نقطه مشترک حکومتهای غیردمکراتیک، دیکتاتوری و یا تمامیتخواه با جریانهای برانداز، سرنگونیطلب و یا انقلابی در این است که برای هر دوی آنها “مرغ یک پا دارد”!
اگر بخواهیم به نتیجۀ انتخابات غیردمکراتیک اخیر رجوع کنیم، برای براندازان آن ۵۰درصد و اندی از مردم که واجد شرایط شرکت در رایگیری بودند و در نهایت در رایگیری شرکت نکردند، تنها “پای مرغ” محسوب میشوند.
برای رژیم نیز نزدیک به ۵۰ سال است که تنها پایگاه اجتماعیش و در رایگیری اخیر همین ۲۰درصد رایدهندگان تنها “پای مرغ” هستند.
در این وسط وضع اصلاحطلبان مذهبی حکومتی و اصلاحطلبان غیرمذهبی بیرون حکومت، یعنی همۀ آنهایی که به تغییرات گامبهگام و آهسته آهسته معتقدند، از همه جالبتر است. برای آنها مرغ داستان ما اصلا پایی ندارد و کافی است که مرغ تصمیم بگیرد که بال بزند تا بدون پا بتواند خود را جابهجا بکند. آنها حاکمین و خود را بالهای مرغ ما محسوب میکنند!
اما آنهایی که به گذاری لازم و حتمی، لاجرم و عاجل از این نظام درد و رنج و اشک به جامعهای دمکراتیک، عرفی و عادل، با نقشآفرینی و حضور همگان، بدون هیچ حذفی، اعتقاد دارند معتقد هستند که مرغ داستان ما همیشه دو پا دارد. پاها میتوانند یکی ضعیف، لاغر و کوتاهتر از آن پای دیگر باشد و مرغ ما هنگام راه رفتن بلنگد. پاها میتوانند مزاحم همدیگر باشند، مشکل در راه رفتن و دویدن ایجاد کنند، به هم شدیدترین ایرادها را بگیرند، هر یک دیگری را مسئول لنگیدن بداند و… اما در هر صورت مرغ ما دو پا دارد و خواهد داشت. بالها هم میتوانند کمک حالی برای جابجایی سریعتر با همین پاهای بسیار نا قواره و نامتقارن باشند.
چه این ۸۰درصد و چه آن ۲۰درصد، دو پای مرغ زیبا و تنومند داستان ما هستند.
سعید مقیسه ای