دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۸

دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۸

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم
برای مخالفت بی‌بروبرگرد با تهاجم اسراییل به ایران حتی نیازی نیست به وطن‌دوستی یا عشق به میهن متوسل شویم که حالا لازم باشد بر سر معنای هر از این مفاهیم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حسام سلامت
نویسنده: حسام سلامت
#سوزنبان
سوزنبانِ پیر چشمکی زد. صدای سوت قطار از دور شنیده می‌شد. شلوغی ایستگاه بخاطر پایان این جنگ ۱۲ روزه، مرا یاد کودکی و نوجوانی‌ام می‌انداخت. می‌ترسیدم جا بمانم. تجربه جاماندن...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
وارث شکست‌خورده و پرچم!
از نظر آنها، فقط قدرت‌های غربی اختیار ایجاد یا سرنگونی رژیم‌ها را دارند. می‌توان تا حدی با این دیدگاه همدل بود: به هر حال، بریتانیا در نیمه اول قرن بیستم...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
نویسنده: گلنار نیک‌پور اسکندر صادقی بروجردی
Lasting peace is only possible with active popular participation
The twelve days of war brought unexpected results. Iran's internal cohesion was preserved, despite chronic economic crises and social divisions...Peaceful protests in various countries, Iranian immigrants' support for the right...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نویسنده: The Political-Executive Committee of The Organization of Iranian People’s Fedaian (Majority)
نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟
بخش بزرگی از جامعه با آگاهی دریافته‌اند که تغییر رژیم، بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، می‌تواند تنها به بازتولید شکلی دیگر از همان استبداد منجر شود. مردم ایران بارها...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود
روی زندان قرچک حتی نمی‌شود اسم «زندان» گذاشت. یک سری سلول‌اند که به اندازه‌ی سلول‌های ۲۰۹ پنجره ندارند. هوا؟ نزدیک محل سوزاندن زباله است؛ هوایی آلوده و فاجعه‌بار. آب؟ آب...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ویدا ربانی
نویسنده: ویدا ربانی
َUne paix durable n’est possible qu’avec une participation populaire active
Les douze jours de guerre ont également apporté des résultats inattendus. La cohésion interne de l'Iran a été préservée, malgré des crises économiques chroniques et des divisions sociales..... Les manifestations...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)
نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)

خلا وجود آلترناتیو دموکراتیک و رشد جریانات راست

اگر چشم‌انداز روشنی از حکومت آینده در جامعه شکل نگیرد و صرفاً بر براندازی رژیم تمرکز شود، در عمل، قدرت به دست پوپولیست‌ها و جریانات راست می‌افتد که امکانات مالی و رسانه‌ای بهتری دارند.گرچه در اقشاری از جامعه مانند معلمان و دانشجویان و روشنفکران تفکرات ترقیخواهانه وجود دارد و رو به گسترش است ولی نبود نهادهای مدنی و تشکل‌های توده‌ای، نوعی افتراق میان آن‌ها و بدنه مردمی که توانایی پر کردن خیابان‌ها را دارند، ایجاد کرده است.

این روزها، پس از امضای دستور فشار حداکثری توسط ترامپ و واکنش رژیم، به‌ویژه رهبر جمهوری اسلامی، در نه گفتن به مذاکره، التهاباتی در سطح جامعه، به‌خصوص در حوزه اقتصادی، شکل گرفته است. پول ملی با شیب تندی در مقابل دلار سقوط کرده و به‌تبع آن، قیمت اقلام ضروری، به‌ویژه کالاهای اساسی مانند برنج، لبنیات، گوشت و حبوبات و …، به‌شدت افزایش یافته است. این وضعیت نگرانی‌های بیشتری را در بین مردم ایجاد کرده و هر آن، احساس می‌شود که خیزش‌های اعتراضی شکل بگیرند.

این شرایط باعث شده نیروهای مخالف رژیم نیز خود را برای وضعیت جدید آماده کرده و شرایط را به‌گونه‌ای در راستای اهداف خود تفسیر کنند. درحالی‌که شرایط داخلی، به‌ویژه از نظر اقتصادی، هر روز وخیم‌تر می‌شود، در سطح بین‌المللی نیز با آمدن ترامپ شاهد گروه‌بندی‌ها و موضع‌گیری‌های جدیدی هستیم. با وجود اختلافات میان اروپا و برخی کشورها، مانند مکزیک، دانمارک و کانادا، با سیاست‌های جدید ترامپ، کشورهای نزدیک به آمریکا، به‌ویژه اسرائیل، همچنان به دنبال بهره‌برداری از وضعیت موجود و بمباران مراکز هسته‌ای ایران هستند. در این شرایط، کشورهای غربی همچنان رژیم ایران را تحت فشار قرار داده و رژیم بیش از گذشته در موقعیت ضعیف‌تری قرار گرفته است.

در این موقعیت خاص، شاهد تحرکات تشدیدیافته جریانات راست اپوزیسیون، به‌ویژه در خارج از کشور هستیم. خلأ آلترناتیو دموکراتیک در شرایط کنونی باعث شده جریانات راست از موقعیت پیش‌آمده استفاده کرده و هرچه بیشتر خود را در اذهان مردم جای دهند. ما شرایط کنونی را یک‌بار دیگر به‌خوبی تجربه کرده‌ایم، و آن هنگامی بود که انقلاب ۵۷ رخ داد.

رژیم پهلوی با سرکوب شدید نیروها و جریانات مترقی ملی، دموکراتیک و چپ، و بالعکس، تقویت روحانیونی که می‌پنداشت چون با کمونیست‌ها، چپ‌ها و حتی ملیون مخالفند، می‌توانند او را در ادامه حکومت استبدادی‌اش حمایت کنند، عملاً باعث شد که در آن مقطع، روحانیون سنتی و در رأس آن‌ها خمینی، به‌عنوان آلترناتیو و تنها آلترناتیو جانشین مطرح گردند. این تجربه بار دیگر ثابت کرد که در شرایط عدم وجود آلترناتیو دموکراتیک، این جریانات پس‌رونده و پوپولیست راست هستند که می‌توانند قدرت را قبضه نمایند.

این مسئله همواره در شرایط انقلابی و زمانی که براندازی و ساقط کردن حکومت در برنامه جریانات مخالف حکومت قرار دارد، روی می‌دهد؛ آنجا که گفتمان مبارزه مسالمت‌آمیز و تدریجی تضعیف شده و اکثر اپوزیسیون دم از سقوط رژیم می‌زنند. در این شرایط، دیگر مهم نیست که دستجات، احزاب، سازمان‌ها و گروه‌ها دارای چه آرمان و اهدافی هستند، بلکه مهم نقش هژمونیک آن‌هاست و اینکه چه جریانی دست بالا را در رهبری و پیشبرد برنامه‌هایش دارد.

در سال ۵۷ دیدیم که جریانات ترقی‌خواه و چپ نتوانستند هژمونی خود را اعمال کنند و بالعکس، این روحانیون بودند که با داشتن امکانات فیزیکی همچون مساجد و امکانات مالی که توسط بازاریان، به‌ویژه بخش سنتی آن، تأمین می‌شد، توانستند بر توده‌های عمدتاً حاشیه‌نشین و آن‌هایی که تفکرات دینی در آن‌ها قوی بود، تسلط یافته و شرایط را به نفع خود تغییر دهند. در آن شرایط بود که حتی غرب و در رأس آن، آمریکایی‌ها، با تمام تلاشی که داشتند تا شاید بتوانند رژیم شاه را نجات دهند، عاقبت به برتر بودن روحانیت و بهترین آلترناتیوی که می‌توانست همچنان مواضع ضد کمونیستی‌اش به نفع آن‌ها تمام شود، تن دادند.

با نگاهی به عرصه میدانی مبارزه در شرایط کنونی، بار دیگر شرایط انقلاب ۵۷ تداعی می‌گردد. رژیم جمهوری اسلامی از بدو تشکیل خود، با وجودی که بعضی جریان‌های سیاسی چپ و ملی در آن مقطع از آن حمایت کردند، به سرکوب نیروهای ترقی‌خواه، ملی، دموکراتیک و چپ که آرمان‌های انقلابی‌شان چیزی جدا از آرمان‌های روحانیت بود و تنها در مسائلی چون ستیز با امپریالیسم و هراس از بازگشت رژیم گذشته به‌وسیله کودتا و… با آن‌ها در یک راستا بودند، پرداخت و دیدیم چه کشتاری را در دهه شصت رقم زدند که تاکنون نیز زخم‌های آن التیام نیافته است. علاوه بر آن، رژیم با هرگونه تشکل مستقل توسط کارگران، زحمتکشان، دانشجویان، معلمان و… مخالفت کرده و همچنان به سرکوب و جلوگیری از تشکیل نهادهای مدنی ادامه می‌دهد.

از طرف دیگر، ضعف مفرط جریانات سیاسی و عدم رویکرد درست به امر اتحاد، نداشتن تشکیلات داخلی و ضعف دیدگاهی و ایدئولوژیک در تشخیص امر سیاسی و موقعیت‌های ویژه، باعث گردیده که خلأیی عمیق از عدم وجود آن‌ها احساس شود. سکتاریسم حاکم بر این جریانات و عدم رشد یافتگی و رعایت دموکراتیزاسیون در تشکیلات آن‌ها، حتی در خارج کشور، موجبات نوعی بیماری گردیده که سیاست آن‌ها، با تمام اعلام برنامه‌ها، عمدتاً و عملاً ناکارآمد بوده و به‌شکل واکنشی خود را بروز می‌دهد.

نکته عجیب اینجاست که این جریانات، با وجودی که ادعای اجرای روش‌های نوین را در برنامه‌ریزی و سازمان خود دارند، وقتی با شرایط ویژه داخلی روبه‌رو می‌شوند، به همان تزهایی رجوع می‌کنند که در انقلاب ۵۷ دنبال می‌نمودند. آن‌ها بدون توجه به شرایط کنونی و خلأ هژمونی جریانات مترقی، و بدون اینکه بفهمند صحبت از دموکراسی و تغییر، بدون حضور و ایجاد نهادهای دموکراتیک امکان‌پذیر نیست، صحبت از انقلاب و ساقط کردن رژیم می‌نمایند. این روش‌ها و این گفتمان، در این شرایط تنها به نفع جریانات پوپولیست و راست تمام می‌شود، کما اینکه می‌بینیم امروزه، گاه صحبت از براندازی و ساقط کردن رژیم، چه به‌وسیله انقلاب و چه به‌وسیله حمایت بیگانه، می‌شود، فوراً سلطنت‌طلبان و یا مجاهدین به اذهان مردم، به‌خصوص آن‌هایی که از آگاهی چندانی برخوردار نیستند، خطور می‌کند.

در ادبیات کلاسیک انقلاب به دو شرط مهیا بودن عوامل عینی و عوامل ذهنی اشاره می‌گردد. در مورد عوامل عینی و تضاد بین حاکمیت و مردم، و اینکه حکومت چگونه سد راه تکامل جامعه است، بحثی نیست، ولی عامل ذهنی که گفته می‌شود قاطبه ملت به حذف و ضرورت برداشتن حکومت مستبد برسند، جای بحث دارد. تنها اینکه ما حکومت را نمی‌خواهیم و دیگر حاضر نیستیم تحت تسلط آن باشیم، کافی نیست. باید پارامتری دیگر اضافه شود و آن این است که اگر خواهان تسلط حکومت نیستیم، بعد از آن چه حکومتی را می‌خواهیم برگزینیم؟ این سؤال اساسی است که اهمیت وجود یا عدم وجود نیروهای دموکراتیک را به‌عنوان آلترناتیو مطرح می‌سازد.

اگر چشم‌انداز روشنی از حکومت آینده در جامعه شکل نگیرد و صرفاً بر براندازی رژیم تمرکز شود، در عمل، قدرت به دست پوپولیست‌ها و جریانات راست می‌افتد که امکانات مالی و رسانه‌ای بهتری دارند.گرچه در اقشاری از جامعه مانند معلمان و دانشجویان و روشنفکران تفکرات ترقیخواهانه وجود دارد و رو به گسترش است ولی نبود نهادهای مدنی و تشکل‌های توده‌ای، نوعی افتراق میان آن‌ها و بدنه مردمی که توانایی پر کردن خیابان‌ها را دارند، ایجاد کرده است.

متأسفانه در این شرایط است که می‌بینیم بعضی افراد و جریانات سیاسی از موقعیت پیش‌آمده سعی دارند استفاده کنند و بدون ارزیابی واقعی از موقعیت و وضعیت ذهنی مردم، صحبت از انقلاب می‌نمایند. با کدام تشکیلات و نهاد مدنی می‌توانید توده مردم را سازمان‌دهی کرده و هژمونی ترقی‌خواهانه خود را اعمال کنید؟ آیا این شعارها به نفع آن جریاناتی تمام نمی‌شود که همواره شعارهای پوپولیستی داده و از امکانات رسانه‌ای خوبی برخوردارند؟ آیا نمی‌بینید جریان‌های راست از هم‌اکنون خود را برای تسخیر قدرت آماده کرده و در رسانه‌هایشان چگونه به دیگر جریانات، به‌ویژه جریانات چپ، می‌تازند؟ آیا خود را جاده‌صاف‌کن آن‌ها تلقی کرده‌اید؟

در شرایط کنونی، صحبت از انقلاب یا براندازی، بدون داشتن چشم‌انداز و هژمونی، تنها به نفع نیروهای راست و سلطنت‌طلب یا مجاهدین تمام می‌شود. در این شرایط، تنها باید سعی کنیم همه تلاش خود را به سمت ایجاد نهادهای مدنی دموکراتیک و رشد و گسترش اعتراضات اجتماعی با هدف عقب‌نشینی حکومت متمرکز سازیم. انقلاب‌های اجتماعی به سبک قرن گذشته تاریخ مصرفشان تمام شده است. اکنون باید به این بیندیشیم که در شرایط نوین جهانی و برآمدن جریانات راست افراطی، ممکن است هرگونه سقوط و براندازی رژیم به نفع نیروهای وابسته به راست جهانی تمام شود.

امروز ما در شرایطی قرار داریم که حتی بخشی از نیروهای ریزشی رژیم به سمت جریانات راست گرایش یافته و آن‌ها را تقویت می‌کنند. ما به عینه می‌بینیم که امروز صحبت از اتحاد با سلطنت‌طلب‌ها به شکلی آشکار در بین آن‌ها رایج است. زبان آن‌ها در برخورد با مسئله انقلاب ۵۷، زبان عذرخواهی است. آن را کاملاً می‌توان از گویش واخوردگان در اردوی اصلاح‌طلب و حتی اصولگرا دید. کافی است به مقالات و طرح دیدگاه‌های آن‌ها کمی دقت کنیم. آن‌ها نیز از وضعیت کنونی به هراس افتاده و از هم‌اکنون سعی دارند جایگاهی ویژه برای خود نزد سلطنت‌طلبان دست‌وپا نمایند. بیهوده نیست که رضا پهلوی دائماً از همراهی و همکاری با بخشی از سپاه و نیروهای ریزشی رژیم حرف می‌زند.

توده مردم خسته است. این مردم به آنجا رسیده‌اند که می‌گویند هرکس بیاید بهتر از این رژیم است. آن‌ها بیش از هرچیز، جامعه ایده‌آل را نه در مقایسه خود با جوامع دموکراتیک، بلکه با تکیه بر نوستالژی زمان گذشته و رژیم شاه جستجو می‌کنند. مردم ایران طی قرن‌ها مبارزه علیه استبداد نتوانسته‌اند، جز در مقاطع کوتاهی از تاریخ ۱۵۰ ساله، جامعه‌ای دموکراتیک را تجربه کنند. حتی این تجربه تنها در میان بخشی از روشنفکران و کسانی که به نوعی تاریخ معاصر را مطالعه کرده‌اند، وجود دارد. اعظم مردم تحت تأثیر تبلیغات رسانه‌ای هستند و نیروی راست اپوزیسیون این رسانه‌ها را در اختیار دارد و با تحریف و دروغ به مردم می‌گوید راه نجاتتان بازگشت به گذشته و برقراری مجدد سیستم پادشاهی است. این‌ها همه در شرایط ضعف نیروهای دموکراتیک و ترقی‌خواه صورت می‌پذیرد.

جریانات چپ و دموکرات و ملی باید برای مقابله با این روند ببینند که چه راهی را برگزینند. آن‌ها راهی جز اتحاد در قالب جبهه‌ای واحد، که بتواند با داشتن برنامه و چشم‌انداز مورد وفاق، به تشکیل آلترناتیو دموکراتیک کمک کرده و نقش رهبری خود را ایفا نماید، ندارند. نهادهای مدنی و تشکل‌های مستقل ابزار مناسب پیشبرد سیاست‌های تدریجی و مقاومت و نافرمانی مدنی هستند که باید تحت هژمونی و رهبری جبهه واحد قرار بگیرند. احزاب و سازمان‌های سیاسی ترقی‌خواه باید بدون در نظر گرفتن اختلافات تاریخی و ایدئولوژیک خود، هرچه زودتر به تشکیل این نهاد اقدام نمایند.

آن‌ها باید بتوانند با خرد جمعی و تأمین مالی و کمک‌هایی که می‌توانند از نهادهای دموکراتیک و … به دست آورند، به ایجاد رسانه‌های خود اقدام نمایند. الان زمان صحبت از انقلاب یا برانداختن نیست. اکنون زمانی است که باید جریانات سیاسی گرد هم متشکل شده و با ایجاد سازمان خود در داخل کشور، به سمت تعمیق و گسترش جنبش‌های اجتماعی برای به عقب راندن حکومت اقدام نمایند. باید به شکلی دیالکتیکی بتوانند مسیر کمی را به تغییر کیفی از درون همین رژیم دنبال نمایند. برانداختن رژیم در این شرایط که جز دخالت بیگانه و همراهی حمله نظامی امکان ندارد، نه‌تنها ما را به سرمنزل مقصود نمی‌رساند، بلکه باعث خواهد شد نیروی مردم به سمتی رود که نباید، همان سمتی که بار دیگر شاهد خواهیم بود یک نیروی انحرافی قدرت سیاسی را قبضه کند و بشود روز از نو، روزی از نو.

تاریخ انتشار : ۳۰ بهمن, ۱۴۰۳ ۱:۵۷ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

1 Comment

  1. بهمن و سودابه گفت:

    جامع و مدون نبود.اکثر موارد این گفتار ،قبلاً از سوی رفیق دیگری،عنوان شد.مجموعاً خوب بود،

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

ایران باید بماند و ما باید با ایران بمانیم

#سوزنبان

وارث شکست‌خورده و پرچم!

Lasting peace is only possible with active popular participation

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟

زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود