در انتخابات گذشتۀ ریاستجمهوری اکثریت بزرگی از مردم ایران یا رای ندادند و یا رای سفید به صندوقها ریختند، نتیجهای که تلاش جمهوری اسلامی برای خالصسازی را با چالش مشروعیت نظام مواجه کرد و مهندسی انتخابات را در وضعیتی سختتر از گذشته قرار داد. عدم شرکت اصلاحطلبان در انتخابات نیز در کاهش بیش از پیش میزان رای ریخته شده به صندوقها تاثیر گذاشت.
جنبش «زن، زندگی، آزادی» در ادامۀ مشروعیتزدایی از نظام ولایتفقیه نشان داد که مردم از ارزشهای فرهنگی تحمیلی نظام عبور کردهاند و خواهان تغییرات بنیادیاند. تغییرات مورد مطالبۀ مردم از جمله در تضاد با ساختار عملاً موجود نظام مبتنی بر ولایت فقیه و نظارت استصوابی است و شعار «زن، زندگی آزادی» را کماکان در مرکز توجه دارد.
ضعف جدی مدیریتی و فساد گسترده و از کنترل خارج شده از راس تا ذیل نظام را از اعتبار ساقط کرده است و باورمندی مردم به توانایی جمهوری اسلامی در بهبود شرایط دشوار سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی را با ساختار عملاً موجود از میان برده است.
عوامل مذکور و ناکامی هستۀ سخت قدرت در خالصسازی دستگاه قدرت موجب آن شد که نظام پس از سقوط بالگرد رئیسی و درگذشت او، با در دستور قرار گرفتن انتخابات ریاست جمهوری، رویکردی جدیدی را در تایید صلاحیت ها در پیش گیرد که اهداف پنهان مهندسی انتخابات را به نمایش میگذارد.
قرار دادن یک اصلاحطلب در کنار پنج اصولگرای محافظهکار و عملگرا در میان تایید صلاحیتشدگان به چه معنی است؟ آیا نظام به این نتیجه رسیده است که مسیر مشارکت اصلاحطلبان معتقد به ساختار را باز کند و با به قدرت رسیدن آنان مشکلی ندارد، یا باید آنرا تاکتیکی برای مشارکت بیشتر در انتخابات، کسب مشروعیت و در نهایت نامزد مورد نظر را به پیروزی رساندن است؟ دلایل محکمی وجود دارد که این مسئله فقط برای بالا بردن مشارکت و عملی کردن مهندسی دوبارۀ انتخابات است و تغییر قابل ملاحظهای در رویکرد نظام، نه در برخورد با اصلاحطلبان و نه مردم مشاهده نمیشود.
سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با جامعه و مطالبات مردم نه پیش از سقوط بالگرد رئیسی و نه پس از آن نسبت به گذشته تغییری نکردهاست. هنوز بسیاری از چهرههای شاخص اصلاحطلبان در محرومیت رسانهای و یا در حبس و زنداناند، فشار حجاببانها بر زنان بیشتر میشود و دستگیری فعالان مدنی و اعدام نیز روندی رو به افزایش را نشان میدهد. در چنین شرایطی که همه چیز تاکید بر ادامۀ مسیر از پیش تعیین شدۀ نظام دارد، تایید صلاحیت آقای پزشکیان برای انتخابات ریاست جمهوری پیش رو برای چیست؟ آیا او قرار است مجری همین سیاست باشد.
نیروهای اپوزیسیون نیز نمی توانند خواست تغییر قانون اساسی، انتخابات آزاد و حذف نظارت استصوابی را در میان مردم در نظر نگیرند و در این انتخابات هم با شرایط معین شده قبلی و در زمین جمهوری اسلامی سیاست بورزند. چنین اقدامی جریانات جدی سیاسی را در کنار حاکمیتی قرار میدهد که فاقد اعتبار برای ادامۀ حیات با حفظ ساختار موجود است و فاصلۀ این جریانات را با مردم را بیشتر میکند. برای نقش موثر داشتن در گذار از جمهوری اسلامی، داشتن موضع روشن نسبت به شرایطی که از طرف هستۀ سخت قدرت به جامعه تحمیل شده است اهمیت برجستهای دارد.
مردم از «روزنهگشایی» و اصلاحات معنادار در درون ساختار عملاً موجود عبور کردهاند و به آن امیدی ندارند. جامعه در مرحلۀ تحولطلبی و ایجاد تغییرات اساسی در ساختار موجود قراردارد. عدم مشارکت مردم در انتخابات با توجه به آنچه جمهوری اسلامی بر سر انتخابات آورده است کنش سیاسی مناسب و منطبق با شرایط داخلی کشور و مردم است. مردم به تجربه دریافتهاند که در نبود نافرمانی مدنی و فشار به جمهوری اسلامی امکان تغییر وجود ندارد. عدم مشارکت و کاهش بیشتر اعتبار نظام در راستای پیشبرد مبارزۀ مدنی و خشونتپرهیز مردم در جهت ایجاد تغییرات اساسی است. تغییرات ناگزیرند و نیاز به آن بر مبنای خواستها و مطالبات فزایندۀ مردم شکل گرفته است.