امواج خروشان کاروان تحول اجتماعی وارد مرحله جدیدی میگردد. دیگر تنوع، تکّثر و رنگارنگی آن را نمیشود در سبزینگی آن زندانی کرد، بلکه رنگین کمان اقشار، طبقات و گروههای اجتماعی این کاروان تحول پتانسیل آنرا داراست که وارد فاز جدیدی گردد. این فاز و بعد جدید سیل امواج خروشان، خیزش اعتراضی کارگران و زحمتکشان در راه اسقرار عدالت اجتماعی میباشد.
افزایش بحران اقتصادی کشوری با در نظر گرفتن شاخصه های مختلف “رکود تورمی” از یک طرف، افزایش بیکاری و تعطیلی هر چه بیشتر کارکاهها، محدودیتهای کارکردی موسسات بزرگ تولیدی خدماتی از طرف دیگر، از ابعاد اصلی این بحران اقتصادی اجتماعی میباشند. بعد دیگر این بحران، عدم قابلیّت های مدیریّتی اقتصادی، مالی حکومتی و دولتی میباشد که شاخصه های آن را در نقدینگی دولت، سیاستهای دولتی در زمینه یارانه ها و عدم قابلّیت دولت در کنترل بحران اقتصادی کشوری میتوان دید.
از ماهها پیش ابعاد ، اخراجهای کارگران،اعتراضات کارگری و بالاخره دستگیری و زندانی شدن پیشگامان اعتراصات کارگران و زحمتکشان در راه استقرار نسبی شرایط کار عادلانه و پرداخت دستمزدهای عقب افتاده و دیگر خواسته های آنها، ابعاد ویژه ای گرفته و وارد مرحله جدیدی میگردند. این اعتراضات از کوچکترین شهر ها دو اقصا نقاط کشور گرفته تا شهرهای بزرگ و شهرک های صنعتی ادامه دارد. این وضعیت را صادق کار در مقاله اخیر خویش با شیوایی خاص خویش تشریح می کند.
“فقر و فلاکت توده عظیم مزدبگیران و تحمل ناپذیر شدن وضع موجود و پی بردن زحمتکسان به ناتوانی دولت در ایجاد اشتغال و پرداخت و افزایش به موقع دستمزدها و رفتار خشن و سرکوبگرانه حکومت با کارگران گرسنه که انتظار میرود با اجرایی کردن قانون یارانه ها، اثرات تحریمهای اقتصادی و افزایش ورشسکستگی واحد های تولیدی، باز هم بدتر شود شرایط را برای برآمد کم سابقه جنبش مزدبگیران در آینده نزدیک فراهم آورده است”۱
اگر بر آمد این خیزش های کارگری را بعنوان برجستگی، بالندگی و افزوده شدن نقش خواسته های بر محور “عدالت اجتماعی” به خواسته های آزادیخواهانه و دموکراتیک و حقوق بشری این جنبش ارزیابی بکنیم؛ به قوت می توان گفت که جنبش مردمی آبستن پتانسیل های نوینی می باشد که باید آنرا از همین الان دید و با آگاهی به اهمیت حیاتی آن، گامهای ضرور را در راستای ادای وظیفه برای پاسخگویی به این ضرورت تاریخی برداشت.
در شرایطی که یکی از ویژه گی های حکومت ولایی سپاهی کودتا، برمحور آماده کردن شرایط برای ظهور امام دوازدهم می چرخد، آنها از هرج و مرج و طغیان مردمی در شرایط بی بند و باری اجتماعی اقتصادی هراسی ندارند. آنها در چنین شرایطی که به امنیت اقتصادی، شغلی و چرخش اقتصادی زندگی روزمره کارگران و زحمتکشان در این بلبشوی حاکم کمترین اهمیتی نمی دهند، به ابزار سرکوب، تحدید، زندان و ترساندن اعضای خانواده پیشگامان حرکتهای اعتراضی میپردازند.
در شرایطی که بمباران تبلیغات حکومتی از یکطرف، سوء استفاده از احساسات دینی مردم از طرف دیگر و بالاخره با ایجاد جو تشنج سیاسی منطقه ای حول مساله انرژی اتمی و با نّت سوء استفاده از شعار “در خطر بودن منافع ملی” جهت ممانعت از مطرح شدن خواسته های صنفی اقتصادی کارگران و زحمتکشان، همراه با تحدیدها، دستگیریهای پیشگامان جنبش کارگری و ایجاد محدودیتهای فراوان در راه شکل گیری ستدیکاهای کارگری، در چنین شرایطی تکنولوژی جدید ارتباطاتی چگونه میتواند به کمک ایجاد شبکه های تبادل آگاهی ها و وحدت عمل شبکه ای توسط کارگران می تواند منجر شود؟
در شرایطی که فاکتور “عدالت اجتماعی” با قوت گیری خویش، قدرتمندانه وارد پردایم مجموعه ای خواستارهای جنبش خروشان کاروان تحوّل اجتماعی میگردد، جای آن دارد که به چندین مساله محوری تاکید مجدّد شده باشد. یکی از این مسائل آن میباشد که با باور به اینکه محور اساسی این جنبش تحول گرایانه بر پایه های بر چیدن پایه های هر گونه تبعیض اقتصادی، اجتماعی و ایجاد شرایط لازم برای استقرار جامعه ای مبتنی بر پذیرش و اجرای تمامی اصول ازادیهای فردی و اجتماعی حقوق بشری میباشد، باید تمامی جبهه های نیروهای اجتماعیی را که مورد تبعیض واقع شده اند ، در اندرون امواج خروشان سیل کاروان تحول دموکراتیک آینده جای داد.
در شرایطی که بازوهای اجتماعی این تحول تاریخی بر پایه های فداکاریهای جوانان، دانش پژوهان، هنرمندان، کارکنان فکری و کارگران، دیگر زحمتکشان شهری و روستایی، جنبش ضد تبعیض و برابری طلبانه ملیتها، جنبش آزادی و برابری زنان،جنبش ازادیخواهانه هنرمندان، وکلا ونویسندگان و دیگر جنبش های برابری طلبانه و آزادیخواهانه می چرخد، هرگونه افکار برتری طلبانه ملی، نژادی، جنسی، طبقاتی، دینی و غیره تحت هر پوششی در درون این جنبش، نه تنها سعی در به بیراهه بردن آن را دارد، بلکه یک نوع تبعیض را می خواهد جایگزین تبعیض دیگری بکند.
با باورمندی به تنوع اقشار، طبقات و گروههای اجتماعی مختلف شرکت کننده در این کاروان تحول و تنوّع ویژه و گوناگون خواسته های آزادیخواهانه، ضد تبعیض و عدالت جویانه آنها و با باور به این رنگارنگی، تکثر و گوناگونی این طیفهای اجتماعی، برنامه و منشور این تحول اجتماعی را بر محور خواسته های مرحله ای تمامی این اقشار و طبقات در این مرحله تاریخی تنظیم کرد. منشور برنامه ای که پتانسیل اراده این اقشار در این شرایط جهانی توانایی تحقق بخشیدن به آن را دارا میباشند. کسانی که با اسیر کردن رنگین کمان متنوع کاروان تحول در چهارچوب رنگ سبز حسینی اقدام به زندانی کردن این ارمانها در چهارچوبه پیامهای بریدگان از حکومت فقها میکنند، فقط می توانند نقش ترمز کننده این سیل امواج در شرف رسیدن را ایفا بکنند.
موضوع بعدی این است که آیا در این شرایط “جنبش سوسیال دموکراسی” آمادگی لازم جهت هدایت جنبش خفته در حال بیدار شدن عدالت اجتماعی را دارا میباشد؟ در حالی که جنبش فدائی چهلمین سالگرد آغاز مبارزات آزادی خواهانه و عدالت جویانه خویش را با افتخار جشن گرفته و آغاز کرده است، بعنوان ستون فقرات جنبش سوسیال دموکراسی در راستای یگانگی ساختاری و برنامه ای سوسیال دموکراسی تا چه اندازه موفّقیت آمیز و استوار گام برمیدارد؟ آیا جنبش سوسیال دموکراسی مثل گروه کوچک بنیانگزاران خویش، به نقش پیشاهنگی آرمانی و ارادی خویش در زمینه پذیرش مسئولیّت ساربانی این کاروان تحول باورمند میباشد؟
نقش سوسیال دموکراسی در زمینه راهبرد یک ساختار فراگیر بمثابه چطری رنگین کمانی که نقش کنگره ملّی فراگیر تمامی نیروهای سیاسی راهرو راه آزادی و عدالت را در بر میگیرند تا چه اندازه با پیشاهنگی، استواری و موفقّیت ایفا کرده است؟ اگر قبول کنیم که انسجام ساختاری برنامه ای جنبش سوسیال دموکراسی، باید به موازات انسجام ساختاری برنامه ای جنبش سکولار دموکراسی در حرکت بوده و شکل بگیرند، برنامه های اجرائی عملی شکل گیری چنین انسجامهای برنامه ای و ساختاری چگونه تنظیم شده و اجرا میگردند؟
با همان قوتی که که تاثیر کم بها دادن به تاثیرات تبعیضات ملی، بازمانده های افکار نژادپرستانه را تحت تاثیر اندیشه های هژمونی طلبانه ملیتی بر ملیتهای دیگر بعد از قیام خرداد سال گذشته شاهد بودیم، به همان قوت به نقش طوفانی موتور محرکه بازوهای کارگران و نیروهای عدالت اجتماعی واقف هستیم. آیا با وجود واقف بودن به نقش تحولگرانه و طوفانی کارگران در تحولهای اجتماعی، به طوفانی که از راه میرسد بهای لازم را خواهیم داد، یا اینکه مثل کم بها دادن به برابری خواهی ملی در جنبش سال گذشته،همان اشتباه را در مورد جنبش کارگری تکرار خواهیم کرد . اگر به این دو مهم توجّه لازم نشود، امکان آن پیش خواهد آمد که هر دو اشتباه را در کنار همدیگر تکرار بکنیم.
باز به نوشته “صادق کار” برمیگردم که میگوید:”جنبش مزدبگیران در آینده نزدیک برآمد خواهد کرد و با همبستگی تنگاتنگ با جنبش عمومی شرایط را برای خلع قدرت از دولت نا کار آمد احمدی نژاد و ایجاد زمینه برای تغیر و تحولات دمکراتیک در کشورو چاره اندیشی برای حل بیکاری، فقر و بحران اقتصادی آماده خواهند کرد”۲
فکر می کنم بشود در ادامه این گفتار صادق کار اضافه کرد که جنبش مزد بگیران نه فقط از طریق “خلع ید از دولت ناکارآمد احمدی نژاد”، بلکه از طریق عبور از نظام سیاسی ولایی سپاهی فقها به نظامی سیاسی اجتماعی مدنی، آزاد، مدرن و دموکراتیک قادر خواهد بود زمینه ها را برای چاره اندیشی برای بحران فقر، بیکاری و بحران اجتماعی اقتصادی فراهم بکند. تنها در چنین شرایطی میباشد که نه تنها تمامی ملیتهایی که در چهارچوب جغرافیایی ایران زندگی میکنند، بلکه تمامی جبهه فراگیر اقشار، طبقات و گروههای کاروان تحول در اتحاد با همدیگر و در داخل مجموعه خانواده بزرگ ملتهای جهانی بطوری آزاد و سربلند مسیر رشد، بالندگی، آزادی، عدالت، برابری و مدرنیسم را طی خواهیم کرد.
——————-
۱- دولت احمدی نژاد مانع مقدم رسیدن کارگران به مطالباتشان است. صادق کار
۲- دولت احمدی نژاد مانع مقدم رسیدن کارگران به مطالباتشان است. صادق کار