شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۴

شنبه ۲۹ دی ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۴

سوریۀ جدید به سوی فدرالیسم یا تناسخ خلافت تروریستی؟
اده‌ها کنونی نشاندهندۀ آغاز یک دورۀ جدید و نسبتا دشوار برای سوریه است. اگرچه روسیه هنوز حضور حداقلی خود را در آنجا حفظ می‌کند، لازم است گزینه‌های مختلف اقدام، از...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: لئونید ساوین ترجمه از: ا. م. شیری
نویسنده: لئونید ساوین ترجمه از: ا. م. شیری
در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!
این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
در گذشت ابراهیم نبوی: تاثر از مرگ طنزپرداز برجسته‌ی ایران
نبوی در حالی رخت از زندگی بربست و رفت که به پختگی خلاقیت‌هایش رسیده بود. وی در این اواخر نیز که از افسردگی شدید رنج می‌برد، گهگاه می‌نوشت و تا...
۲۹ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
حفظ منابع آب در استانهای گیلان و خراسان: دو ویدیو
دو ویدیو کوتاه در باره حفظ منابع آب سالم در ایران: (۱) تالاب سیرخون در خواف (استان خراسان) و (۲) منابع آب سالم و قابل بهره برداری در استان گیلان،
۲۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: محمد درویش
نویسنده: محمد درویش
هر تغییری به تفسیر نیاز دارد
جهان هنوز تجربه وحشتناک ظهور فاشیسم و راست افراطی در جنگهای جهانی را به فراموشی نسپرده و زخمها هنوز التیام نیافته که دوباره شاهد ظهور فاشیسم به شکلهای دیگری هستیم.
۲۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
اقدامات تشنّج‌زای ناتو در منطقه و به قدرت رساندن نیروهای افراطی دست‌نشانده را محکوم می‌کنیم!
ما ضمن محکوم کردن اقدامات تشنّج‌زای ناتو در منطقه، بر این باوریم که رعایت مرزهای قانونی کشورهای منطقه که از سوی سازمان ملل متّحد به رسمیّت شناخته شده‌اند، نباید موضوع...
۲۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: کنگرهٔ بیستم سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
وای اگر عشق نبود
کاروانِ شبروان، در پوستینِ پیلان، از ورطه سخت و هول، پا بر مرده ریگها می گذارند، و رویایِ جاودانگی را، در سرزمین شقایقها زمزمه، و در سردترین فصولِ سال، با...
۲۸ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: رحمان ا.
نویسنده: رحمان ا.

ایران و نقش کریدورها در بازتعریف نظم ژئوپلیتیکی: از جنگ غزه تا منازعات سوریه!

در تمدن‌های باستانی، مانند راه‌های تجاری جاده ابریشم یا مسیرهای دریایی در دریای مدیترانه، اهمیت این مسیرها مشخص بود. در دوران مدرن، نقش استراتژیک این راه‌ها پیچیده‌تر شده و ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی را نیز دربر گرفته است. امروز نیز، جنگ‌ها و رقابت‌های ژئوپلیتیک در بسیاری از مناطق جهان ناشی از تلاش برای کنترل مسیرهای کلیدی مواصلاتی است،

به نقل از سایت ۱۰ مهر

مقدمه

پیشینهٔ تاریخی نقش راه‌های مواصلاتی، چه زمینی، چه دریایی و هوایی، برای جوامع بشری نشان‌دهندهٔ اهمیت حیاتی آن‌ها در دستیابی به منابع طبیعی و بازارهای جدید است. از زمان آغاز مبادله کالاها و تجارت تا دوران مدرن، این مسیرها نقش محوری در شکل‌گیری تمدن‌ها، رشد اقتصادی و حتی جنگ‌ها داشته‌اند. مسیرهای مواصلاتی در تاریخ همواره از عوامل اصلی تسلط یا رقابت قدرت‌های بزرگ بوده‌اند، زیرا کنترل آن‌ها به‌معنای کنترل دسترسی به منابع و ابزار توزیع بوده است.

در تمدن‌های باستانی، مانند راه‌های تجاری جاده ابریشم یا مسیرهای دریایی در دریای مدیترانه، اهمیت این مسیرها مشخص بود. در دوران مدرن، نقش استراتژیک این راه‌ها پیچیده‌تر شده و ابعاد اقتصادی، سیاسی و نظامی را نیز دربر گرفته است. امروز نیز، جنگ‌ها و رقابت‌های ژئوپلیتیک در بسیاری از مناطق جهان ناشی از تلاش برای کنترل مسیرهای کلیدی مواصلاتی است، که اغلب از آن‌ها با عنوان «کریدورهای استراتژیک» یاد می‌شود.

در دنیای معاصر، کریدورها به‌عنوان شریان‌های اقتصادی و استراتژیک، نقشی کلیدی در بازتعریف نظم ژئوپلیتیکی جهان ایفا می‌کنند. این مسیرهای اقتصادی فراتر از تجارت، نمایانگر خطوط جدیدی از قدرت و نفوذ میان بازیگران اصلی نظام بین‌الملل هستند. از کریدورهای شمال ـ جنوب و شرق ـ غرب گرفته تا پروژه‌های کلان مانند «یک کمربند، یک راه» چین، هرکدام در شکل‌دهی به موازنهٔ قدرت جهانی و ایجاد چالش‌های جدید در مناطق حساس نقش‌آفرینی می‌کنند. در این میان، خاورمیانه به‌عنوان قلب تقاطع این کریدورها، میدان نبردی برای قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای شده است.

تحولات اخیر، از جمله فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی بر سوریه برای قطع همکاری با ایران و تحریم‌های شدید علیه شبکه‌های صادراتی نفت ایران، نشان‌دهندهٔ ابعاد گسترده‌تر این جنگ ژئوپلیتیکی است. پیشنهادهایی مانند کاهش تحریم‌ها در ازای محدود کردن ارتباطات ایران و حزب‌الله و سیاست‌های خزانه‌داری آمریکا علیه شرکت‌های مرتبط با نفت ایران، بازتاب تلاش‌های گسترده‌تری است که هدف آن‌ها جلوگیری از تثبیت نقش ایران و محور مقاومت در این بازی بزرگ است. در این راستا، رقابت برای تسلط بر کریدورها، به میدانی تازه‌ برای تغییر نظم منطقه‌ای و جهانی تبدیل شده است.

حملهٔ گروه تروریستی هیئت تحریرالشام به حلب به‌عنوان یکی از شهرهای کلیدی در جنگ کریدورها، نه‌تنها بُعد نظامی تهدید را نشان می‌دهد، بلکه ارتباط آن را با تلاش‌های گسترده‌تر برای اعمال فشار بر دولت سوریه، یا تغییر وضعیت منطقه‌ای و خطوط تجاری و استراتژیک، برجسته می‌کند. این حمله را می‌توان به‌عنوان بخشی از یک استراتژی ترکیبی در نظر گرفت که در آن فشارهای اقتصادی (مانند تحریم‌ها) و دیپلماتیک (مانند منزوی‌سازی بین‌المللی) با تهدیدات مستقیم نظامی همراه می‌شوند. حملهٔ نظامی اخیر، خود به‌تنهایی تهدید نیست، بلکه بخشی از تلاش برای تغییر موازنهٔ قدرت در منطقه است.

در خاورمیانه، جنگ‌ها و منازعات اخیر، از جمله جنگ غزه، تحولات لبنان، و بحران در سوریه، نشان‌دهندهٔ تلاقی مسائل امنیتی ـ ژئوپلیتیکی با رقابت بر سر کریدورهای راهبردی هستند. این تحلیل به بررسی ابعاد مختلف نقش این کریدورها در منازعات اخیر منطقه و تاثیرات آن‌ها بر نظم ژئوپلیتیکی نوظهور می‌پردازد.

زمینه

در بطن رقابت‌های ژئوپلیتیکی در خاورمیانه، کریدورها نه‌تنها مسیرهای تجاری بلکه ابزارهای استراتژیک برای شکل‌دهی به نظم منطقه‌ای و جهانی هستند. در این زمینه، جنگ کریدورها در مناطقی مانند سوریه و ایران به سطحی فراتر از رقابت اقتصادی رسیده و جنبه‌های امنیتی و سیاسی بیشتری به خود گرفته است. تحولات اخیر، از جمله حملهٔ گروه تروریستی تحریرالشام به حلب، پیشنهادهای دیپلماتیک به سوریه برای فاصله گرفتن از ایران، و همچنین تحریم‌های اقتصادی شدید علیه تهران، نشان می‌دهد که محور مقاومت و ارتباطات استراتژیک آن از طریق کریدورها تحت فشار شدید قرار دارد.

منازعه در غزه و لبنان، تغییر معادلات قدرت در سوریه، و حضور بازیگران فرامنطقه‌ای مانند آمریکا و چین، همگی نشان می‌دهند که خاورمیانه دیگر صرفاً میدان تقابل ایدئولوژیک یا نظامی نیست، بلکه نبردی ژرف‌تر بر سر منابع، انرژی، و مسیرهای تجاری در جریان است. این پویایی‌های جدید، نظام ژئوپلیتیکی جهانی را بازتعریف کرده و تعادل قدرت میان شرق و غرب را به چالش می‌کشند.

سیاست‌هایی که به‌ظاهر با هدف محدود کردن نفوذ ایران و حزب‌الله طراحی شده‌اند در عمل بخشی از استراتژی وسیع‌تری برای مسدود کردن نقش ایران در کریدورهای کلیدی مانند شمال ـ جنوب و همچنین پروژه‌های انرژی‌محور در خلیج فارس هستند. در این راستا، نقش کشورهایی مانند ترکیه، امارات، و عربستان سعودی در تلاش برای جایگزینی ایران در این معادلات اقتصادی و امنیتی به‌وضوح مشهود است.

از سوی دیگر، اقدامات اخیر خزانه‌داری آمریکا و تأکید بر تشدید تحریم‌ها علیه شرکت‌ها و نهادهای ایرانی، پیامی روشن دربارهٔ تداوم راهبرد مهار اقتصادی ایران و تأثیر آن بر مسیرهای تجاری و کریدورهای منطقه‌ای است. این وضعیت، خاورمیانه را به صحنه‌ای برای تقاطع منافع چین، روسیه، و آمریکا تبدیل کرده و اهمیت این کریدورها را به‌عنوان عناصر حیاتی نظم ژئوپلیتیکی دوچندان کرده است.

«جنگ کریدورها» و نقش کشورها و بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در تحولات خاورمیانه و جهان نشان‌دهندهٔ اهمیت استراتژیک زیرساخت‌های حمل‌ونقل، منابع انرژی و پروژه‌های اقتصادی در شکل‌دهی نظم جهانی جدید است. در این چارچوب، می‌توان به نقش کشورهای مختلف و ارتباط میان این عوامل پرداخت.

کریدورها، به‌مثابه بازیگران خاموش اما تعیین‌کننده، نقشی کلیدی در شکل‌دهی به آیندهٔ نظم ژئوپلیتیکی جهان دارند. بسیاری از تحولات اخیر در خاورمیانه، آسیای مرکزی، و حتی جنوب آسیا را می‌توان بخشی از جنگ کریدورها دانست. کریدورها، به‌ویژه پروژه‌های مرتبط با حمل‌ونقل و انرژی مانند پروژهٔ «یک کمربند، یک راه» چین، کریدور شمال ـ جنوب (با محوریت ایران و روسیه)، کریدور اقتصادی پاکستان چین، و کریدور هند ـ خلیج فارس ـ اروپا (با حمایت آمریکا)، در مرکز رقابت‌های ژئوپلیتیکی قرار دارند.

کریدورها و نقش جنگ غزه، لبنان، و سوریه

جنگ‌های غزه، لبنان، و سوریه به‌صورت مستقیم بخشی از این رقابت کریدورها نیستند، اما ارتباط غیرمستقیم دارند:

درگیری‌ها در سوریه با هدف تضعیف نفوذ ایران و جلوگیری از اتصال کریدور شمال ـ جنوب به سواحل مدیترانه انجام می‌شود.

اسرائیل با حمایت آمریکا، در تلاش است که از تکمیل این کریدور جلوگیری کند، چرا که این پروژه می‌تواند نقش آمریکا در حمل‌ونقل جهانی را کاهش دهد.

اقدامات گروه‌هایی تروریستی مانند هیئت تحریرالشام با پشیبانی آمریکا، ترکیه، و اسرائیل، با محوریت تجزیهٔ سوریه و عدم تثبیت دولت بشار اسد، به‌نفع کاهش نفوذ ایران و روسیه تمام می‌شود.

کریدور هند ـ خاورمیانه‌‌ ـ اروپا  (IMEC)

این پروژه، که توسط ایالات متحده، هند، عربستان سعودی، و اسرائیل حمایت می‌شود، برای کاهش وابستگی به مسیرهای کنترل‌شده توسط چین و روسیه و رقابت با پروژهٔ کمربند و جادهٔ چین طراحی شده است. بندر چابهار ایران نیز می‌تواند بخشی از این پروژه باشد، اما با رقابت بندرهای امارات و اسرائیل، نقش ایران تحت تأثیر قرار گرفته است.

پروژهٔ IMEC با هدف کاهش وابستگی اروپا به مسیرهای انرژی روسیه پیشنهاد شده است:

مسیر کریدور: هند به خلیج فارس (از طریق امارات و عربستان سعودی)، اسرائیل، و سپس اروپا.

هدف اصلی: جلوگیری از نقش‌آفرینی چین در خاورمیانه و کاهش قدرت اقتصادی و سیاسی آن.

تحقق این پروژه: به اتحاد کشورهای عربی با اسرائیل و آمریکا بستگی دارد، که توافق ابراهیم زمینه‌ساز آن بوده است. اما این اتحاد، به‌ویژه بعد از جنگ غزه و نسل‌کشی دولت اسرائیل،  همچنان با چالش‌هایی جدی، از جمله اختلافات داخلی کشورهای عربی، روبه‌رو است.

چین و پاکستان در جنگ کریدورها

چین برای اجرای پروژه‌های خود در منطقه به ثبات نیاز دارد:

در پاکستان، به‌دلیل ناامنی‌های بلوچستان و حملات به کارگران چینی، پکن به‌طور جدی به‌دنبال همکاری‌های امنیتی است.

مخالفت داخلی در پاکستان با حضور نظامی چین برای همکاری در برقراری امنیت کارگران چینی، نشان‌دهندهٔ پیچیدگی روابط دو کشور است. اما چین از فشار اقتصادی و توقف سرمایه‌گذاری‌ها برای ایجاد تغییرات لازم در پاکستان استفاده خواهد کرد. ترس از واکنش‌های احتمالی آمریکا در میان بخش‌هایی از ارتش و دولت پاکستان و نیز حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم آمریکا از گروه تروریستی جیش العدل، چالش‌های جدی بر سر راه کریدور اقتصادی پاکستان چین قرار داده است.

نقش روسیه و بریتانیا در جنگ کریدورها

روسیه: به‌دنبال تکمیل کریدور شمال ـ جنوب و اتصال به بازارهای هند و ایران است. هرچند جنگ اوکراین تمرکز روسیه را کاهش داده است، اما این کشور همچنان در خاورمیانه نفوذ دارد.

بریتانیا: با خروج از اتحادیه اروپا (برگزیت) به‌دنبال بازتعریف نقش جهانی خود است. تسلط بر خاورمیانه از طریق حمایت از پروژه‌های مرتبط با انرژی و تجارت، راهبرد اصلی آن به‌شمار می‌رود.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت جنگ کریدورها نمادی از رقابت قدرت‌های بزرگ برای کنترل زیرساخت‌های اقتصادی جهانی است:

ایالات متحده و متحدانش (اسرائیل، بریتانیا، هند) تلاش می‌کنند مسیرهای انرژی و تجارت خاورمیانه را در راستای منافع خود مدیریت کنند.

چین، روسیه و ایران به‌دنبال ایجاد مسیرهای جایگزین و اتصال به بازارهای جهانی هستند.

خاورمیانه، به‌عنوان پل استراتژیک میان آسیا، اروپا، و آفریقا، نقطهٔ اصلی این رقابت باقی خواهد ماند.

کریدور شرق ـ غرب (ترکیه و آذربایجان)

پیشنهادی که آذربایجان و ترکیه آن را به‌عنوان یک مسیر کلیدی بین اروپا و آسیا مطرح کرده‌اند، نقشی مهم در تغییر و توازن قدرت در جنگ کریدورها دارد. این کریدور، که شامل کریدور زنگزور می‌شود، به ترکیه، آذربایجان، و در ادامه به اروپا اجازه می‌دهد تا از طریق مسیری کوتاه‌تر و مستقل از ایران و روسیه، به بازارهای آسیا و اروپا متصل شوند. چنین پروژه‌ای در چند سطح بر تحولات منطقه‌ای تأثیر می‌گذارد:

این کریدور بخشی از رویکرد ترکیه برای تبدیل‌شدن به مرکز ترانزیت منطقه‌ای است و با حمایت آذربایجان به‌دنبال ارائهٔ یک مسیر حمل‌ونقل و انرژی جایگزین برای اروپا است.

کریدور زنگزور، که از خاک ارمنستان عبور می‌کند، به ترکیه و آذربایجان اجازه می‌دهد تا از طریق یک مسیر زمینی کوتاه‌تر، مستقیماً به نخجوان و سپس به آنکارا و اروپا متصل شوند.

این پروژه با طرح کمربند و جادهٔ چین رقابت مستقیم ندارد، اما می‌تواند بخشی از مسیرهای جایگزین برای کشورهای غربی باشد تا نیاز به مسیرهای عبوری از روسیه، ایران، یا حتی جنوب آسیا کاهش یابد.

پیشنهاد کریدور زنگزور با مقاومت ایران و ارمنستان مواجه شده است. ایران به‌شدت مخالف این کریدور است، زیرا این طرح می‌تواند ارتباط زمینی ایران با ارمنستان و اروپا را مختل کند و به‌طور غیرمستقیم نقش ایران در کریدور شمال-جنوب را تضعیف کند. روسیه نیز از این طرح حمایت قاطع نکرده، چرا که کریدور شرق‌ ـ غرب به‌رهبری ترکیه و آذربایجان می‌تواند تأثیرات منفی بر منافع تجاری و ژئوپلیتیکی روسیه در قفقاز و جنوب اروپا داشته باشد.

اهمیت برای اروپا و آمریکا

اروپا و آمریکا با توجه به تلاش‌هایشان برای کاهش وابستگی به انرژی روسیه و ایجاد مسیرهای جدید ترانزیت، احتمالاً از کریدور شرق ـ غرب حمایت خواهند کرد:

این کریدور به اروپا اجازه می‌دهد به منابع انرژی قفقاز و آسیای میانه دسترسی پیدا کند، بدون اینکه به مسیرهای روسیه یا ایران وابسته باشد.

آمریکا نیز برای کاهش نفوذ ایران و روسیه در قفقاز جنوبی، از پروژه‌های ترکیه و آذربایجان حمایت می‌کند.

حملهٔ گروه تروریستی هیئت تحریرالشام به حلب، که ترکیه به‌طور غیرمستقیم در آن نقش دارد، می‌تواند با برنامه‌های بلندمدت ترکیه در این زمینه نیز در ارتباط باشد:

ترکیه با حمایت از گروه‌های تروریستی مسلح، که از ملیت‌های مختلف ـــ ازبک‌ها، ایغورهای ترک‌زبان، ترکمن‌ها، تاجیک‌ها و غیره ـــ شکل گرفته اند، تلاش می‌کند در قفقاز و شمال سوریه منطقهٔ نفوذ خود را در امتداد کریدورهای کلیدی گسترش دهد.

تثبیت نفوذ ترکیه در سوریه، به‌ویژه در مناطق شمالی، به این کشور اجازه می‌دهد کنترل بیشتری بر مسیرهای ترانزیتی و خطوط انرژی منطقه‌ای داشته باشد.

همچنین، حضور ترکیه در این مناطق بخشی از تلاش برای مقابله با نفوذ ایران و روسیه در مسیرهای کلیدی حمل‌ونقل بین‌المللی است.

کریدور زنگزور، که ترکیه و آذربایجان آن را به اروپا متصل می‌کند، برای چین جذابیت دارد، اما از اولویت پایین‌تری برخوردار است:

مزایا: (الف) تسهیل تجارت چین با اروپا از طریق قفقاز جنوبی (ب) امکان استفاده از زیرساخت‌های ترکیه برای صادرات کالا.

چالش‌ها: رقابت با روسیه و ایران که به‌دنبال حفظ کنترل بر کریدورهای جایگزین هستند.

به‌طور کلی در این رابطه باید گفت کریدور شرق ـ غرب به‌رهبری ترکیه و آذربایجان، بخشی از رقابت گسترده‌تر برای کنترل زیرساخت‌های ترانزیتی در منطقه است. تنش‌های اخیر در سوریه، قفقاز جنوبی، و حتی درگیری‌های جاری در اوکراین، غزه، و سوریه، همگی به‌نحوی به بازتعریف مسیرهای کلیدی حمل‌ونقل و انرژی مرتبط هستند. ترکیه، با نقش‌آفرینی فعال در سوریه و حمایت از کریدور زنگزور، در تلاش است جایگاه خود را به‌عنوان یک هاب استراتژیک بین اروپا و آسیا تثبیت کند. با این حال، این تلاش‌ها با مقاومت ایران، روسیه، و حتی ارمنستان روبه‌رو خواهد شد و احتمالاً درگیری‌های منطقه‌ای بیشتری در این زمینه رخ خواهد داد.

در نهایت، «تکلیف کریدورها» به نتیجهٔ تقابل میان این قدرت‌ها و توانایی کشورهای منطقه برای حفظ استقلال و نحوهٔ مدیریت این تحولات بستگی دارد.

کریدور اقتصادی کمربند و جاده (Belt and Road Initiative)

چین، با تمرکز بر این پروژه، به‌دنبال تسلط بر مسیرهای تجاری بین‌المللی است. کریدور اقتصادی چین ـ پاکستان (CPEC) و دیگر پروژه‌ها، نشان از استراتژی چین برای کاهش وابستگی به مسیرهای تحت کنترل غرب دارد. درخواست حضور نظامی چین در حفاظت از اتباع خود در بلوچستان نیز در همین راستاست.

چین این کریدور را طراحی کرده تا وابستگی خود را به مسیرهای سنتی کاهش دهد و مسیرهای جدیدی برای صادرات کالا و واردات انرژی ایجاد کند.

اهمیت:

اتصال چین به آسیا، اروپا، آفریقا، و حتی آمریکای لاتین از طریق خطوط زمینی و دریایی.

دسترسی پایدار به منابع انرژی در آسیای مرکزی، خاورمیانه، و آفریقا.

ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی با کشورهای شریک، برای افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی.

کریدور چین ـ اروپا از طریق آسیای مرکزی: که با استفاده از مسیرهای ریلی و جاده‌ای از قزاقستان، ازبکستان، و روسیه عبور می‌کند.

کریدور دریایی جنوب شرقی آسیا به اروپا: که چین را از طریق اقیانوس هند به بنادر خاورمیانه و سپس به اروپا متصل می‌کند.

کریدور شمال ـ جنوب (INSTC):

این کریدور، که کشورهای روسیه، ایران، هند، و دیگر کشورهای اوراسیایی را متصل می‌کند، به‌عنوان مسیری کلیدی برای کاهش زمان و هزینه حمل‌ونقل میان شمال اروپا و جنوب آسیا مطرح است. ایران، به‌عنوان پل اصلی این مسیر، از اهمیتی فوق‌العاده‌ برخوردار است. این کریدور، علاوه بر افزایش قدرت اقتصادی و جایگاه ژئوپلیتیکی ایران، می‌تواند منجر به تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و تضعیف نقش مسیرهای دریایی تحت کنترل ایالات متحده شود.

کریدور بین‌المللی شمال ـ جنوب این فرصت را به چین می‌دهد تا به بازارهای جنوب آسیا و خلیج فارس دسترسی پیدا کند.

اهمیت:

تسهیل تجارت با ایران، هند، و کشورهای حاشیه خلیج فارس.

کاهش وابستگی به مسیرهای دریایی تحت کنترل ایالات متحده، مانند تنگهٔ مالاکا.

افزایش امنیت انرژی و دسترسی سریع‌تر به بنادر ایران (مانند چابهار).

چالش‌ها:

تحریم‌های اقتصادی و فشارهای ایالات متحده و اروپا علیه ایران.

رقابت با مسیرهای دیگر مانند مسیرهای دریایی سنتی از طریق کانال سوئز.

کریدور چین ـ پاکستان  (CPEC)

اهمیت: (الف) فراهم کردن یک مسیر کوتاه‌تر و ایمن‌تر برای انتقال انرژی از خاورمیانه به چین. (ب) دور زدن تنگهٔ مالاکا، که در صورت تنش با آمریکا آسیب‌پذیر است. (پ) استفاده از بندر گوادر برای تجارت و همچنین تقویت حضور استراتژیک چین در اقیانوس هند.

چالش: وابستگی‌های سیاسی ـ اقتصادی ـ نظامی پاکستان به آمریکا و تنش‌های احتمالی در جنگ اوکراین ممکن است تأثیر منفی بر این مسیر داشته باشد.

کریدور سیبری  (Trans-Siberian Railway)

چین از مسیرهای زمینی از طریق سیبری برای صادرات کالا به اروپا استفاده می‌کند.

اهمیت: (الف) کاهش هزینه و زمان حمل‌ونقل کالا به اروپا. (ب) تقویت روابط با روسیه به‌عنوان متحد استراتژیک در برابر غرب.

چالش‌‌ها: آسیب‌پذیری در برابر تحریم‌های آمریکا، یا انسداد تنگهٔ مالاکا.

مسیرهای دریایی که از دریای چین جنوبی، تنگهٔ مالاکا، و اقیانوس هند عبور می‌کنند همچنان اولویت اصلی چین برای واردات انرژی (به‌ویژه نفت از خاورمیانه) هستند.

برای چین، کریدور کمربند و جاده (BRI) و کریدور اقتصادی پاکستان چین (CPEC)  در حال حاضر مهم‌ترین مسیرها هستند، زیرا این کریدورها امکان دستیابی سریع‌تر و ایمن‌تر به انرژی و بازارهای صادراتی را فراهم می‌کنند. کریدورهای زمینی شمال ـ جنوب و زنگزور نقش مکمل دارند و بیشتر به کاهش تنش‌های ژئوپلیتیکی و کاهش وابستگی به مسیرهای دریایی کمک می‌کنند. اما در نهایت، امنیت و تنوع کریدورها اولویت اصلی چین است، چرا که وابستگی بیش از حد به یک مسیر یا کریدور، آسیب‌پذیری ژئوپلیتیکی این کشور را افزایش می‌دهد.

اهمیت کریدور شمال ـ جنوب برای ایران

کریدور شمال ـ جنوب (INSTC)، که از روسیه به هند و جنوب آسیا از طریق ایران می‌گذرد، یکی از کریدورهای مهم اقتصادی و سیاسی است که تأثیراتی قابل‌توجه بر نقش استراتژیک ایران در منطقه و جهان دارد. این کریدور در تقاطع مسیرهای اصلی تجاری جهان قرار گرفته و برای ایران از لحاظ اقتصادی و ژئوپلیتیکی اهمیتی فراوان دارد.

جایگاه ژئوپلیتیکی و امنیتی:

اتصال به بازارهای جهانی: این کریدور ایران را به یک نقطهٔ مرکزی برای تجارت میان شمال (روسیه و اروپا) و جنوب (هند و آسیای جنوبی) تبدیل می‌کند.

جایگزین برای مسیرهای تحت کنترل غرب: مسیر (INSTC) به ایران این امکان را می‌دهد که از مسیرهای سنتی که تحت کنترل آمریکا و متحدانش است، مانند کانال سوئز، فاصله بگیرد.

تقویت امنیت ملی: افزایش ارتباطات اقتصادی و وابستگی کشورهای عضو کریدور به ایران، نفوذ ژئوپلیتیکی ایران را در منطقه تقویت می‌کند و مانع از انزوای سیاسی می‌شود.

مزایای اقتصادی:

درآمدهای ترانزیتی: ایران با بهره‌گیری از زیرساخت‌های خود، مانند بنادر چابهار و عباس، درآمد قابل‌توجهی از ترانزیت کالاها بین شمال و جنوب کسب می‌کند.

توسعهٔ مناطق محروم: توسعهٔ بندر چابهار به‌عنوان قطب تجاری ایران در اقیانوس هند، فرصت‌های شغلی و اقتصادی جدیدی برای مناطق جنوب شرقی ایران ایجاد می‌کند.

تقویت زیرساخت‌ها: همکاری با هند و روسیه برای توسعه حمل‌ونقل ریلی، جاده‌ای، و بندری، موجب رشد زیرساخت‌های اقتصادی در ایران می‌شود.

همکاری با قدرت‌های جهانی:

ایران به‌عنوان پل ارتباطی: این کریدور به ایران امکان می‌دهد که روابط خود را با کشورهای بزرگی مانند هند، روسیه، و حتی چین تقویت کند.

رهایی از تحریم‌ها: هرچند تحریم‌های آمریکا به ایران فشار می‌آورد، مشارکت در این پروژه می‌تواند به ایجاد مسیرهای اقتصادی مستقل کمک کند.

نقش بنادر ایران در کریدور شمال ـ جنوب:

بندر چابهار:

این بندر با مشارکت هند توسعه یافته و تنها بندر اقیانوسی ایران است.

چابهار برای اتصال به هند و دیگر کشورهای جنوب آسیا، جایگزینی برای مسیر بندر کراچی پاکستان محسوب می‌شود.

این بندر برای هند نیز حیاتی است، زیرا دسترسی مستقیم به افغانستان و آسیای مرکزی را بدون نیاز به عبور از خاک پاکستان فراهم می‌کند.

بندر عباس:

یکی از بنادر کلیدی در خلیج فارس است و نقطه‌ای استراتژیک برای اتصال دریایی و زمینی به آسیای مرکزی و قفقاز.

بندر عباس در تجارت نفت و گاز و همچنین کالاهای صنعتی نقشی مهم ایفا می‌کند.

بندر گوادر:

هرچند در پاکستان قرار دارد و بخشی از کریدور چین ـ پاکستان (CPEC) است، نزدیکی آن به بندر چابهار رقابت و همکاری‌های استراتژیک را در منطقه افزایش می‌دهد.

چالش‌های کریدور شمال ـ جنوب:

تحریم‌ها و موانع سیاسی: تحریم‌های آمریکا علیه ایران می‌تواند روند اجرای پروژه‌ها را کُند کند و مانع از سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی شود.

رقابت‌های منطقه‌ای: کشورهایی مانند پاکستان و ترکیه به‌دنبال کاهش نقش ایران در کریدورهای تجاری هستند.

زیرساخت‌های ناکافی: نیاز به سرمایه‌گذاری بیشتر برای تکمیل خطوط ریلی و جاده‌ای و بهبود امکانات بندری وجود دارد.

کریدور شمال ـ جنوب، ایران را به یکی از محورهای کلیدی تجارت بین‌المللی تبدیل می‌کند و امکان افزایش درآمدهای اقتصادی، تقویت امنیت ملی، و کاهش وابستگی به قدرت‌های غربی را فراهم می‌سازد. این کریدور برای هند، روسیه و حتی چین نیز ارزشمند است و می‌تواند در بلندمدت جایگاه ایران را در نظم نوین جهانی تقویت کند. با توجه به شرایط کنونی، بهره‌برداری مؤثر از این فرصت نیازمند دیپلماسی فعال، توسعهٔ زیرساخت‌ها و تقویت همکاری‌های منطقه‌ای است.

حضور دوبارهٔ دونالد ترامپ در قدرت

ترامپ می‌تواند تأثیرات قابل‌توجهی بر پروژه‌های کریدوری مهم نظیر کریدور شمال ـ جنوب (INSTC) و کریدور اقتصادی چین‌‌ ـ پاکستان (CPEC) داشته باشد. سیاست خارجی ترامپ، به‌ویژه در دوران ریاست‌جمهوری او (۲۰۲۰-۲۰۱۶)، به تقویت فشار بر ایران، چین، و پروژه‌های همکاری منطقه‌ای معطوف بود، که بازگشت او ممکن است این فشارها را تشدید کند.

فشار بر ایران:

ترامپ توانست با سیاست «فشار حداکثری» علیه ایران تجارت و توسعهٔ اقتصادی کشور ما را به‌شدت محدود کند. بازگشت او احتمالاً باعث اعمال تحریم‌های جدید یا سخت‌تر علیه ایران خواهد شد. این تحریم‌ها می‌توانند:

توانایی ایران در جذب سرمایه‌گذاری خارجی برای توسعه زیرساخت‌های (INSTC) (مانند بنادر، خطوط ریلی و جاده‌ای) را مختل کنند.

همکاری ایران با شرکای کلیدی مانند روسیه و هند را کاهش دهند، زیرا شرکت‌ها و دولت‌های این کشورها ممکن است از جریمه‌های ثانویهٔ آمریکا بترسند.

مقابله با نفوذ روسیه و هند:

سیاست ترامپ به‌شدت بر مقابله با روسیه و محدودسازی گسترش نفوذ آن در اروپا و آسیا متمرکز بود. افزایش فشار بر روسیه و هند در پروژهٔ کریدور شمال ـ جنوب (INSTC) می‌تواند باعث کاهش سرعت و اثربخشی این کریدور شود.

تقابل با چین:

یکی از اهداف اصلی سیاست ترامپ مقابله با نفوذ اقتصادی و نظامی چین بود. او احتمالاً به‌دنبال اعمال تحریم یا فشار اقتصادی بیشتر بر پروژه‌های مرتبط با چین، از جمله (CPEC)، خواهد بود که بخشی از ابتکار یک کمربند ـ یک راه (BRI) است.

ترامپ ممکن است کشورهای ثالثی مانند عربستان یا امارات را برای کاهش حمایت مالی از پروژه‌های چین تحت فشار بگذارد.

تقویت رقابت هند و پاکستان:

ترامپ روابطی نزدیک با هند برقرار کرد و با حمایت از دهلی‌نو تلاش داشت از رقابت چین ـ پاکستان در جنوب آسیا جلوگیری کند. بازگشت او به قدرت می‌تواند باعث تشدید تنش‌های منطقه‌ای شود که مستقیماً بر امنیت (CPEC) و سرمایه‌گذاری‌های چین در این پروژه تأثیر خواهد گذاشت.

تقابل با چین و روسیه:

هر دو پروژه کریدور شمال ـ جنوب (INSTC)  و کریدور اقتصادی چین پاکستان (CPEC)  به چین و روسیه اجازه می‌دهند که وابستگی خود را به مسیرهای دریایی تحت کنترل آمریکا کاهش دهند. ترامپ احتمالاً به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم تلاش می‌کند که این کریدورها را تضعیف کند.

تقویت مشارکت آمریکا در پروژه‌های جایگزین، نظیر کریدور هند ـ خاورمیانه ـ اروپا (IMEC)، می‌تواند بخشی از استراتژی واشنگتن برای به چالش کشیدن این مسیرها باشد.

با این امید که هرآنچه تا کنون گفته شد تصویری روشن‌تر به خواننده داده باشد، دنبالهٔ تحلیل را با ذکر چند نکتهٔ ضرور دربارهٔ ایران و کریدورها ادامه می‌دهیم.

ایران، مسائل مالی و سرمایه‌گذاری

یکی از عوامل مهم در پیشبرد پروژه‌های بزرگ زیرساختی در ایران مشکلات مالی و کمبود منابع سرمایه‌گذاری است. ایران با تحریم‌ها و محدودیت‌های مالی روبه‌رو است که می‌تواند موجب کند شدن روند پروژه‌های استراتژیک شود. البته، در برخی موارد نیاز به تأمین منابع مالی خارجی، خصوصاً از کشورهایی مانند چین و روسیه که ایران به آن‌ها به‌عنوان شرکای اقتصادی نگاه می‌کند، نیز می‌تواند به‌علت تحریم‌های ثانویه با مشکلاتی مواجه شود. تسریع در سیاست دلار زدایی و استفاده از ارزهای ملی در مراودات بین ایران، روسیه، و چین می‌تواند تا حد بسیار زیادی راه گشا باشد.

برخی از مدیران یا جناح‌های غرب‌گرا در ایران، به‌ویژه در سطوح مدیریتی، از نزدیکی ایران به چین و روسیه پرهیز می‌کنند. اختلافات سیاسی داخلی نیز عاملی دیگر در کند شدن پروژه‌ها است. در حالی که ایران به‌دنبال روابط نزدیک‌تر با چین و روسیه است، برخی جناح‌ها در کشور همچنان در اجرای برنامه‌ها و طرح‌های مربوطه تعلل می‌ورزند، که این امر به عدم تسریع در انجام قراردادهای کلیدی منجر می‌شود. به‌نظر می‌رسد که ایران، علی‌رغم سیاست گردش به شرق خود، در اجرای پروژهٔ کریدور شمال‌ ـ جنوب، بین دو دیدگاه معلق مانده است و هنوز نمی‌تواند با توجه به مشکلات و موانعی که غرب بر سر راه توسعه ایران بوجود می‌آورد، تصمیمی قطعی بگیرد.

تهدید به تداوم بحران‌های منطقه‌ای:

توسعهٔ کریدورهای تجاری می‌تواند در برخی مناطق بحران‌هایی تازه‌ ایجاد کند. برای مثال، کشورهای هم‌مرز مانند آذربایجان و ارمنستان، که درگیر نزاع‌های منطقه‌ای هستند، ممکن است با افزایش رقابت بر سر مسیرهای تجاری و کریدورها دچار تنش‌های جدیدی شوند. این تنش‌ها می‌توانند به بهانه‌های مختلف، به درگیری‌های نظامی و سیاسی بین قدرت‌های جهانی تبدیل شوند.

فشار چندوجهی بر ایران:

پیشنهاد آمریکا و امارات به سوریه برای فاصله گرفتن از ایران، و تحریم‌های تازه بر بخش انرژی ایران نشان‌دهندهٔ تلاش برای تضعیف محور مقاومت و کاهش نقش ایران در حمایت از گروه‌های متحد منطقه‌ای است. چنانچه ایران نتواند اهداف سیاسی ـ اقتصادی خود را  با کمک و همراهی کشورهای همسو مانند چین و روسیه تسریع و مدیریت کند، این اقدامات در نهایت بر کارایی کریدور شمال ـ جنوب و تلاش‌های ایران برای ایفای نقش مؤثر در نظم نوین اقتصادی تأثیرگذار خواهد بود.

نتیجه‌گیری کلیدی

در جنگ کریدورها، اقتصاد، امنیت، و سیاست به‌هم‌ تنیده‌اند. نتیجهٔ این جنگ به توانایی بازیگران منطقه‌ای در تعامل با یکدیگر و قدرت‌های بزرگ برای حفاظت از منافع اقتصادی و امنیتی بستگی دارد. آیندهٔ این جنگ نه‌تنها تعیین‌کنندهٔ سرنوشت کشورهایی مانند ایران و سوریه خواهد بود، بلکه مسیرهای کلیدی اقتصاد جهانی را شکل خواهد داد. در این میان، موفقیت هر بازیگر به‌میزان هوشمندی و انعطاف‌پذیری در سیاست‌های داخلی و خارجی بستگی دارد. در این میان، اگر ایران بتواند سیاست‌های خود را در جهت تقویت کریدورهای استراتژیک و کاهش وابستگی به بازیگران غیرهمسو تنظیم کند، می‌تواند از این بحران‌ها به‌عنوان فرصت‌هایی برای تثبیت نقش خود در نظم جدید ژئوپلیتیکی بهره‌برداری کند. ایران، با وجود فشارهای گسترده، می‌تواند از این موقعیت برای تقویت موقعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی خود بهره‌برداری کند. اما این تنها در صورتی ممکن است که تصمیم‌های سریع و مؤثر در مسیر اجرای پروژه‌های کلیدی، تعامل سازنده با بازیگران منطقه‌ای و همکاری و نزدیکی هرچه بیشتر با کشورهای همسو، به ویژه چین و روسیه اتخاذ شود. در عین حال، هرگونه ناکامی در تصمیم‌گیری یا تعلل در پیشبرد پروژه‌های کلیدی، خطر افزایش انزوا و کاهش نفوذ را به‌همراه خواهد داشت.

بازگشت ترامپ به قدرت احتمالاً به افزایش تنش‌ها در اطراف پروژه‌های کریدوری کلیدی منطقه‌ای منجر خواهد شد. سیاست‌های او ممکن است با هدف کاهش همکاری ایران، چین، و روسیه در این کریدورها، و همچنین تقویت مسیرهای جایگزین نظیر کریدور هند ـ خاورمیانه ـ اروپا (IMEC)، به‌اجرا گذاشته شود. تأثیر دقیق این رویکرد به عواملی نظیر شرایط داخلی کشورهای منطقه، میزان موفقیت چین، روسیه، و ایران در مدیریت فشارها، و واکنش دیگر بازیگران مانند هند و اتحادیه اروپا بستگی دارد.

ایران در میانهٔ جنگ کریدورها، نه‌تنها با فشارهای اقتصادی و سیاسی آمریکا و متحدانش مواجه است، بلکه با فرصت‌های بزرگی نیز روبرو است که بهره‌گیری از آن‌ها نیازمند موضع‌گیری قاطع و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک است. تجربه نشان داده است که نشان دادن ضعف یا تلاش برای جلب رضایت آمریکا نه‌تنها به کاهش فشارها منجر نمی‌شود، بلکه ابزارهای تحریم و فشار را برای واشنگتن تقویت می‌کند. در مقابل، اتخاذ رویکردی مبتنی بر استقلال و تقویت تعاملات با قدرت‌های شرقی مانند چین و روسیه می‌تواند به شکل‌گیری یک بلوک مقاوم در برابر فشارهای غربی کمک کند.

تصمیم‌گیری قاطع در مسیر اجرای کریدورهای حیاتی و تحکیم جایگاه ایران به‌عنوان گره‌ای کلیدی در نظم جدید ژئوپلیتیکی، نه‌تنها جایگاه اقتصادی کشور را تقویت می‌کند، بلکه پیامی روشن به آمریکا و متحدانش ارسال خواهد کرد: «ایران در مسیر استقلال خود مصمم است و هیچ تحریمی نمی‌تواند این عزم را متزلزل کند.»

تاریخ انتشار : ۱۶ آذر, ۱۴۰۳ ۱۰:۰۴ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

نه به اعدام، نه به پایانی بی‌صدا و بی‌بازگشت!

همه ما که در بیرون این دیوارها زندگی می‌کنیم برای متوقف کردن این چرخه خشونت و نابرابری مسئولیت داریم و باید علیه آن اعتراض کنیم. سنگسار، اعدام یا هر مجازات غیرانسانی دیگر صرف نظر از نوع اتهام یا انگیزه و اعتقاد محکومان، چیزی جز نابودی و ظلم نیست و باید برای همیشه از دستگاه قضایی حذف شود.  نه به اعدام، نباید فقط شعاری باشد، بلکه باید به منشوری تبدیل شود که کرامت انسانی و حقوق برابر را برای همه، فارغ از جنسیت و جایگاه اجتماعی، به رسمیت بشناسد.

مطالعه »
بیانیه ها

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

این آتش بس دست‌آوردی بزرگ برای مردم ستم‌دیدهٔ فلسطین و نتیجهٔ استقامت و مبارزات آنان، فشار نیروهای آزادی‌خواه و صلح‌دوست جهان و نیز نیروهای مترقّی و صلح‌دوست اسراییل است. تضمین پای‌بندی دولت اسراییل به قرارداد آتش‌بس موقّت نیاز به نظارت جهانی دارد. از یک سوی اسراییل می‌تواند از ساعات باقی‌مانده تا آغاز آتش‌بس برای ادامهٔ نسل‌کشی سوءاستفاده کند و از سوی دیگر پس از دست‌یابی به تبادل گروگان‌های اسراییلی، کشتار وحشیانهٔ خود را از سر بگیرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام گروه کار روابط عمومی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به مناسبت برگزاری دهمین کنگرهٔ سراسری حزب اتحاد ملت ایران اسلامی!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) تلاش‌های مؤثرحزب اتحاد ملت ایران اسلامی در جبههٔ اصلاحات برای ایجاد تغییر در اوضاع اسفناک کشور را ارزشمند می‌داند. حضور پررنگ زنان در شورای مرکزی حزب شما، گامی شایسته در راستای تقویت نقش زنان در عرصهٔ سیاسی کشور است.

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

سوریۀ جدید به سوی فدرالیسم یا تناسخ خلافت تروریستی؟

در بزرگ‌داشت تحمیل آتش‌بس به اسراییل!

در گذشت ابراهیم نبوی: تاثر از مرگ طنزپرداز برجسته‌ی ایران

حفظ منابع آب در استانهای گیلان و خراسان: دو ویدیو

هر تغییری به تفسیر نیاز دارد

اقدامات تشنّج‌زای ناتو در منطقه و به قدرت رساندن نیروهای افراطی دست‌نشانده را محکوم می‌کنیم!