در دوران طولانی مدت حکومت آقای خامنه ای، جملگی مردم ایران بیش و پیش از هر عمل دیگری به هشیاری و بصیرت امر شده اند و از تفرقه و نفاق پرهیز. او بارها و بارها به مردم ایران تکرار کرده است که هشیاری کامل و شناخت درست نیروهای اخلال گر دشمن تنها را امن و راحت مردم است، و بر ماست تا به مسئولین نظام جمهوری اسلامی “اعتماد کامل” داشته باشیم، و از افتادن در دام دشمن پرهیز کنیم. در این سالهای حکومت وی، نه یک بار و دو بار که بارها و بارها شاهد بوده ایم که از نظر او تنها مردمی هشیار تلقی می شوند که بی چون و چرا از سیستم و رهبری نظام اطاعت کنند، در غیر این صورت نیز نه تنها مردمی هشیار نیستیم که از طایفه ی محارب محسوب می شویم. چونان خوارجیم و حسابمان با قوانین شرع است.
اما سوال این است که این رفتار نظام کجا جای اعتماد برای شهروندان گذشته است؟ سیستمی که شعور ملی را به سخره گرفته و از صدا و سیمای تحت امرش دائم و پیوسته به نشر دروغ و اکاذیب مشغول است، کجا جای اعتماد دارد؟ چگونه می توان به سیستمی که خواهران و برادران ما را در خیابان ها به گلوله می بندند، مادران عزادار را دستگیر می کند و با جوانان ما در کهریزک ها چنین و چنان می کند اعتماد کرد؟ چگونه می شود به مدیران مالی فاسد این سیستم اعتماد کرد آنگاه که اعضای پیشین دولت خود بر مفقود شدن میلیاردها دلار از بودجه ی کشور اعتراف می کنند؟ چگونه می شود به سیستمی احساس نزدیکی کرد که برای آرام شدن جو به هم ریخته نخست از خود قربانی می گیرد و آنگاه به قربانی اش ارتقای درجه می دهد؟ .. یعنی تعریف آقایان از بصیرت واقعاً همین است؟ ببینیم و هیچ نگوییم تا چشم بصیرتمان بیدار باشد؟
نمونه ی آخرین را مثال می آوریم. تحقیقات هیات ویژه ی مجلس برای رسیدگی به پرونده ی جنایات کهریزک. پس از ماه ها کش و قوس، سرانجام سعید مرتضوی دادستان تهران به عنوان متهم ردیف اول این پرونده معرفی شد. گزارش در صحن مجلس قرائت شد و همگان بر این ماجرا صحه گذاردند که در کهریزک این شده و آن در پیدا و نهان. هر چند که در این مقال بنا نداریم تا به اصل ماجرای معرفی یک “فرد” به جای معرفی یک “دستگاه” فاسد بپردازیم، لیک تنها سوالی هست ما و تمام دیگر ایرانیان آزاد اندیش را که از پس قرائت این اتهامات در صحن مجلس چه اتفاقی برای سعید مرتضوی افتاد؟ کدام مجازات برایش در نظر گرفته شد؟ خبر چگونه توسط صدا و سیما که تنها ابزار ارتباط داخلی با مردم است، منتشر شد؟ انگار نه انگار که صدا و سیما بناست تا آیینه ی تمام نمای جامعه باشد و رسانه ای ملی. انگار مهندس ضرغامی تنها خوش دارد تا از تلویزیون های بیگانه سخن بگوید و فرضیه ی دشمن فرضی را بیشتر و بیشتر تبلیغ کند.
سرانجام جای معرفی عامل و عوامل اصلی جنایات کهریزک از طریق بلندگوی ملی، شوهای مسخره و بی اساس تحویل مردم داده می شود. یک روز دختری خیابانی را به تلویزیون می آورند تا جای یکی از قربانیان کهریزک سخن بگوید، و دیگر روز در خیابان بساط سیاه بازی و نمایش راه می اندازند. یک روز خواهران ما را به جرم بی حجابی شلاق می زنند و مورد اهانت قرار می دهند و دیگر روز برای آنکه اعتماد ظاهری جلب کنند تابلوهای تبلیغاتی را به دست زنان بی حجاب می دهند تا مثلاً طرفداران دولت را از تمام اقشار جامعه معرفی کرده باشند.
آیا مسئولین نظام به عاقبت این همه دروغ اندیشیده اند؟ هیچ به روزی که این پرده برافتد دقیق شده اند؟ سربازان گمنام امام زمان ساعت ها پای اینترنت می نشینند و با وقاهت تمام اعلام می کنند که پیام های کوتاه و ایمیل های مردم را می خوانند. این کار آیا تجاوز به حریم خصوصی مردم نیست؟ و تجاوز به حریم خصوصی نه آیا دزدی و غارت نام دارد؟ آقایانی که دم از علم و دانش می زنند آنگاه دانشمندان برجسته ی ما را ترور می کنند خوب است اندکی بیشتر به فردای در راه فکر کنند اگر از پس تکرار این همه دروغ سلامت اندیشه ای مانده ایشان را.
در جامعه ای که جایگاه حقیقت و دروغ به طور کامل دگرگون شده، آنگاه که رهبر جامعه تمام مردم را به چشم خودی و غیر خودی می بیند و با سیستم از کار افتاده ی سیاه و سفید با مردمش برخورد می کند، و دائم از دروغ و خیانت دشمنان غربی می گوید، جایی که رئیس جمهور یک سال پیش از انتخاب شدنش به برنامه ی پنج ساله ترغیب می شود، زمانی که خودی های حکومت از پس آن همه افتضاح در کهریزک ها و اوین ها و توحید ها جای محاکمه ارتقای درجه پیدا می کنند.
در چنین جامعه ای چگونه می توان گوشه ای از عدل و انصاف سراغ کرد؟ آقای رهبر پیش از آنکه آنش خشم مردم از این همه دروغ گریبان شما را بگیرد و کشور عزیزمان را به گرداب ناامنی بکشاند، از خواب غفلت بیدار شوید! دست از این توهم بی دلیل بشویید و به راه منطق و عقل بگروید. تا امن و امان داخلی و آبروی بین المللی پیشین دیگر بار به مردم باز گردد.