حملههای مکرر اسراییل به کشورهای منطقه، امنیت و ثبات منطقه و جهان را بهشدت تهدید کرده و نه تنها نقض آشکار منشور سازمان ملل و اصل حاکمیت ملی کشورهاست، بلکه نشأت گرفته از سیاست راهبردی این حکومت برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» است.
مسئله فقط به شخص لاریجانی محدود نمیشود؛ بلکه به الگویی تکراری در سیاست ایران بازمیگردد: حذف و بازگرداندن چهرهها، بر اساس ملاحظاتی که نه شفافاند و نه برای افکار عمومی قابل درک. جامعه وقتی میبیند فردی بدون تغییر در مواضع یا عملکرد، در یک موقعیت رد و در موقعیتی دیگر تأیید میشود، بهدرستی نسبت به منطق تصمیمگیریها دچار تردید میشود. این فرآیندهای مبهم، زمینهساز بیاعتمادی عمومی به نهادهای تصمیمگیرنده است.
از گرسنگی دادن عمدی گرفته تا آوارگی اجباری و بمباران سیستماتیک، همه نشان میدهند که «امنیت اسرائیل» بهانهای است برای پاکسازی قومی و جایگزینی جمعیت. انطباق سیاست نظامی اسرائیل با منطق اقتصادی آمریکا چهرۀ خود را در نسلکشی در غزه بهمثابه همراستایی سیاست و تجارت به خوبی نشان میدهد.