پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۰

كار، ارگان سازمان فداييان خلق ايران (اكثريت)

پنجشنبه ۱۸ خرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۰

آیا دولت- ملت پدیده و مفهومی است ایستا، یا در حال تحول و دگردیسی؟

گرچه نقد این نوشته به ُصلب اندیشی در موردکلیت مقوله دولت- مدت، به معنی نادیده گرفتن تلاش های درون سیستمی و معطوف به دموکراتیزه کردن مناسبات نظم مستقر نیست، اما اولا در این جا نقد ریشه ای از این مقوله و معطوف به مناسبات بدیل مدنظراست و نه ایجاد رفرم در سیستم.

آیا پدیده و مقوله دولت- ملت یک پارادایم ازلی و ابدی است، یا یک مقوله تاریخی که مثل هرپدیده اجتماعی تولد و رشد و زوال خود را دارد و لاجرم محکوم به دگرگونی است؟ زمانی بشر کره زمین را هم چون حقیقتی مطلق مرکزعالم می انگاشت که نشستن هرگونه غبار تردید بر عارض آن، در حکم پشت کردن به حقیقت و بهم زدن نظم کائنات و در اصل به هم ریختن نظم مستقر و مقدسی بود که صاحبان قدرت و مکنت بر بلندای آن تکیه زده بودند، و بهمین دلیل این تردیدها با پاسخ های کوبنده ای مواجه می شد. با این همه و برغم همه این تلاش ها، دیدیم که لکوموتیو تاریخ و آگاهی بشر در ایستگاه مطلوب واپسگرایان توقف نکرد و با عبور از متن قرون وسطا، راه ها و افق های جدیدی به سوی مدرنیته و عصرروشنگری گشود و معلوم گشت که نمی توان مسیر پیشروی و تکوین قافله تمدن و مناسبات نوین را علیرغم جان سختی مناسبات و باورهای کهن مسدودساخت. حال می توان پرسید آیا مقوله ای به نام هویت ملی و دولت- ملت نیز، هم چون زمین که زمانی مرکز کائنات تلقی می شد، مرکزتغییرناپذیرهستی اجتماعی و مبنای نظم لایتغیر و مناسبات فی مابین جوامع بشری است که گردی نتواند برچهره اش به نشیند؟ بدیهی است که چنین باورهای مثل هرباورماقبل تجربی و پیشینی، بیش از آن که از تحولات و دانش و تجربه نشأت بگیرد از باورها و مناسبات کهن و رسوب کرده جوامع بشری تغذیه می کند. چنین رویکردی بجای تطبیق با تغییر وتحولات پیشرو و احیانا زدن مهرابطال تاریخی به خود، برعکس با دانش و دست آوردهای علمی برخورد گزینشی کرده و آن ها را در خدمت ماندگار ساختن باورهای پیشینی خود بکارمی گیرد. اما با همه این ها، عناصر و محتوای برسازنده ملت- دولت نیز، مثل هر پدیده اجتماعی دیگر در گذرزمان دستخوش تغییر و تحول شده و اشکال نوینی پیدا می کند.

گرچه نقداین نوشته به ُصلب اندیشی در موردکلیت مقوله دولت- مدت، به معنی نادیده گرفتن تلاش های درون سیستمی و معطوف به دموکراتیزه کردن مناسبات نظم مستقر نیست، اما اولا در این جا نقد ریشه ای از این مقوله و معطوف به مناسبات بدیل مدنظراست و نه ایجاد رفرم در سیستم. ثانیا رفرم هم  تنها در صورتی مؤثر و ترقی خواهانه خواهند بود که در راستای تحولات ریشه ای و روندهای رو به آینده جوامع بشری باشند، و گرنه سرانجامی جز واپسگرائی و بازگشت به گذشته نخواهند داشت. از این رو، رویکرد نوشته حاضر به مسأله ملیت و دولت- ملت ها هم چون هرپدیده اجتماعی دیگر به عنوان مقوله ای تاریخی و متحول  بوده و بر این باور است همانطور که اندام و پاهای انسان بالغ را نمی توان در تن پوش و یا پای افزار یک کودک جای دارد، بهمان سان اندام انسان در حال رشد و بلوغ را نیز نمی توان با ظرف ها و مناسبات اجتماعی سپری شده و یا در حال سپری شدن قالب گیری کرد. چنین تلاشی فرجام خوشی نخواهد داشت و تاریخ سرشار از تراژدی های برخاسته از سودای بازتولید گذشته و پی آمدهای چه بسا فاجعه آمیز آن است. دولت-ملت همان گونه که هم چون یک پدیده تاریخی تحت شرایط معینی به منصه ظهوررسید، بهمان سان با فرسایش مؤلفه های برپادارنده اش جای خود را به مناسبات نوین و در راستای جهانی انسانی تر و انسانی جهانی تر می دهد. مشکل اساسی این نگاه آن است که اساسا چنان مصالحی که با آن ها بتوان جهان آرمانی خود را ساخت وجودخارجی ندارد.

نگاهی به استدلال های آقای آ.ئلیار در نقدمقاله«در پاسخ به دوانتقاد…»*

 در وهله نخست ایشان گزاره”امروز ما در دوره جهانی شدن مناسبات سرمایه داری قرار داریم” را به نقل از نوشته من “تزی” نادرست و تبلیغی، و تقلیدی از نویسندگان کم پایه (مایه؟) خارجی می نامد. البته امروزه این بقول ایشان تزتقلیدی و تبلیغی دیگر یک واقعیت و حقیقت عینی- علمی و مورداجماع مراکز آکادمیک و دانشگاه ها و دانشمندان و نظریه پردازان اقتصادی و جامعه شناسان بزرگ… است. همانگونه که دیری است آگاهی بشر به گردش زمین حول خورشید به بخش لاینفکی از دانش بشری تبدیل شده است. چرا که خودعینیت سرمایه جهان وطن به مصداق آفتاب آمد دلیل آفتاب، دلیل وجودی خود است. بدیهی است که مختصات و جوانب گوناگون فرایندجهانی شدن، حتی ماهیت و جهت گیری های مسلط بر آن که بورژوازی جهانی مهرخود را برآن می کوبد؛ محل چالش و نقد و بحث است (از نظرمن بزرگترین چالش مسأله برانگیز زمانه ماست). اما صرفنظر از ضرورت تمایز بین دو رویکردعمده کشاکش بین جهانی که تحت سیطره و دست اندازی سرمایه جهانی است ( سرمایه جهانخوار) و جهانی هم چون خانه مشترک همه انسان ها، که خارج از موضوع بحث این نوشته است؛ هیچ نظریه پرداز جدی، جامعه شناس و اقتصاددان معتبری منکر پدیده جهانی شدن سرمایه به عنوان فاز و تحولی نوین در مسیر حرکت آن نیست؛ حتی اگر مخالف آن باشد. آتش چون می سوزاند پس وجود دارد و می توان تجربه اش کرد. درست برهمین منوال سرمایه جهانخوار وجود دارد، چون جوانب مختلف زندگی بشر را تحت تأثیرقرار می دهد و از قضا می سوزاند. اساسا جهانی شدن امروزه واقعیتی است اثبات شده هم به لحاظ نظری و هم مهم تر از آن به لحاظ عینی. بطوری که پی آمدهایش همه کشورها و آحاد جوامع بشری را درگیرخودکرده و صرفنظر از ارزش گذاری  مثبت یا منفی، هرشهروندی  هرروز و هرلحظه با گوشت و پوست خود  اثرات حضور آن را  بر زیست و زندگی خود (بویژه در طی دو سه دهه اخیر) تجربه می کند. از این رو نمی توان شانه بالا انداخت یا سر در برف فرو برد، و منکرحضورنیرومند و تعیین کننده آن شد.

و چنین است که پارادایم جهانی شدن، زمان و مکان و نقشه و نظم تاکنونی مناسبات کهن را بهم می ریزد و مناطق مختلف جهان را در سطح نوین و تنگاتنگی به مثابه ظروف مرتبط  به هم متصل می کند (به نحوی که در بسیاری از حوزه ها نفوذ و قوانین خودمدارظروف بسته را بی اعتبار می سازد) و به آن هم چون یک دهکده جهانی معنا می بخشد. دهکده ای که در آن سلطه سرمایه با هویت مندی دولت-ملت های خودمدار آبشان در یک جوی نمی رود. تحرک فراملی سرمایه و بازارجهانی و تسلط آن به بازارهای ملی و امحاء یا ادغام آن ها در خود، جابجائی نیروی کار و انسان ها (ترددهای آزاد و یا گسترش دامنه مهاجرت ها)، شکل گیری شبکه های ارتباطی فراکشوری و جهان شمول و حرکت بی مرزفرهنگ ها و هنرها و…، شکل گیری اتحادیه های منطقه و قاره ای و فراقاره ای، وابستگی های متقابل و تنگاتنگ قطب های اقتصادی و سیاسی جهانی به یکدیگر هم چون اجزاء یک سیستم واحدسرمایه جهانی، و البته به موازات آن رقابت ها و ستیزه جوئی هائی که برای فرادستی و اعمال هژمونی صورت می گیرد؛ و بطور خلاصه درهم تنیدگی روزافزون زندگی با دست آوردهای تکنولوژیک و ارتباطی با محتوای جهانی و اقتدار نهادهای مالی بین المللی، هر لحظه حضور و مفهوم جهانی شدن را به تک تک ما خاطرنشان می کند. در این میان، کلیدواژه هائی چون سویفت، همان سویچی که بستن آن رژیم اسلامی را به زانو درآورد، یا اکنون کلیدواژه ف آ ت ف (گروه ویره اقدام مالی برای مبارزه با پولشوئی و کنترل منشأ سرمایه ها…) و الزام رژیم برای پیوستن به پیمان شبکه های مالی و بانکی جهان… و ده ها نمونه دیگر قاعدتا باید واقعیت و معنای جهانی شدن را برای ما ایرانیان- در دگرگون ساختن آن چه که تا دیروز درونی محسوب می شد- حتی بیش از دیگران محسوس تر کرده باشد.

 اگر تغییرات بوجودآمده در طی یک نسل و حتی در خلال دودهه اخیر، از تغییرات صورت گرفته در طی چندین نسل پیشی می گیرد؛ پس ما با یک تکانه و رخدادعظیم و نه صرفا یک نظریه و یا تغییرات کمی مواجهیم که بدون آن قادر به درک معنای تحولات و از جمله بحران های عظیمی که بشرامروزی در حوزه های گوناگون اجتماعی و سیاسی  و زیست محیطی با آن دست بگریبان است نخواهیم شد. باردیگر تأکید می کنم که تصدیق چنین واقعیتی به معنی تمکین و پذیرش بی چون و چرای روندهای حاکم بر آن که توسط سرمایه جهان خوار دیکته می شود، نیست. چراکه، سرمایه جهان گستر نه فقط قادر به حل بحران ها و تبعیضات خود به وجودآورده نیست، بلکه آن را در اشکال نوین و با شدت بیشتری بازتولید می کند. همانگونه که در پارادایم قوام یافتن دولت- ملت ها، سرمایه از آن هم چون سکوی پرش و جهش به جلو بهره گرفت، امروزهم سرمایه دارای در مقیاس جهانی به استثمار و افزایش تضادها و تخاصم انسان ها دامن می زند.

هم چنین باید افزود که گزاره فوق هیچ ربطی به نژادپرستی ملت های غالب و امثال این گونه ادعاها ندارد. چرا که نقدی است علیه کلیت ناسیونالیسم اعم از غالب و مغلوب که از ماهیتی یکسان برخوردارند و باید به آن افزود که از قضا ناسیونالیسم غالب بیش از همه در تیررس چنین نقدی است. نکته اما آن است که تنها با درنگ بر تحولات ژرف زمانه و درک رخدادی که در جریان است، و البته نقد ریشه ای آن می توان با آسیب هایش مقابله کرد و حتی آن چه را که از گذشته، مثبت و انسانی است حفظ و تقویت کرد و با کنشی آگاهانه و هدفمند با فجایع جهانی سازی سرمایه مقابله کرد و در شکل دادن به نظم نوین و انسانی که جامعه جهانی اکنون گرفتاردرد زایمان آن است، مشارکت فعال داشت. و گرنه بدون درک مختصات پارادایم جدید*، زیربهمنی که ممکن است فرود آید دفن خواهیم شد. لازم به تأکیداست که مقولاتی چون نژاد و زبان و فرهنگ و حتی علاقه و تعلق خاطر به مکان تولد و زیست و… بخودی خوداموری طبیعی بوده و ذاتا پدیده هائی بی آزارند و از قضا از عناصرتشکیل دهنده جهانی انسانی و رنگارنگ هم چون خانه مشترک بشر. آن چه که به آن ها جنبه تفرقه افکنانه و تخاصم آمیز می دهد، همانا تبدیل شدن آن ها به دولت- ملت ها و کشاکش سرمایه و چالش های برخاسته از آن است. از همین رو سودای رجعت به گذشته و به نوستالژی پارادایم در حال زوال دولت-ملت ها، پارادایمی که بطوراجتناب ناپذیر از درون تهی و پژمرده می شود و خصلت جهانی می یابد، پاسخی بسنده به مصائت و چاش های واقعی و دردناکی که جهان با آن مواجهه است، نیست.

من در مطلبی دیگر به بحران های مهم پدیده جهانی شدن سرمایه، از جمله  شکاف های طبقاتی و هولناک رو به گسترش، گرایش به سترون شدن کامل دموکراسی نیم بند بورژوائی، بحران زیست محیطی و بحران هویت دولت ملت ها و… پرداخته ام که در اینجا مجال پرداختن به آن ها نیست. اما امروزه هرکسی احساس می کند که سرمایه جهان وطن و مهاجم چگونه هویت های ملی و عناصربرسازنده آن ها یعنی زبان و قوم و نژاد و مرزها و فرهنگ ها و اقتصادیات و حتی آن دموکراسی محدود و بی یال و اشکم سابقا موجود و دریک کلام شرایط زیست بوم متعارف و سنتی بشر را درهم می ریزد، بدون آن که بتواند افق امیدبخش تری را ارائه دهد، و چگونه در برابراین دست اندازی های ویرانگر، مقاومت و کنش های متقابلی از منظر و جایگاه های متفاوت اجتماعی از واپسگرائی کامل تا رهائی بخش در برابرآن صورت می گیرد. عروج پدیده هائی چون چون داعش و اسلام سیاسی و یا کوبیدن بر طبل ملی گرائی هم چون یک رهیافت از آن جمله است. از آن جا که جهانی سازی سرمایه حامل پاسخی واقعی به بحران سرمایه داری در فازدولت- ملت ها نیست، بلکه خودمولدبحران ها در ابعادنوین است [بازتولید شکاف های طبقاتی و انواع تبعیضات اجتماعی، بحران زیست محیطی، جنگ افروزی …) گرایش روبه رشدی به مثابه سنتز و بدیل کشاکش آن ها وجود دارد، که جهانی شدن عادلانه و انسانی و در عین حال چندگونه و رنگارنگ را در برابرجهانی شدن ناعادلانه، آمرانه و تبعیض آمیز قرارمی دهد.

وقتی از بحران دولتح ملت ها صحبت می کنیم، این بحران ها صرفنظر از اشکال و شدت خود، مختص جهان سوم و یا مناطق غیرپیشرفته نیست بلکه سرمایه داری پیشرفته هم اکنون با عبور از مخلوق خودساخته- پاردایم دولت ملت ها- و با ورود به پارادایم جهانی شدن، به تعارضات و بحران های درونی اقتصادی- سیاسی-اجتماعی دامن می زند که ظهورکسانی چون لوپن ها و ترامپ ها و یا شکل دادن به حاشیه نشینی در متن خود جوامع سرمایه داری پیشرفته از جمله آن هاست. وعده اعاده عظمت و اقتدار گذشته آمریکا، بازخوانی غول رهاشده  سرمایه های از بندوطن رسته، به درون بطری ، برافراشتن دیوارها و سیم های خاردار و امثال آن ها، بیانگربحرانی است که در فرایندجهانی شدن و یکه تازی سرمایه های مالی و بانکی و وال استریت هم چون نمادآن ها صورت می گیرد. هشداراخیربانک جهانی که حمایت گرائی ملی را خطربزرگی برای رشداقتصادی جهان عنوان کرده است … همه و همه بیانگرپدیده ای بنام بحران دولت- ملت هاست.

انتقال سرمایه از پارادایم دولت-ملت ها و نظم جهانی برخاسته از آن، به پارادایم جهانی شدن سرمایه (حرکت از  مرحله نخست به مرحله سرمایه داری تعمیم یافته)، آن گونه که سرمایه داری جهان وطن دیکته می کند، گذری دردناک، خونین و چالش برانگیز است. در حقیقت ما با یک دوره انتقالی پیچیده و غیرخطی مواجهیم که در پی دست آوردها و وقوع انقلابات نوین فنی و ارتباطی، و به تبعیت از آن، سرمایه داری پوست اندازی کرده و وارد فاز جدیدی شده است. این نکته مهم را هم باید در نظرداشت که برخورد با پارادایم پیشین، بیش از آن که از طریق براندازی و الغاء حقوقی صورت بگیرد، عمدتا از طریق تغییر و  تهی و پژمرده کردن محتوای دولت ملت ها و سلب اقتدار و اختیارات آن بسودسرمایه جهانی از یک سو و حفظ و بهره گیری از جنبه هائی  که بدردسرمایه داری در مرحله نوین می خورد، و در یک کلام خصلت جهانی دادن به نهادهای گوناگون اقتصادی و سیاسی … صورت می گیرد.

 با توجه به نکات برشمرده شده، در حالی که ناسیونالیسم و ملیت گرائی مثل هر پدیده دیگراجتماعی یک مقوله تاریخی و دارای شناسنامه و از تولد و رشد و تا زوال است، و با توجه به این که، آنچه که به مقولاتی طبیعی و ذاتا بی ضرر، چون نژاد و زبان و فرهنگ و… جنبه تخاصم آمیز می دهد، همانا تبدیل شدن آن ها به دولت- ملت است، می توان نتیجه گرفت که نگاه منتقد گرامی به مسأله ملی یک نگاه غیرتاریخی و ایستاست. درب بطری باز شده و غول سرمایه از مأوای گذشته خود به بیرون جسته و هیچ نقطه ای از جهان از تاخت و تاز آن، که بدنبال سود و نیروی کار ارزان و تصاحب بازار و نصب کارگزاران برگزیده بر اریکه قدرت است، درامان نیست. البته معضل فقط نگاه غیرتاریخی نیست بلکه  نوشته و ادعاهای ایشان مملو از آشتفگی و تناقضاتی است که لازم است نگاهی هم به آن ها داشته باشیم: ناتمام

 

*- نفی دولت- ملت شدن خلقها،نژادپرسی ناسیونالیسم حاکم

http://www.iranglobal.info/node/56977

 

*-جنبش های جدید حامل چه پارادایمی هستند؟-تقی روزبه

https://www.balatarin.com/permlink/2012/5/18/3029013

 

*- نگاهی به همکاری گسترده رژوا و دولت آمریکا علیه داعش و و چالشی که این جنبش را تهدید می کند!

http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2016/09/blog-post_25.html#more

 

*- در پاسخ به دوانتقاد..

http://taghi-roozbeh.blogspot.de/2016/09/blog-post_28.html#more

تاریخ انتشار : ۲۱ مهر, ۱۳۹۵ ۱۲:۴۱ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سخن روز

دادگاه نیلوفر حامدی و الهه محمدی، دو خبرنگار بازداشت‌شده، باید علنی برگزار شود!

بازداشت وکیفر خواست علیه الهه محمدی و نیلوفر حامدی فاقد وجهه قانونی است. کیفر خواست مملو از اتهاماتی است که هیچگونه پیوند و ارتباطی با موضوع پوشش اعتراضات ندارد. اگرپوشش خبری این دو، حتی نشر اکاذیب، تشویش اذهان عمومی، تبلیغ علیه نظام بوده باشد، بازداشت نه ماهه آنان فاقد هرگونه دلیل حقوقی است، زیرا که قانونگذار برای این گونه جرائم، حداکثر یک ماه بازداشت موقت و قابل تمدید برای یک ماه دیگر درنظر گرفته است

مطالعه »
یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
آخرین مطالب

جانباختن یک کودک کار در دیواندره بر اثر انفجار گاز

علیرغم تعهدات بین‌المللی دولت ایران نسبت به کنوانسیون حقوق کودک و نیز میثاق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سازمان ملل متحد دولت جمهوری اسلامی تا کنون هیچ گونه اقدام مثبتی برای تضمین حقوق رفاهی و حداقلی کودکان نظیر حق بر غذا، آموزش و استانداردهای سلامت انجام نداده است.

بیانیه‌ی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در اعتراض به ادامه‌ی حبس غیر قانونی اسماعیل عبدی

بیش از ۸ سال است که اسماعیل عبدی، به جرم تلاش برای بهبود شرایط آموزش کشور در زندان‌ است. این در حالی است که قاتلان و اختلاسگران، آزادانه در کشور جولان می‌دهند و خون ملت را می‌مکند.

سخنرانی دمیتری نویکوف در کنفرانسی در ووهان: “چین توسعه جهانی را به نفع سوسیالیسم تغییر می دهد”

جهان به طور پویا در حال تغییر است. زمین آشکارا از زیر پای هژمون سالخورده می‌لغزد. مراکز جدید قدرت با اطمینان بیشتر و بیشتر منافع مشروع خود را اعلام می‌کنند. مدل چینی مدرن‌سازی – با در نظر گرفتن منافع مشترک- تأثیر فزاینده‌ای بر روند تاریخ جهان خواهد داشت. همانطور که اتحاد جماهیر شوروی در زمان خود منشاء تحولات بود، امروز نیز جمهوری خلق چین مسیر توسعۀ جهانی را به نفع سوسیالیسم تغییر می‌دهد.

علائم روان‌پریشی توده‌ای

والسا تردید ندارد که در انتخابات پارلمانی آینده تقلب خواهد شد. رئیس سابق اتحادیۀ همبستگی می‌گوید: «با علم به اینکه آن‌ها در حال شکست هستند، به گونه‌ای عمل می‌کنند که زمان بخرند و آماده شوند تا زودتر به زندان نروند». او با اشاره به عوامل ناشناس کرملین، به عنوان نمونه از آنتونی ماتسریویچ، وزیر دفاع ملی سابق نام می‌برد که به گفتۀ والسا، «روابط خوبی با روسیه داشت و هنوز هم دارد».

یادداشت

از زندان به پارلمان؟ چرا در ایران امکان ندارد!

کان آتالای که اولین نامزد حزب کارگران ترکیه در منطقه زلزله زده هاتای بود به عنوان نماینده پارلمان انتخاب می شود و بر طبق قوانین ترکیه پس از نهایی شدن نتایج انتخابات از زندان آزاد خواهد شد تا به خدمت در پارلمان بپردازد.

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
پيام ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
بیانیه ها

برگزاری موفقیت‌آمیز کنگرهٔ سوم حزب چپ ایران (فداییان خلق) را آرزومندیم!

تاریخ جنبش مشترک ما و تجارب برگرفته از آن، ما را به این باور و عزم راسخ رسانده است که علیرغم تفاوت‌های نظری، رزم مشترک ما و نیروهای ترقی‌خواه میهن‌مان درمان درد مشترک دیرینۀ مردم را تسهیل و تسریع خواهد کرد.

مطالعه »
برنامه و اساسنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

جانباختن یک کودک کار در دیواندره بر اثر انفجار گاز

بیانیه‌ی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان در اعتراض به ادامه‌ی حبس غیر قانونی اسماعیل عبدی

سخنرانی دمیتری نویکوف در کنفرانسی در ووهان: “چین توسعه جهانی را به نفع سوسیالیسم تغییر می دهد”

علائم روان‌پریشی توده‌ای

متن نامه‌ی نرگس محمدی خطاب به واتسلاو بالک، رئیس شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد

مسایل قیام ژینا و وظایف سوسیالیست‌های ایران – بخش اول