه این شد که فرایند تدوین “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت” فرایندی علنی خواهد بود و ما خواهیم کوشید از پیشنهادها و نظرات عموم بهره گرفته شود. شورای مرکزی گروهی را تشکیل و به آن مسئولیت داد مقدمات چنین کاری را فراهم آورد.
این روش همانند همان روشی است که ما در درون سازمانمان داشتهایم و داریم. از همان سالهای نخست پس از انقلاب، گامبهگام در این راستا پیش رفتهایم که مشارکت هرچه بیشتر و هرچه موثرتر تشکیلات را در تدوین اسناد داشته باشیم. این روش بهویژه در سالهای اخیر گستردهتر شده است. ما در کنگرۀ نوزدهم یکی از بیشترین و موثرترین مشارکتهای عمومی تشکیلات را داشتیم. مدت زمان زیادی را پیش از برگزاری کنگره به تدوین سند با مشارکت تشکیلات اختصاص دادیم. در کنگره هم، که به دلیل کرونا مجازی برگزار شد، توانستیم نشستها را با فاصلۀ زمانی بیشتر برگزار کنیم و در این فاصلهها مشارکت تشکیلات در تدوین سند را تامین کنیم. چنین بود که سند کنگره با توافق بسیار بسیار بالای اعضای کنگره تدوین و تصویب شد. این شیوه برخلاف شیوههای مرسوم است، که چند نفر سندی را مینویسند و برای اصلاح به تشکیلات ارائه میکنند. در شیوۀ کنونی، همان اعضای تشکیلات و کنگره که سند را بررسی و تصویب خواهند کرد، خود از ابتدا در تدوین سند مشارکت موثر دارند.
اکنون ما داریم همین شیوهای را که توضیح دادم به خارج از سازمان، به جامعه و جامعۀ سیاسی، منتقل میکنیم. روشن است که این یک روند دوطرفه است، یک طرف ما قرار داریم، یک طرف مخاطبان ما. امیدواریم بتوانیم مخاطبانی را جذب این مشارکت بکنیم. اگر در این امر موفق شویم، پیشنهادهای رسیده را بررسی میکنیم و تا جایی که در مغایرت با اسناد پایهای سازمان و مصوبات کنگرههای سازمان نباشند از آنها در تکمیل و تصحیح کارمان در تدوین سند حاوی “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت” بهره میگیریم. طبیعی است ما به عنوان یک سازمان سیاسی موظفایم در چارچوب برنامه و در چارچوب مصوبات کنگرههایمان قرار داشته باشیم. اما میتوانیم و میخواهیم از نظرات و پیشنهادهایی که با آنها مغایرت نداشته باشند، در تدقیق کارمان و در تشریح و توضیح بهتر اهداف و سیاستهایمان، بهره بگیریم.
در پایان تاکید بردو نکته را لازم میدانم.
نکتۀ نخست: هنگامی که میگوییم “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت” این پرسش پیش میآید که آیا منظورمان حکومت بعدی است یا در رابطه با حکومت کنونی صحبت میکنیم. همانگونه که در آغاز سخنام گفتم این سند مبنا و چارچوب برخورد ما هم با حکومت موجود خواهد بود و هم با حکومتی که سازمان برای رسیدن به آن مبارزه میکند. سند چارچوب سیاستگذاری سازمان مصوبۀ کنگرۀ نوزدهم، بهروشنی میگوید ما برای اینکه حکومتی دیگر جایگزین این حکومت شود مبارزه میکنیم ولی این به این معنا نیست که مبارزهمان در راه خواستهای بهحق مردم را تعطیل کردهایم و میگوییم وقتی آن حکومت بر قرار شد در این راه مبارزه خواهیم کرد. بهدیگرسخن، ما برای تحمیل خواستهای مردم به این حکومت، تا زمانی که هنوز ادامه دارد، مبارزه میکنیم. در عینحال برای رسیدن به حکومتی مبارزه میکنیم که هیچ چیزی جز مردم بالای سر آن نباشد. برای رسیدن به حکومتی مبارزه میکنیم که، نه زبانی بلکه واقعی، در خدمت زحمتکشان و قاطبۀ مردم قرار داشته باشد. سند “اصول و محورهای حداقلی برای حکومت” هم در خدمت این سیاست موازی خواهد بود. با این اصول و معیارها با حکومت امروزی هم برخورد خواهیم کرد. البته امیدی به اینکه این حکومت خواستههای زیادی را برآورده بکند نداریم، بااینهمه میدانیم فشار مردم آن توان را دارد که این حکومت، و هر حکومتی، را وادار به برآوردن خواستهایاش بکند.
نکتۀ پایانی: ضمن اینکه میکوشیم، همانگونه که کنگرۀ نوزدهم مقرر کرده، در راستای نزدیکی و همگرایی با احزاب و سازمانهای سیاسی چپ عمل کنیم، خودمان را نمایندۀ خودخواندۀ همۀ نیروها و سازمانهای چپ نمیدانیم. این سند میتواند در روندهای همگرایی و نزدیکی و اتحاد عمل، یکی از سندهای مطرح از جانب ما باشد، ولی اگر وجود چنین سندی از سوی هر جمعای لازم تشخیص داده شود، تدوین آن باید از جانب خود آن اتحاد و همگرایی سازماندهی شود.
آماجهای مردمی
متن سخنان رفیق گودرز اقتداری
در نخستین نشست فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت
شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)
آغاز سخن
با سپاس از فرصتی که بمن داده شده است، امروز قرار است درباره آماج های مردمی برنامه سازمان و چشم انداز آنچه به باور ما برای یک آینده روشن و همراه با عدالت و بهروزی پایدار متصور است چند کلمه ای بگویم. آماج های آمده در برنامۀ سازمان و سند چارچوب سیاستگذاری سازمان مصوب کنگره ۱۹ از جمله شامل رئوس ذیل است:
– استقلال
– آزادی
– عدالت اجتماعی
– مردمسالاری (دمکراسی)
– رفاه اجتماعی
– توسعۀ اقتصادی
اجازه میخواهم که تقدم و تاخر این رئوس را با توجه به شرایط امروز ایران ارائه کنم.
عدالت اجتماعی
از نظر من آماجهای مورد توجه مردم ما در درجه نخست با عدالت اجتماعی و سوسیالیسم گره خورده است. هم از این رو در رابطه با عدالت اجتماعی ما دفاع از حقوق و منافع کارگران، معلمان، کارمندان، کشاورزان، زحمتکشان، مزدوحقوقبگیران دیگر و اقشار کمدرآمد و مبارزه در راستای تامین آزادی تشکلهای صنفی آنان (اتحادیهها، سندیکاها، شوراهای مستقل، تعاونیها)؛ مبارزه برای تامین و گسترش قوانین بهداشت و امنیت کار و بیمههای تامین اجتماعی؛ مبارزه برای قانونی شدن حق اعتراض و اعتصاب و تحصن؛ مبارزه برعلیه بازداشت و زندانی کردن فعالین کارگری و صنفی را از رئوس کنشگری سیاسی-اجتماعی خود میدانیم.
مردمسالاری (دمکراسی)
پشتیبانی از مبارزات مسالمتآمیز و مطالبات برحق و عدالتخواهانۀ مردم؛ همراهی با جنبشهای شهروندی، تاکید بر همپوشانی و درهمتنیدگی جنبشها و خواستهای اقشار، گروههای شغلی و اجتماعی و طبقات گوناگون، همچنین تاکید بر همکاری و همیاری آنها با یکدیگر برای وادار کردن حکومت به تن دادن به خواست آنان و بە رسمیت شناختن حق اعتراض مردم؛ دفاع از هرگونه تلاش جهت تعدیل اختلاف طبقاتی و کاهش فقر در کشور. برابری همه اقشار مردم در استفاده از امکانات و احراز مسئولیت های اداری و سیاسی ورفع تبعیض های جنسی، جنسیتی، ملی و قومی، دینی و زبانی و سایر تبعیضاتی که متاسفانه بواسطه حاکمیت سیستم ولایت فقیه و نفوذ و قدرت روحانیون و اقشار نظامی امنیتی در کشور وسعت گرفته است.
آزادی و رفاه اجتماعی
پافشاری بر برابرحقوقی زنان و مردان در همۀ عرصههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، بهویژه حق سرپرستی بر فرزندان؛ مبارزه و کوشش در راستای تامین امکانات برای زنان جهت ایستادگی در برابر زورگویی و خشونت؛ مبارزه برای تغییر قوانین نابرابر جنسیتی.
مبارزه در راه تامین و تضمین قانونی حقوق کودک و منع کار کودک و الزام دولت به تامین امکانات لازم و شایسته برای کودکان بیسرپرست و بیخانمان، بهویژه در زمینۀ مسکن، معیشت و آموزش.
مبارزه در راه رعایت حقوق بشر توسط حکومت و ارتقا سطح برخورداری شهروندان از آزادیهای جهانشمول مندرج در بیانیهٔ جهانی حقوق بشر، احترام به شان خدشهناپذیر هر انسان و حق او برای داشتن زندگی در شان انسان و برخورداری از یک محیط پاک، سالم و پایدار.
پافشاری بر لزوم جدایی دین از حکومت، آزادی باورهای عقیدتی، احترام به ادیان و مذاهب گوناگون؛ مبارزه برای تامین و تضمین برابرحقوقی همه گروههای ملی-قومی؛ پافشاری بر احترام به فرهنگها، آداب، سنتها و زبانهای گوناگون در گسترۀ میهن؛ حمایت از فعالیت کنشگران حوزههای فرهنگی و هنری در پاسخ به نیازهای همگانی جامعه؛ پافشاری بر احترام به حق انتخاب آزادانۀ شیوۀ زندگی از سوی مردم و مخالفت پیگیر با حجاب اجباری؛ پافشاری بر احترام به حق مردم برای شاد بودن.
دفاع از آزادیهای سیاسی و اجتماعی؛ مخالفت و مقابله با استبداد، سرکوب، حصر، دستگیری فعالان مدنی و سیاسی، شکنجه و اعدام؛ همراهی با مبارزات مردم در راستای آزادی بیان و آزادی پس از بیان؛ مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و حذف جرم سیاسی.
مبارزه با اِعمالِ تبعیض حکومتی که پس از یکدست شدن حکومت امکان بیشتری نیز یافته است؛ مبارزه برای موظف کردن حکومت به تامین برابرحقوقی انسانها فارغ از جنسیت، موقعیت شغلی، مالی، تعلق ملی- قومی، و باورهای دینی و مذهبی؛ حمایت از تمرکززدایی؛ مطالبۀ برنامهریزی و بودجهبندی در راستای منافع مردم و کشور (منافع ملی) و حمایت از زحمتکشان و نواحی محروم ماندۀ کشور و بهدوراز باندبازی وملاحظات محفلی.
توسعۀ اقتصادی
مخالفت با خصوصیسازی و پولی کردن خدمات دولتی و موسسههای آموزش و پرورش عمومی (دبستانها، دبیرستانها، مدرسههای حرفهای، مدرسههای عالی و دانشگاهها)؛ پافشاری بر آموزش رایگان برای همه و برنامهریزی برای ریشهکن کردن کامل بیسوادی از کشور؛ مبارزه برای بهداشت و ورزش رایگانِ همگانی؛ مبارزه با فسادهای اقتصادی و سیاسی (رانتخواری، اختلاس، ارتشاء،…)
ایستادگی در مقابل تخریب و آلودهسازی محیط زیست و استفادۀ بیرویه از منابع طبیعی، ازجمله آب، هوا، جنگلها، دریاچهها و رودخانهها؛ تاکید بر نیاز به برنامهریزی درازمدت برای توسعه و ترویج کشاورزی سالم و پایدار؛ تاکید بر توسعه و سرمایهگذاری در سامانههای ترابری با انرژیهای پاک؛ تاکید بر نیاز به اعمال سیاستهای محدودسازی آلودگی هوا و برنامهریزی برای گسترش منابع تجدیدپذیر انرژی و فاصله گرفتن از انرژیهای فسیلی در راستای زیستبوم متوازن و پایدار.
پافشاری بر ضرورت اصلاح روند خصوصیسازی کنونی که بر اساس دیدگاههای نولیبرالی صورت میگیرد؛ پافشاری بر ضرورت کاهش وابستگی اقتصاد به رانت دولتی مرتبط با درآمد نفت و سایر معادن و منابع ملی؛ مخالفت با فروش تاسیسات دولتی و سیستمهای خدمات مورد نیاز عموم ازجمله آب، برق، تلفن، و شبکههای مخابراتی و ترابری به بخش خصوصی؛ مبارزه در راه واگذاری نهادهای اقتصادی که قرار است خصوصی شوند به تعاونیها و شوراهای کارکنان همان نهادها؛ مخالفت با واگذاری حق استفاده از منابع طبیعی بهشمول نفت و میعانات گازی به وابستگان به حاکمیت.
پافشاری بر لزوم تبدیل سامانۀ یارانۀ نقدی به پرداخت حق تامین معاش به خانوارهایی که درآمد آنها زیر خط فقر قرار دارد.
تاکید بر ضرورت برنامهریزی اقتصادی در راستای کاهش اتکا و وابستگی درآمد دولت به فروش ذخایر سوختی بهویژه نفت با اِعمالِ سیاستهای متکی بر کسب مالیاتهای عادلانه و ایجاد امکانات سرمایهگذاری در زمینۀ تولیدات صنعتی و فنی.
تاکید بر نیاز صنایع فرسوده از ادارۀ ناکارآمد چهلسالۀ جمهوری اسلامی، بهشمول صنایع تولیدی مصادره شده در دوران انقلاب، به روزآمد شدن و به سرمایهگذاریهای بزرگ برای بازسازی؛ تاکید بر بهرهگیری از الگوهای مختلف موجود برای این سرمایهگذاریها؛ تاکید بر نقش دولت بهصورتی شفاف و محدود به حفظ منافع عمومی و پیشگیری از چپاول امکانات ارزشمند مردم ایران.
استقلال در زمینۀ سیاست خارجی
نگاه صلحآمیز به جهان و باور به حق زندگی همۀ انسانها در صلح، امنیت، آرامش و رفاه؛ مخالفت و مقابله با سیاستهای تجاوزکارانه، سلطهجویانه و امپریالیستی؛ استقبال از رقابت مسالمت آمیز و همکاری اقتصادی بهویژه بر پایۀ تغییرات دورانساز جاری و تحول مثبت عبور جهان از آرایش تکقطبی به چندقطبی.
حمایت از موضعگیریهای سیاسی کشورها در جهت حمایت از صلح، عدالت اجتماعی و پرهیز از جنگ در جایجای جهان؛ حمایت از تعامل کشورها با همدیگر و همزیستی مسالمتآمیز ملتها؛ اعتقاد به عدم مداخلۀ کشورها در امور داخلی همدیگر؛ مخالفت با تقابل نظامی، تبلیغ لزوم برچیده شدن پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) و دیگر پیمانهای نظامی؛ حمایت از پایان دادن به هرگونه تحریم و محاصرۀ اقتصادی؛ حمایت از تقویت نقش سازمان ملل متحد؛ حمایت از حلوفصل مسایل مورد مناقشه میان کشورها از طریق گفتوگوی مستقیم یا با واسطۀ سازمانهای بینالمللی.
تاکید بر اینکه تسلیحات هستهای در هر کشوری که باشد تهدیدی خطرناک علیه هستی جامعۀ بشری است و حمایت از عاریسازی جهان از سلاحهای کشتار جمعی و در راس آنها سلاحهای هستهای، شیمیایی و بیولوژیک.
تاکید بر لزوم برقراری روابط سیاسی و عادلانۀ ایران با همۀ کشورها بر پایۀ منافع مردم و کشور (منافع ملی) و مناسبات برابرحقوق و بر پایۀ احترام متقابل، متعادل کردن سیاست خارجی کشور بر پایۀ حقوق و عرف حاکم بر مناسبات بینالمللی، بسط مناسبات برابرحقوق و همکاری اقتصادی با همۀ کشورها و لزوم گفتوگوی رودررو و مستقیم میان دولتهای جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحدۀ آمریکا و احیای مناسبات دیپلماتیک بین دو کشور.
تاکید بر ضرورت حل و فصل دیپلماتیک مسایل کشور ما با همه کشورهای منطقه و پیریزی مناسباتى سازنده براى حفظ امنیت کشورهای منطقه؛ تاکید بر تلاش برای تنشزدایی و رفع متقابل نگرانیهای موجود منطقهای، دنبال کردن سیاست همزیستی مسالمتآمیز، حسن همجواری، داشتن مرزهای امن و عدم دخالت در امور یکدیگر؛ تاکید بر ضرورت پایان دادن بیدرنگ به جنگ و خونریزی در یمن؛ تاکید بر محکومیت نقض حقوق فلسطینیان توسط دولت اسرائیل و حمایت از پایان دادن به معضل دیرین وخونبار اسراییل و فلسطین با پذیرش و شناسایی موجودیت دو کشور فلسطین و اسرائیل.
حمایت فعال از عاریسازی منطقه از سلاحهای کشتار جمعی؛ تاکید بر ضرورت انعقاد پیمان امنیت دستهجمعی بین کشورهای منطقه بهمثابۀ جایگزین معاهدات فراهمآورندۀ بهانۀ حضور نظامی نیروهای غیرمنطقهای؛ استقبال از بسترها و فرصتهای نوین برای بهرهگیری از منافع متقابل در کنار شرایط خطرناک منطقه؛ تاکید بر برابرحقوقی و همکاری و همگامی برای توسعۀ پایدار و پیشرفت؛ تکیه بر نیاز فزاینده به ایجاد اتحادیههای اقتصادی و راهروهای تجاری در چشمانداز آینده در جهت گسترش رفاه، صلح و بهروزی مردم منطقه.
«چرایی» برگزاری چنین نشستهایی
متن سخنان رفیق کامران امیری
در نخستین نشست فرایند تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت
شنبه ١١ فروردین ١۴٠۳ (۳۰ مارس ۲۰۲۴ میلادی)
سلام عرض میکنم خدمت رفقا، دوستان، حاضرین گرامی در نشست؛ و ضمن تبریک سال نو و آرزوی شادی و موفقیت در سال پیشِ رو، به شما خوشآمد میگویم.
سعی خواهم کرد قبل از وارد شدن به برنامۀ امروز و توضیح آن، مقدمهای در مورد «چرایی» برگزاری چنین نشستهایی ارائه کنم و به این منظور باید قدری به عقب برگشته و آن را در چارچوب نگاه سازمان توضیح دهم.
در حیات جدید سازمان، بعد از انقلاب و بسیار زود، ضرورت علنیت، شفافیت و تغییر نگاه به مسائل تشکیلاتی و ارتباط بیرونی سازمان مورد توجه ویژه قرار گرفت و تلاش در جهت بازبینی در این روابط آغاز شد. این تلاشها با بازبینی ساختار تشکیلاتی و فاصله گرفتن از شیوههای متمرکز و معمول سازمانهای چپ آغاز شد و تلاش کردیم که امکان شرکت جمعی و سازمانیافتۀ اعضای تشکیلات برای تصمیمسازی و تصمیمگیری را مهیا کنیم و همزمان به ارائه و انعکاس آن در سپهر عمومی بپردازیم.
در حین طی مسیر برای به ثمر رساندن این اهداف و ایدههای مرتبط با آن، در مواردی منحصر به فرد، در مواردی همسان و یا با استفاده از تجارب دیگر سازمانهای سیاسی، همراه بودهایم. به عنوان مثال، پخش همزمان بخش سیاسی کنگرهمان در دودهۀ پیش و با استفاده از ابزارهای نهچندان پیشرفتۀ آن زمان، یکی از موفقیتهای ما در این عرصه بوده است و اکنون به آن سطح از علنیت رسیدهایم که قادریم در سطح بسیار وسیع، نه تنها به انعکاس بیرونی نشستهایمان بسنده کنیم، بلکه امکان مشورت و انتقاد توسط مخاطبان خود را نیز ایجاد کنیم.
برای موفقیت در رسیدن به این اهداف، مؤلفۀ دیگری هم قطعاً لازم میبود و آن پذیرش گوناگونی نظری و احترام به آن در سازمان بود و بدون آن، ادعای آمادگی برای شنیدن، مورد مشورت قرار گرفتن و انتقادپذیری از طرف مخاطبان بیرونی، ادعایی بیپشتوانه میبود.
با همۀ فرازونشیبها در دستیابی به اهداف و اجرای آن، هنوز با اعتقاد و اعتماد به راه طی شده، به تلاشمان ادامه میدهیم. طرح «سازماندهی تدوین اصول و محورهای حداقلی برای حکومت» نیز در ادامۀ همین نگاه شکل گرفته و یکی از راههای رسیدن به اهداف پیشگفته است.
از همکاری، پیشنهادات و انتقادات شما، هم در عرصۀ اجرایی (مدیریتی و فنی) و هم مضمونی استقبال کرده، پیشاپیش تشکر میکنیم.
2 Comments
بنظر من فارغ از اینکه تا چه حد با این بدنامه ها موافق یا مخالف باشیم دو مسئله مهم وجود دارد که در دیدگاه رفقا فرهادی و اقتداری مغفول است و میتوان گفت هنوز هم سازمان پاسخی در خور به آن نداده است
اول اینکه برنامه سازمان همچنان در چارچوب همین نظام توصیف میشود و از نظر ماهوی همان روشی است که اصلاح طلبان تحول خواه دنبال می کنند با این تفاوت که سازمان در یچه عبور لز نظام را بیشتر از آنها باز گذاشتا ولی در حال حاضر با بخش عظیمز از مردم بویژه آنانکه هملا در مبلرزات خود را نشان داده بخصوص در خیزش ژینا که بدنبال حذف نظام بوده و هستند هگخوانی ندارد گرچه رفیق فرهادی در پاراگراف آخرش تا حدی آنرا مطرح گرده است که امیدی به اجرای این خواسته ها توسط حکومت نیست ، بنظر من استراتژی سازمان در لین مقزع روشن نیست و دارای ابهام است ، این مشخص است بدون برانداختن قدرت سیاسی ولایت فقیه در ایران هیچ امکانی برای رسیدن با این خواسته ها در چا چوب این حکومت و نظام جمهوری اسلامی نمیباشد ، حتی اگر حکومت در مقاطعی وادار به عقب نشینی شود مطمئن باشید نوقتی است و بعد از آن بونبال راهکا هایی شدید تر خواهد بود
دوم اینستکه این برنامه ها تنها خواسته ها و مطالبات را بیان می کنند اینکه عملا چگونه میتوان به آن رسید و نیرو و ظرفیت اجتماعی سا زمان بویژه در ایران چیست ؟ آیا آنقدر نفوذ در بین کار گران و سایر اقشار دارد که بتواند سیاست های سازمان را پیش ببرد بنظر من جواب منفی است ، طی ۴۰ سال گذشته و از زماتیکه تشکیلات سازمان در داخل فرو ریخت و تشکیلات محدود در خارج کشور ایجاد گردید اینچنین رابطه ای نبوده است و سازمان حتی نتوانسته از ظرفیت هواداران و اعضا گذشته خود که در داخل کشور مانده و هنوز به خط مبارزاتی فداییان اعتقاد دارند استفاده کند ، ما اینرا بارها در رابطه با رفقا مطرح کردیم ، امروز نیاز اساسی که تمام سازمانها و احزاب دارند یارگیری در داخل کشور بویژه در بین جوانان و دانشجویان است ، فعالیت آگاه سازی و روند حرکت سازمان بیش از اینکه بتواند بشکل واقعی خود را نشان دهد عمدتا در فضای مجازیست و حتی در این عرصه هم سازمان نتوانسته خود را تطبیق دهد ، برای نمونه در رابطه با استفاده از عنصر هنر بعنوان وسیله ای ارتباطی و شناختی عملا منفعل است ، خود من در شرایطی بدنبال این بوده و هستم که بتوانیم سرود ها وموسیقی حاوی اشعار بالنده و در رلستای تاریخ مبارزات سازمان ساخته و پرواخته کنیم ولی متاسفانه وقتی آنرا با رفقای سازمان مطرح گردیم اول با اشتیاق استقبال کردند ولی وقتی فهمیدند که باید هزینه هایی را متقبل شوند به نوعی ما را به بازی گرفتند و در نهایت نا مجبور شدیم آنها را با کمک حزب چپ ایران تولید کنیم که ویدیو اول آن با ناممرغ عشق که با شعری لز سیاوش کسرایی بود منتشر شد و ویدیو دوم که شکوفه های بی قرار نام دارد و با شعری از رفیق جانباخته کامران رشیدی است در حال تدوین و مراحل آخر است که امیدولربم برای اول ماه مه روز کارگر آماده گردد ، واقعیت اینستکه رفقای سازمان کمتر به اهمیت اینگوته مسائل واقفند در حالیکه همواره هنر عامل مهمی برای جذب نیرو و ایجاد سمپاتی نسبت به یک سازمان و نتیجتا سیاست های آن بوده و هست ، یادمان نرود هنوز سر اومد زمستون سازمان تازه است و از یک سرکد سازمانی تبدیل به سرودی مردمی شده است ، امیدولرم به گفته های من توجه شود البته سعی دارم مطلب مهمی نیز در این رابطه بنویسم .
بنظر من فارغ از اینکه تا چه حد با این برنامه ها موافق یا مخالف باشیم دو مسئله مهم وجود دارد که در دیدگاه رفقا فرهادی و اقتداری مغفول است و میتوان گفت هنوز هم سازمان پاسخی در خور به آن نداده است
اول اینکه برنامه سازمان همچنان در چارچوب همین نظام توصیف میشود و از نظر ماهوی همان روشی است که اصلاح طلبان تحول خواه دنبال می کنند با این تفاوت که سازمان در یچه عبور از نظام را بیشتر از آنها باز گذاشته ولی در حال حاضر با بخش عظیمی از مردم بویژه آنانکه عملا در مبارزات خود را نشان داده بخصوص در خیزش ژینا که بدنبال حذف نظام بوده و هستند همخوانی ندارد گرچه رفیق فرهادی در پاراگراف آخرش تا حدی آنرا مطرح گرده است که امیدی به اجرای این خواسته ها توسط حکومت نیست ، بنظر من استراتژی سازمان در این مقطع روشن نیست و دارای ابهام است ، این مشخص است بدون برانداختن قدرت سیاسی ولایت فقیه در ایران هیچ امکانی برای رسیدن با این خواسته ها در چار چوب این حکومت و نظام جمهوری اسلامی نمیباشد ، حتی اگر حکومت در مقاطعی وادار به عقب نشینی شود مطمئن باشید موقتی است و بعد از آن بدنبال راهکارهایی شدید تر خواهد بود
دوم اینستکه این برنامه ها تنها خواسته ها و مطالبات را بیان می کنند اینکه عملا چگونه میتوان به آن رسید و نیرو و ظرفیت اجتماعی سا زمان بویژه در ایران چیست ؟ آیا آنقدر نفوذ در بین کار گران و سایر اقشار دارد که بتواند سیاست های سازمان را پیش ببرد بنظر من جواب منفی است ، طی ۴۰ سال گذشته و از زماتیکه تشکیلات سازمان در داخل فرو ریخت و تشکیلات محدود در خارج کشور ایجاد گردید اینچنین رابطه ای نبوده است و سازمان حتی نتوانسته از ظرفیت هواداران و اعضا گذشته خود که در داخل کشور مانده و هنوز به خط مبارزاتی فداییان اعتقاد دارند استفاده کند ، ما اینرا بارها در رابطه با رفقا مطرح کردیم ، امروز نیاز اساسی که تمام سازمانها و احزاب دارند یارگیری در داخل کشور بویژه در بین جوانان و دانشجویان است ، فعالیت آگاه سازی و روند حرکت سازمان بیش از اینکه بتواند بشکل واقعی خود را نشان دهد عمدتا در فضای مجازیست و حتی در این عرصه هم سازمان نتوانسته خود را تطبیق دهد ، برای نمونه در رابطه با استفاده از عنصر هنر بعنوان وسیله ای ارتباطی و شناختی عملا منفعل است ، خود من در شرایطی بدنبال این بوده و هستم که بتوانیم سرود ها وموسیقی حاوی اشعار بالنده و در راستای تاریخ مبارزات سازمان ساخته و پرداخته کنیم ولی متاسفانه وقتی آنرا با رفقای سازمان مطرح گردیم اول با اشتیاق استقبال کردند ولی وقتی فهمیدند که باید هزینه هایی را متقبل شوند به نوعی ما را به بازی گرفتند و در نهایت ما مجبور شدیم آنها را با کمک حزب چپ ایران تولید کنیم که ویدیو اول آن با ناممرغ عشق که با شعری از سیاوش کسرایی بود منتشر شد و ویدیو دوم که شکوفه های بی قرار نام دارد و با شعری از رفیق جانباخته کامران رشیدی است در حال تدوین و مراحل آخر است که امیدواربم برای اول ماه مه روز کارگر آماده گردد ، واقعیت اینستکه رفقای سازمان کمتر به اهمیت اینگونه مسائل واقفند در حالیکه همواره هنر عامل مهمی برای جذب نیرو و ایجاد سمپاتی نسبت به یک سازمان و نتیجتا سیاست های آن بوده و هست ، یادمان نرود هنوز سر اومد زمستون سازمان تازه است و از یک سرود سازمانی تبدیل به سرودی مردمی شده است ، امیدوارم به گفته های من توجه شود البته سعی دارم مطلب مهمی نیز در این رابطه بنویسم .