در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.
یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامهریزیشده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاههای سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونتآمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه میکنند، مقابله کردهاند.
و حال، ترامپ، به اصطلاح رئیس جمهور ابرقدرت جهان بر سر دو راهی است. شیر یا خط بیندازد؟ نه! در انتظار باد دو هفته خواهد ایستاد. تا کدام سو رانده شود.
دستکم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییلاند . نتانیاهو بارها بیپرده و باافتخار از هدفاش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»اند.
یکی از خشونتبارترین رهبران نظامی جهان، بنیامین نتانیاهو، با استناد بهنام مهسا امینی و شعار «زن، زندگی، آزادی»، تلاش میکند حمله خود به ایران را با رنگ و بوی عدالتخواهی توجیه و «حقوق زنان» را به ابزاری برای مشروعیتبخشی به جنگ و اشغال تبدیل کند؛ همان رهبری که در دو سال گذشته هزاران زن را در غزه به کام مرگ کشاند. الگویی آشنا از سوءاستفادهای امپریالیستی که بارها در خاورمیانه تکرار شده.
در عصر حاضر، شاید برای اولینبار در سال ۱۹۰۱، اصطلاحِ «صلحطلبی» (pacifism) بهکار برده شد. با بسطِ مفهومِ خشونت، بهتدریج معنای صلح نیز گسترش یافت و بر همین مبنا، صلحطلبی دامنهای از مباحث را ـ که یکسوی آن نبودِ جنگ و سوی دیگرِ آن، نبودِ هرگونه خشونت و تبعیض و نابرابری بود ـ در بر گرفت. از همین رو، امروزه جنبشِ صلحطلبی با دیگر جنبشهای ضد جنگ، ضد آپارتاید، حقوق بشر، محیط زیست، عدالت و امثال آن همپوشانیِ بسیار دارد.
ظاهراً دستکم ۷۰۰ نفر در روزهای اخیر به جرم جاسوسی برای اسرائیل بازداشت شدهاند. در میان آنها ۵ یا ۱۰ یا ۲۰ افغانستانی هم هست یا شاید هست. از اتهامات هیچیک از این ۷۰۰ نفر چیزی نمیدانیم. با اینهمه از دستودلبازی دستگاههای امنیتی و قضایی در تعریف مصادیق جاسوسی باخبریم. علاوه بر این، به رسم همهی این سالها از دادرسی عادلانهی پروندهی این متهمان مطمئن نیستیم.
حکایت دارابی براساس رخدادهای نهضت جنگل و تدوین ان بصورت رمان چنان پرشور است: وقتی شاهد کج روی میرزاکوچک خان برگرفته از جهان بینی و افق محدود دید وی می شویم که فریب ملاکان و نیروهای ارتجاعی را می خورد. و علیه دیگر مبارزان نهضت با دیدگاه هایی متفاوت از خود جبهه می گیرد که نهایتا نهضت جنگل به شکست کشیده می شود. متاثر از فضای غم انگیز شکست دردناک نهضت، وجود خواننده را نیز همراه مبارزان دریایی از غم فرا می گیرد. درس هایی که از شکست نهضت جنگل می توان گرفت برغم گذشت مدت زمان بس طولانی هنوز هم برای ما اموختنی های فراوانی دارد.
“I dodici giorni di guerra hanno portato risultati inaspettati. La coesione interna dell’Iran è stata preservata, nonostante le croniche crisi economiche e le divisioni sociali. Non vi era alcun segno di ribellione o di collaborazione con il nemico elle zone di confine o tra le minoranze etniche. Le proteste pacifiche in diversi paesi, il sostegno degli immigrati iraniani al diritto alla difesa nazionale e l’unanimità delle forze politiche indipendenti contro la guerra e l’intervento straniero, hanno presentato un quadro che va oltre i comuni stereotipi.”
آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناکترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعهی بینالمللی میخواهیم که با برداشتن گامهای فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنیسازی، و هر دوطرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساختهای حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.
ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایهداری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بیپناه نباشد، اگر چپ در خیابانها، کارخانهها، اردوگاهها و مناطق جنگزده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه میکنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایتکارانهٔ حکومت نژادپرست و نسلکش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هممیهنانمان در جایجای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروریست که در جریان دقاع از میهنمان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.