دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۳

دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۳

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم
برای مخالفت بی‌بروبرگرد با تهاجم اسراییل به ایران حتی نیازی نیست به وطن‌دوستی یا عشق به میهن متوسل شویم که حالا لازم باشد بر سر معنای هر از این مفاهیم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسام سلامت
نویسنده: حسام سلامت
#سوزنبان
سوزنبانِ پیر چشمکی زد. صدای سوت قطار از دور شنیده می‌شد. شلوغی ایستگاه بخاطر پایان این جنگ ۱۲ روزه، مرا یاد کودکی و نوجوانی‌ام می‌انداخت. می‌ترسیدم جا بمانم. تجربه جاماندن...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
وارث شکست‌خورده و پرچم!
از نظر آنها، فقط قدرت‌های غربی اختیار ایجاد یا سرنگونی رژیم‌ها را دارند. می‌توان تا حدی با این دیدگاه همدل بود: به هر حال، بریتانیا در نیمه اول قرن بیستم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
Lasting peace is only possible with active popular participation
The twelve days of war brought unexpected results. Iran's internal cohesion was preserved, despite chronic economic crises and social divisions...Peaceful protests in various countries, Iranian immigrants' support for the right...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟
بخش بزرگی از جامعه با آگاهی دریافته‌اند که تغییر رژیم، بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، می‌تواند تنها به بازتولید شکلی دیگر از همان استبداد منجر شود. مردم ایران بارها...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود
روی زندان قرچک حتی نمی‌شود اسم «زندان» گذاشت. یک سری سلول‌اند که به اندازه‌ی سلول‌های ۲۰۹ پنجره ندارند. هوا؟ نزدیک محل سوزاندن زباله است؛ هوایی آلوده و فاجعه‌بار. آب؟ آب...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ویدا ربانی
نویسنده: ویدا ربانی
َUne paix durable n’est possible qu’avec une participation populaire active
Les douze jours de guerre ont également apporté des résultats inattendus. La cohésion interne de l'Iran a été préservée, malgré des crises économiques chroniques et des divisions sociales..... Les manifestations...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)
نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)

درسهایی از انقلاب ۵۷

شاید یکی از مهمترین درسها آن باشد که شعار "همه با هم" که در انقلاب ۵۷ تجربه شد، نشان داد کسانی که منابع مالی و رسانه‌ای بیشتری دارند، میتوانند از نیروی دیگران برای رسیدن به قدرت استفاده کرده و خود را بعنوان صاحبان انقلاب معرفی کنند. این امر به‌ویژه در در شرایطی که چشم‌انداز و برنامه مشخصی وجود نداشته باشد، به‌راحتی قابل تحقق است.

۲۲ بهمن یاد آور انقلاب مردم ایران علیه رژیم دیکتاتوری پهلوی است. گرچه در آن مقطع تاریخی، این روز را می‌توان یادآور پیروزی مردم بر سیستم سلطنتی و براندازی یک رژیم وابسته به امپریالیسم دانست، ولی در روند ادامه اش چیزی جز شکست در بر نداشت. این شکست از آنرو اتفاق افتاد که از همان اوان شکست رژیم شاه و پیروزی مردم در سرنگون نمودن آن رژیم، سکان هدایت بدست نیروهایی افتاد که از نظر ایدئو لوژی و از نظر اهداف، فاصله عمیقی با آرمانها و خواستهای انقلابی نیروهای ملی و دموکراتیک و چپ داشتند. آنها توانسته بودند در شرایط ویژه پیش آمده در آن مقطع تاریخی، کنترل و رهبری انقلاب را بدست بگیرند و با کنار زدن دیگر نیروها عملا اهداف خود را به پیش ببرند.

اینکه زمینه های این موضوع چه بود و چرا روحانیت توانست خود را بر انقلاب و مردم تحمیل کند، تا حد زیادی برای همگان روشن است. سیاست های شاه یکی از علت های بر آمدن روحانیت و تصرف قدرت بعد از سرنگونی خودش بود. در طی بیش از سه دهه حکمرانی وی بر کشور، او توانسته بود با اتخاذ سیاست هایی روحانیت را تقویت نماید. تمام تلاش شاه دنباله روی از سیاست های امپریالیسم بویژه امپریالیسم امریکا در رویارویی با کمونیسم و جریانات چپ بود، که آنزمان با اتکا به حضور اتحاد شوروی در همسایگی  ایران همواره دشمن بالقوه ای برای حکومت وابسته پهلوی محسوب میشدند. علاوه بر آن نیروهای ملی و دموکرات نیز که بدنبال استقلال میهن و ایجاد سیستمی دموکراتیک تحت قانون‌ مشروطه بودند، سد محکمی در مقابل سلطنت مطلقه و وابستگی کشور به بیگانه قلمداد میشدند.

شاه بعد از کودتای ۲۸ مرداد که با حمایت بخش مهمی از روحانیت همراه بود توانسته بود حکومت ملی و دموکراتیک مصدق را سرنگون سازد. علاوه بر آن شاه به کمک سازمانهای امنیتی امپریالیستی به ساخت سازمان مخوف ساواک که عمده ترین فعالیت آن حول سرکوب و قلع و قمع نیروهای مترقی و چپ بود همت گمارد. از همان ۲۸ مرداد، رژیم شاه به سرکوب نیروهای چپ، و بویژه حزب توده ایران پرداخت و توانست آن حزب مقتدر را در آن زمان به انفعال در داخل ایران کشانده و بسیاری از کادرها و اعضا نظامی و سیاسی آنرا به جوخه اعدام سپرده و یا به زندان افکند و بسیاری هم راه مهاجرت و تبعید نا خواسته را انتخاب کردند.

در این شرایط که روز بروز نیروهای ملی، دموکراتیک، چپ و ترقیخواه توسط عمال رژیم شاه سرکوب می شدند، شاه بیش از پیش خود را به روحانیت نزدیک کرده تا جایی که بنا به آمارها قریب ۵۰ هزار مسجد در نقاط مختلف کشور ساخت. این امر باعث گسترش و نفوذ مذهب گردید، شاه خود را پادشاه شیعه معرفی میکرد وسعی داشت از تاثیر مذهب برای مقابله با جریانات مترقی بهره ببرد. او مذهب را عاملی برای رویارویی ذهنی و روانی جامعه با نشر افکار غیر دینی و بویژه تفکرات کمونیستی می دانست. کمک های مالی شاه به حوزه های علمیه و ساختن ضریح های طلایی برای عتبات عالیات و نزدیکی به روحانیون معظم و مشورت با آنها، همه در راستای این بود که بتواند از نیروی مذهب برای پیشبرد سیاست های استبدادی اش بهره ببرد.

در تاریخ ایران وجهان، همواره سلاطین از نیروی مذهب برای تخدیر ملتها استفاده برده و روحانیون همواره یکی از دوبال استبداد بوده اند. در غرب و اروپا و در دوران تفتیش عقاید (انکیزاسیون)، کشیشان و پاپ‌ها در کنار پادشاهان قرار داشتند و شاهان توسط فتاوی آنها آزادیخواهان را با گیوتین گردن می‌زدند. روحانیت در ایران همواره در حکومتها جایگاه ویژه داشت، پادشاهان ساسانی با فتوای موبدان، مزدکیان را به دار می‌آویختند. در دوران صفوی پادشاه، خود جزیی از روحانیت تلقی میشد. با توجه به این موضوع که از تظر تاریخی جای بحث بیشتر و گسترده تری دارد، میبینیم دردوران پهلوی و بویژه پهلوی دوم، شاه سعی کرد با تقویت روحانیت، از آنها برای بقا و دوام حکومت خود بهره ببرد.

اما با وجود این نزدیکی، بخشی از روحانیت سرانجام با شاه وارد تقابل شد. علت اصلی این تقابل آن بود که با تمام علاقه ای که روحانیت به برقراری سلطنت پادشاه شیعی داشت و حتی با مشروطیت نیز چندان موافق نبود، اما وجود مدرنیته و توسعه آمرانه ای را که خاندان پهلوی دنبال می کرد، نزدیکی هر چه بیشتر به غرب و امپریالیسم را در پی داشت، که در تضاد با نگاه سنتی روحانیت قرار می گرفت. روحانیت سنتی در ایران، ریشه حکومت شیعی را نه در سرمایه داری وابسته و سیستم سیاسی غربگرا، بلکه حتی در سیستم ما قبل سرمایه داری جستجو میکرد.

گرچه از دهه ۴۰ به بعد، تفکرات نو اندیشان دینی نیز رواج یافت، ولی بیشترین مخالفت با شاه و سیاست های وی توسط روحانیت سنتی، که در راس آن خمینی بود انجام میگرفت. شاه سعی کرد با سیاست نزدیکی به روحانیت آنها را قانع سازد که وی یک شاه شیعه است. در سال ۱۳۵۴، حتی سپاه دین را بعنوان بخشی جا مانده از انقلاب سفید ایجاد کرد که هدف آن تبلیغ دین و آموزشهای دینی برای روستائیان توسط هزاران طلبه ای بود که به استخدام حکومت در آمده بودند. این سیاستها که همراه با سرکوب هزاران نیروی ترقیخواه و دموکرات بود عملا به تقویت پایگاه روحانیت انجامید، تا جایی که تنها نیرویی که میتوانست در انقلاب خود را بعنوان آلترناتیو مطرح کند روحانیت بود. با نزدیک شدن به انقلاب، آنها توانستند با استفاده از هزاران مسجدی که شاه ساخته بود عملا به بسیج و سازماندهی مردم که مذهب ریشه ای قوی در آنها داشت بپردازند.

اکثر نیروهای ترقیخواه یا در زندان بوده ویا ناخواسته در تبعید به سر میبردند. آن هایی که در داخل کشور مبارزه می کردند، به صورت مخفی یا چریکی و دور از توده ها فعالیت داشتند. تنها در مقطعی کوتاه که در زندانها بوسیله مردم گشوده شد و یا شاه برای نشان دادن تغییر سیاست هایش آنها را آزاد کرد، استقبال گسترده از این نیروها،  بویژه از سوی جوانان و دانشجویان، هم حکومت را به وحشت انداخت و هم روحانیت را نگران از دست دادن هژمونی خود کرد. این نگرانی باعث شد که آنها به مذاکره پشت پرده با امریکا روی بیاورد و قول همکاری درجلو گیری از قدرت گیری کمونیست ها و بویژه نفوذ شوروی در ایران را بدهد.

انقلاب ایران نارس بود، روحانیت توانست از وضعیت موجود، به‌ویژه با تکیه بر مذهب و استفاده از امکاناتی که خود شاه ایجاد کرده بود، حمایت ارتش و ساواک را بدست آورده و یک شبه اعلام پیروزی انقلاب را کند، در حالی که چشم انداز روشنی برای آینده وجود نداشت. سران روحانی بویژه آیت الله خمینی با شعارهای پوپو لیستی و وعده های توخالی، توانستند مردم و حتی جریانات سیاسی را بدنبال خود کشانده و عملا مهر خود را بر انقلاب مردم زده و آنرا از یک انقلاب دموکراتیک به یک انقلاب مذهبی تبدیل نمایند و حتی نامش را انقلاب اسلامی گذاشتند.

بدون شک انقلاب ۵۷ درسهای گرانبهایی برای مردم ایران بویژه در شرایط کنونی که هنوز عده ای بدنبال انقلاب علیه رژیم اسلامی هستند دارد. شاید یکی از مهمترین درسها آن باشد که شعار “همه با هم” که در انقلاب ۵۷ تجربه شد، نشان داد کسانی که منابع مالی و رسانه‌ای بیشتری دارند، میتوانند از نیروی دیگران برای رسیدن به قدرت استفاده کرده و خود را بعنوان صاحبان انقلاب معرفی کنند. این امر به‌ویژه در در شرایطی که چشم‌انداز و برنامه مشخصی وجود نداشته باشد، به‌راحتی قابل تحقق است.

بدون شک، در شرایط کنونی در صورت شکل گیری انقلابی دیگر تحت شعار “همه با هم”، نیروهایی قدرت را بدست خواهند گرفت که از امکانات مالی و مادی بیشتری برخوردارند و می توانند با در اختیار داشتن رسانه های فراوان حمایت بیگانه را نیز بدست آورند.

وقتی جریان سلطنت طلب و بویژه شازده پهلوی، سعی میکند همان شعار”همه با هم” را زنده کند و بگونه ای تجربه خمینی را بار دیگر بکار گیرد، هدفش دقیقا کسب قدرت تحت لوای این شعار و با استفاده از دیگر نیروهای سیاسی است. آنها علنا اعلام‌میکنند که نوع سیستم حکمرانی را بعد از سرنگونی رژیم انتخاب خواهند کرد. تنها یک ذهن عقب مانده و ساده‌لوح میتواند باور کند که آنها از قبل نقشه خود را طراحی نکرده اند. آنها با شعار های پو پو لیستی عملا می‌کوشند مردم را به مسیری سوق دهند که خودشان می‌خواهند. از اینرو نه تنها شعار “همه با هم” را در صورت بروز انقلابی دیگر نباید پذیرفت، بلکه باید با اینگونه شعارها که صف بندیها را مخدوش ساخته و چشم انداز روشنی را ندارد قاطعانه مقابله نمود.

تجربه مهم دیگر اینست که هرگاه رهبری یک انقلاب در اختیار نیروهای دموکراتیک نباشد، مطمئنا آن انقلاب سرنوشت خوبی نخواهد داشت و چه بسا اثرات منفی  و مخرب آن بیشتر از گذشته باشد. عدم توجه به دموکراسی توسط رهبران انقلاب و همچنین عدم توجه سازمانها و احزاب سیاسی که بدنبال حمایت از خمینی بودند، باعث گردید که استبداد خود را در شکل جدید و دینی باز یابد و خون های جوانان را که در راه انقلاب ریخته شد، به هدر دهد و آرمان اصلی آنرا که همانا آزادی به معنای واقعی بود به فراموشی بسپرد.

انقلاب بدون داشتن رهبر انقلابی و دموکراتیک محکوم به شکست است، از این رو، در شرایط خاص کنونی، هر نیرویی که دم از انقلاب دیگر در ایران می زند، باید اول از هرچیز باید بر نقش رهبری آن تاکید ورزد. بدون وجود یک نیروی دموکراتیک که الترناتیو رژیم کنونی باشد، صحبت از انقلاب بیهوده است. اگر ما بدنبال انقلابی دیگر هستیم، باید پیش از هر چیز آلترناتیوی دموکراتیک شکل بگیرد. قطعا این آلتر ناتیو نمی تواند جایی برای جریانات راست افراطی و سلطنت طلب که همچنان بر بازگشت سیستم پادشاهی متکی بر فرد اصرار دارند، داشته باشد. حتی نیرویی مانند مجاهدین نیز در این آلترناتیو جایی ندارد. آنها نیز نیرویی ایدئو لوژیک هستند که از نظر ماهیتی چندان اختلافی با سلطنت و  ولایت فقیه ندارند، بویژه اینکه آنها نیز همچون سلطنت طلبها بدنبال حمایت بیگانگان و دخالت آنها در امور ملت هستند. پس در شرایط کنونی صحبت از انقلاب نمی تواند جایی داشته باشد. تنها راه ممکن که بتواند از فرو پاشی یکباره و خلا قدرت جلو گیری نماید، همان “راه سوم” است که امروزه نظر بسیاری از اندیشمندان ترقیخواه را جلب کرده و هر روز افراد بیشتری به آن علاقه نشان میدهند، “راه سوم” میگوید در این شرایط باید با تقویت جنبش های اجتماعی و بسط و گسترش نا فرمانی مدنی و مقاومت همگانی و اجتماعی، بتوان حکومت را تدریجا به عقب نشینی وادار نمود تا طی پروسه ای شاید طولانی بشکل مسالمت آمیز و با کمترین هزینه انسانی، قدرت را طی فرایندی به مردم واگذار نماید.

با تمام یاس ها و نا امیدی هایی که بعد از انقلاب بوجود آمده است، باید اذعان کرد که انقلاب ایران ماهیتا انقلابی ضد استبدادی بود که از نظر شرکت وسیع توده های مردم، اگر نگوییم بی مانند، بلکه کم نظیر به شمار می رود. مردم ایران طی دو قرن اخیر بارها علیه استبداد و برای رسیدن به آزادی و دموکراسی رزمیده اند و هر بار به دلایل مختلف شکست خورده و آمال و آرزوهایشان بر باد رفته است.

با این حال، آنها همچنان بدنبال آرمانهای خود برای آزادی و دموکراسی هستند. با بزرگداشت ۲۲ بهمن بعنوان روزی تاریخی در شکست استبداد سلطنتی همچنان امیدوار به مبارزه خود برای رسیدن به آ رمانهای انقلاب ۵۷ ادامه خواهیم بود.

تاریخ انتشار : ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ ۴:۲۶ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

#سوزنبان

وارث شکست‌خورده و پرچم!

Lasting peace is only possible with active popular participation

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟

زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود