دوشنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۶:۰۵
در یادمان جانباختگان فاجعهٔ ملی کشتار زندانیان سیاسی، بر ماهیت این کشتار به عنوان جنایت علیه بشریت تأکید میکنیم، یاد و نام عزیز یکایک جانباختگان آن کشتار را بزرگ میداریم و بر پیمان ناگسستنی خود پای میفشاریم که تا تحقق دادخواهی عادلانه و همهجانبه در حقّ آن سرفرازان و دهها هزار قربانی دیگر جنایات جمهوری اسلامی، از این مبارزه دست نخواهیم کشید.
دادخواهان خاوران در چهاردهۀ اخیر ثابت کردهاند که هیچ درِ بسته، هیچ ممنوعیت و هیچ فشار و ترفندی را یارای ایستادگی در برابر عزم آنان برای زنده نگه داشتن یاد عزیزانشان و برملا کردن راز این جنایت هولناک نیست. خاوران همچنان زنده است و نفس میکشد و ننگی است ابدی بر پیشانی جمهوری اسلامی.
با عنایت به این وضع و شرایط عملا موجود آنچه در ایران برگزار میشود فاقد حداقل شرایط برای شناخته شدن بعنوان یک انتخابات است. با تمام محدودیت ها و کنترل های نظام امنیتی و سیاسی انتخابی در کار نیست و دقیقا با استعاره از آقای خمینی « در این رژیم آزادی های فردی پایمال و انتخابات واقعی و مطبوعات و احزاب از میان برده شده اند.
همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست بهگریباناند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.
تاریخی که با خون دل نوشتیم، اکنون در معرض تهدید جدی قرار دارد. آیا باز هم شاهد تکرار فجایع گذشته خواهیم بود؟ یا اینکه این بار، با آگاهی و مسئولیتپذیری ، جلوی این روند خطرناک را خواهیم گرفت؟ و سرنوشت دیگری رقم خواهیم زد؟
بهجاست بر این نکته انگشت تاکید بگذاریم که علیالعموم هیچ زبانی در تضاد و تعارض با زبان عمومی و رسمی یا همان زبان میانجی و مشترک ِ زبانهای گوناگون در یک سرزمین نبوده و نیست بل این تنوع و تکثر بر غنا و بالندگی هرچهبیشتر زبانها و تعامل و تفاهم میان گویشوران آنها میافزاید…
بیدارم مکن,
با قلبِ سردم,
در کنار ستاره ها,
خاموش بخواب می روم,
ستاره سرخی از میان کهکشانها,
خطی بر آسمان انداخت,
پایان زمستان نزدیک است,
فرض کنیم تمامی مطالب مطرحشده در نوشتهی آقای بهزاد کریمی با عنوان «در مونیخ چه گذشت»، که در سایت به پیش متعلق به حزب چپ ایران منتشر شده، با تمام تخفیفاتی که میتواند شامل مخالفتهای ما باشد، پذیرفتنی باشد. با این حال، یک مسئلهی مهم بهعنوان چالش مطرح میشود: در برابر رویدادها و اتفاقاتی که شاهد آن هستیم، چه باید کرد؟
ایران با بحران عمیق روانی، اجتماعی و اقتصادی روبهرو است که یکی از پیامدهای نگرانکننده آن، افزایش نرخ خودکشی است. زنان خانهدار، کارگران، دانشآموزان و دانشجویان بیشترین آسیبپذیری را در این بحران دارند. در سه تا چهار سال اخیر، نرخ خودکشی در ایران سالانه ۱۰ درصد افزایش یافته است.
کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.
ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور و تمرکز کنشگری خود در این تلاش همگرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهندوست و ترقیخواه ایران در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم.
روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاهوچهارمین سالگرد بنیانگذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلابهاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس میداریم و روند شکلگیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی مینشینیم
ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور و تمرکز کنشگری خود در این تلاش همگرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهندوست و ترقیخواه ایران در راه گذار به جمهوریای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه میکنیم.