شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۴

شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۴

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!
هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد...
۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
سیمون دو بووار: فیلسوف آزادی و پیشگام فمینیسم مدرن
دوبووار در کتاب “جنس دوم” نشان می‌دهد که «زن» به عنوان یک «دیگری» در برابر «مرد» تعریف شده است، نه به عنوان موجودی مستقل. او می‌گوید زنان در طول تاریخ،...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
گسترش اشغالگری در سرزمین‌های فلسطین؛ تداوم نسل‌کشی زیرسایه سکوت جهانی
آیا نهاد های بین المللی که حتی در برابر یک حکم رسمی، مستند و بی‌سابقه ناتوان از اجرای عدالت می باشند، مشروعیت خود را از دست نمی دهند و در...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
ماه مه با عطر بهار میاید
سر می کشند خیزابها، از پیِ موجها، شعله های مواج راه افتادند، هوا آتش می گیرد، آب هم در آتش می سوزد، ققنوس…، از حریق و باد می گذرد.....
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: حسن جلالی
نویسنده: حسن جلالی
در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران
بهزاد کریمی: گزینش چنین زبانی و امضای پای «اطلاعیه»، رفتاری متفاوت با هنجار تاکنونی این سازمان در قبال غیر خود به تماشا می‌نهد و سایبانی است بر سلامت فضای گفتگو،...
۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
قدرت انکار: چرا کشورها درباره اقدامات خود دروغ می‌گویند؟
این مقاله به بررسی نقش انکار در سیاست بین‌الملل می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه کشورها با انکار مسئولیت اقدامات خصمانه، می‌توانند از تشدید تنش‌ها جلوگیری کرده و افکار عمومی...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
نویسنده: برگردان رضا فانی یزدی
محاصره غذایی غزه؛ ادامه جنایت علیه بشریت، جهانی شرمسار گرسنگان
یونیسف نیز هشدار داده که بیش از ۹٬۰۰۰ کودک با سوءتغذیه حاد مواجه‌اند. کامیون‌های غذا هفته‌ها پشت گذرگاه‌ها متوقف مانده‌اند. این وضعیت، نتیجه یک حادثه نیست؛ بلکه آشکارا محصول نسل...
۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی

آیا واقعیت پیچیده است یا درک آن

ایران یك كشور صنعتی نیست، و در ایران " زراندوزی" بنام سرمایه داری غلبه دارد، و پس هم " یازده سپتامبر"ی گسترده تر امكان پذیر است، و هم اثرات هولناكی از قبیل خشونت گسترده و جنگها و نا امنی طولانی سراسری یا منطقه یی. پنجاه و هفت نتوانسته است، حتا بعد از سی سال، سرمایه داری را جانشین زراندوزی كند، و حتا، بخصوص در سالهای پس از جنگ، زراندوزی را فراگیر و حاكم كرده است

“عرصه و اعیانی” سال پنجاه و هفت

اگر انسان “قاضی” را کنار بگذاریم، تمام پدیده ها هم ارز می شوند. ماه قرنها – میلیون ها سال- پیش از این “قاضی” وجود داشته است. این قاضی بدون ” آتش” و ” نور”، که تنها روز را تجربه می کرد و برق آسمان، از زمانی که در تاریکی مطلق، فقط نقطه های درخشان و توپی نورانی را بالای سرخود می د ید، برایش ماه و ستارگان مفهومی سحر آمیز پیدا کردند. نور را منشاء وجود و یا خود وجود ” دور و بر خود” می دید و اساسا هیچ تصوری از ” بودن” و ” تصور بودن”، یعنی در حقیقت، ” نفس بودن” نداشت. این سحرآمیزی را خورشید نداشت زیرا وقتی میآمد “همه چیز می آمد”، و بنابراین تمام “جادوگری” در بطن این تاریکی بود و نقطه های درخشان و توپ نورانی که گاهی بودند و گاهی نبودند، و کم نور و یا پر نور میشدند. از همانجا، تاریکی، هم مفهوم ” ترس” و هم مفهوم ” سحرآمیزی” بخود گرفت، و بعدا با احساس جنسی برای تولید مثل که در درونش بود، هم ارز شد – یکی دیگری را ” توجیه کرده و توضیح می داد”. این تمایل تولید مثل گرایانه بهمان نسبت در خود ” ترس” و ” سحرآمیزی” داشت که تاریکی و نقطه های درخشان و توپ نورانی- یکی درون بود و دیگری بیرون – ” زین آتشی که در درون منست خورشید شعله ایست که در آسمان گرفت” حافظ. ” ترس” و ” سحرآمیزی” هنوز هم با هم یکی یا همسایه و یا تداعی گر یکدیگر هستند که از سوی دیگر، اجزاء جدایی ناپذیر ” لذت جنسی” (نه دیگر تمایل تولید مثل گرایانه)، و هم ” تعابیر عاشقانه ” شده اند. این چنین ” ماه” در آسمان ” معیار” زیبایی شناسی ” یار” و از اینجا، سایر پدیده ها شده است – نور و ماه و ستاره، تاریکی و لذت جنسی، تمایل تولید مثل گرایانه و، وحشت نکنید، خشونت و مروت و سایرعناصری که اخلاقیات مینامیم همگی از ” ریشه” بهم متصل هستند – لطفا” فروید را تداعی نکنید؛ قصد چیز دیگری است.

ماییم که براساس “بودن”، “چگونه بودن” و “چگونه میخواهیم باشیم”، به عناصر اطراف خود و یا آنچه میسازیم، معنی میدهیم. به ماه رفتیم و دیگر ماه آن جذابیتش را از دست داد زیرا نه منشاء نور و درخشانی بود، و نه چیزی جزاز جنس همین زمین و خاک خودمان – از این گذشته، از فضا، زمین نیز همان ” توپ نورانی ” بود که قرنها سنجنده همگانی زیبایی شناسی شده بود. از آنزمان دیگر همه چیز برایمان “بیهوده” شده است، چون دیگر نمیدانیم که ” آن موارد فوق ” را با چه بسنجیم. ظاهرا، اقتصاد ” بازار و لیبرالیسم متکی برمزیت نسبی” جانشین تمام آن ” نقطه های درخشان و توپ نورانی ترسناک سحرآمیز، یا سحر آمیز ترسناک ” شده است. اگر تنها بر این ” مزیت نسبی” بمعنی ” داده شده ازلی و ابدی” تکیه کنیم، همه چیز همانطور که هست باقی میماند – مزیت نسبی ما قرنها افول و رکود بوده است، و توهم و سردرگمی. اما ” مزیت نسبی” ما، ازهمان ابتدا، به فن آوری یی مجهز شده است که براحتی بتوان هم توقعات را کنترل کرد و هم با “سفت و شل کردن” شیری، حاصل جمع صفریاعدد ثابت را هم صفر و هم عدد ثابت نگهداشت- این فن آوری و این شیر اقتصاد است که پیش فرض بنیادی ” موضوع یا سئوال مرکزی آن ” منابع محدود و احتیاجات نامحدود” مالتوزه یی است که در آن بیمه و سلامت، کیفیت حیات، بخاطربقاِی نسل بشر، بترفندی دود شده و به هوا میروند. بقیه داستان از اینجا ببعد دیگر تنها آزمایش و خطایی است که ” آزمایشگر و خاطی” آن، دیگر با این نامها نامیده نمیشوند، به آنها ” نخبگان”، ” روشنفکران”، ” کارآفرینان”، ” فرهیختگان”، و حتا ” هنرمند و هنر پیشگان” میگویند – بدینترتیب، زندگی انسان تبدیل به موش و پازدنش روی چرخ لغزنده میشود که هم داد خیام را درآورده بود، هم حافظ را به رندی وکرانه گیری واداشته بود، و مولوی را اینقدر ترسانده بود که از تمام افتراقات صرفنظر کرد که اشتراکات را به جوهری ازلی و ابدی تبدیل کند طوری که اقلا از ما “دودی و اثری” باقی بماند – خیام یقه فلک را گرفته و با تمسخر و عصبانیت ” کوزه زیبا و شکستنش” را ” نشان بی عقلی، و یا لامروتی” میدانست؛ حافظ از ” از پی پاره یی که لثه هایش را بخون نشانده بودند” گله و شکایت میکرد و میگفت ” که عشق آسان نمود اول، لیکن افتاد مشگل ها”؛ و مولوی ” از زبان صوت موزون و غم انگیزنی، و صوت ناموزون خشم خفته و نالان انسان مینالد و با بیصدایی، فریاد میکشد ” بشنو از نی(نای) چون حکایت میکند، از جدایی ها شکایت میکند، هرکسی از ظن خود شد یار من و از درون من نجست اسرار من، ناله ی من از”.

بدینگونه، ما به پدیده های مختلف اطرافمان معنی و مفهوم میدهیم که به ” عناصر نورانی” درتاریکی دادیم. نادر برای هندی ها، چنگیز برای ما، کوروش برای بابلی ها، انقلابها، تروریسم، و تخریب یا ساختن ها، و بسیاری ” اشیاء نرم ” مغز و ” سخت” دست، مهاجرت، بیخانمانی، سلب وطن و فرهنگ و پیشینه و سهم ” نفت و گاز و منابع طبیعی”، و ممانعت از سرمایه گذاری جان و تن بعنوان اندیشه و تخصص و راهنمای ساختن و پیشرفت، و بسیاری از این ” پدیده ها و عناصر” اجتماع در زندگی فردی، و هم جمعی و تاریخی، تماما، با همان معیار “قاضی” سنجیده میشوند، یعنی معنی و مفهومی که انسان ” قاضی” به آنها میدهد. این معانی را میتوان طوری داد که همه چیزرا بتوان در هر حال فرصت کرد و از همان “سر خرمن” و پیش از هر تقسیم سهمی، “مالکانه” را بحساب خود واریز کرد. در این نوع “اقتصاد”، هرکس هرچه میخرد، چیزی در حدود نصف تا دو سوم قیمت خریدش (که هزینه تولید نیست) ” حق عرصه” یی است که در ازاء ” خاک ” میدهد. برای حفظ این سهم، عدم ” اصلاحات ارضی ” در برخی مناطق ایران پیش از پنجاه و هفت، و قانون ” ملی شدن اراضی شهری” و عدم اجرای آن، و بالاخره، پس دادن اموال “عرصه یی”، همگی کار ساز بوده اند، و امروزه امکانات و منابعی را بوجود آورده اند که ” گوشه قالی” را هرطور که بخواهند میکشند. جوانب تجربیات وقایع سیستان و بلوچستان، کردستان، و امور اخیر، همگی همین قالی کشیدن هستند – ” هرکس” هرجایی ” نشسته ” کافیست که دستش به ” گوشه قالی” برسد، هر وقت لازم شد میتوان ” هرچیزی را به فرصت تبدیل کرد ” و قالی را کشید – اصل ” مالکیت ها ” در همین قانون اساسی فعلی، در حقیقت، تبدیل حاصل آن، یعنی ” حق عرصه ” است، که در حال تصاحب سایر عرصه هاست و تمام ” اعیانی” ها – منشاء وقایع فوق، و تورم نیز در همینجاست – تورم در حقیقت، ” حق عرصه” ایست که تصاحب شده است قبل از اینکه اصولا هنوز ” سال کاشت و برداشت” شروع شده باشد؛ وامی است که رعیت به ارباب می دهد. در تجربه اروپا، رعیت به گرسنگی افتاد و در بدری، و ارباب بدهکار نزول خوران شد. ” پنجاه و هفت” چیزهایی را زمین گذاشته است که دیگر قادر نیست بردارد؛ همین چیزها ” عرصه” هایی هستند که روی آنها هم “اعیانی ثروت” و هم “اعیانی انسانهای گرسنه” قراردارند – شکم گرسنه خون بپا می کند، و دین و ایمان نمی شناسد؛ اینرا “پدران ما” بعنوان پند و خردمندی روزگار برای ما جای گذاشته اند. ما باید ” کتیبه ” کوروش را در همان انگلستان رها کنیم و در خانه مورد تجاوزقرار گرفته ” قاضی خود و رفتار خویش شدن” را دموکراسی ننامیم، و به همین پند و خرد ارثیه ” تاریخساز” بپردازیم. افغانستان، عراق، یوگسلاوی، لبنان، همگی، چنین شدند چون “عرصه” را نگرفته بودند- آمریکا وقتی تصمیم میگیرد که “دموکراسی” صادر کند، متوجه نیست (یا نمیخواهد که باشد) که در پایان، “خریداران دموکراسی” ایل و قبایل و سرانشان هستند، و اقوام موجود و فرضی، و امت های “حساب گریها و حسابرسی” های هم پدران و گذشتگان خود، و هم پدران و گذشتگان دیگران. بهمین دلیل، در این واویلای روزگار سریعا دگرگون شونده و کننده، “علی یا بی حوض مانده و یا با حوض خالی”. اعتبارات روزگاران پیشین به تعهدات تبدیل شده اند، و “علی” هم در کشاکش استخدام “پهلوانان” یکه تازاست بدون اینکه طرفین توجه کنند که اگر ” شدنی بود”، صدام، شاهنشاه آریامهر، و تمام ” پهلوانان” پیشین، همگی در ابعاد ” پاسبان اقیانوس هند ” وزنه برداری را تمرین میکردند – تازه آنموقع نه چین بود و نه هند، و نه روسیه امروز. همه باید بیدار شوند، ” سبز و مبز” ندارد، تمام تجربیات فوق – مثل یک تصادف هولناک رانندگی – فقط لحظه یی کوچکتر ازلحظه را در بر میگیرند.

زمان با وقایع اندازه گرفته میشود و نه بعکس. ” عرصه ” یا گرفته نشده است، و یا پس داده شده است، روی این “عرصه” ها آنهایی قرار گرفته اند که منطقشان با منطق روزگار علم و صنعت، اساسا، فرق میکند. در مناطقی از ایران، کشتن را بمعنی کتک زدن بکار میبرند – یعنی در خشونت هنوز تقسیم کار جامعه صنعتی اتفاق نیفتاده است؛ اینها صاحبان گذشته اند و با آلات و ابزار آن نیز عمل میکنند. زمان حاصل تسلسل پدیده هاست، و مکان حاصل تنوع پدیده ها؛ همیشه خود بخود، و از رنسانس ببعد، بعقل، مصلحت، و برنامه ریزی از یکسو، و خشونت از سوی دیگر، اینها به یکدیگر تبدیل شده اند. حتا در زمانه “عرصه های مجازی”، “عرصه خاکی” بازهم “ریل استیت” نامیده میشود – “استیت” هم بمعنی “عرصه ” است و هم “قدرت” (دولت در فارسی نیز این چنین است). تنوع پدیده ها، یعنی پنجاه و هفت، عرصه را از دست داده است، و اینچنین نیز تسلسل آنها – و مشگلات بسیار زیاد. تجربه نشان داده است که در این مواقع، یا لشگرکشی به بیرون شده است، یا در درون، ویا تجاوزو اشغال از بیرون. کوروش بهمین دلیل در بابل بود، و اعراب نیز بهمین دلیل در ایران. در روزگار ما، صدام، کویت و ایران؛ آمریکا و عراق و افغانستان. دلایل و بهانه ها را همیشه میتوان “مهیا” کرد یا پیش از واقعه و یا پس از آن- اخلاقیات هم بهمین گونه باز تعریف میشوند. تا “یازدهم سپتامبر” ایران اتفاق نیفتاده است باید این رابطه ” زمان و فضا ” دگرگون شود. در آمریکا بازار بورس و آمدن زراندوزیهای نفت به بورس، و رفتن سرمایه به خارج، “اعیانی” هایی بودند، که با اقدام روی ” دوقلوی نیویورکی”، برای تسخیر و تصاحب ” عرصه” نیز وارد عمل شدند. دعوت برای شراکت در بساز و بفروشی از خارجیان، زراندوخته را زیر پوشش سرمایه به ایران آوردن، تناقضاتی را وارد ایران میکنند که در آمریکا ” یازده سپتامبر” را بوجود آورد- ایران یک کشور صنعتی نیست، و در ایران ” زراندوزی” بنام سرمایه داری غلبه دارد، و پس هم ” یازده سپتامبر”ی گسترده تر امکان پذیر است، و هم اثرات هولناکی از قبیل خشونت گسترده و جنگها و نا امنی طولانی سراسری یا منطقه یی. پنجاه و هفت نتوانسته است، حتا بعد از سی سال، سرمایه داری را جانشین زراندوزی کند، و حتا، بخصوص در سالهای پس از جنگ، زراندوزی را فراگیر و حاکم کرده است. در ایران بخطا موسسات زراندوزی را موسسات سرمایه گذاری نامیده اند. و جالب توجه است که تبدیل زراندوزی، ازنظر تاریخی، به سرمایه داری بوده است که شکل گیری دولت (استیت) را ممکن کرده است. سرمایه داری در این مفهوم را نباید با ” نظام سرمایه داری ” اشتباه کرد. قسمتی از برداشت از خرمن برای سال بعد، و یا سالهای بعد، و گسترش توان تولید و حجم محصول در سالهای بعد را “سرمایه” مینامیم که بعدا شکل پولی – قابل انتقال بهر مکان و شرایطی- پیدا کرد و وارد تولید شد و انقلابی کرد که امروز هنوز از محصولش میخوریم و لذت میبریم. دولتی کردن هم در زمانه گذار از ماقبل صنعت و سرمایه داری بمفهوم ” همه چیزرا از جنس زراندوزی در آوردن و سرمایه داری را جانشین زراندوزی کردن” میباشد و نه ساده گرایی “چپ” دلخور و سرخورده از یکسو، و نه “ترس فکری- طبقاتی جنگ سردی طبقه متوسط من درآوردی” که این ریزه کاری را یا نفهمیده و یا از ” لولوی” کمونیسم بهمان ” جامعه ماقبل صنعت و سرمایه داری بلبشوی زراندوزانه ”  تن در داده است و “حرفهای قشنگ و لبخندهای شیرین” آزادی، دموکراسی، برابری حقوق، اقتصاد آزاد، لیبرالیسم، و مشابه اینها را نیز از در و دیوار روزگار وانفسای زراندوزی بی در پیکر، آویزان کرده است. اگر” حق عرصه” را همان سر خرمن باید داد، و بعد هم ” سهم اعیانی” را نیز چنین کرد، هم صنعت و پیشرفت، و هم آزادی و دموکراسی، شوخی هایی هستند که “تکان بخوری” به دعوا تبدیل میشوند – سبز یا رنگهای دیگر، و یا “بیرنگ ناب”. وای بروزی که پای این “نهاد” مسئول “دفاع از انقلاب” را به این داستان “عرصه” و “اعیانی” بکشند – چیزی که بعکس بسیاری از “صاحب نظران” سر و ته تمام اهدافیست که از محل سود “حق عرصه”، در حال فشار معامله گرانه برای خرید تصاحب گرانه ” اعیانی” هستند. اینکه جامعه چگونه خود را تولید کند معین کننده اینستکه کی چکاره خواهد شد و بر کجای روزگار خواهد نشست – تازه اگر صورت مسئله از دست نرود. اتفاقات اخیر تماما در این سو هستند.

تاریخ انتشار : ۵ آبان, ۱۳۸۸ ۱۰:۰۸ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

هشتاد سال پس از پیروزی بر فاشیسم در شرایطی که راست‌گرایی افراطی و نژادپرستی، بیگانه‌ستیزی در بسیاری کشورها دوباره سربرآورده‌ و جنگ‌های تازه یکی پس از دیگری شعله‌ور می‌شوند،گرامی‌داشت یاد و نام این قهرمانان که بسیاری از آنان گمنام مانده‌اند، فقط ادای احترام نیست، بلکه خود نوعی مقاومت است: مبارزه علیه فراموشی و هشداری است برای بازداشتن فاشیست‌های امروزی از تکرار جنایت‌های دیروز، این‌بار در چهره‌هایی دیگر.

مطالعه »
پيام ها

جان شما، جان ایران و سوگ شما، سوگ ایران است!

سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) وقوع این فاجعۀ شوم را به مردم میهن‌مان، به شهروندان بندرعباس و خانواده‌های داغ‌دار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گوید. ما در این لحظات سخت همراه و هم‌دوش مردم  بندرعباس سوگوارِ جان‌های از دست رفته و نگران و چشم‌به راه بهبود زخمی‌های این حادثه‌ایم.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

گرامی باد یاد ده‌ها میلیون پیکارگر علیه فاشیسم!

سیمون دو بووار: فیلسوف آزادی و پیشگام فمینیسم مدرن

گسترش اشغالگری در سرزمین‌های فلسطین؛ تداوم نسل‌کشی زیرسایه سکوت جهانی

ماه مه با عطر بهار میاید

در پاسخ به نکاتی از اطلاعیه‌ی سازمان مجاهدین خلق ایران

قدرت انکار: چرا کشورها درباره اقدامات خود دروغ می‌گویند؟